فرزند یک آیتالله، در مسیر سیاست و دیپلماسی قدم گذاشت و به جای محراب و مدرسه، بر صندلی اوقاف و سنتو نشست. او که روزی «آخوند فرنگی» لقب گرفت، چگونه از تبار عالمان دین به جرگه نزدیکان هویدا و فراماسونها پیوست؟
نصیر عصار؛ متولی اوقاف و همنشین فراماسونری!
«آخوند فرنگی»
9 مهر 1404 ساعت 15:51
مولف : سیدهاشم منیری
فرزند یک آیتالله، در مسیر سیاست و دیپلماسی قدم گذاشت و به جای محراب و مدرسه، بر صندلی اوقاف و سنتو نشست. او که روزی «آخوند فرنگی» لقب گرفت، چگونه از تبار عالمان دین به جرگه نزدیکان هویدا و فراماسونها پیوست؟
تولد، پیشینه خانوادگی و شغلی
سیدنصیرالدین عصار در سال 1303 در تهران، در خانوادهای با پیشینه مذهبی و روحانی متولد شد و رشد یافت. پدرش، آیتالله سیدمحمدکاظم عصار، از شخصیتهای بنام دینی و علمی بود که در حوزههای فلسفه، حکمت و علوم اسلامی فعالیت میکرد. این محیط خانوادگی، نصیر را از کودکی با معارف اسلامی و فرهنگ سنتی ایرانی آشنا کرد. تحصیلات او در دانشگاه تهران در رشته حقوق قضایی انجام شد و ورود به وزارت امور خارجه نشاندهنده تلفیق آموزش سنتی و مدرن در مسیر زندگیاش بود. در سال 1324، او به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و سمتهای گوناگونی برعهده گرفت. از جمله این سمتها میتوان به مدیریت امور گذرنامه، مأموریت به آلمان، دبیر اولی سفارت ایران در آنکارا، معاونت سرکنسول در نیویورک، و مستشار سفارت در هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد اشاره کرد. او همچنین رئیس سازمان جوانان حزب ایران نوین، مدیرکل نخستوزیری، سرپرست سازمان اوقاف، و دبیرکل سازمان سنتو بود؛ نهایتا از سال 1354 تا 1357، وی در سمت قائم مقام وزارت امور خارجه در امور سیاسی و پارلمانی مشغول به فعالیت بود.[1]
همسر عصار، دختر سرلشکر نصرتالله معتضدی، و از طریق مادر، نوه عبدالحسینمیرزا فرمانفرما بود. درهرحال نصیر عصار، برخلاف سنّت خانوادگی و اجدادی خود، که از دوران صفوی به تعلیم دین و مذهب اشتغال داشتند، به امور عرفی و سیاسی علاقهمند شد و پس از اتمام تحصیل در دانشگاه در سال 1324 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد و در مقام دیپلمات به کار مشغول شد.
سرپرست اوقاف و رفیقبازی با هویدا؛ فرار از تخلفات
عصار، علاوه بر خدمت در وزارت امور خارجه، حدود شش سال و نیم بهعنوان مأمور در نخستوزریری، به سمت سرپرستی اوقاف منصوب شد. اساسا اوقاف پیش از این بهصورت مستقل وجود نداشت و در زمان حسنعلی منصور، با تفکیک وزارت فرهنگ به سه بخش آموزش و پرورش، علوم و تعلیمات عالیه و سازمان اوقاف، موجودیت رسمی پیدا کرد. با رسیدن امیرعباس هویدا به نخستوزیری، که از دوستان بسیار نزدیک عصار بود، توجه به اهمیت اوقاف و تأثیری که میتواند در توسعه اجتماعی و اقتصادی ایران داشته باشد، بیشتر شد و عصار به این سمت جدید منصوب گردید. وی در پنج کابینه هویدا بین سالهای 1344 تا 1350 حضور داشت[2] تا دو هدف مهم را محقق سازد: نخست، نقار و شکافی را که پس از 15 خرداد 1342 بین دولت و روحانیان ایجاد شده بود ترمیم کند (یا به سخن دقیقتر آنها را از منابع اقتصادی محروم سازد یا دسترسی آنها به این منابع را محدود کند)؛ دوم، منابع اوقاف را که بعد از نفت، بزرگترین منبع اقتصادی بهشمار میآمد، در حوزه دولت قرار دهد؛ ازاینرو، هویدا هنگام معرفی وی به محمدرضا پهلوی، او را «آخوند فرنگی» خطاب کرد؛ زیرا عصار هم با سازوکارهای دینی آشنایی داشت و هم به مدیریت نوین و صحیح اوقاف مسلط بود.[3]
اما در عمل و طبق گزارشهای ساواک، مدیریت عصار با مشکلات بسیاری همراه بود؛ بهطوریکه فساد و تخلفات او باعث شد بازرسی شاهنشاهی و هیئتی ویژه برای رسیدگی به این موارد تشکیل شود. براساس یکی از گزارشهای ساواک روز 13 دیماه 1350، در جلسه حوزه کارمندان حزب ایران نوین انتقاداتی از اقدامات هویدا انجام شد که در یکی از بندهای آن به رفیقبازی دولت و دزدی در اوقاف اشاره شده بود. در این گزارش آمده است: «نخستوزیر خودش در کارها تبعیض قائل میشود و نمیگذارد انقلاب اداری انجام شود. رفیقبازی او موجب خرابی کار است، نصیر عصار این همه در اوقاف دزدی کرد و همه مردم فهمیدند، لکن او را با شغل بالاتری از اوقاف برداشتند. چرا؟ برای اینکه رفیق نخستوزیر است».[4]
هنگامی که انتقادات شدت گرفت، بازرسی شاهنشاهی هیئتی را برای رسیدگی به موضوع مأمور کرد. اما با اعمال نفوذ و حمایت مستقیم رئیس دولت (هویدا)، این پرونده و حتی در روند بازرسی متوقف و بهطورکلی بایگانی شد. علاوه بر این، همزمان با اعزام هیئت بازرسی شاهنشاهی، نخستوزیر برای اینکه وانمود کند عصار همچنان مورد توجه است، چندین سمینار در سازمان اوقاف تهران برگزار کرد و با شرکت در آنها و سخنرانی، به دفاع از عصار برآمد. نتیجه این اقدامات آن شد که مأموران از ترس، گزارش اطلاعات خود را در اختیار مأموران تحقیق قرار ندهند.[5]
کد مطلب: 26131