به مناسبت سالمرگ محمدرضا پهلوی؛

چرا انور سادات از شاه مخلوع حمایت کرد؟

روزی که محمدرضا پهلوی با چشم‌های گریان تهران را ترک کرد، قصد اصلی‌اش این بود که بعد از اقامتی کوتاه در مصر راهی آمریکا شود، اما هیچ‌کدام از رؤسای کشورها حاضر نشدند به وی پناهندگی دائمی دهند، به جز انور سادات که با حمایت از شاه مخلوع ایران درصدد انتقال پیامی خاص بود
چرا انور سادات از شاه مخلوع حمایت کرد؟
 

پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ انقلاب اسلامی در بهمن 1357، عرصه داخلی و بین‌المللی سیاست در ایران را متحول کرد. در این میان سرنوشت محمدرضا پهلوی، به‌عنوان آخرین شاه ایران، نه در کشورهای دوست و حامیِ وی، که برای سال‌ها منافع آنها را تأمین و از سیاست‌هایشان پیروی کرده بود، بلکه در کشور مصر رقم خورد. پرسش محوری این نوشتار کوتاه این است که چرا آخرین محل اقامت شاه فراری ایران کشور مصر بود؟ انور سادات با حمایت از شاه مخلوع ایران درصدد انتقال چه پیامی بود؟ و چه موضعی در برابر انقلاب ایران اتخاذ نمود؟
 
ناخدایی که کشتی طوفان‌زده را قبل از سرنشینان ترک کرد
شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» می‌نویسد: «قرار شد شهبانو و من پس‌ازاینکه بختیار از مجلسین رأی اعتماد گرفت، برای چند‌ هفته استراحت، کشور را ترک کنیم. آخرین روزهای اقامت در تهران، سخت نگران بودم. آرزو داشتم سفر من موجب پیدایش آرامش و تسکین تشنجات شود. امیدوار بودم بخت با شاپور بختیار یاری کند و بتواند وطن را از ویرانی و نابودی نجات دهد».1 در حقیقت باید گفت که این سفری بود توأم با آوارگی، تنهایی و اندوه و بی‌بازگشت.2
 
بسیاری معتقد بودند که رژیم از همان روز سقوط کرد.3 در این برهه تغییر و دگرگونی اجتناب‌ناپذیر می‌نمود. در یک سوی تحولات شتابان، شاه قرار داشت که قدرت خویش را در حال زوال می‌دید و سردرگم از اینکه به چه کسی تکیه کند، رفتاری روان‌پریش از خود بروز می‌داد و در سوی دیگر مردمی بودند که طلیعه‌ای از قدرت مذهب در جامعه‌ای شیعی به روی آنها پدیدار و خیزش توده‌ای آنان را در انتخاب‌های درست و درعین‌حال «مغرورانه» کمک‌یار شده بود.4
 
روزی که شاه با چشم‌های گریان تهران را ترک کرد، قصد اصلی‌اش این بود که بعد از اقامتی کوتاه در مصر راهی آمریکا شود؛ چون کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا، قبل از خروج وی از تهران، به او گفته بود که امیدوار است شاه چند روزی در مصر بماند تا در آنجا پرزیدنت فور و نخست‌وزیر بگین بتوانند گزارشی از آنچه در کمپ دیوید گذشته در اختیارش بگذارند، اما مقامات آمریکایی به شاه روی خوش نشان ندادند و شاه ناگزیر از مصر به مراکش رفت و روزهای آوارگی خود را در مراکش گذراند؛ بااین‌حال هیچ‌کدام از کشورها حاضر نشدند به وی پناهندگی دائمی دهند.
 
در این میان انور سادات از شاه دعوت کرد برای معالجه و سکونت به مصر بیاید. شاه و فرح و همراهان با یک هواپیمای نظامی آمریکا، پاناما را به مقصد قاهره ترک کردند. کارتر پس از گفت‌وگو با انور سادات دستور داده بود تسهیلات لازم برای مسافرت شاه به مصر در اختیار او گذاشته شود و هواپیمای نظامی آمریکا هم مطابق این دستور به مسافرت محمدرضا و همراهانش اختصاص داده شد.5 در فرودگاه قاهره، انور سادات، همراه همسرش جهان‌سادات به استقبال آمده بودند و قرار شد که او را از فرودگاه مستقیم به بیمارستان ارتش مصر ببرند. در این مسیر بود که شاه خطاب به سادات گفت: من هیچ کاری برای شما در گذشته انجام ندادم، اما شما تنها کسی هستید که با من به احترام رفتار کردید.6
  
پناهنده شدن شاه به دامان انور سادات
محمدرضا پهلوی برخلاف رابطه نه‌چندان خوبش با کشورهای عربی، با سادات رابطه خوب و صمیمانه‌ای داشت؛ زیرا در زمان سادات بود که این کشور به سمت بلوک غرب حرکت کرد و میانجی افزایش این تعاملات با غرب شاه بود، تا جایی که شاه یک‌میلیارد وام و کمک اقتصادی در اختیار سادات گذاشت و پیشنهاد نمود اگر مصر سلاح‌های جدید از آمریکا خریداری نماید، افسران ایرانی در برنامه‌های آموزشی، مصر را یاری می نمایند و روابط دو کشور به‌طور چشمگیری بهبود می‌یابد.7
 
روابط میان خاندان پهلوی و سادات از حد عرف روابط دیپلماتیک نیز فراتر رفت و به روابط خانوادگی و شخصی نیز منجر شد؛ سفر سادات به ایران بیانگر اوج مودّت میان این دو دولت بود؛ تمام اینها نشان‌دهنده حمایت تمام‌قد محمدرضا پهلوی از رژیم سادات و همچنین ارادت سادات به پهلوی بود. بااین‌حال تصمیم سادات در پناه دادن به شاه قاعدتا دلایلی گونا‌گون داشت: از یک‌سو شخصیت سیاسی سادات در این کار نقشی اساسی داشت؛ آشکارا با شاهی که زمانی در اوج قدرت بود و حال به حضیض ضعف رسیده بود همدلی داشت؛ به‌خصوص که آنان امیدوار بودند شاید شاه همچون سال 1332 یک بار دیگر با کودتا به قدرت بازگردد. از سویی
دیگر، در آن دوران سادات دست‌اندرکار مقابله با نیروهای اسلامی در درون مصر بود. بنا بر تحلیل سفارت آمریکا در مصر «پناه دادن به شاه بخشی از حمله غیرمستقیم سادات علیه نیروهای دست راستی مذهبی در مصر است».8
 
چندی پس از ورود شاه به قاهره تیمی از پزشکان به سرکردگی دکتر دوبیکی وی را جراحی و پس از آن اعلام کردند سرطان به دیگر اعضای بدنش سرایت کرده است. دکتر کین آمریکایی به فرح گفته بود که نباید به تلاش‌های ناخواسته برای زندگی او دست بزنند و بگذارند وی راحت بمیرد. محمدرضا چند روز بعد به اغما رفت. روشن بود که در آستانه مرگ قرار گرفته است و سرانجام در روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ از دنیا رفت.9
 
موضع‌گیریِ سادات علیه انقلاب اسلامی
روابط ایران و مصر پس از عبدالناصر و با به قدرت رسیدن انور سادات، در شرایطی که با تشویق و حمایت‌های محمدرضاشاه، سادات به غرب نزدیک شده و حتی زمینه‌سازی برقراری روابط مصر با اسرائیل و امضای پیمان کمپ دیوید فراهم گردیده بود، به‌شدت تقویت شد. در این دوران روابط ایران و مصر تا حد همگرایی پیش رفت، اما با وقوع انقلاب اسلامی ایران، روابط دو کشور نیز دستخوش تحولات بنیانی گردید. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی(ره)، مبانی سیاسی ایران در عرصه داخلی و خارجی تغییر کرد و شعار نه شرقی و نه غربی و مبارزه با مستکبران و حمایت از مستضعفین از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
 
وقوع انقلاب اسلامی ایران بار دیگر تفاوت نگرش میان رهبران ایران و مصر بر سر مسائل بین‌المللی را به همراه داشت. این مسئله بیش از همه متأثر از سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی و مبتنی بر ماهیت انقلاب اسلامی ایران بود. اصول سیاست خارجی ایران و عملکرد نظام جمهوری اسلامی در این حوزه، به تحولات گسترده‌ای در سطح منطقه خاورمیانه و روابط ایران و مصر منجر شد.10
 
در این شرایط، مصر که از اواخر دهه 1970م اصول قدیمی امنیت ملی خود، یعنی مقابله با اسرائیل و غرب را کنار گذاشته و تحت رهبری سادات مظهر ثبات و منافع غرب شده بود، انقلاب ایران را تهدیدی برای امنیت ملی مصر تلقی نمود؛ زیرا با تعارض نگرش سیاست خارجی دو کشور در منطقه و نظام بین‌الملل، امکان تداوم همکاری دو کشور ایران و مصر در یک مجموعه امنیتی وابسته به غرب از بین رفته و با تغییر سیاست‌های ایران در قبال فلسطین و جنبش‌های اسلامی در منطقه، سیاست منطقه‌ای ایران و مصر نیز در تقابل با یکدیگر تعریف شده بود. علاوه بر این، سادات در مسئله گروگان‌گیری آمریکایی‌ها در ایران بار دیگر موضع خصمانه خود نسبت به انقلاب اسلامی را نمایان کرد و همین موضع نیز سبب شد ارتباط وی با گروه‌های اسلام‌گرای درون مصر بیش‌ازپیش دچار خدشه شود.11
 
فرجامِ سخن
رژیم شاه که قرار بود در پرتو شرایط جدید، از انجماد به درآید، در حرارت سوزان انقلاب ذوب شد.12 تحولات انقلابی شتابان در سال 1357، محمدرضا پهلوی را به عقب‌نشینیِ گام‌به‌گام و درنهایت خروج از کشور وادار کرد. شاه وقتی با چشم‌های گریان فرودگاه مهرآباد را ترک می‌کرد، سقوط از بلندای عظمت نظام پهلوی و شاهانه خویش را قطعی می‌دید و واقف بود که این سفری است که هرگز بازگشتی به دنبال نخواهد داشت و توأم با آوارگی و تنهایی و اندوه خواهد بود. این تنهایی و آوارگی با واکنش کشورهای دوست و هم‌پیمان او بُعد تراژیک بیشتری گرفت.
 
هم‌نوایی مصر با سیاست‌های غرب، از پیش زمینه اتخاذ سیاست دوستی میان محمدرضا و انور سادات را فراهم نموده بود اما وقوع انقلاب اسلامی، که به دمیدن روحیه تازه‌ای در میان اسلام‌گرایان مصری انجامیده بود، معادلات ذهنی انور سادات را برهم زد. بااین‌همه دستگیری سادات از محمدرضاشاه، موضع خصمانه وی در برابر انقلاب اسلامی را آشکار ساخت و با حمایت از شاهِ بی‌تاج ایران بر ژستِ غرب‌گرای خود مهر تأییدی زد.
 

صبح‌گاه 26 دی‌ماه 1357. فرودگاه مهرآباد تهران، محمدرضا پهلوی در حال ترک ایران

پی نوشت:
1. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابو ترابیان، تهران، بی‌نا، 1371، صص 455-460.
2. احمدعلی مسعود انصاری، پس از سقوط، سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1371، ص 163.
3. مصطفی الموتی، رجال عصر پهلوی، لندن، چاپ پکا، 1995م، ص 762.
4. مهدی نجف‌زاده، جا‌به‌جایی دو انقلاب، چرخش‌های امر دینی در جامعه ایرانی، تهران، انتشارات تیسا، 1395، صص 359-360.
5. محمود طلوعی، پدر و پسر، ناگفته‌ها از زندگی و روزگار پهلوی‌ها، تهران، نشر علم، 1386، ص 792.
6. عباس میلانی، نگاهی به شاه، کانادا، تورنتو، نشر پرشین سیرکل، چ دوم، 1394، ص 537.
7. علی‌رضا امینی، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، 1386، ص 216.
8. عباس میلانی، همان، ص 537.
9. هوشنگ هاوندی، آخرین روزها، ترجمه مریم سیحون، پاریس، نشر کتاب، 2003م، ص 391.
10. منوچهر محمدی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران، نشر دادگر، 1380، ص 15.
11. جمعی از نویسندگان، انقلابی متمایز (جستارهایی در انقلاب اسلامی ایران)، بوستان کتاب قم، ص 373. 
12. هدی صابر، فروپاشی، نگاهی به درون رژیم شاه، بحران‌ها، تضادها و ناکامی‌هایش، تهران، کتاب پارسه، 1398، ص 260. https://iichs.ir/vdch.6nqt23nwiftd2.html
iichs.ir/vdch.6nqt23nwiftd2.html
نام شما
آدرس ايميل شما