جو اختناقی که تزارها بر ایران ایجاد کردند؛

سه آتش توپ روسیه بر موج آزادیخواهی

روسها پس از اشغال شهر، به گلوله باران و کشتار مردم دست زدند. چناچه طی این حملات، شمار زیادی از مردم کشته و مجروح شدند. بسیاری از منابع، تعداد واقعی کشته ها را حدود 800 تا 1500 نفر برآورد می کنند. با این حال مردم شهر تا سومین روز تجاوز روسها، دلیرانه از شهر دفاع کردند...
سه آتش توپ روسیه بر موج آزادیخواهی
 
جدال و رقابت سیاسی میان احزاب و گروههای سیاسی یکی از مشخصه‌های بارز در دوران مشروطیت است. این رقابتها که گاه رنگ و بوی کشمکش و مبارزه نیز می‌یافت عمدتاً میان گروههای طرفدار مشروطه و مخالفان آن بود. اما علاوه بر نیروهای داخلی، بازیگران خارجی و عمده آن روزگار یعنی انگلیس و روسیه نیز بر حسب منافع سیاسی خود از جریان خاصی حمایت و یا طرفداری می‌کردند. این موضوع گاه باعث دامن زدن بر برخی اختلافات داخلی و شعله ور شدن جنگ در برخی از شهرها می‌گردید. در این میان روسها همیشه از استبداد طرفدرای می-کردند و زمینه‌ساز حوادث تلخی در ایران بوده‌اند. از جمله این حوادث می‌توان به سه حادثه مهم به توپ بسته شدن مجلس، گلوله‌باران شهر تبریز و به توپ بسته شدن حرم مطهر امام رضا (ع) اشاره نمود که در پی اختلافات سیاسی و نیز دخالت روسیه، دوره‌ای از جنگ و اختناق را بر کشور حاکم گردانید. با این مقدمه کوتاه به تشریح مختصر این سه حادثه می‌پردازیم.
 
روسها از مخالفت با مشروطیت تا به توپ بستن مجلس
در دوره مشروطه، دو کشور روسیه و انگلیس مهمترین بازیگران خارجی در صحنه سیاسی و اقتصادی ایران به شمار می‌آمدند. این دو کشور، نقش مهمی در تغییر بازی قدرت در ایران داشتند که متأثر از روابط و منافع آنها بود. چنانچه در آستانه انقلاب مشروطه، رقابت سیاسی حاکم بر دو کشور، باعث شد تا مواضع متفاوتی نسبت به انقلاب مشروطه از سوی دو کشور اتخاذ گردد. سیاست انگلیس در آن دوره، حمایت از جنبش مشروطه بود. اما روسها بالعکس انگلستان، بنا بر ماهیت نظام دیکتاتوری خود مخالف هر گونه جنبش آزادیخواهی بودند. این سیاست روسها، در مواردی چون استبداد صغیر و یا محاصره تبریز در سال 1290 و کشمکش مشروطه خواهان و طرقداران محمدعلی شاه در مشهد، تا حدود زیادی باعث تغییر  مسیر جریان مشروطیت گردید که اولین مورد آن در به توپ بستن مجلس شورای ملی عینیت یافت. 
 
به توپ بسته شدن مجلس
مخالفت با انقلاب مشروطه، نقطه مشترک روسها و پادشاه ایران بود و هر دو طرف به دنبال فرصتی جهت سرکوب ارکان نظام مشروطه بودند. «سلطنت‌طلبان مستبد (مطلقه) خواهان نابودی نهضت مشروطه و بازگشت به استبداد سابق بودند. از این رو در برهه‌ای از زمان استبداد صغیر را بر پا کردند و مجلس شورای ملی را به توپ بستند.»1 این اتفاق به دنبال ترور نافرجام شاه صورت گرفت که پیرو آن به دستور محمدعلی شاه، قزاقها به رهبری لیاخوف روسی، به گلوله باران مجلس شورای ملی در 27 تیر 1287 مبادرت کردند. در رابطه با دلایل این حادثه می‌توان به کینه محمدعلیشاه از مشروطه طلبان و استفاده از هر اقدامی جهت تضعیف مشروطیت اشاره نمود که سرانجام با برکناری صدراعظم مشروطه خواه، مشیرالدوله از صدارت و جایگزینی امین السلطان (اتابک) از مخالفان مشروطه، باعث آغاز دوران استبداد صغیر می‌گردد.
 
در واقع «محمدعلی شاه به کمک روسیه تزاری، تصمیم گرفت برای برخورد جدّی با مجلسیان از امین السلطان دعوت نماید تا شاید بتواند ریشه مشروطه و مشروطه خواهی را از بیخ و بن برکند.»2 به عبارتی می‌توان گفت سلطنت طلبان یکی از وفادارترین گروهها به نظام استبدادی بودند و از این رو تمام تلاش خود را جهت حفظ قدرت به کار می‌بردند. اما علاوه بر نیروهای داخلی، نقش روسیه و نیروهای قزاق به رهبری لیاخوف روسی نیز بسیار تعیین کننده بود. این نیرو که در واقع حاصل سفر دوم ناصرالدین شاه به اروپا بود، با کمک روسیه تشکیل شده و نقش مهمی در سرکوب آزادیخواهان داشت. بیشتر افراد این بریگاد «دستور کار خود را از مرکز فرماندهی قزاق [در روسیه] می‌گرفتند. بودجه این سازمان از طرف بانک استقراضی روس به حساب دولت ایران مستقیماَ به فرماندهی این بریگاد پرداخت می‌شد و دولت ایران در آن نظارت نداشت.»3 
 
لازم به توضیح است قائله‌ای که با به توپ بستن مجلس ادامه یافت، در نهایت با فتح تهران و برکناری محمدعلی شاه از سلطنت پایان گرفت؛ اما به فاصله کمی بعد از این جریان، روسیه در اقدامی مشابه این بار از سپاه شاه در حمله به تبریز حمایت نمود که در نهایت باعث اشغال تبریز توسط روسیه گردید.
 
به توپ بسته شدن شهر تبریز
بعد از سقوط محمدعلی شاه مجلس دوم تشکیل و جهت سامان امور سیاسی و اقتصادی اقدام به استخدام مورگان شوستر آمریکایی نمود. حضور شوستر در صحنه اقتصادی و سیاسی کشور موجب تحولاتی گردید که گاه به ضرر منافع روسیه بود. از این رو روسیه با اولتیماتومی 48 ساعته خواستار برکناری شوستر شد. مجلس در ابتدا این طرح را رد می‌کند؛ اما در نهایت با تهدید روسیه مبنی بر پیشروی به سمت تبریز و اشغال تهران مجبور به عقب نشسنی در برابر خواست روسیه گردید. اما به رغم تمکین ایران از خواست روسیه، این کشور قوای خود را در 28 آذر 1290 به مناطقی از ایران از جمله تبریز اعزام و دست به جنایات و خرابکاریهای در این شهر می‌زند. بهانه روسها برای حمله به تبریز خلع سلاح شدن مجاهدین تبریز بود. چنانچه در مواردی مجاهدین «همواره در بازار روسیان را می‌پاییدند و آمادگی خود را به رخ ایشان می‌کشیدند.»4 در این دوره فرقه دموکرات تا حد زیادی سخنگوی طبقه روشنفکر بود و نیروهای رادیکال را جذب می‌کرد. دموکراتها با حزب ارمنی داشناک نیز متحد شده بودند. این گروه بعد از طرح اولتیماتوم روسیه، به تشویق داشناکها آن را رد کرده و بعد از آن در جریان حوادث بعد از اولتیماتوم همراه با سایر معترضین به چندین تراموای روسی حمله کردند.5 می‌توان گفت این تحرکات در تجاوز روسیه به تبریز بی-تأثیر نبود و حداقل بهانه حمله را فراهم نمود. 
 
در واقعه به توپ بستن مجلس، نقش روسیه و نیروهای قزاق به رهبری لیاخوف روسی نیز بسیار تعیین کننده بود. این بریگاد «دستور کار خود را از مرکز فرماندهی قزاق [در روسیه] می‌گرفت. بودجه این سازمان از طرف بانک استقراضی روس به حساب دولت ایران مستقیماَ به فرماندهی این بریگاد پرداخت می‌شد و دولت ایران در آن نظارت نداشت.»  
حمله روسها به تبریز در روزهای اول و دوم با مقاومت مردم شهر همراه بود و حتی باعث کشته شدن تعدادی از نیروهای متجاوز گردید. یکی از رهبران اصلی مردم در این جریان، میرزا علی ثقه الاسلام تبریزی بود که کتباً به امیر حشمت نیساری، رئیس شهربانی تبریز نامه نوشت و اجازه دفاع داد. این امر موجب شد که تبریز یکباره بسیج شود و با روسها سخت درگیر گردد.6 روسها که در ابتدا انتظار چنین مقاومتی را نداشتند، با نفرات و تجهیزات بیشتری به شهر حمله و در روز سوم تجاوز و بخشهایی را اشغال نمودند. تعداد و امکانات روسها در این حمله به حدی بود که کسروی عنوان می‌کند «هر کس می‌دانست دولت روس چندین صد هزار سپاه دارد و این جنگ با او به جایی نخواهد رسید و هرکس آینده بیمناکی را با چشم می‌دید.»7 سرانجام روسها به کمک تجهیزات نظامی خود توانستند بر مقاومت مردم غلبه کرده و از روز پنجم دیماه (1290) «بر شهر چیره شدند و دستگاه آزادی از آنجا برچیده شد و چند سال تبریز بدترین حال را داشت.»8
 
روسها پس از اشغال شهر، به گلوله باران و کشتار مردم دست زدند، چناچه طی این حملات، شمار زیادی از مردم کشته و مجروح شدند. بسیاری از منابع، تعداد واقعی کشته ها را حدود 800 تا 1500 نفر برآورد می‌کنند. با این حال مردم شهر تا سومین روز تجاوز روسها، دلیرانه از شهر دفاع کردند؛ اما در نهایت با قطع شدن خطوط تلگرافی شهر، توسط روسها و رسیدن قوای تازه نفس روسی، مبارزین مجبور به قبول آتش بس گردیدند. با این حال روسها بعد از گلوله باران شهر، اقدام به دستگیری مشروطه‌خواهانی چون ثقه الاسلام نیز نمودند. طی این عملیات علاوه بر ثقه الاسلام و کسانی چون شیخ سلیم، دو تن از برادرزاده‌های ستارخان و تعدادی دیگر از آزادیخواهان نیز دستگیر و به مقر روسها در باغ شمال برده شدند. بعد از این دستگیریها، بازداشت شدگان از جمله ثقه الاسلام در دادگاهی نمایشی به اعدام محکوم گشتند. بدین ترتیب وی در 10 دی 1290 مصادف با 10 عاشورا به دار آویخته شد و آنگونه که کسروی شرح می‌دهد «با کشتن سران آزادی ایران جشن می‌گرفتند و تیر‌ها را با پارچه‌های سه رنگ بیرق روسی می‌آراستند.»9 آبراهامیان تعداد مشروطه خواهان اعدامی را 44 نفر عنوان می‌کند. بدین ترتیب تجاوز روسها به تبریز با کشتار مردم، دستگیری آزادیخواهان و ویرانی گسترده شهر پایان یافت؛ اما تاریخ جنایات روسها و گلوله باران ایران تنها به مجلس و شهر تبریز ختم نشد؛ بلکه نیروهای تزاری با حمله به مشهد، حرم امام رضا (ع) را نیز گلوله باران کردند.
 
به توپ بستن شهر مشهد
حمله روسها به شهر مشهد به 10 فروردین 1291 بازمی‌گردد؛ اما نیروهای قزاق روسی پیش از آن و در جریان پیشروی به تبریز، در مشهد مستقر شده بودند. بهانه روسها در این تجاوز، از درگیری میان نیروهای هوادار محمدعلی شاه و پلیس آغاز می‌شود که طی آن برخی از مردم برای حفظ جان خود به حرم پناه می‌برند. اما روسیه بعد از آگاه شدن از درگیری در این شهر، به بهانه کشته شدن یکی از افسران خود، حرم را پناهگاه مشروطه خواهان دانسته، آن را مورد تجاوز و حملات خود قرار می‌دهد. این حملات در حالی صورت می‌گرفت که دولت ایران در شرایط بحرانی قرار داشت و والی خراسان از اداره امور عاجز شده بود. در چنین شرایطی روسها از فرصت استفاده کرده و به بهانه ایجاد نظم و سرکوب شورشیان متحصن در اماکن متبرکه، حرم رضوی را به توپ بستند و به تصرف درآوردند.10 حربه روسها در این حملات استفاده از نیروهای مخالف مشروطه بود، چنانچه کسانی چون یوسف خان هراتی که از مخالفان سرسخت مشروطه بودند مورد حمایت سرسختانه روسیه قرار گرفته و با تحریک روسیه در کنار سایر شورشیان به سمت حرم حرکت کردند و پس از تصرف حرم به غارت اموال و دارایی آن پرداختند.11

این حملات باعث شد تا از این تاریخ تا شروع جنگ جهانی اول، ایران در حالت تشنج و بحران به سر برد. از سویی اتباع روسیه علاوه بر آنکه مانند یک دولت فاتح و اشغالگر رفتار می‌کردند، با جمع‌آوری مالیات و عوارض متعلق به دولت ایران و اقداماتی از این دست به نفوذ خود می‌افزدوند.12 به این ترتیب روسها توانستند به راحتی در مناطق نفوذ خود به مانور قدرت و دست اندازیهای خود پرداخته و با شروع جنگ جهانی اول به راحتی موجبات تسهیل در رفت و آمد خود را در آذربایجان و سایر مناطق تحت نفوذ خود فراهم آورند. 

احمدمیرزا که در کنار شاه ایستاده خیلی زود وارث تاج و تخت شد. پشت سر احمدمیرزا آنکه یک سر و گردن از همه بلندتر است، لیاخوف روسی مجلس اول را به توپ بست. در کنار ولیعهد حسین پاشا امیر بهادر ایستاده و در کنار او محمدعلی علاء السلطنه. پشت سر محمدعلی شاه میرزا احمد خان مشیرالسلطنه شمشیری در دست دارد. وی پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه به سفارت عثمانی پناهنده شد. در کنارش مهدیقلی مجدالدوله روزگاری "غلام بچه باشی" ناصرالدین شاه بود اما بعدها دامادش شد.
شماره آرشیو: 2438-1ع
 
پی نوشت:
 
1.آیت مظفری، جریان­ شناسی سیاسی ایران معاصر، قم، زمزم هدایت، چاپ سوم، 1387، ص 151.
2.مهدی ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، تهران، انتشارات سخن، 1383، ص 465.
3.رحیم نامور، برخی ملاحظات پیرامون تاریخ انقلاب مشروطیت، تهران، چاپار، 1357، ص 95.
4.احمد کسروی، تاریخ هیجده ساله آذربایجان یا سرنوشت گردان و دلیران، جلد اول، تهران، امیرکبیر، 1357، چاپ نهم، ص 316.
5. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه: احمد گل محمدی، محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1376. چاپ دوم. ص 132-137.
6. محبوبه جودکی، «میرزا علی، عالم دینی و نوبسنده و مبارز مشروطه خواه آذربایجانی»، دانشنامه جهان اسلام، جلد 9، 1393 و ر، ک: نصرت ­الله فتحی، زندگینامه شهید نیکنام ثقه ­الاسلام تبریزی بخشی از تاریخ مستند مشروطیت ایران، تهران، 1352، ص 573- 590.
7. کسروی، همان، ص 269.
8.همان، ص 289.
9.همان، ص 309.
10. فیروزه کاظم زاده،  روس و انگلیس در ایران، ترجمه امیری، شرکت سهامی کتاب جیبی، ۱۳۴۹، ص 640.
11. کاظم زاده، همان، 98- 99.
12. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1385، چاپ یازدهم، ص 342 . https://iichs.ir/vdcc.0q0a2bq0ola82.html
iichs.ir/vdcc.0q0a2bq0ola82.html
نام شما
آدرس ايميل شما