«با شهید محمد منتظری از لبنان تا تهران» در گفت و شنود با حجت الاسلام والمسلمین سیدصادق موسوی شیرازی

نگاه فرامرزی شهید محمد منتظری، موجب اختلاف وی با ملی‌گرایان بود

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدصادق موسوی شیرازی از فعالان مبارزات پیش از انقلاب اسلامی در کشورهای عراق، لبنان و سوریه است. وی در طریق فعالیت‌های مبارزاتی خویش، با شهید محمد منتظری آشنایی و الفت یافت و رابطه خویش با وی را تا پایان حیات او تداوم بخشید. موسوی شیرازی در گفت‌وشنود پی‌آمده، به شمه‌ای از خاطرات این تعامل مبارزاتی اشاره کرده است.
نگاه فرامرزی شهید محمد منتظری، موجب اختلاف وی با ملی‌گرایان بود
 
شما از چه مقطعی و چگونه با شهید محمد منتظری آشنا شدید و در وی چه خصال و ویژگی‌هایی یافتید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده پس از خروج از عراق در پى یورش وحشیانه رژیم بعثى به حوزه علمیه نجف اشرف و بازداشت جمعى از طلاب و فضلا در کوچه و خیابان ــ که براى اولین‌بار انجام مى‌شد ــ و سفر به کشورهاى مختلف همانند بقیه فعالان مبازر که امکان حضور در ایران را نیز نداشتند، در آخر در اواسط سال ١٩٧٠م به لبنان سفر کردم؛ چون این کشور در آن دوران، جاى نسبتا مناسبى براى اقامت و فعالیت های مبارزاتى بود...
 
سیدصادق موسوی شیرازی
 
چرا؟
چون اولا: مرکز انتشار بیشترین و متنوع‌ترین مجلات و روزنامه‌هاى عربى‌زبان بود و این نشریه‌ها در سراسر کشورهاى عربى توزیع مى‌شد و این امر زمینه رساندن صداى نهضت اسلامى به رهبرى امام خمینى (رضوان‌الله علیه) را ایجاد می‌کرد و ثانیا: به علت حضور نیروهاى مقاومت فلسطین و وجود زمینه هماهنگى با آنان براى آموزش نظامى به جوانانى که از ایران مخفیانه خارج مى‌شدند، و نیز قدرت سیاسى روزافزون سازمان فلسطینى «الفتح» به رهبرى یاسر عرفات ــ که خود را نزیک‌ترین گروه‌هاى فلسطینى به امام خمینى مى‌دانست ــ زمینه مساعدی برای فعالیت وجود داشت. مجموعه این عوامل از یک‌سو و از سوى دیگر ضرورت تبلیغ دین و نشر مکتب اهل بیت (علیهم‌السلام) براى مردم لبنان ــ که کمبود شدیدى در حضور روحانیون شیعه به‌خصوص در منطقه بقاع داشتند ــ عامل مضاعفى براى اقامت اینجانب در لبنان شد؛ لذا فعالیت تبلیغى خود را در یک روستا در منطقه بعلبک شروع کردم، ولى براى فعالیت‌هاى مبارزاتى، مکررا به بیروت مى‌آمدم. یکی از محافلی که در آن شرکت می‌کردم، مجلس روضه هفتگى در منزل یکى از دوستان به نام آقاى یزدى‌زاده (مهاجر) در منطقه «برج‌البراجنه» بود که طی آن، جمعى از ایرانیان دور هم گرد مى‌‎آمدیم و فرصتی پیش می‌آمد براى آشنایى افراد و تبادل نظر، به دور از چشم وابستگان ساواک، که حضور و فعالیت گسترده‌اى در لبنان داشتند. می‌دانید سفیر ایران در لبنان یعنی منصور قدر، از مهره‌هاى اصلى و حرفه‌اى و از افسران عالی‌رتبه ساواک بوده و ارتباطات وسیعى را با دولت لبنان و گروه‌ها و شخصیت‌هاى سیاسى و حتى مذهبى ایجاد کرده بود. در یکى از این جلسات پس از پایان مجلس روضه، در یک اتاق جدا در آن منزل، بنده براى نخستین‌بار با شهید محمد منتظرى (رحمت‌الله علیه) که خود را به نام «جعفرى» معرفى مى‌کرد، آشنا شدم.
 
شهید محمد منتظری از قبل شما را می‌شناختند؟
بله؛ ایشان از قبل نسبت به من اطلاعات کامل داشت و چه از طریق نجف و چه از طریق مرحوم آیت‌الله دکتر محمد صادقى تهرانى ــ که آن وقت در نجف و پس از آن لبنان، محور نیروهاى مبارز مسلمانِ گرویده به خط امام خمینى بود ــ ایشان کاملا از طرز تفکر من آگاهى داشت؛ لذا به‌سرعت همکارى فیمابین شروع شد و تعدادى از نیروهاى فعال مبارز ــ که از ایران به سوریه و از آنجا مخفیانه به لبنان مى‌آمدند ــ گاهى توسط من به فلسطینى‌ها معرفى مى‌شدند و در اردوگاه‌هاى آنان، تعلیمات نظامى یا امنیتى را فرا گرفته و به ایران باز مى‌گشتند. بنده پس از چند سال اقامت در منطقه بقاع، به بیروت منتقل شدم که باعث شد فرصت بیشترى جهت توسعه روابط با گروه‌ها و احزاب مختلف پیدا کنم، تا جایى که به توفیق الهى، بیشترین ارتباطات با روزنامه‌ها، مجلات و احزاب گوناگون لبنان را برقرار کردم و با تهیه یک دستگاه تایپ و یک دستگاه فوتواستانسل توسط شهید محمد منتظرى، یک اتاق از منزل اجاره‌اى بنده ــ که بسیار کوچک هم بود ــ به محل چاپ و تکثیر بیانیه‌ها و نشریات اختصاص یافت و متن‌ها پس از ترجمه از فارسى به عربى و تایپ و تکثیر آن توسط خودِ من، به خبرگزارى‌ها و روزنامه‌ها ارسال مى‌شد. خاطرم هست یکى از چهره‌هاى معروف مطبوعاتى لبنان می‌گفت: ما هرچه از ایران و امام خمینى مى‌دانیم، توسط سیدصادق موسوى به ما رسیده است... و یا یکى از اعضاى هیئت همراه یاسر عرفات در نخستین سفرش به ایران بعد از پیروزى انقلاب اسلامی، همه خبرنگاران همراه هیئت را در سالن ساختمان نخست‌وزیرى آن زمان جمع کرده و به آنها اعلام نمود: ما همه اطلاعاتمان از انقلاب اسلامى و امام خمینى از این سید است و در زمانى که هیچ کس از ما امیدى به پیروزى انقلاب نداشتیم این شخص (اشاره به بنده کرد) با اطمینان کامل، سخن از پیروزى قطعى قریب‌الوقوع مى‌گفت و گاهى هر روز، جدیدترین پیام‌هاى امام خمینى و اخبار تظاهرات ایران را به ما مى‌رساند که ما آنها را در روزنامه و خبرگزاری منتشر نماییم.
 
شهید محمد منتظری تا چه میزان ارتباطات مبارزاتی شما تسهیل می‌کرد؟
شهید محمد منتظرى با اعتماد کاملى که به بنده داشت، مرا با تمامى نیروهاى مبارز، چه در سوریه و چه در لبنان آشنا می‌کرد و بنده نیز به توفیق الهى، تمام نیروى خود را در جهت ایجاد و توسعه این ارتباطات صرف می‌کردم که بیان تفصیلی آن، اکنون ممکن نیست. هر وقت چهره مبارزى از ایران به سوریه و به قصد زیارت حضرت زینب (سلام‌الله علیها) مى‌آمد، توسط بنده به طور «قاچاق» به لبنان آورده می‌شدند و اگر مناسب دیده مى‌شد، با آنان مصاحبه مطبوعاتى انجام می‌شد و باز به صورت قاچاق، در مرز «مصنع» بین لبنان و سوریه، بین آنها و چهره‌ها و احزاب سیاسى ملاقات‌هایی هم انجام می‌شد. گاهى هم خبرنگاران را به همراه خودم به سوریه می‌بردم و مصاحبه با شخصیت‌هاى برجسته مبارز ایرانى، در محل اقامتشان در دمشق انجام می‌شد و بنده آن را ترجمه می‌کردم و بارها بیانیه‌هاى چاپ‌شده در بیروت را خودم با گذرنامه جعلى و شبانه با لباس مبدل، به سوریه می‌آوردم و در میان زائران ایرانى در حرم حضرت زینب (سلام‌الله علیها) توزیع می‌کردم که یک بار در همین حال، توسط نیروهاى امنیتى سوریه شناسایى و دستگیر شدم که به لطف الهى طولی نکشید و آزاد شدم. غرض اینکه تمامى این فعالیت‌ها، با محوریت شهید محمد منتظرى علیه انجام می‌گرفت.
 
از خاطرات مبارزاتی خود با شهید محمد منتظری در آن دوره، چه موردی در ذهن شما برجسته است؟
خاطرم هست زمانى که شهید محمد منتظرى تصمیم گرفت مراسم چهلم درگذشت مرحوم دکتر على شریعتى در بیروت برگزار کند، اینجانب و ایشان ترجمه عربى تعدادى از کتاب‌هاى آن مرحوم از جمله: کتاب شهادت و دعا را در محلى حروف‌چینى کرده و علیرغم سنگینى بسیار زیاد، آنها را زیر بغل و با پوشش عبا، برای چاپ به جاى دیگری بردیم تا چاپخانه از محتواى کتاب‌ها اطلاعى نداشته باشد و حروفچین هم از محل چاپ بى‌خبر باشد! علاوه بر این همراه شهید محمد منتظرى، براى چاپ اولین تصویر از امام خمینى (رضوان‌الله علیه)، به دفتر یکى از دوستانم ــ که کار تهیه فیلم و زینک را انجام می‌داد و در منطقه حائل بین شرق و غرب بیروت در دوران جنگ داخلى بود و خطر اصابت تیرهای تک‌تیراندازهاى فلانژها همیشه در آنجا وجود داشت ــ رفتیم و مخفیانه فیلم و زینک تصویر امام را آماده و در یک چاپخانه سریعا چاپ کردیم و در لحظه شروع مراسم چهلم دکتر شریعتی،  به سالن «الکلیه العاملیه»، محل برگزارى مراسم، رساندیم و توسط یکى از دوستان، تعداد زیادى از آنها، به دیوارهاى آنجا الصاق شد که این نخستین بارى بود که تصویر امام خمینى در تعداد فراوان و به طور علنى در لبنان منتشر شد، به‌خصوص که سخنران این مراسم آقاى سیدموسى صدر، رئیس مجلس اعلاى شیعیان لبنان، بود و به همین علت، شخصیت‌هاى بسیارى در این مجلس شرکت نمودند و پوشش خبر وسیعى در رسانه‌ها پیدا کرد. اساسا نصب تصویر امام خمینی به آن تریبون، معناى زیادى داشت.
به هر حال دوران آشنایى اینجانب با شهید محمد منتظرى ــ که از لبنان شروع شد و در سوریه و پاریس در مدت اقامت امام خمینی و بعد از پیروزى و تا آخرین روزهاى زندگى شهید هم ادامه داشت ــ از شیرین‌ترین دوران زندگى من محسوب مى‌شود.
 
سیدصادق موسوی شیرازی
 
ظاهرا شناخت شهید محمد منتظری از لیبرال‌ها ــ که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تبلور عینی یافت ــ از همان دوره ایجاد شده بود. از دیدگاه شما علل مخالفت شهید محمد منتظری با این جماعت چه بود؟
شهید محمد منتظرى (همان‌طور که امام (رضوان‌الله علیه) در پیامشان بیان نمودند) همه هم و غمش، بُعد اسلامى و جهانى انقلاب اسلامی بود و در این نکته با افرادى که معتقد بودند ما باید به پیروزى خود اکتفا کنیم و با دیگران کارى نداشته باشیم، شدیدا اختلاف عقیده داشت. او مى‌گفت: همان‌طور که لبنان در مسیر مبارزه به ما کمک کرد، لازم است ما هم پس از پیروزى در کشورمان، به این کشور براى پیشبرد اهداف اسلامی و آزادی‌بخش خود کمک کنیم یا مثلا به فلسطین که خود آواره است و با کمک غذایى سازمان ملل زندگى خود را فقیرانه مى‌گذارند، اما در ابعاد مختلف به جوانان ایرانى براى مبارزه با رژیم شاه کمک می‌کرد، بر انقلاب ایران است که دین خود را به مردم و مبارزین فلسطین ادا کند و همچنین دیگر مجموعه‌هاى مبارز در سراسر جهان اسلام و حتى در سایر کشورهاى دنیا. او بارها در این باره، با ملى‌گراها و کوته‌نظران درگیر مى‌شد. چون که آنها هزینه آنچنانى براى نهضت و انقلاب اسلامی نکرده بودند و از همکارى‌هاى نیروهاى مبارز از کشورهاى دیگر و تأثیر آنان در به پیروزى رسیدن انقلاب در ایران بى‌اطلاع بودند، با او همدلی نمی‌کردند. با این حال هم حضرت امام (رضوان‌الله علیه) و هم مقام معظم رهبرى ــ که آن وقت معاون وزیر دفاع بودند ــ و هم مرحوم آیت‌الله هاشمى رفسنجانى ــ که معاون وزیر کشور بودند ــ با شهید محمد منتظرى کاملا هم‌نظر و همراه بودند و هر کدام در محدوده خود و نیز با قدرت تصمیم‌گیرى در شوراى انقلاب، امکانات لازم را در اختیار محمد منتظرى قرار مى‌دادند؛ مثلا براى اعزام به لبنان، مرحوم آقاى هاشمى تهیه گذرنامه‌ها را تضمین نموده و مقام معظم رهبرى وسایل شخصى لازم براى تمامى رزمندگان عازم به لبنان را متکفل شده بودند، ولى بر اثر فشار کشورهاى مرتجع منطقه و موافقت ملى‌گرایان بُزدل در داخل، متأسفانه دولت لبنان فضاى این کشور را بر هواپیمایى که آماده اعزام شده بود، بست و در نتیجه برنامه متوقف شد! با این همه همان جوان‌هاى پُرشور، از راه دیگر به لبنان آمدند و در اردوگاه‌هاى فلسطینى، تعلیمات لازم جهت مقابله با رژیم صهیونى را آموختند؛ چون آن زمان هنوز نیروهاى سپاه در مرحله سازماندهى خود بوند و امکان کمک تعلیماتى آنچنانى که امروز دارند را نداشتند، ولى پس از دوران جنگ با رژیم صدام، نیروهاى رزمى ایران، چه سپاه و چه بسیج و حتى نیروهاى وابسته به ارتش، تجربیات فراوان و بسیار ارشمندى را کسب نمودند. امروز نیروهاى مقاومت فلسطین علیه صهیونیست‌هاى جنایتکار، از تجربیات ایران بهره‌گیرى مى‌کنند؛ همچنین مجاهدان لبنانى از بدو تأسیس حزب‌الله تا امروز، از تجارب جمهورى اسلامى استفاده می‌کنند و در سوریه نیز، سردار شهید قاسم سلیمانى تجربیات سپاه را به آنجا منتقل نمود و توانست توطئه استکبار و صهیونیست‌ها و کشورهاى مزدور عرب را شکست دهد. در یمن نیز انصارالله با پشتیبانى جمهورى اسلامى توانسته در مقابل متحدان خبیث عربستان و کشورهاى همسو با او، آن هم با امکانات بى‌حد و حساب کشورهاى استکبار جهانى و در رأس آنها آمریکا، ایستادگى کند. امروز می‌بینیم که این عربستان سعودى است که مکررا درخواست دارد آتش‌بس برقرار شود؛ چون مبارزان یمنى عمق خاک عربستان را هدف قرار مى‌دهند و شکست‌های پی در پى را به مزدوران سعودى و همسویانش تحمیل می‌کنند. نمونه‌هاى دیگر هم وجود دارد که بیان نام همه آنها، در مجال اندک این گفت‌وشنود نمی‌گنجد.
 
و کلام آخر؟
نگاه و روحیه شهید محمد منتطرى، به واقع اسلامى بود و خود را محدود به مرزهایى که توسط استعمارگران ترسیم شده نمى‌کرد و امت اسلامى را امت واحده مى‌دانست، و در نظر او، سرزمین اسلامى را باید با یک چشم نگاه کرد و هر مسلمانى در هر جا، در قبال همه برادرانش وظیفه دارد. متأسفانه در داخل، خیلى‌ها نمى‌خواهند از تجارب گذشته استفاده و باور کنند که طبیعت ابرقدرت‌ها استعمارى و دژخیمانه است؛ لذا در هیچ زمانى نمى‌توان به آنان اعتماد نمود و اگر کسى خیال کند که گرگ مى‌تواند روزى طبیعت درنده خود را تغییر دهد، حتما باید در سلامت عقل او شک کرد، اما این بدین معنا نیست که ما دور خود حصار بکشیم و با ملت‌ها و دولت‌هاى دیگر دشمنى کنیم، بلکه جهانى بودن دین مبین اسلام و مکتب اهل بیت(ع) ایجاب می‌کند که براى بیان حقایق و ترویج این مکتب، با همه انسان‌ها در ارتباط باشیم تا بتوانیم در حیطه زندگی آنها به تبلیغ بپردازیم.
 
https://iichs.ir/vdcd5n0f.yt0xk6a22y.html
iichs.ir/vdcd5n0f.yt0xk6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما