نگاهی به نشریه «دنیا»؛

«دنیا»ی ارانی چگونه بود؟

«دنیا» نام نشریه‌ای بود که در 1312 به مدیریت تقی ارانی منتشر شد. رویکرد این نشریه در تحلیل مسائل مختلف به گونه‌ای بود که باعث می‌شد تمام آثار ادبی کهن ایران را «یک مشت استخوان پوسیده متعفن» معرفی کند
«دنیا»ی ارانی چگونه بود؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ تقی ارانی یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار جریان روشنفکری ایرانی است که در دوران رضاشاهی با نشریه «دنیا» به انتشار اندیشه مارکسیستی پرداخت. این نشریه در سال‌های 1312 -1314ش منتشر شد و درصدد بود تحلیل علمی و مادی‌گرایانه از امور اجتماعی و سیاسی ارائه دهد. اینکه این نشریه به تولید چه گزاره‌های ایدئولوژیکی می‌پرداخت و در مواجهه با مسائل روز چه مواضعی داشت مهم‌ترین مسئله‌ای است که این نوشتار با بررسی برخی از شماره‌های آن بدان می‌پردازد.
 
فرایند انتشار نشریه دنیا
تقی ارانی هنگام بازگشت به ایران در سال 1308ش، مارکسیستی مطلع و سوسیالیستی مصمم بود که در فضای بسته پهلوی اول به دنبال ترویج اندیشه‌های ماتریالیستی با تمرکز بر فعالیت‌های علمی بود. تبیین مظاهر صنعتی جدید و اندیشه‌های مادی برای مخاطبان ایرانی، هدف مهم ارانی در انتشار نشریه‌ای کاملا تئوریک به نام «دنیا» بود. او این نشریه را با دوستان دوران تحصیلش در آلمان منتشر کرد.
 
ارانی نخستین‌بار در مهرماه سال 1312ش از وزارت معارف مجوز انتشار مجله ماهانه‌ای به‌عنوان «تندر» و با مسلک علمی، اقتصادی، صنعتی و اجتماعی را ردخواست کرد، اما با درخواست او موافقت نشد.
 
ارانی بلافاصله درخواست خود را به‌عنوان «ماتریالیسم» تکرار کرد، اما این‌بار هم رد شد؛ برای بار سوم به پیشنهاد ایرج اسکندری اسم «دنیا» را که ترجمه «لوموند» روزنامه معروف فرانسوی بود، پیشنهاد کرد و شورای عالی معارف ازآنجاکه «دنیا» یک کلمه آشنای عربی بود، موافقت خود را با آن اعلام و پروانه انتشار مجله را در آذر 1312ش صادر کرد.1
 
تصویر روی جلد نشریه دنیا ـ مجوز انتشار نشریه دنیا
 
سرانجام نشریه «دنیا» در بهمن‌ماه سال 1312 با قطع خشتی در 32 صفحه دوستونی به مدیریت تقی ارانی منتشر شد. غیر از ارانی، بزرگ علوی و ایرج کشاورز از گردانندگان این نشریه بودند.2  «دنیا» فقط در دوازده شماره منتشر شد. شماره نهایی آن، که سه شماره دهم تا دوازدهم را در برمی‌گرفت، در خرداد 1314ش زیر چاپ رفت و وعده‌های گردانندگان برای ادامه آن عملی نشد. برای بی‌نظمی در انتشار مجله دلایل مختلفی برمی‌شمرده‌اند؛ گروهی آن را ناشی از مشکلات مالی می‌دانند، اما افرادی چون بزرگ علوی دلیل تعطیلی آن ‌را قانون ممنوعیت صاحبان مشاغل دولتی از انتشار مجله عنوان کرده‌اند.3
 
علاوه بر مشغله‌های ارانی، برخی تعطیلی مجله را به «تشکیل فرقه کمونیست به‌صورت مخفی و عضویت مدیر و نویسندگان نشریه دنیا» در آن ربط می‌دهند. از این منظر، گردانندگان دنیا «انتشار مجله را با فعالیت مخفی فرقه‌ای در تعارض دانسته یا دست کم زیان‌بخش می‌پنداشتند و یکی را قربانی دیگری کردند».4
 
مختصات دنیای ارانی
روی جلد نشریه «دنیا» تصویری از بمباران هسته‌ای اتم از طریق تابش اتم‌های پرشتاب بود که زیر آن نوشته شده بود: «علم جزء لایتجزا را تجزیه می‌کند»؛ همچنین در توضیح محتوای مجله در سرلوحه جلد اول آمده بود: «دنیا در مسائل علمی، صنعتی، اجتماعی و هنری از نظر اصول مادی بحث می‌کند».5 بدین‌ترتیب نقطه عزیمت گردانندگان این نشریه مشخص شده بود. آنها گرچه نتوانسته بودند عنوان نشریه را ماتریالیسم بگذارند، اما از دیدگاهی ماده‌گرا و ماتریالیستی به جهان می‌نگریستند و همان را در دنیا بازتاب می‌دادند. بر این اساس هم در این مجله به موضوعات مختلف از همین منظر پرداخته می‌شد.
 
تصویر روی جلد نشریه دنیا
 
در شماره نخست «دنیا» آمده است: «[این نشریه] جدیت خواهد کرد فکر خواننده خود را با درجه تمدن امروزی بشر آشنا کرده، به او مرتبا جریان و تکامل این تمدن را نشان دهد».6 بررسی محتوای مقالات این نشریه نشان می‌دهد گردانندگان «دنیا» بر این نظر بودند که در فرایند اصلاح امور، اصل بر مادیات است و تا مادیات تغییر نکند اذهان تغییر نمی‌کند. این همان بحث زیربنا و روبنایی بود که کارل مارکس بدان اشاره کرده بود و حالا به شکلی سطحی و با فهمی کژاندیشانه توسط ارانی و یارانش به‌کار گرفته می‌شد.
 
مجله «دنیا» بر مبنای فلسفه مادی دیالکتیک در تمام مباحث از علمی و فنی تا فلسفی، اجتماعی، هنری و سیاسی مواضعی به‌شدت انتقادی و آشتی‌ناپذیر اتخاذ می‌کرد و هدف خود را راهی میانه کهنه‌پرستی و تجددمآبی می‌دانست. در شیوه بحث بارها و به زبان‌های گوناگون مطالبی از این قبیل آورده است: «بشر در سیر تکامل تمدن به مرحله‌ای رسیده که می‌خواهد جامعه خود را از روی اصول مادی و منطقی اداره کند».7
 
این نشریه تمام آثار ادبی و هنری کهن را «جز یک مشت استخوان پوسیده متعفن» چیز دیگری نمی‌داند که آن هم باید «در موزه پشت شیشه گذاشت»؛ حتی شاهنامه فردوسی را با تمام ابهتی که «برای آن قائل هستند از این قاعده مستثنی» نمی‌داند  
از این منظر توجه به اصول مادی می‌تواند زمینه‌ساز تحول باشد؛ تحولی که رو به تکامل و تمدن است و تمدن آن چیزی است که در مظاهر مادی اروپا روی داده است. در سرمقاله‌ نخست این نشریه آمده است: «جهان و ایران نیز که جزئی از آن است، دایما در تغییر و ازحیث تمدن رو به تکامل می‌باشد. در این سیر ترقی، ایران هم به‌دنبال اروپا (و آمریکا) می‌رود. این خود اجبار تاریخی است... هر قدر هم یک موج افیونی یا کهنه‌پرست و مرده‌پرست فریاد کنند: ما این تمدن اروپایی را نمی‌خواهیم... باز هم کنسرت‌های امثال بتهون، عطر کارخانه "کوتی"، کتابخانه‌های علمی، کتبی مانند کتاب "رو مارک"، خط لاتین و ماشین تحریر علوم و نظریات جدید ... وارد این سرزمین شده تمام مقدسات آنها را به پشت پنجره‌های موزه‌ها خواهد راند....»8
 
در واقع آنان سرنوشت محتوم ایران را رفتن به مسیر اروپا و آمریکا می‌دانند و گریز از تمدن اروپایی را غیرممکن برمی‌شمرند. گردانندگان دنیا از سنت‌گرایان با تعابیر منفی یاد می‌کنند و راه گریز از «دوره ملوک‌الطوایفی» را مانند اغلب روشنفکران آن عصر، تشکیل یک حکومت مقتدر مرکزی می‌دانند که به ظهور یک منظره‌ جدید در تاریخ ایران و یک عامل مهم برای تولید افکار مادی منجر می‌شود.
 
آنها تقلید از اروپاییان در موسیقی، تئاتر یا خط و زبان را نقد می‌کردند، بااین‌حال کسانی را که در پی همین تقلید بودند طرفدار پیشرفت و اصول مادی می‌دانستند. دسته‌ای را که می‌گویند باید آیین‌های قدیمی را زنده کرد، طرفداران کهنه و موهوم‌پرستی معرفی می‌کردند «که می‌خواهند به آب عرفان و شعر، عقاید ایدئالیسم پوسیده را از اضمحلال قطعی محافظت کنند...». در نتیجه، جوانانی که نه به «بیانات قدما و نه یاوه‌گویی‌های یک دسته متجددنما نمی‌توانند عطش کنجکاوی خود را تسکین دهند بنابراین حیران و سرگردان می‌مانند» را به مجله «دنیا» ارجاع می‌دادند؛ نشریه‌ای که قرار بود راهنمای جوانان به راه حقیقی تکامل براساس اصول مادی ماتریالیست باشد.9
 
نگرش ماده‌گرایانه حاکم بر نشریه «دنیا» آن‌قدر ساده و سطحی‌نگر بود که همه حوزه‌های متنوع از علم، حقوق، اقتصاد تا هنر را تنها به مظاهر مادی تقلیل می‌داد و بر اساس همان تفسیر تک‌خطی به آنها می‌نگریست؛ مثلا درباره هنر می‌آورد: «هنر نیز مانند علم، فلسفه و حقوق یکی از نتایج مادی زندگانی بشری است» و در حکمی کلی هنر را به عنوان «یکی از تظاهرات روحی بشر» و «مظاهر زندگانی اجتماعی انسانی» پدیده‌ای مادی معرفی می‌کند: «یعنی همان‌طوری که علم، فلسفه، حقوق و... بالاخره کلیه فنومن‌های اجتماعی نتیجه وضعیت اقتصادی جامعه است هنر نیز نسبت به ترقی یا انحطاط طرز تولید ثروت در ترقی یا در انحطاط است که به‌عبارت‌دیگر هنر نیز مانند سایر فنومن‌های اجتماعی محکوم و تابع وضعیت تولید و اوضاع مادی آن عصر است».10
 
به همین سادگی، هنر نیز تابع وضعیت تولید و شرایط مادی جامعه می‌شود و بر همین اساس تا ظواهر جامعه ایرانی مدرن نشود یا وسایل تولید همان گاوآهن یا داس سنتی باشد، نمی‌توان توقع داشت که هنر ایرانی ترقی کند و نویسندگان ما باز هم چون سعدی و حافظ خواهند نوشت. از این نظر گلستان سعدی، محصول دوره‌ای است که یک مشت ایلخان بی‌سروپای مغول بر ایران حکومت می‌کردند و سعدی ناگزیر بوده که با آن کلمات تملق‌آمیز، فصیح و شیرین و دلکش، مفت‌خواران را کمی به راه راست هدایت کرده و از طرف دیگر بار توده را سبک کند. به این ترتیب، حتی آثار ادبیات کلاسیک ایرانی با یک تحلیل تک‌بعدی تحقیر می‌شود.
 
از این منظر هرگونه تغییری «مستلزم تغییر طرز تولید» است: «به همان علت که دهقان ایرانی هنوز هم با گاوآهن زمین را شخم می‌زند و اجناس ایرانی هنوز هم کم‌وبیش با شتر حمل‌ونقل می‌شوند... پس ما چطور می‌توانیم متوقع باشیم که نویسندگان ایرانی به‌طرز دیگری جز به‌طرز حافظ و سعدی چیز بنویسند. طرز نویسندگی و اصولا کلیه هنرهای دیگر در این ششصدساله اخیر به همان دلیل فرق نکرده که در اصول و اساس وسایل تولید هم تغییری رخ نداده است. مکتب مادی در افکار شما توافق تولید می‌کند...».13
 
این نشریه تمام آثار ادبی و هنری کهن را «جز یک مشت استخوان پوسیده متعفن» چیز دیگری نمی‌داند که آن هم باید «در موزه پشت شیشه گذاشت»؛ حتی شاهنامه فردوسی را با تمام ابهتی که «برای آن قائل هستند از این قاعده مستثنا» نمی‌داند.14 نشریه «دنیا» بدین‌ترتیب با سلاح ماتریالیسم دیالکتیک به جنگ میراث  فکری، فرهنگی و ادبی زمان خود می‌رود و ادبیات و آن را محصول دوران ملوک‌الطوایفی و شبانی می‌داند که دیگر با مظاهر تمدنی جدید همخوانی ندارد.15
 
در واقع «دنیا» برای ساختن آینده‌ای مبتنی بر تمدن اروپایی، ابایی از تاختن به سنّت، فرهنگ و تاریخ ایران ندارد. در این رویکرد، فرهنگ و ادبیات ایران بی‌پروا سلاخی می‌شود آن هم بدون توجه به این موضوع که ساختن آینده بدون توجه به میراث فرهنگی گذشتگان راه به جایی نمی‌برد و هویت ایرانی را مخدوش می‌کند.
 
مجله «دنیا» مانند هر نشریه مارکسیستی دیگر در تحلیل‌های اقتصادی بر «وضعیت تولید» تأکید دارد؛ بنابراین حتی در مقاله‌های علمی، فرهنگی و هنری نیز به نقش اقتصاد در پیدایش پدیده‌های روبنایی جامعه می‌پرداخت. هرچند به غیر از این، مقاله‌های مستقلی در حوزه اقتصاد نیز منتشر می‌کرد.
 
تحلیل کلی و ماده‌گرایانه «دنیا» حوزه مذهب و حقوق را نیز بی‌نصیب نمی‌گذاشت. این نشریه با رد اینکه حق و عدالت امری آسمانی بوده و خارج از زمان و مکان قابل تصور است، این مفاهیم را در جامعه انسانی معنا می‌کند؛ ضمن اینکه حدود و ثغور همین حق را صاحبان قدرت تعیین می‌کنند. این حدود با تحولات جامعه نوع و حدود آن متحول می‌شود.16
 
در حوزه مذهب، ارانی در مقاله‌ای با عنوان «عرفان و اصول مادی»، که با نام مستعار منتشر شد، مذهب را همچون تمام پدیده‌های تاریخی ناشی از شرایط مادی زندگی اجتماعی می‌داند؛ درنتیجه، مذهب تشیع را محصول تلاش امرای محلی برای نجات از استیلای خلفای بغداد معرفی می‌کند.17 نویسندگان این نشریه، اصل کلی ماده‌گرایی تاریخی را به همه حوزه‌ها تعمیم و بدون توجه به تفاوت‌های فاحش میان عرصه‌های گوناگون، با یک ابزار ساده تمام تفاوت‌های موجود میان پدیده‌ها را به یک بعد تقلیل دادند.
 
اهمیت نگرش ماتریالیستی برای گردانندگان این نشریه تا آنجا بود که حتی در ستون علمی و صنعت به عنوان ستون اول این نشریه، بین مطالب و پدیده‌های علمی و صنعتی با مسائل و پدیده‌های اجتماعی براساس جهان‌بینی مادی دیالکتیکی ارتباط برقرار می‌کردند و گزاره‌های کلی و ماده‌گرایانه ماتریالیستی را به رخ می‌کشیدند و اگر نویسنده یا مترجم به این امر توجه نمی‌کرد و تنها به جنبه علمی و فنی در بحث می‌پرداخت، ارانی خود  جور این کار را بر گردن می‌گرفت. از نظر آنها، چنان‌که در شماره نخست این نشریه در بهمن 1312 آمده است: «انسان، حیوان اجتماعی است. هر فرد هر قدر زندگانی شخصی خود را با نظریات کلی فلسفی خود بیشتر ارتباط بدهد کامل‌تر است و به عقاید کلی بی‌علاقه بودن، علامت تنزل در حد حیوان است. بر این اساس این نشریه مجله تا آنجا برای فلسفه ارزش و اهمیت قائل است که کسانی را که فاقد نظرات کلی فلسفی هستند در حد حیوان تنزل می‌دهد».18 همین هم موجب می‌شود تا در ستون‌های مختلف این نشریه ردپای فلسفه این نشریه، که همان ماتریالیسم دیالکتیک است، دیده شود.  
 
بی‌توجهی به مسائل روز
هرقدر نشریه دنیا سعی می‌کرد خود را راوی و تحلیلگر دنیای روز و مسائل آن معرفی کند، اما به دلیل اختناق حاکم و گریز از مقابله با حکومت رضاشاه، از کنار مسائل و مشکلات اجتماعی محیط و زمانه خود در ایران به سادگی می‌گذشت. چنان‌که در میان فهرست طویل مسائل اجتماعی جامعه ایران تنها به انتقاد از مسئله زنان در جامعه می‌پرداخت که مثلا چرا زن در جامعه امروز ما در حکم مال و شیء است.19 پرداختن به این مسئله نیز شاید از این رو بود که از نظر آنها اولا مقصر این مسئله نه حکومت که جامعه بود و ثانیا پرداختن به این مسئله در آن شرایط که حکومت مدعی تجددخواهی بود، حساسیتی در حکومت برنمی‌انگیخت.
 
نشریه «دنیا» در کنار بی‌توجهی به مسائل روز جامعه بیشتر بر حوزه مسائل فرهنگی و به‌ویژه هنری تأکید می‌کرد که باز هم با حمله به فرهنگ حاکم بر ایران همراه بود؛ بااین‌حال حکومت مصون از انتقادهای این نشریه بود و «دنیا» به عمد از کنار آن می‌گذشت. 
 
نشریه دنیا ـ تقی ارانی
 
فرجام آخر
مجله «دنیا» عامل هویت‌بخش جریان اجتماعی چپ به رهبری تقی ارانی در دوره پهلوی اول بود. این نشریه هرچند به همه باورها، و آموزه‌های دینی و فرهنگی تاخت، اما هیچ‌گاه موضعی در نقد یا مخالفت با حکومت پهلوی اتخاذ نکرد و حتی با این حملات در راستای اهداف حکومت رضاشاه گام برداشت. گردانندگان «دنیا» بر اساس باور به فلسفه ماتریالیسم دیالکتیک، این فلسفه را پاسخگوی همه مسائل مربوط به جوامع بشری و از جمله ایران می‌دانستند که می‌تواند راه ترقی و تکامل را در پی داشته باشد. این در حالی بود که تحلیل خطی و ساده‌گرایانه آنان پیچیده‌ترین مسائل انسانی در حوزه‌های مختلف را به ظواهر مادی تقلیل می‌داد و تحلیلی تک‌بعدی از پدیده‌ها ارائه می‌کرد.
 
پی نوشت:
 
1. اسناد مطبوعات ( 1286-1320)، به کوشش کاوه بیات و مسعود کوهستانی‌نژاد، ج 1، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، 1372، صص 531-533.
2. بزرگ علوی، خاطرات بزرگ علوی، به کوشش حمید احمدی، تهران، انتشارات دنیای کتاب، 1377، ص 9.
3. همان، ص 12.
4. باقر مؤمنی، دنیای ارانی، تهران، انتشارات خجسته، 1384، ص 14.
5. نشریه دنیا، ش 1 (1 بهمن 1312).
6. همان‌جا.
7. همان‌جا.
8. همان‌‌جا.
9. همان‌جا.
10. همان، شماره 6 (1 تیر 1313).
11. همان‌جا.
12. همان‌جا.
13. همان، ش 10، 11 و 12 (1 خرداد 1314).
14. همان، ش 6 (1 تیر 1313).
15. همان‌جا.
16. همان، ش 5 (1 خرداد 1313).
17. باقر مؤمنی، همان، ص 54.
18. دنیا، ش 1 (1 بهمن 1312).
19. همان، ش 6 (1 تیرماه 1313).
 
  https://iichs.ir/vdcirvaz.t1a332bcct.html
iichs.ir/vdcirvaz.t1a332bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما