«روایتی از حاشیه و متن کشتار 17 شهریور 1357» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد آیت‌الله علامه یحیی نوری

ماموران اسرائیلی در کشتار 17 شهریور شرکت داشتند

روایتی که پیش روی دارید از منظری نزدیک، به فاجعه 17 شهریورماه نگریسته است. زنده‌یاد آیت‌الله حاج شیخ یحیی نوری سالهای سال در روزهای جمعه جلسه تفسیر قرآن داشت که در حسینیه وی در میدان شهدا برپا می‌شد. او در آن روز جلسه تفسیر را تعطیل کرد و سپس وقایعی را مشاهده کرد که شرحی از آن در گفت‌وشنود ذیل آمده است.
ماموران اسرائیلی در کشتار 17 شهریور شرکت داشتند
□ برخی بر این باورند که ریشه تجمع 17 شهریور در میدان شهدا، در اطلاع‌رسانی روز پنجشنبه 16 شهریور بوده است. براساس اطلاع شما، راهپیمایی 16 شهریور از سوی چه جمعی برنامه‌ریزی و تمهید شده بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. این راهپیمایی از ناحیه مقامهای روحانیت مبارز و همین طور مهندس بازرگان و دوستان ایشان ترتیب داده شده بود، ولی چون به‌صورت دعوتنامه مخفی انجام می‌شد، بزرگ‌ترین مرکزی که می‌توانست این دعوت را تجلی بدهد و تاکیدی هم بر آن داشته باشد، مجالس ما بود که از طرف من در نماز عید فطر اعلام شد. حتی در بازداشت بنده هم، ایادی رژیم با استناد به «کیهان اینترناشنال»، مرا متهم به راهپیمایی پنجشنبه کردند و ساواک مدعی بود که تاکید بر این راهپیمایی، از جانب من بوده است. البته باید اشاره کنم که تهدیداتی از جانب دولت و مقامات شده بود که قم و بعضی از مراجع تقلید را وادار کرد اعلامیه بدهند که چون دولت در نظر دارد به کشتار بی‌رحمانه‌ای دست بزند، از این جهت مردم از راهپیمایی پرهیز کنند و حتی مصاحبه‌ای را جراید از آنان منتشر کردند که روز پنجشنبه راهپیمایی نیست و از زبان من هم در رادیو و تلویزیون منتشر کردند که من آنان را به تکذیب این خبر وادار و اعلام کردم: این دعوت به قوت خود باقی است. این مسئله باعث شده بود پس از دستگیری من، حتی به بعضی از آقایان مراجعی که برای استخلاص من و مقامات دیگر تلاش می‌کردند این گونه جواب داده شود که در مورد شخص من شاه تصمیم گرفته و این مسئله به آنان مربوط نیست!
 

 
□ در روز پنجشنبه 16 شهریور، موقعی که تظاهرات عظیم در شرف پایان یافتن بود، مردم این شعار را تکرار می‌‌کردند: «فردا صبح، 8 صبح، میدان شهدا». می‌خواستیم بدانیم منشأ این شعار از کجا بود و از جانب چه کسانی داده می‌شد؟
برای جواب به این سوال، لازم است به گذشته اشاره‌ای بکنم. از سالها پیش از آن دوره، ما سعی می‌کردیم تمام ابعاد اسلام را به جوانان بیاموزیم و به همین خاطر در جنب حسینیه فاطمیون، مجمع معارف اسلامی را دایر کردیم که در آن، کلاسهای اسلام‌شناسی و معارف اسلامی را تدریس می‌کردیم. از شب 23 ماه رمضان سال 1357، این کلاسها را ادامه دادیم تا اینکه در شب 28، رژیم به آن اقدام پلید دست زد و خاک اره آغشته به بنزین زیر پای حاضران در مجلس ــ که در حال بازگشت به خانه بودند ــ ریخت و در حین فرار و پرهیز از آتش، آنان را به گلوله بست که چند تن شهید شدند. آنان اولین شهدای میدان شهدا هستند. این بود که در روز سی‌ام اعلام کردیم: نماز عید فطر را که قبلا قرار بود در میدان وثوق اقامه شود، در میدان شهدا اقامه خواهیم کرد و تذکر دادیم که هیچ‌کس حق ندارد از این کار جلوگیری کند؛ زیرا وقتی که برای میهمانان شاه، چندین خیابان را قرق می‌کنند، ملتی که این خیابانها متعلق به خودشان است، به‌طور طبیعی حق خواهند داشت چند ساعتی، عبادت خود را در بستر این خیابانها برقرار کنند. نماز برگزار شد و بعضی از خبرگزاریها مخابره کردند و در روزنامه کیهان دوشنبه 14 شهریورماه نوشته شد: حدود چهارصدهزار نفر در میدان شهدا نماز عید فطر را اقامه کردند و آن روز در قطعنامه‌ای روی چند مسئله تاکید کردیم که اهم آنان چنین بود:
 1. دولت شریف‌امامی غیرقانونی است؛ همچنین مصوبات مجلسین در سالهای گذشته؛
2. جامعه روحانیت و مردم ایران به چیزی کمتر از تحقق حکومت اسلامی رضایت نخواهند داد.
آن روز به رژیم دولت غیرقانونی اعلام کردیم که اگر می‌خواهید آرای عمومی را ببینید، من بدون کمک علمای دیگر، می‌توانم هر کجای تهران که بخواهید، هفت‌میلیون نفر را جمع کنم تا چه رسد به فرمان امام خمینی و ادامه دادم: پنجشنبه 16 شهریور، روز راهپیمایی آرام و تظاهرات است که مردم در آن شرکت خواهند کرد.
 
□ بعضیها عقیده دارند که وقتی رژیم شاه تظاهرات عظیم روز پنجشنبه را دید، ایادی خود را در صفوف جمعیت داخل کرد و چون از قبل طرح کشتار را ریخته بود، آن شعار (فردا صبح، 8 صبح...) را در بین مردم شایع کرد. دیدگاه شما دراین‌باره چیست؟
این احتمال بسیار قوی به نظر می‌رسد که رژیم چون ملاحظه کرد این اجتماع سه‌میلیونی تهران و اجتماع عظیم شهرستانها را نمی‌تواند خاموش کند، به این کار دست زده باشد. من تایید می‌کنم که این مسائل می‌تواند واقعیت داشته باشد. برحسب اعلانی که ما کرده بودیم که روز جمعه صبح درس آغاز می‌شود (کما فی‌السابق) و مردم خبر داشتند، ساواک و دستگاه‌های رژیم این کار را باید کرده باشند. شواهد و قرائن بسیاری در این مورد داریم و حتی در همان زمان 75 روز زندان، اسنادی در بین گفت‌و‌شنودها به‌دست آوردیم که صددرصد دستگاه این کار را کرده است.
 
□ چرا شما و محافل دیگر که از کشتار بزرگ رژیم در آن روزها آگاهی داشتید یا دست کم آن را حدس می‌زدید، مردم را نسبت به این کشتار هشدار ندادید تا از پیش آمدن چنین حادثه‌ای جلوگیری شود؟
اولا به‌هیچ‌وجه ما تصور نمی‌کردیم دولت به این زودی در فردا صبح، بدون مقدمه در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کند؛ ثانیا اینکه تا زمانی که ما اجتماعات را کنترل می‌کردیم، حادثه‌ای به‌وقوع نپیوسته بود و ما قبل از آن، اجتماعات سیصد و پانصد هزار نفری تشکیل می‌دادیم و این اجتماعات با آرامش تمام برگزار می‌شد. ما شروع‌کننده و مجال‌دهنده نبودیم؛ دولت بود که این کار را کرد. به بنده ساعت6:30 صبح جمعه 17 شهریور، با تلفن خبر دادند که در دوازده شهر حکومت نظامی اعلام شده است و من بی‌درنگ، انتظامات و افراد خود را بسیج کردم؛ چون جلسات صبح جمعه ما 8:30 شروع می‌شد و مردم ساعت 7 جمع می‌شدند. از طرف من اعلامیه‌ای تهیه شد به این مضمون: «دولت غیرقانونی برای دوازده شهر حکومت نظامی اعلام کرده و دولت در نظر دارد توطئه‌ای را پیاده کند و امروز تا اطلاع ثانوی، جلسه جمعه‌ها برقرار نیست و مردم متفرق شوند» و این امر تا ساعت 10 صبح مرتب اعلام می‌شد. بااین‌همه گروه‌های انبوه مردم از اطراف، به سوی میدان شهدا در حرکت بودند و اطراف خانه و مدرسه من، از طرف نیروهای نظامی محاصره شده بود و بیرون رفتن من به‌هیچ‌وجه میسر نبود. در ساعت 8:30 صبح بود که عده‌ای به میدان شهدا رسیدند و در همین لحظه نیروهای نظامی از اطراف آنها را محاصره کردند. آنها در این یورش، کلیه مقدمات یک کشتار را فراهم کرده بودند و حتی سربازان اسرائیلی نیز در کشتار حضور داشتند. افراد ما سربازانی را دیده بودند که به زبان انگلیسی و زبانهای خارجی صحبت می‌کردند.
در این موقع اطرافیان ما، از جانب بنده پیامهایی را می‌بردند و در میدان برای مردم می‌خواندند و اعلام می‌کردند: دستگاه در نظر دارد یک کشتار انجام دهد. جالب اینجاست که در این یورش، به‌هیچ‌وجه از ماشینهای آب‌پاش و گاز‌اشک‌آور یا اخطار قبلی به مردم استفاده نکرده بودند تا مردم متفرق شوند، بلکه به محض مشاهده مردم، به کشتار آنها اقدام کردند. در حین کشتار شایع شده بود که بنده را هم کشته‌اند و این بر هیجان مردم افزوده بود. مردم مرتب به منزل من تلفن می‌کردند و من گاهی پشت تلفن حاضر می‌شدم و می‌گفتم: شایعه دروغ است و من سالم هستم! دوستان ما مرتب مجروحان و کشته‌ها را به بیمارستانهای اطراف حمل می‌کردند. به‌هرحال در این روز ــ که رژیم در نظر داشت حرکت مردم را به‌عنوان شورشهای موضعی و پراکنده معرفی کند ــ یک انقلاب و قیام مردمی صورت گرفت و ماجرا از آن حالت اصلاح‌طلبانه و طلب اجرای قانون‌اساسی خارج شد و مردم کلا خواستار استقرار حکومت اسلامی شدند و کل قانون اساسی را نفی کردند.
 

 
□ آیا شرکت سربازان اسرائیلی در کشتار صبح 17 شهریور قطعی است؟
عده‌ای از دوستان و اصحاب ما که در صحنه بودند مشاهده کرده بودند عده‌ای از سربازان به زبانهای خارجی، به‌خصوص انگلیسی صحبت می‌کردند و عده‌ای نیز ــ که ما به درستی آنها اعتماد داریم ــ می‌گویند که عده‌ای از سربازان را دیده‌اند که شبیه اسرائیلیها بوده‌اند و از نظر ما شرکت اسرائیلیها در کشتار 17 شهریور قطعی به‌نظر می‌رسد. حدود ساعت 11 صبح بود که افراد گارد و سربازان و ساواکیها خانه مرا محاصره کردند و به اقدامات بسیار خشنی دست زدند.
 
□ عده‌ای می‌گویند اگر شما آن روز صبح خودتان به میدان می‌رفتید و از مردم می‌خواستید که میدان را ترک کنند، دیگر کشتار به این حد نمی‌رسید؛ نظر خود شما دراین‌باره چیست؟
این کار میسر نبود؛ زیرا مردم به‌صورت پراکنده در حال آمدن بودند. علاوه‌براین، نظامیان در خیابانهای کرمان، 17 شهریور، خراسان، میدان امام حسین(ع)، فردوسی، نارمک، به مردم یورش بردند و در میدان شهدا، شاید تعداد کشته‌ها به چند صد نفر هم نرسید. حتی یکی از رفقا می‌گوید: کسانی که در سطح شهر کشته شدند، بین دو هزار تا چهار هزار تخمین زده می‌شدند. موقعی که بنده را بازداشت کرده و در حال بردن به کمیته مشترک بودند، من کاملا صدای شلیک گلوله و کشتار مردم را در خیابانهای مسیر می‌شنیدم و کل تهران در خون و آتش بود، نه یک خیابان یا یک میدان خاص.
  https://iichs.ir/vdcg.t93rak9znpr4a.html
iichs.ir/vdcg.t93rak9znpr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما