تببین اهداف شکل‌گیری حزب جمهوری اسلامی؛

هدف از تأسیس حزب جمهوری اسلامی چه بود؟

حزب جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ به دست پنج تن از روحانیون انقلابی و سرشناس تأسیس شد، اما چه اهدافی این انقلابیون را بر آن داشت که به‌سرعت و تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی چنین حزبی را موجودیت بخشند؟
هدف از تأسیس حزب جمهوری اسلامی چه بود؟
 
پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سبب شد تا تمامی نهادهای رژیم پهلوی دوم منحل شود. خلاء نهادی در دوران پساانقلابی باعث بروز برخی از مشکلات شده بود. انقلابیون جهت رفع این مشکلات، اقدام به نهادسازی در سطوح مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی کردند. در این راستا، روحانیون انقلابی اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی نمودند. این حزب در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ توسط آیات و حجج اسلام سیدمحمد حسینی بهشتی، محمدجواد باهنر، سیدعلی خامنه‌ای، علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی و عبدالکریم موسوی اردبیلی، که پنج تن از روحانیون انقلابی و سرشناس بودند، تشکیل شد. ایده‌پرداز و مغز متفکر این حزب، آیت‌الله سیدمحمد بهشتی بود که پس از تأسیس حزب به عنوان اولین دبیر کل آن نیز منصوب شد. روحانی و انقلابی بودن مؤسسان حزب سبب شد این حزب با اقبال بی‌سابقه مردم مواجه شود. در این نوشته سعی بر آن است تا با پرهیز از تاریخچه حزب جمهوری اسلامی، به اهداف شکل‌گیری این حزب پرداخته شود.
 
اهداف شکل گیری حزب جمهوری اسلامی
۱. جلوگیری از شکست و انحراف تحولات سیاسی و تداوم نهضت انقلابی
با مطالعه سخنرانی‌ها و مواضع مؤسسان حزب جهموری اسلامی در باب چرایی ایجاد حزب، می‌توان به این نکته پی بردکه نبود تشکل اسلامی در جامعه و شکست روحانیون در تحولات تاریخی سبب شد روحانیون انقلابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تأسیس حزب جمهوری اسلامی اقدام کنند تا شور و شوق انقلابی زنده بماند و همچنین انقلاب اسلامی از مسیر خود منحرف نشود. شهید سیدمحمد بهشتی درباره پیش‌زمینه ایجاد حزب می‌گوید: «من از سال‌ها پیش در فکر ایجاد یک حزب سیاسی اسلامی بودم. وقتی که نهضت آزادی تشکیل شد با خوشحالی از این خبر استقبال کردم و در اینکه اساسنامه از اسلام به عنوان یک مکتب و از نهضت به عنوان یک حزب اسلامی تمام‌عیار یاد نشده بود به بنیان‌گذاران نهضت انتقاد کردم. در همان سال‌ها به فکر یک مجموعه فعال ایدئولوژی اسلام در شکل یک مکتب تمام‌عیار افتادم. پس از تأسیس حزب، چون ما به جمهوری اسلامی و حکومت اسلامی می‌اندیشیدیم نام آن را گذاشتیم حزب جمهوری اسلامی».۱
 
همچنین وی بیان می‌کند: «علت اینکه ما اقدام به تأسیس حزب جمهوری اسلامی کردیم این بود که تجربه تاریخی در تاریخ ملت ما نشان داده است هرگاه ملت قیام کرده و در این قیام، گاهی با روحانیت و به خصوص نقش علمای اسلامی متعهد و آگاه به صورت عامل برجسته پیروزی قیام کرده و به اعتبار حضور روحانیت صحنه مبارزه را پر کردند، پس از پیروزی یک گروه صاحب همه دستاوردهای این مبارزه و نبرد عمومی خلق و ملت شدند و مبارزه را پس از پیروزی به هر سمتی دلشان خواست بردند؛ گاه به سمت شرق و گاه به سمت غرب، ما از همان اوایل در مبارزه‌ها به ضرورت این تشکل پی بردیم».۲
 
۲. تشکیل حزب، نهادهای انقلابی و کادرسازی
دیدگاه مؤسسان حزب جمهوری اسلامی درباره ماهیت حزب، متفاوت از معنای حزب به معنی غربی آن بود. حزب در معنی غربی خود، معنایی اومانیستی و لیبرالیستی را در سازوکار سیاست با خود به همراه دارد. اما در نگاه مؤسسان حزب جمهوری اسلامی اساس شکل‌گیری حزب این بود که حزب راهنمایی برای انسان در جهت تنظیم اهداف و برنامه‌های خود در راه خدا، پیامبر و ائمه باشد. اسدالله بادامچیان، از اعضای برجسته حزب جمهوری اسلامی، درباره ماهیت حزب می‌گوید: «تجربه گذشته این ملت از حزب و تحزب مخصوصا از تاریخ مشروطیت، برای آنها حزب را به صورت یک تجمعی، از قبیل تجمع‌ها و تشکل‌های غربی است، غافل از آنکه ما در قرآن کریم حدود ۲۲ بار کلمه حزب و احزاب را می‌یابیم. حزب‌های غربی الگویی هستند از احزاب غرب که در فرهنگ غرب رشد کرده‌اند و برای حفظ نظام و حکومت غرب به کار می‌روند و برنامه آنها معنویت نیست، برنامه آنها مادیات است».۳
 
روحانیون انقلابی بنا به تجارب سیاسی در نهضت مشروطه و کودتای ۲۸ مرداد به فکر تأسیس حزب جهت حفظ و تداوم انقلاب اسلامی، تدوین برنامه، آینده‌نگری و همچنین به عهده گرفتن مسئولیت‌ها توسط نیروهای انقلابی افتادند. در مواضع حزب جمهوری اسلامی در مورد نهاد آمده است: نهادهای انقلابی که زاییده ضرورت‌های پس از پیروزی انقلاب هستند باید در نقش تجربه‌ای تازه برای اداره امور جامعه به تحقق هر چه سریع‌تر و گسترده به مدیریت جدید کمک کنند و امکان مشارکت هر چه بیشتر مردم و عناصر مؤمن به انقلاب را در پیشبرد جامعه به سوی اهداف والای اسلامی را فراهم آورند
و ضامن تدوام خودجوش مردم در خط اسلام و انقلاب اسلامی باشند.۴
 
دو وجه مهم این کادرسازی را انقلابی‌گری و ایدئولوژی مشترک شکل می‌داد. شهید بهشتی دراین‌باره می‌گوید: «تشکل احتیاج دارد به استراتژی مشترک، خط مشی مشترک، نقطه‌نظرهای مشترک که بدون داشتن این نقاط مشترک و وجوه مشترک مردم با هم متشکل نمی‌شوند. مکرر گفتیم ما خواستیم انسان‌هایی را که در خط راست اسلام، خط مستقیم اسلامی می‌اندیشند و عمل می‌کنند و معتقدند که این جامعه می‌تواند روی پای خودش بایستد و به سمت جلو حرکت کند و به پیروزی در مراحل بعدی انقلاب برسد، از مجموعه اینها یک تشکیلات نیرومند و فعال به‌وجود بیاید که بتواند به صورت هماهنگ برنامه‌ریزی کند و عمل کند».۵
 
۳. تربیت جامعه و افراد متدین  
مجموعه عقاید و باورهای یک مکتب دینی، فلسفی یا سیاسی درباره پدیده‌ها، جهان، انسان و جایگاه او در جهان هستی و یا جامعه جهان‌بینی نام دارد. تببین انسان خوب و والا نیز در هر مکتبی به جهان‌بینی آن مکتب بستگی دارد. گروه‌ها و مکاتب مختلف با ارائه جهان‌بینی خاص خود به هدایت و تربیت مردم می‌پردازند. حزب جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنا نبود و مانند هر حزبی جهان‌بینی خاص خود را داشت که ما به تفصیل به آنها می‌پردازیم:
 
۱. زندگی انسان بدون عشق به خدا و سیر الی الله بی‌معنی است؛
۲. انسان در پیمودن راهی که به سوی بی­نهایت دارد سرگشته و حیران نیست و از هدایت فطری و هدایت انبیا برخوردار است؛
۳. پیامبران حامیان و نجات‌بخشان واقعی محرومان و مستضعفان جهان‌اند؛
۴. پیامبران، الگوها و سرمشق‌هایی برجسته‌اند که با راستی، درستی، فروتنی، شور و شوق عرفانی و پیکار بی‌امان خود در راه خدا، دل‌ها را به راه حق جذب می‌کنند؛
۵. امام عینیت مکتب است که با جاذبه نیرومند الگو و نمونه بودنش، راهبر طبیعی انسان‌ها در یک امت است؛
۶. معاد بازگشت انسان به سوی خدا و به سوی آینده جاودانه‌ای است که خود ساخته است؛
۷. غرایز طبیعی نیز نقش بزرگی در زندگی انسان دارند و انگیزه او بر بسیاری از تلاش‌ها هستند، اما آنچه مهم است مهار کردن و تعدیل این غرایز است؛
8. احساس، تجربه، اندیشه، الهام، اشراق و وحی راه‌های اصلی شناخت به‌دست آوردن و آگاهی برای انسان است.۶ 
همچنین حزب درصدد بود تا با استناد به آیات و روایات و سیره پیامبر و ائمه(ع) فهم صحیحی از مسائل اسلام و دین به جامعه عرضه کند.
 
۴. ایجاد استقلال سیاسی و اقتصادی
وابستگی کشور در زمینه سیاسی، اقتصادی و نظامی در دوران پهلوی دوم به غرب، باعث بروز اعتراضات و نارضایتی در جامعه علیه این وابستگی شد که تبعات سختی برای رژیم پهلوی به همراه داشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، حزب جمهوری اسلامی با سرلوحه قرار دادن شعار «نه شرقی نه غربی»، مقدمه ایجاد استقلال سیاسی و اقتصادی را از طریق به‌کارگیری مواضع اقتصادی حزب، در قانون اساسی، فراهم کرد. در مواضع اقتصادی حزب جهت خودکفایی و استقلال آمده است:
۱. صادرات نفت خام باید به حداقل برسد و جای خود را به مشتقات صنعتی نفت بدهد؛
۲. سرزمین ما برای رسیدن به خودکفایی در مواد غذایی آماده است. بیش از دو‌سوم گندم ایران در زمین دیم برداشت می‌شود؛ اگر در کیفیت کشت تغییرات لازم داده شود به آسانی می‌توان این مقدار را تا سطح دو برابر بالا برد؛
۳. ظرفیت رشد صنعتی جمهوری اسلامی از نظر امکانات طبیعی و نیروی انسانی بسیار بالاست و با برنامه‌ریزی‌هایی که مقدمات آنها فراهم شده است می‌توانیم به خودکفایی صنعتی برسیم.۷  
 
همچنین در مواضع حزب جمهوری اسلامی در باب استقلال سیاسی و هدف سیاست خارجی آورده شده است: ۱. حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران که بخش آزادشده‌ای از سرزمین اسلام است؛
۲. آزادی همه مستضعفان جهان از سلطه مستکبران؛
۳. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید به طورکامل بر پایه اصل «نه شرقی نه غربی» استوار باشد؛
۴. ما با همه کشورهای دیگر جهان که در موضع سلطه‌جویی نباشند، رابطه متقابل و سودمند خواهیم داشت؛
۵. خارج شدن جهان اسلام از دسته‌بندی‌های نظامی شرق و غرب و مبدل شدن آنها به یک قدرت بزرگ و مستقل.۸
 
بدین ترتیب با نگاهی به اهداف حزب جمهوری اسلامی به خوبی می‌توان به این نکته پی برد که اهداف آن همان اهداف انقلاب اسلامی است؛ به‌خصوص که حزب نیز تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب تأسیس شد. این حزب توانست در سال‌های اولیه انقلاب در انسجام و سازماندهی انقلابیون نقشی مهم و کارآمد ایفا کند.
 
آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مراسمی که به مناسبت حضور عبدالسلام جلود در دفتر حزب جمهوری اسلامی برگزار شد (سال 1358)
آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله بهشتی و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مراسمی که به مناسبت حضور عبدالسلام جلود در دفتر حزب جمهوری اسلامی برگزار شد (سال 1358)
 
پی نوشت:
 
۱. علی دارابی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ چهارم، ۱۳۸۸، ص ۱۶۱.
۲. سیدمحمد بهشتی، حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتگو‌ها، نوشتارها، تهران، روزنه، ۱۳۹۰، صص ۲۰-۲۱.
۳. اسدالله بادامچیان، بهشتی و تشکیلات، بی‌نا، حزب جمهوری اسلامی فومن: شاخه دانش‌آموزان، ۱۳۶۱، ص ۳.
۴. سیدمحمد بهشتی، حزب جمهوری اسلامی: مواضع تفصیلی، تهران، نشر بقعه، ۱۳۸۸، ص ۴۲۴.
۵. فرید قاسمی، یادنامه شهید مظلوم آیت‌الله دکتر محمد حسینی بهشتی، قم، موسسه نشر قدس ـ سازمان نشر حر، صص ۱۳۹-۱۴۰.
۶. سیدمحمد بهشتی، حزب جمهوری اسلامی: مواضع تفصیلی، همان، صص ۳۵۹-۳۶۰.
۷. همان، ص ۴۳۹.
۸. همان، صص ۴۷۹ – ۴۸۰. https://iichs.ir/vdchiwnz.23nwqdftt2.html
iichs.ir/vdchiwnz.23nwqdftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما