محمدعلی بامداد فرزند رفیع‌الممالک در سال 1263 خورشیدی در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی و سطوح را نزد اساتیدی از جلمه حاج میرزا حبیب خراسانی، سید علی حایری یزدی، شیخ محمدعلی معروف به فاضل ملا عباسعلی و میرزا محمد آقازاده در خراسان به اتمام رسانید. او به تشویق استادش، میرزا محمد آقازاده...
محمدعلی بامداد
 
محمدعلی بامداد فرزند رفیع‌الممالک در سال 1263 خورشیدی در مشهد به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی و سطوح را نزد اساتیدی از جلمه حاج میرزا حبیب خراسانی، سید علی حایری یزدی، شیخ محمدعلی معروف به فاضل ملا عباسعلی و میرزا محمد آقازاده در خراسان به اتمام رسانید. او به تشویق استادش، میرزا محمد آقازاده، برای استفاده از محضر آخوند خراسانی در درس خارج، به قصد مهاجرت به نجف، به تهران آمد، اما از آنجایی که ورود وی به تهران همزمان با افتتاح مجلس شورای ملی و سلطنت محمدعلی شاه قاجار و آغاز تحول حکومت استبدادی به مشروطیت بود، به مشروطه خواهان پیوست و در تهران ماندگار شد.1
 
در تهران از طرف مردم به نمایندگی انجمن شهر و سپس به ریاست شهرداری مشهد انتخاب گردید. دیری نپایید که با طغیان محمدعلی شاه مصادف گردید و به امر وی معزول و محکوم به اعدام شد ولی با تحمل مشقات فراوان خود را به تهران رسانید و به آزادیخواهان مرکز ملحق گردید و چنان مورد توجه و علاقه و اطمینان آنها قرار گرفت که به درخواست آزادیخواهان بالأخص سپهسالار مأموریت خطیری به وی محول شد تا به اصفهان عزیمت کرده اسباب همکاری بختیاریها را با مشروطه طلبان تهران فراهم نماید. در این امر خطیر که هر آن بیم هلاک جان در آن می‌رفت با تلاش بسیار موفق گردید که حسن تدبیر این مهم را مدیریت کند و مدتی با بختیاریها از جمله نجفقلی خان صمصام‌السلطنه و ضرغام السلطنه در اصفهان به سر برد . پس از اینکه مدتی با بختیاریها زندگی کرد با آنها به سوی تهران عزیمت نمود. در این هنگام آزادیخواهان از وی خواستند که به مشهد رفته و مشروطه‌خواهان خراسان را رهبری نماید اما از آنجایی که در مشهد با قیام یوسف خان هراتی و توپ بستن روسهای تزاری به حرم مطهر امام رضا (ع) مصادف و از طرف روسها به اعدام محکوم شد، ناگزیر به تهران مراجعت کرد.2
 
او ابتدا نویسنده و سردبیر روزنامه‌هایی از قبیل آفتاب و  شورا بود تا این که در اوایل جنگ جهانی اول به تأسیس روزنامه "بامداد روشن" اقدام نمود و در آن حملاتی سخت به متجاوزین به خاک وطن و قرارداد 1919 وثوق‌الدوله نمود. این نشریه به دستور وثوق الدوله تعطیل و خود بامداد به کاشان تبعید گردید. در مراجعت از کاشان و انتشار مجدد روزنامه، پس از سقوط وثوق‌الدوله و خروج وی از ایران و روشن شدن اوضاع سیاسی به اصرار دوستانش که در کابینه سپهدار رشتی عضویت داشتند به خدمت وزارت فرهنگ درآمد. در آنجا او را به ریاست اداره معارف انتخاب کردند . چندی بعد سپهدار به احتمال قصد کودتا با سالار جنگ و همراهی میرزا کوچک خان بامداد را مورد بی‌مهری قرار داده و روانه زندان نمود. سپس به کمک سید ضیاء‌الدین از زندان خلاصی پیدا کرد ولی از پذیرفتن همکاری با سید ضیاء امتناع ورزید.
 

شماره آرشیو: 1128- 2ع

بامداد قبل از اینکه اداره آمار و ثبت احوال کشور دایر شود اقدام به تعیین نام خانوادگی اجباری نمود. در ابتدا به میرزا محمدعلی خان خراسانی معروف بود و بعدها به میرزا محمدعلی خان بامداد شهرت پیدا کرد و ضمناً بامداد تخلص شعری او هم شد.
 
در سال 1303 خورشیدی رئیس اداره فرهنگ و اوقاف فارس شد. در این مأموریت خدماتی انجام داد و در توسعه مدارس و فرهنگ سعی بلیغ نمود اما به علت عدم همراهی و توافق مرامی با وزیر معارف وقت از خدمت کناره‌‌گیری کرد. او در سال 1305 در دوره ششم قانونگذاری با کسب 33640 رأی از مجموع 45047 رأی از شیراز به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب گردید و یکی از نمایندگان برجسته و عضو هیئت رئیسه مجلس بود.او در مجلس از موافقین دولت مستوفی‌الممالک بود و در واقعه ترور سید حسن مدرس در آبان 1305، به همراه چند نفر از نمایندگان مجلس، در دستگیری ترورکنندگان اصرار کرد. او با طرح و لایحه اضافه کردن حقوق وکلاء مخالف بود و می‌گفت: «نمایندگی مجلس باید یک شغل افتخاری باشد، نه اینکه وکلای مجلس بنشینند و حقوق خود را زیاد کنند».
 
در سال 1306 در تشکیلات جدید وزارت عدلیه که توسط علی‌اکبر داور بنیان‌گذارده شد به خدمت دعوت  و به شغل قضایی مشغول شد. در سال 1316 به واسطه رأیی که شعبه سوم دیوان عالی کشور داد و موافق نظر مقامات مملکتی نبود و از آنجایی که وی نیز در آن شعبه فعالیت داشت به موجب منحل شدن شعبه مزبور از خدمت منفصل و خانه نشین شد. سال بعد دوباره به خدمت دعوت شد. مدتی رئیس اداره نظارت بود و سپس مدیر کل وزارت دادگستری گردید.3
 
در سال 1317 به امر رضا شاه به ریاست اداره نظارت و مدیریت کل وزارت دادگستری منصوب شد. در تیر ماه 1321 خورشیدی به جای محمد سروری به سمت بازرس دولت در بانک ملی انتخاب شد و تا سال 1330 خورشیدی در این سمت باقی بود تا این که در همین سال در اثر تصادف با دوچرخه سوار جوانی در پیاده‌رو، به استخوان ران او آسیب سختی رسید و پس از مدتی بستری شدن در بیمارستان بانک ملی، در مرداد ماه 1330 در تهران چشم از جهان برگرفت و در امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد.
 
او مسلط به دو زبان فرانسه و عربی بود و از فضلا و ادبای ایران زمین بود که در حافظ شناسی و تسلط به شناخت افکار حافظ در ردیف حافظ شناسان بزرگ ایران جای دارد.
 
آثار و تألیفات وی4: حکمت عملی یا علم اخلاق (در دو جلد)، حافظ شناسی یا الهامات خواجه، ادب چیست و ادیب کیست؟

پی نوشت:
 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمدرضا نصیری، اثر آفرینان: زندگینامه نام‌آوران فرهنگی ایران (از آغاز تا سال ‎۱۳۰۰)، ج. ‎۲ ، (تهران‎: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ،‎۱۳۸۴)،ص 18.‎
2. دایرةالمعارف یا فرهنگ دانش و هنر، تألیف پرویز اسدی‌زاده...[و دیگران].- ویرایش ‎۲، (تهران: اشرفی، ‎۱۳۴۹)، ص 1541.
3. منوچهر نظری، رجال پارلمانی ایران (از مشروطه تا انقلاب اسلامی) ، (تهران‎: فرهنگ معاصر ،‎۱۳۹۰)‎، ص 170.
4. خانبابا مشار، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی از آغاز چاپ تاکنون، ج. ‎۴ ، ( [بی‌جا‎:بی‌نا] ،‎۱۳۴۲ ) ، ص 139.‎ https://iichs.ir/vdcg.n9qrak9zypr4a.html
iichs.ir/vdcg.n9qrak9zypr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما