نشریه ماهانه «عصر حدید» برای اولین بار در سال1300ش منتشر شد. نشریه مذکور، به عنوان یک مجله سیاسی و به صورت پراکنده و نامنظم تا اواخر سال 1306ش انتشار یافت. از شماره 45 که مطابق با بهمن 1306ش بود، به صورت یک مجله ماهانه اقتصادی درآمد و با دو عنوان «عصر حدید و راهنمای تجارتی ایران» به صورت منظم منتشر گردید. در حالی که فرخ پارسا و نظام الدین نوری، مسئولان آن بودند. عصر حدید...
اقتصاد تجاری شمال ایران در سالهای 1307-1308ش به روایت مطبوعات

مقدمه 
نشریه ماهانه «عصر حدید» برای اولین بار در سال1300ش منتشر شد. نشریه مذکور، به عنوان یک مجله سیاسی  و به صورت پراکنده و نامنظم تا اواخر سال 1306ش انتشار یافت. از شماره 45 که مطابق با بهمن 1306ش بود، به صورت یک مجله ماهانه اقتصادی درآمد و با دو عنوان «عصر حدید و راهنمای تجارتی ایران» به صورت منظم منتشر گردید. در حالی که فرخ پارسا و نظام الدین نوری، مسئولان آن بودند. عصر حدید در این مقطع زمانی، ناشر رئوس مسائل و تصمیماتی به شمار می آمد که در اتاق تجارت تهران گرفته می شد. این روند تا شماره 66 یعنی آبان 1308ش تداوم یافت تا آنکه از آذر همان سال، از اتاق تجارت تهران جدا شده و اندکی بعد یعنی اردیبهشت 1309ش، به مجله هفتگی مصوّر«عصر حدید» تبدیل شد. 1 در این مقاله، سعی بر آن است تا با استفاده از مطالب انتشاریافته عصر حدید طی زمانی که ناشر تصمیمات اتاق تجارت بود، اوضاع بازرگانی مازندران و گیلان مورد بررسی قرار بگیرد. از آنجایی که اقتصاد تجاری شمال ایران، در آن برهه زمانی ارتباط تنگاتنگی با شوروی سابق داشت، مقاله مذکور، علاوه بر شناخت چالشهای اقتصادی این دو منطقه از کشور، تا حدودی می‌تواند راجع به مناسبات تجاری ایران ـ شوروی در سالهای1307- 1308ش نیز روشنگر باشد.
 
بعد از یک دهه رکود فاحش در مبادلات بازرگانی میان دو کشور ایران ـ شوروی، به دلیل بحرانهای ناشی از انقلاب کمونیستی 1917/1296ش در شوروی، بار دیگر از سال 1306ش بود که تجارت مابین طرفین با عقد یک قرارداد تجاری، از سر گرفته شد. به طوری که این ابرقدرتِ نوظهور کمونیستی جهان، به عنوان بازار اصلی برنج، دخانیات، خشکبار، پنبه و پشم مناطق شمالی ایران مطرح گردید2. این قرارداد تجاری، موجب شعف فراوانی برای تاجران شمالی شد، تا آنجا که بازرگانان برخی شهرها به ارسال تلگرافهایی مبنی بر تشکر از مقامات دولتی مبادرت ورزیدند3، و حتی منجر به برپایی جشن و چراغانی گردید4.
 
نکته  قابل توجه این بود که به موجب قرارداد منعقده، تاجران ایرانی می توانستند تقریبا نصف محصول صادراتی مملکت خود را به بازارهای شوروی برده، به فروش برسانند. تاثیر پیمان تجاری مزبور بر شکوفایی اقتصادی شمال ایران از اینجا مشخص می شود که در اواسط سال 1307ش یعنی پس از گذشت یکسال از انعقاد قرارداد، دو محصول اصلی شمال ایران یعنی برنج و مرکّبات، رشد چشمگیری از حیث صادرات داشت: «برنج از14 تن به 27تن، مرکبات از331 تن به 2807 تن ترقی نمود». علی رغم این، برخی کارشناسان اقتصادی ایران در همان زمان، این نکته مهم را به تجار و مسئولان مملکتی متذکر شدند که باید بیش از پیش بازارهای همسایه شمالی را مورد توجه قرار دهند، چرا که در شکوفایی اقتصادی کشور، بسیار تاثیرگذار خواهد بود5. البته در این سو، حمایت از کالاهای ایرانی و کنترل بر شیوع بی رویه امتعه روسی در بازارهای داخلی نیز نیازمند توجه بود، چراکه نفوذ گسترده بازرگانی شوروی در اقتصاد ایران، محصولات داخلی را با رکود نسبی مواجه می کرد. برای نمونه در اسفند 1306ش، تجارتخانه های شوروی در نواحی شمال ایران به دلیل تیرگی مناسبات دول ایران ـ شوروی، برای مدتی محدود تعطیل گردید، که این موضوع کاملا به نفع اقتصاد محلی این مناطق تمام شد: « فعلا امتعه روسی تنزل کرده و امتعه ایرانی مختص آن حدود ترقی نموده است. مرکبات امسال گران شده و قیمت آن به هزاری 12 تومان بالغ شده است. سال گذشته همین موقع در حدود هزاری سه تومان بود و خریدار نداشت. همین طور خشکبار و پنبه ترقی فوق العاده کرده است مرکبات از هر قبیل، امسال فراوان است و مقدار زیادی به بادکوبه حمل می شود».6
 
یکی از جوانبِ مهمِّ رونقِ اقتصاد تجاری، مناسب بودنِ زیرساختهای ارتباطی و حمل و نقل است، اما مناطق مازندران و گیلان، تقریبا عاری از این شرایط بود. ظاهرا اوضاع پُستی و حمل مرسولات بسیار نابسامان بود، وخامت این مسئله به اندازه ای رسید که حتی سروصدای برخی تجار را درآورد، چنانکه تعدادی از بازرگانان رشت، نامه ای مبنی بر شکایت از این وضعیت، برای ریاست کل پست ایران ارسال نموده و نسخه ای از آن را نیز برای اتاق تجارت تهران فرستادند: « اوضاع پُست مازندران فوق العاده بد و بی ترتیب است و با وجودی که مراسلات اروپا 12 روزه به ایران می رسد پاکت از مازندران به گیلان در15 تا 17روز وارد می شود»7. البته در این میان، خودِ تاجران  که در پی ارتقای منافع خود بودند، توجهاتی به این موضوع مبذول می داشتند. یکی از تصمیمات مهمِّ اتاق تجارت بارفروش در جلسه اردیبهشت 1308ش، احداث خط فرعی راه آهن علی آباد به بارفروش و مشهدسر (بابلسر) بود. تجار حاضر در جلسه، توافق کردند تا پس از انجام مطالعات مقدماتی، شرکتی برای سرمایه گذاری در این زمینه، انجام داده و متخصصینی برای شروع کارِ موردنظر جذب نمایند. 8
 
مخاصمات مقطعی شوروی ـ ایران و فشاری که در پی این حوادث، همسایه شمالی بر تاجران ایرانی وارد می نمود، سبب اختلالاتی در بازرگانی این منطقه می گردید. برای نمونه، در اوایل سال1307ش  تعدادی از تجار مازندران، شکایاتی مبنی بر ضبط بدون علّتِ اموال صادراتی آنان، به اتاق تجارت تهران ارسال نموده و خواستار کمک شدند. داستان بدین ترتیب بود که تعدادی تاجر برای شرکت در اولین بازار مکاره روسیه، 1060کیسه پنبه بدانجا حمل نمودند، اما علی رغم آنکه پنبه ها در انبار بادکوبه، توسط کنسولگری ایران حفاظت می شد، مامورین دولت شوروی به آنجا ریخته و کیسه ها را بدون علت، ضبط کردند و مدتی بعد، فقط نیمی از آن بازگردانده شد. اتاق تجارت تهران نیز در جواب درخواست کمک، اظهار نمود که این مسئله در پی تیرگی رابطه میان دو دولت به وجود آمد و بعد از عادی سازی روابط، این مسئله را در راستای احقاق حقوق تاجران ایرانی، پیگیری خواهد کرد. در همان برهه زمانی بود که برخی تجار شمال با چالش دیگری مواجه شدند. رئیس هیئت تجار بارفروش (بابل) با ارسال نامه ای به اتاق تجارت تهران، از انحصار تجارت برنج شوروی به وسیله تعدادی تاجر بانفوذِ شهر بادکوبه سخن گفته، و اظهار نمود که این تاجران از دولت شوروی خواستند تا از ورود برنج ایرانی ممانعت به عمل آوَرَد و دولت مزبور نیز ترتیب اثر داد. این درحالی بود که طبق توافق قبلی میان طرفین، بازرگانان مازندرانی، برنج را برای حمل به شوروی آماده نموده و متضرّر شدند9. نمونه دیگر راجع به این گونه اقدامات شوروی، مربوط به ابراز نارضایتی یکی از تجار بانفوذ رشت می باشد: «مقداری روده برای حمل حاضر کرده است و موسسات شوروی اجازه خروج نمی دهند در حالی که این جنس، از مواد خام و تمرکزش در یک محل اسباب خسارت است». 10
 
اتاق تجارت بندرپهلوی (انزلی) که به عنوان شعبه ای از اتاق تهران تشکیل شده و حافظ منافع بازرگانان آن شهر بود، نارضایتی خود را از اجحافاتی که دولت شوروی بر آنان تحمیل نمود، در اوایل سال 1307ش ارائه داد. من جمله از نقض قرارداد روسها شکایت کرده، مبنی بر آنکه عمّال دولت شوروی، عوارض هنگفتی را از تجار ایرانی اخذ می‌نمایند. همچنین همسایه شمالی، از طُرُق مختلف سعی می کند تجار ایرانی را مجبور نماید تا اموال خود را به قیمتی که مقرون به صرفه نیست، به موسسات تجاری کشور مذکور واگذار کنند. به علاوه، از تجار ایرانی که مال التجاره شوروی را به صورت مبادله و معاوضه خریداری می کنند، درخواست مالیات می نماید، در حالی که این امر، با تعهدات سابق میان طرفین، در تضاد قرار دارد. 11
 
یکی از مسائل اقتصادی مازندران و گیلان، معضلی بود که در اقتصاد زراعتی وجود داشت یعنی نامرغوب بودن برخی محصولات کشاورزی، و از آنجایی که تجارت این مناطق بر پایه محصولات کشاورزی بود، همین مسئله، اقتصاد تجاری مناطق مذکور را با چالش مواجه می کرد. چنانکه نمایندگی دولت شوروی در بندر پهلوی (انزلی) به اتاق تجارت این شهر هشدار داد، از آنجا که اکثر برنجهای صادراتی ایران به آن کشور، دارای «شپشه یا خَرَک» (نوعی حشره موذی) می باشد، اداره تجارت شوروی برآن شد تا مِنبعد این برنجها را در بادکوبه کاملا وارسی نماید و آنهایی که دارای شپشه هستند، به ایران بازگرداند. از این رو، تجار برنج فروش مازندران و گیلان باید کاملا دقت نموده و برای متحمّل نشدن خسارت بابت حمل ونقل برنج، از محصولات بی کیفیت بپرهیزند12. روسها به این تذکّر اکتفا ننموده، بلکه پس از آن، اتاق تجارت شوروی به همتای ایرانی خود در تهران نیز هشدار داد «به تجار ایرانی اخطار نماید که یک برنج سالم به روسیه صادر کنند»13. این عدم مرغوبیت، که ناشی از فقدان تولید و برداشت صحیح و روشمندِ محصولات بود، برخی کالاهای کلیدی در اقتصاد زراعتی ـ تجاری را هم دربر می گرفت. پنبه یکی از تولیدات مهم شرق مازندران (گلستان کنونی) بود، با این حال، روسها تمایل چندانی به پنبه صادراتی ایران نداشتند، چرا که شیوه برداشت نامناسب و عاری از دقّت کشاورزان، سبب کیفیت پایین این محصول ایرانی بود: « قبلا یعنی دوره جنگ اول جهانی که کارخانه های لودز لهستان پارچه های ضخیم تهیه می کردند از این پنبه استفاده می کردند در حالی که کارخانه‌های نساجی مسکو حاضر به قبول پنبه ایران نبودند. الآن که تجارت با لهستان قطع شد و تجارت ایران با مسکو است به دلیل این عیب، قیمت پنبه مازندران بسیار پایین است»14.
 
این معضل، در فرآورده دامی همچون پشم نیز دیده میشد: «پشم مازندرانی چون سال به سال رو به تنزل است و جنس آن پست می شود تا میزان معین خالص آن بعد از شست و شوی به دست نیاید نمی شود قیمتی را برایش معین کرد»15.
 
چالش دیگری که نارضایتی تاجران شمال را برانگیخته و در راستای اختلالِ اقتصاد تجاری، تاثیرگذار محسوب می‌شد، مسائلِ  ناشی از نفوذ بانک استقراضی روس در ساختار اقتصادی ایران بود. یکی از نقشهایی که بانک مذکور در اقتصاد برعهده داشت، انحصار ارز شوروی در ایران بوده است. همین موجب می شد تا ازین طریق، نسبت به بازرگانان ایرانی، اجحافات مالی روا دارند: «هیئت تجار بارفروش شکایت دارند ازینکه مظنّه مِنات روسیه در تمام نقاط، دو ریال است و بانک روس ـ ایران که منحصرا معامله‌کننده منات است پنج قران آنرا تسعیر و سبب خسارت تجار را فراهم نموده است».16
 
تداوم روش سنّتی و عدم تغییر و تحولات مثبت در فنون تولیدی، از عوامل رکود اقتصاد ایران در بخش کشاورزی بود17. این مسئله، در کِشت برنج به عنوان مهمترین کالای تولیدی و صادراتی مازندران و گیلان هم دیده می شد، و این موضوع، بر تجارت خارجی این محصول نیز تاثیر مستقیمی داشت، چنانکه نشریه عصر حدید با بحث مفصلی در این زمینه می آورد: « مشتری بزرگ برنج ایران، مملکت روسیه است و مقدار جزئی هم یعنی  تقریبا20درصد کل صادرات آن به انگلیس و عثمانی می رود... اگرچه در نیم قرن اخیر در برنجکاری ترقی به وجود آمد و میزان آن افزایش یافت ولی شالیکاری ایران هنوز از روی قوانین و دستورات قدیمه اِعمال می شود و برای بهتر شدن کیفیت آن باید اصلاحاتی انجام شود تا ممالک خریدار برنج ایران ترغیب گردند...».
 
البته نویسنده عبارات مذکور، به این نکته هم اشاره می کند که مسئولان دولتی نیز باید همکاری نموده و تمام تلاش خود را برای تسهیل صدور برنج و رفع موانع گمرکی بنمایند: «به عهده ملاکین و زارعین و تجار است که از تذکر و یادآوری و استرحام و تقاضا گذشته، به طور جدی فشار آورند و ایستادگی کنند تا وسایل توسعه صادرات فراهم شود»18. این موضوع، همراه با فقدان کارخانه ها و صنایع نوین، به منظور بهبود کیفیت برنج، تجار را با دردسر مواجه می کرد. در شهریور1308ش بود که اتاق تجارت بارفروش به نمایندگی از تجّار شمال، درصدد برآمد تا از وزارت تجارت ایران درخواست نماید، تصمیماتی که اخیرا دولت راجع به قدغن کردن حمل برنج با بیست درصد شلتوک به خارج کشور اخذ نمود، به مرحله اجرا نگذارد، چون: «علاوه از اینکه برنج تمیز شده بندرپهلوی را خریداران بازار بادکوبه به واسطه کیسه خوردن و اختلاط به خاک و خردشدن و به استناد ایرادات دیگر مجددا به کارخانه های برنج پاک کنی بادکوبه برده تمیز می نمایند و صحنه مازندران نیز در حال حاضر فاقد چنین موسساتی است... چنانچه اگر این تصمیم الان در مازندران به اجرا گذاشته شود، خسارت مهمی متوجه مالکین اراضی و تجار این سامان می‌شود»19.
 
در مواقع بروز تیرگی رابطه شوروی با ایران، یکی از ابزارهای همسایه شمالی برای اِعمال فشار بر دولت ایران، بایکوت محصولات ایرانی بود و همین امر، معضلی جدی برای تجارت شمال ایران محسوب می شد، چرا که بازار روسیه، مهمترین نقطه برای برخی محصولات به خصوص خشکبار، مرکبات، پوست و برنج به شمار می‌آمد20. یکی از این موارد در آذرماه روی داد زمانی که هیئت تجار اشرف (بهشهر) با ارسال تلگرافی به اتاق تجارت تهران، خواستار کمک آنان برای آزادی حمل مرکبات به شوروی شده، نگرانی و شکایت خود را در پی ممانعتِ حمل آن، ابراز داشتند21. یکماه بعد، تلگرافی شکایت آمیز از سوی اتاق تجارت بارفروش، به نمایندگی از سوی بازرگانان مازندران ارسال گردید، مبنی بر اینکه «طبق قرارداد شوروی 95هزار پوط مرکبات باید به روسیه حمل شود و تمام مرکبات را تجار حاضر نمودند ولی فقط 13هزار پوط آن را حمل و بقیه را متعذّرعدم وصول اجازه است». تجار مرکّبات که شدیدا نگران پوسیدگی محصولات خود بوده، دراتاق تجارت بارفروش متحصّن شدند، ضمن آنکه تاجران مشهدسر (بابلسر) نیز با ارسال تلگرافی، تقاضای اقدام فوری کردند22.
 
در واقعه مذکور، نکته دیگری که نشان نوعی معضل تجاری در مناطق شمالی ایران بود آشکار نمود که بر اثر عدم به کارگیری روشهای نوین در بسته بندی کالا و تبعات نامطلوبِ ناشی از آن بود. مسئولین اتاق تجارت تهران متذکّر شدند که تمام تلاش خود را برای حلّ مسئله صادرات مرکبات به شوروی انجام خواهند داد: « ولی باید آقایان تجار درنظرداشته باشند که مسبب این شکایات خودشان می باشند، زیرا چنانچه با مختصر خرجی، چند دستگاه کارخانه کوچک برای تهیه و باربندی اجناس وارد نمایند، بالطبع مشتری به قدری زیاد خواهد شد که روی دست ببرند نه اینکه مثل حالا به زور بخواهند جنس حمل نمایند»23.
 
همچنین در مذاکرات اتاق تجارت تهران مورخ اردیبهشت 1308ش، موضوع چیدن مرکبات ایران مطرح گردید. مسئولین اتاق تجارت تاکید داشتند، از طرف دولت باید اقدامات بیشتری در راستای آنکه صاحبان باغهای گیلان و مازندران مرکبات را با قیچی بچینند، صورت گیرد. چرا که در این صورت، مرکبات ضایع و فاسد نخواهد شد و در هوای روسیه سالم خواهد ماند: « روسها از ایتالیا و یافا مرکبات زیادی وارد می کنند در حالتی که مرکبات ایران بهتر و نزدیکتر است و علت عمده این است که مرکبات آنجاها را بهتر چیده و باربندی می کنند. البته در همان جلسه اظهار گردید که دولت در این زمینه، فعالیتهایی انجام داده است و بدین خاطر، حمل مرکبات از یک میلیون ودویست هزار پوط به یک میلیون و سیصد هزار پوط رسیده است»24.
 
چالش دیگری که تجارت شمال ایران در این برهه زمانی، با آن روبه رو گردید، پایین بودن سطح دانش تجارت در میان بازرگانان این نواحی بوده است. به طوری که گزارش شد، ساری به عنوان مرکز مازندران و قسمت شمال ایران در آن زمان، دارای یک مرکز بازرگانی مرتبط با تجارتخانه های خارجی نبود، که علت آن را باید در فقدان تبحّر در زبان خارجه، و نا آشنایی با اوزان و مقیاس و اوضاع تجارت خارجی جست وجو نمود25.
 
بازرگانان برخی شهرهای برجسته مازندران و گیلان مانند بندرپهلوی، بارفروش و رشت برای افزایش شکوفایی تجاری و اتحاد میان تجار محلی در راستای حمایت ازمنافع خود، به ایجاد اتاقهای تجاری در شهر خود (البته زیرنظر اتاق تجارت تهران) مبادرت ورزیدند26. این موضوع، گرچه در راستای منافع بازرگانی منطقه مذکور محسوب می‌شد27، با این حال، بعضا سبب چالشهایی گردید. چنانکه برخی تاجران شهر ساری در تلگرافی به اتاق تجارت تهران، نسبت به عملکرد تجار بارفروش در حمل مرکّبات به شوروی ابراز نارضایتی نمودند، چرا که آنان  از نفوذ خود در اتاق تجارت بارفروش سود برده، از سهم مرکباتی که باید به همسایه شمالی فرستاده می شد، بنفع خود استفاده کردند «در حالی که مرکبات ما در بندرها معطّل مانده». میزان خشم و ناخشنودی تجار ساری از بازرگانان بارفروش به اندازه ای بود که از اتاق تجارت تهران خواستند، از این به بعد، سهم مرکبات آنان به شوروی از سوی اتاق تجارت پایتخت معین شود، تا زمانی که آنها بتوانند اتاق تجارت ساری را تاسیس کنند28.
 
نتیجه
بعد از انعقاد معاهده بازرگانی ایران با شوروی در1306ش، اقتصاد تجاری مازندران و گیلان نیز احیا گردید که این امر، تاثیر زیادی بر رونق اقتصاد زراعتی این مناطق داشت. با این حال، تجارت در شمال ایران، همچنان با چالشهایی دست به گریبان بود. نفوذ موسسات روسی در شمال ایران، کارشکنیها و فشارهای ادواری دولت شوروی بر تاجران ایرانی من جمله توقیف کالا یا منع ورود آن، ضعف شدید زیرساختهای ارتباطی در شمال ایران ، کیفیت نامطلوب برخی محصولات کشاورزی (از یکسو ناشی از عدم آشنایی کشاورزان با اصول صحیح و روشمندِ تولید محصول و از سوی دیگر هم فقدان صنایع مدرن و سودمند در کشاورزی)، از عوامل تاثیرگذار بر اختلالات اقتصادی مازندران و گیلان بود، البته به این موارد، باید منفعت طلبی محلی برخی تجار، و همچنین پایین بودن بینش علمی و تجاری بازرگانان را در برهه زمانی موردنظر افزود.

پی نوشت:
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. ماهنامه عصر حدید، شماره 59، فروردین 1308، ص14؛ محمد صدرهاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، اصفهان: کمال، 1363، ج4، صص32-33.
2. جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه: احمد تدین، تهران: رسا، 1380، صص367-368.
3. روزنامه اطلاعات، ش327، 16مهر1306، ص2.
4. همان، ش338 ، 29 مهر 1306، ص2.
5. ماهنامه عصر حدید، شماره 55، آذر1307، ص26.
6. همان، شماره 46، اسفند 1306، ص22.
7. همان، شماره 47، فروردین 1307، ص15.
8. همان، شماره 61، خرداد 1308، ص17.
9. همان، شماره 47، فروردین 1307، ص16.
10. همان، شماره 56، دی1307، ص15.
11. همان، شماره 47، فروردین1307، صص15-16 .
12. همان جا، ص29.
13. همان، شماره 48، اردیبهشت1307، ص14 .
14. همان، شماره 61، خرداد 1308، ص17.
15. همان جا، ص32.
16. همان، شماره 49، خرداد 1307، ص18.
17. برای اطلاعات بیشتر، نک: فوران، صص341-347.
18. ماهنامه عصر حدید، شماره 49، خرداد1307، صص20-22.
19. همان، شماره 65، مهر 1308، ص24.
20. نک: همانجا، ص25.
21. همان، شماره 55، آذر1307، ص21.
22. همان، شماره 56، دی1307، ص15.
23. همان جا.
24. همان، شماره 63، مرداد 1308، ص25.
25. همان، شماره 51، مرداد 1308، ص35.
26. همان، شماره 60، اردیبهشت 1308، ص29؛ شماره 64، شهریور 1308، ص36.
27. همان، شماره 61، خرداد 1308، ص17 .
28. همان، شماره 56، دی1307، ص15. https://iichs.ir/vdchtmnkd23nm.ft2.html
iichs.ir/vdchtmnkd23nm.ft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما