مذاکراتِ ایران و انگلیس پیرامون امتیازنامه دارسی در دوره پهلوی اول؛

مذاکره یا بازیِ سیاسی انگلیس و رضاشاه؟

برخی همچون محمد مصدق معتقد بودند که این اقدام رضاشاه و الغای قرارداد دارسی یک صحنه‌سازی سیاسی از طرف خود رضاشاه و دولت انگلیس برای تمدید قرارداد بود...
مذاکره یا بازیِ سیاسی انگلیس و رضاشاه؟
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مذاکرات نفت ایران و انگلیس و تجدیدنظر در قرارداد دارسی مهم‌ترین مسئله میان ایران و انگلیس در دوره پهلوی اول محسوب می‌شود؛ مسئله‌ای که بنا به گفته عبدالحسین تیمورتاش «نهالی نبود که در آستانه کشت باشد، بلکه مسئله، درختی بود که ریشه دوانیده و شاخه‌های حیاتی به خود گرفته بود و قطع آن بدون تضعیف قطعی درخت و درنتیجه به مخاطره انداختن حیات آن قابل تصور نیست».1 این نوشتار در وهله نخست بر مذاکرات انجام‌شده میان هیئت‌های مذاکره‌کننده ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس و سپس ارزیابی نقش رضاشاه در این مذاکرات اختصاص یافته است.
 
امتیازنامه دارسی: درنگی بر زمینه‌های اختلاف
در زمان مظفرالدین‌شاه و در سال 1901م، امتیاز نفت ایران به مدت شصت سال به ویلیام ناکس دارسی واگذار شد. با اجرای عملیات اکتشاف نفت در منطقه چاه سرخ قصر شیرین و سپس در منطقه مسجد سلیمان، مذاکراتی با شرکت نفت دارسی انجام شد و به دنبال آن در سال 1909م، شرکت نفت ایران و انگلیس به ثبت رسید. اندک زمانی بعد، از طرف شرکت سابق دارسی که اینک با نام شرکت نفت ایران و انگلیس فعالیت می‌کرد کارشکنی‌های متعددی انجام شد. با وقوع جنگ جهانی اول، شرکت دارسی سهم منافع ایران را به بهانه بحران اقتصاد جهانی کاهش داد و از پرداخت درآمد صدی شانزده به ایران، که انگلیسی‌ها با توافق قبلی ــ طی ماده 10 امتیازنامه که حق‌السهم ایران را 16 درصد از سود خالص شرکت تعیین می‌کرد2 ــ  آن را امضا کرده بودند، خودداری و با این کار، زمینه اختلاف میان دو دولت را فراهم کرد.
 
کارگران شرکت نفت در خوزستان در اواخر دوره قاجاریه
کارگران شرکت نفت در خوزستان در اواخر دوره قاجاریه
شماره آرشیو: 117- 114 ز
 
افزون بر این، انگلیسی‌ها با این بهانه که بختیاری‌ها مانع کار آنها شده‌اند درحالی‌که باید به آنها حقوق بپردازند، و یا اینکه مزدوران ایرانی لوله‌های نفت را شکسته‌اند، ادعای غرامت کردند و مبالغی از آنچه طبق قرارداد باید به ایران می‌پرداختند کسر ‌کردند.3
 
نفت؛ نگین امتیازات بریتانیا در ایران
پس از جنگ جهانی اول، شرکت نفت ایران و انگلیس با توجه به اهمیت نفت جنوب ایران برای دولت بریتانیا درصدد برآمد علاوه بر تمدید امتیاز دارسی، تجدید نظری هم در آن به عمل آورد تا اختلاف موجود بین شرکت نفت و دولت ایران از میان برداشته شود؛ بدین‌ترتیب «از سال 1927 به بعد مذاکرات مفصلی برای حل اختلاف بین تیمورتاش ــ وزیر دربار ــ و نمایندگانی از کمپانی در جریان بود».4 شرکت نفت و دولت ایران پیشنهاد تیمورتاش برای تجدیدنظر در مواد امتیاز دارسی را پذیرفت و در سال 1929م، سرجان کدمن برای شروع مذاکرات لازم و ارائه پیشنهادات شرکت نفت به ایران آمد و پیشنهادهایی را به دولت ایران تسلیم کرد.
 
خیلی زود آشکار شد که روح حاکم بر پیشنهادهای کدمن صرفا تضمین منافع بریتانیاست و منافع حاصل از نفت، که به تعبیر ونسا مارتین، نگین امتیازات بریتانیا در ایران به‌شمار می‌آمد، مسئله‌ای نبود که انگلیسی‌ها به‌راحتی از آن چشم پوشند. در این میان تیمورتاش نیز به‌خوبی به اهمیت این مسئله پی برده بود و از همان آغاز مذاکرات قصد داشت محدوده امتیازنامه را به منطقه جنوب غربی ایران محدود و بدین‌ترتیب استخراج نفت در بیرون از این مناطق را به شرکت‌های غیر بریتانیایی واگذار کند. در مقابل برای انگلیسی‌ها نیز استفاده از نفت و تضمین بهره‌برداری آتی از آن بسیار اهمیت داشت5 و به همین سبب ادامه مذاکرات با تیمورتاش را بی‌فایده دیدند و درنتیجه با تهدید رضاشاه، شرایط حذف تیمورتاش از جریان مذاکرات را فراهم کردند.
 
روند این مذاکرات گویای آن است که هدف اولیه مذاکرات احقاق حقوق ایران بود نه تمدید مهلت قرارداد دارسی! درحالی‌که در پایان ماجرا نه تنها تلاش­های مذاکره­کنندگان اولیه نظیر تیمورتاش در جهت تأمین منافع و حقوق دولت ایران و کاهش دامنه نفوذ انگلیس در حوزه نفتی ایران محقق نشد، بلکه با دخالت مستقیم رضاشاه و ترس وی از رویارویی مستقیم با انگلیس همه چیز ناگهان یک روند معکوس را نمایان ساخت  
در سال 1933م/ 1312ش شرکت نفت ایران و انگلیس به دولت ایران اطلاع داد که حق‌السهم دولت ایران بابت عایدات نفت در سال قبل فقط 302هزار لیره است؛ درحالی‌که در سال 1930م/ 1309ش عایدات ایران از این بابت چهار برابر این مبلغ بود. این اختلاف عایدات، دولت ایران را به اعتراض و تقاضای رسیدگی واداشت، ولی چون شرکت زیر بار نرفت، رضاشاه در نوامبر 1933م/ 1312ش، در حضور هیئت وزیران امتیازنامه دارسی و پرونده نفت را در آتش بخاری انداخت و دستور داد بی‌درنگ امتیازنامه دارسی را ملغا اعلام کنند6 که فردای آن روز عملی شد. البته برخی همچون محمد مصدق معتقد بودند که این اقدام رضاشاه و الغای قرارداد دارسی یک صحنه‌سازی سیاسی از طرف خود رضاشاه و دولت انگلیس برای تمدید قرارداد بود.7
 
جشن پادگانی به مناسبت آتش زدن پرونده نفت در میدان توپخانه تهران
جشن پادگانی به مناسبت آتش زدن پرونده نفت در میدان توپخانه تهران
شماره آرشیو: 7676-۷ع
 
در پی این اقدام، دولت انگلستان با ارسال نامه‌ای نسبت به الغای قرارداد اعتراض و تهدید کرد که شکایت خود را به دیوان لاهه خواهد برد، اما ایران با توجه به اینکه موضوع را خارج از دستور این دیوان می‌دانست، به این تهدید توجهی نکرد. درنهایت موضوع به جامعه ملل کشیده شد و در آنجا وزیر خارجه چکسلواکی مأمور حل‌وفصل مناقشه شد و با پیشنهاد او دو طرف ملزم به مذاکره مستقیم با یکدیگر شدند تا بتوانند راه‌حلی بیابند.
 
جدالِ رضاشاه و کدمن؛ واقعیت یا صحنه‌سازی؟
مسئله اصلی که در این مرحله از مذاکرات مطرح بود عبارت بود از یافتن فرمولی جهت تأدیه حق‌الامتیاز و تعیین مدت امتیاز. شرکت نفت اصرار داشت که مدت امتیاز را حداقل شصت سال تمدید کند؛ درحالی‌که رضاشاه با تمدید آن بیش از مدتی که در قرارداد اصلی تعیین شده بود مخالفت داشت. تقی‌زاده (وزیر دارایی وقت) در خاطرات خود دراین‌باره نوشته است: «... رضاشاه در واکنشی تند و شدید گفت: این ابدا نمی‌شود می‌خواهید سی سال که ما به گذشتگان لعنت کردیم پنجاه سال هم آیندگان به ما لعنت کنند».8
 
در چنین شرایطی، کدمن هم در برابر لجاجت و یک‌دندگی شاه به حیله‌ای متوسل شد. او به این نتیجه رسیده بود که تنها راه از میان برداشتن این بن‌بست آن است که شاه را در برابر تصمیم قاطع و تعیین‌کننده‌ای قرار دهد؛ ازاین‌رو در جلسه دومی که به حضور شاه رسید، به وی اطلاع داد ازآنجا‌که امیدی به فیصله رضایت‌بخش مذاکرات مشاهده نمی‌شود، در نظر دارد روز بعد تهران را ترک کند.9
 
براساس شواهد تاریخی از این مرحله به بعد شخص رضاشاه فعالانه در مذاکرات مداخله کرد؛ به‌طوری که در همان روز جلسه‌ای با شرکت شش نفر از هیئت‌های ایران و شرکت نفت در حضور شاه تشکیل شد. در این جلسه کدمن پیشنهاد کرد به‌جای آنکه درباره اختلاف نظرات دو طرف بحث شود، بهتر است که نخست به جزئیات شرایط جدیدی که شرکت پیشنهاد داده است توجه شود. در این مرحله شاه با استفاده از قدرت شخصی و استفاده از قهر و غلبه بر اطرافیانش10، در برابر دیدگان شگفت‌زده هیئت مذاکره‌کنندگان ایران، که آماده بحث و گفت‌وگو درباره اختلافات یادشده بودند، با پیشنهاد کدمن موافقت کرد.
 
شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران
شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران
شماره آرشیو: 66-162-الف
 
براساس گزارش منابع تاریخی «در این زمان شاه رو به وزرای خود کرده و اظهار داشت که از نظر او آنچه بیش از هر چیز دیگر اهمیت دارد این است که این مسائل به شیوه‌ای دوستانه و مسالمت‌آمیز مورد بررسی قرار گیرند».11 کدمن که احساس می‌کرد اینک به اصل مطلب رسیده است، همچنان بر اصرار خود در مورد افزایش مدت‌زمان قرارداد افزود. آخرین جلسه گفت‌وگوی کدمن با رضاشاه در اردیبهشت 1312ش انجام شد. معلوم نیست در این جلسه چه گذشت یا چه نوع تهدیدی به‌کار گرفته شد که بالاخره رضاشاه در برابر کدمن از در تسلیم درآمد و با تمدید مدت امتیاز به شصت سال موافقت کرد و قرارداد جدیدی (معروف به قرارداد 1933) در خرداد 1312ش میان دو طرف دعوا منعقد شد که مبنای مراودات آتی ایران با شرکت نفت قرار گرفت.
جان کدمن، رئیس شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران، و دکتر یانگ، مترجم شرکت، به اتفاق همسر و فرزند عبدالحسین تیمورتاش، در ژنو
جان کدمن، رئیس شرکت سهامی نفت انگلیس و ایران، و دکتر یانگ،
مترجم شرکت، به اتفاق همسر و فرزند عبدالحسین تیمورتاش، در ژنو
شماره آرشیو: 3994-1ع
 
درباره چرایی تسلیم رضاشاه در برابر خواسته‌های شرکت نفت، گمانه‌زنی‌های متفاوتی شده است؛ مثلا برخی معتقدند که احتمالا تهدید به قطع روابط شده یا تداوم سلطنت خاندان پهلوی تهدید و از سوی انگلیسی‌ها زیر سؤال برده شده است؛ برخی نیز گفته‌اند که شاه برای صدور اجازه چنین کاری رشوه گرفته بود. آبراهامیان دراین‌باره نوشته است: «... می‌گویند جلوگیری از ضبط دارایی‌های خارجی ایران به‌وسیله شرکت نفت ایران و انگلیس باعث عقب‌نشینی رضاخان گردید و قرارداد نامناسب مشابهی مانند قرارداد دارسی را امضا نمود».12  از نظر برخی دیگر و به‌طور خاص نیروهای ملی‌گرا این ماجرا از آغاز تا انجامش جز نمایش مشترک دولت ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران چیز دیگری نبود. به‌هرحال پرونده ماجرای نفت در ایران بسته نشد و با ملی شدن صنایع نفت ایران در اردیبهشت 1329ش قرارداد یادشده خودبه‌خود از بین رفت و فقط لاشه تاریخی‌اش به‌جا ماند.
 
سخن نهایی
سیر این مذاکرات گویای آن است که هدف اولیه مذاکرات احقاق حقوق ایران بود نه تمدید مهلت قرارداد دارسی! درحالی‌که در پایان ماجرا نه تنها تلاش‌های مذاکره‌کنندگان اولیه نظیر تیمورتاش در جهت تأمین منافع و حقوق دولت ایران و کاهش دامنه نفوذ انگلیس در حوزه نفتی ایران محقق نشد، بلکه با دخالت مستقیم رضاشاه و ترس وی از رویارویی مستقیم با انگلیس همه چیز ناگهان یک روند معکوس را نمایان ساخت؛ به‌گونه‌ای که سرانجام این مذاکرات با انعقاد قرارداد 1933، که بیشتر برآورنده نظرات انگلستان بود، به پایان رسید.

پی نوشت:
 
1. یعقوب آژند و دیگران، اسناد نفت در دوره رضاشاه، اسنادی از تجدید نظر در امتیازنامه دارسی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1378، ص 55.
2. جواد شیخ‌الاسلامی، صعود و سقوط تیمورتاش، تهران، طوس، 1379، ص 153.
3. فواد روحانی، تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران، تهران، فرانکلین، 1352، ص 60.
4. بنجامین شوادران، خاورمیانه نفت و قدرت‌های بزرگ، ترجمه عبدالحسین شریفیان، تهران، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، 1354، ص 39.
5. Martin, Vanessa, Oil in Iran between the two World War, Anglo-Iranian Relations since 1800, London, Routledge, 2005, p. 130.
6. محمدعلی کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز،  1372، صص 162-170.
7. محمد مصدق، خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق، تهران، علمی، 1364، ص 179.
8. حسن تقی‌زاده، زندگی طوفانی؛ خاطرات سیدحسن تقی‌زاده، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی،  1368، صص 230-240.
9. علی‌اصغر زرگر، تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در دوره رضاشاه، ترجمه کاوه بیات، تهران، پروین، 1372، ص 80.
10. الول ساتن، نفت ایران، ترجمه رضا رئیسی طوسی، تهران، صابرین، 1372، ص 458.
11. مصطفی علم، نفت، قدرت و اصول، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران، اطلاعات، صص 70/ 319.
12. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1377، ص 179. https://iichs.ir/vdcjvye8.uqeyazsffu.html
iichs.ir/vdcjvye8.uqeyazsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما