پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بسیاری از کارآفرینان در دوره پهلوی به فعالیتهای گستردهای دست زدند. حبیبالله ثابت معروف به ثابت پاسال، که در سال 1282 در تهران به دنیا آمد، یکی از این افراد بود. وی بازرگان، صنعتگر و کارآفرین ایرانی و از اعضای محفل بهائیان ایران در دوره پهلوی است.
[1] روایت شده است که حبیبالله ثابت با آوردن تکنولوژیهای روز دنیا و گرفتن نمایندگی شرکتهای خارجی و تأسیس کارخانههای متعدد کمک بزرگی به مدرن و صنعتی شدن ایران کرد، اما واقعیت این است که او چهره شاخص سرمایهداری وابسته و فساد اقتصادی در ایران عصر پهلوی بود. این نوشتار تلاش دارد تا ماهیت کارآفرینی حبیبالله ثابت را بررسی کند.
حبیبالله ثابت (ثابت پاسال)
شماره آرشیو: 6028-۵ع
کارآفرینی بر پایه حمایت بهائیت
حبیب ثابت در محله کلیمیهای تهران دیده به جهان گشود. ثابت دوره کودکی را در خیابان جنت گلشن واقع در جنوب خیابان امیریه سابق گذراند و با نامنویسی در مدرسه تربیت، که در چهارراه حسنآباد واقع بود، تحصیلات ابتدایی را آغاز کرد. مدارس تربیت دختران و تربیت پسران از تأسیسات بهائیان در تهران بود که معلمان بهائی ـ آمریکایی در آنها تدریس میکردند و توجه به تعلیم زبان انگلیسی در آن مدارس بیش از زبان فرانسه بود. او پس از شش سال تحصیل در مدرسه تربیت پسران، گواهینامه ششم ابتدایی گرفت و در مدرسه سنلویی ــ از مؤسسات فرانسویان ــ ثبت نام کرد.
[2] اجداد او از یهودیان کاشان بودند و پدرش عبدالله، که شغل پارچهفروشی داشت، در اواسط عمر به بهائیت گروید. اجداد مادری وی نیز بهائی بودند. میرزا خلیل ارجمند، جد مادریاش، از یهودیان بهائیشده کاشان بهشمار میآمد و فرزندان او رحیم و مسیح و ابراهیم ــ داییهای ثابت پاسال ــ از سرمایهداران بهائی بهشمار میآمدند. میرزا رحیمخان ارجمند، برادر بزرگتر، مدتی معاون وزارت پست و تلگراف بود و فرزندانش خلیل و اسکندر و سیاوش ارجمند بعدها کارخانه ارج و شعله خاور را تأسیس کردند. نفوذ خانواده مادری حبیب ثابت در دستگاه حکومت پهلوی در رشد و پیشرفت اقتصادی وی تأثیر بهسزایی داشت. با توجه به آنچه گفته شد، در وهله اول، ثابت در خانوادهای رشد کرد که بستر و شرایط برای قدم گذاشتن او در مسیر کارآفرینی فراهم بود.
[3]
گردهمایی افراد مؤثر بهائیت و کلیمیان در حیفا در اسرائیل
شماره آرشیو: 894-۱۱۲ث
رادیو ـ تلویزیون ملی ایران
ثابت اولین فرستنده تلویزیونی ایران را در سال ۱۳۳۵ در آبادان و سپس در تهران تأسیس کرد. آشنایی وی با تلویزیون کاملا اتفاقی بود. پسرش ایرج پس از اتمام تحصیلاتش در راه بازگشت به ایران یک کیت مداربسته تلویزیون را برای پدرش آورد. ثابت ازآنجاکه از دوستان نزدیک تاجالملوک، مادر محمدرضا پهلوی بود، برنامهای شبانه در قصر مادر محمدرضا ترتیب داد. در یک اتاق دوربینی نصب شد و در اتاق دیگر قصر، تلویزیون قرار گرفت. حضار برای اولین بار بود که تلویزیون میدیدند.
[4] دختر کوچکی را بر روی پرده تلویزیون دیدند که آواز میخواند. محمدرضا پهلوی که آن شب در میان حضار بود، به تلویزیون علاقهمند شد و از ثابت پرسید که آیا امکان آوردن این وسیله به ایران وجود دارد یا نه. ثابت که زمینه تجارتی نو برایش فراهم شده بود مشتاقانه قبول کرد. ثابت اولین فرستنده تلویزیونی ایران را در ۱۳۳۵ در آبادان و سپس در تهران تأسیس کرد. بنابراین اولین تلویزیون ایران به دست بهائیان افتاد.
[5]
محمدرضا پهلوی در بازدید از ایستگاه تلویزیونی حبیب ثابت
شماره آرشیو: 1637-۱۱۲ث
برنامههای تلویزیون آن زمان از فیلمهایی خارجی از جمله تیرانداز آمریکایی تا مسابقات پرسش و پاسخ، برنامههای مذهبی و شوهای موسیقی را شامل میشد. در اوایل دهه 1340 مخاطبان رادیو در ایران سیر صعودی شدیدی پیدا کرد.
منوچهر اقبال سعی کرد امتیاز پخش را از ثابت بخرد، ولی به دلیل اختلافات مالی و دخالت دربار موفق به این کار نشد. محمدرضا پهلوی که بهخوبی به قدرت سیاسی نهفته پشت تلویزیون واقف بود و مدرنیزه کردن ایران را در ذهن میپروراند، تصمیم به بومیسازی تلویزیون گرفت. ثابت مجبور شد در سال ۱۳۴۸ ایستگاه تلویزیونیاش را به دولت بفروشد؛ بنابراین اولین شبکه تلویزیون ایران با سرمایه حبیبالله ثابت و مصوبه مجلس شورای ملی راهاندازی شد و چند سال بعد دولت وقت آن را خریداری کرد.
[6]
بهرهمندی از نفوذ خارجی
حبیبالله ثابت به موازات فعالیت در تلویزیون، پروژههای بزرگ اقتصادی را هم هدایت میکرد. در آن ایام شرکت ثابت پاسال توسعه زیادی یافت و پس از آنکه بازار پرمصرف لاستیک در ایران را بهدست آورد و قدرت بهائیان را در ایران افزایش داد، در سال 1343 با انجام مقدماتی و جلب رضایت وزارت صنایع و اقتصاد، کارخانهای با ظرفیت تولید بیستهزار تن لاستیک در زمینی به مساحت سیهزار مترمربع تأسیس کرد و از سال بعد تولیدات جنرال تایر را روانه بازار ساخت. این کارخانه در سال 1352 روزانه 2900 حلقه لاستیک تولید میکرد. هیئتمدیره شرکت جنرال تایر پنج آمریکایی و چهار نفر مؤسس شرکت ثابت پاسال بودند. از دیگر اقدامات اقتصادی ثابت پاسال در آن دوران تأسیس نمایندگیهای اتولایت، لیفتتراک، ماشینهای کشاورزی، نمایندگیهای ریشتراش فیلیپس و یخچالهای جنرال الکتریک و وارد کردن محصولات دارویی از انگلستان و آمریکا به ایران و نمایندگی شرکت دارویی شرینگ بود. بسیاری از اجناسی که ثابت وارد ایران میکرد متعلق به شرکتهای آمریکایی و یهودی بود؛ بنابراین طبیعی بود که در داخل و خارج از ایران از حمایتهای بیوقفه آنان بهرهمند شود. آنان با نفوذ در بدنه قدرت و همراهی با بهائیان راه را برای پیشرفت اقتصادی ثابت هموار میساختند تا هر چه بیشتر بر اقتصاد ایران تسلط یابند.
[7] یکی از اصلیترین حمایتهای آنان قرار دادن اعتبارات و وامهای بانکی در اختیار ثابت بود تا او بتواند با کمترین هزینهای نمایندگی شرکتهای مخالف آمریکایی را در ایران تأسیس کند و به تبع آن محصولات آن شرکتها را روانه بازار ایران نماید. بنابراین در دورهای بانکهای ایران و خاورمیانه، بانک ایرانیان، بانک ایران و انگلیس و بانک توسعه صنعتی و معدنی در ایران تأسیس شدند.
[8]
دیدار حبیب ثابت با ریجارد نیکسون، معاون رئیسجمهور آمریکا،
در محل سفارت آن کشور در تهران (سال 1332)
شماره آرشیو: ۱-2491-۱۱ع
ثابت در حلقه حمایتی بهائیت
حمایت بیدریغ سران بهائیت و مرکز فرقه بهائیت از ثابت و نفوذ روزافزون بهائیان در بدنه قدرت حکومت پهلوی و به تبع آن روابط و مناسبات بهائیان و خود ثابت با سران حکومت محمدرضا در پیشرفت اقتصادی ثابت تأثیر زیادی داشت. این در حالی بود که با وفات
آیتالله بروجردی در فروردین 1340 و تغییر برخی سیاستها از سوی رژیم پهلوی، بهائیان فرصت بیشتری برای رشد و تحکیم فرقه خود یافتند. ثابت با راهنمایی بهائیان با
حسین علا،
اسدالله علم، ملکه مادر،
علی امینی و امیرعباس هویدا ارتباطات و مناسبات نزدیکی داشت و در برهههای مختلف از این مناسبات سود میبرد. در دوره نخستوزیری اسدالله علم، او آنچنان خود را به علم نزدیک کرده بود که برخی فکر میکردند برنامههای اقتصادی دولت علم با نظر و به نفع حبیب ثابت انجام میشود و مناسبات وی با دربار و خاندان پهلوی را مهمترین عامل موفقیت وی در عرصه اقتصادی میدانستند.
[9]
حسین علا (وزیر دربار)، حبیب ثابت،
حسین خواجهنوری (مدیرعامل بانک کشاورزی) و اتباع خارجی هنگام حضور در یک میهمانی
شماره آرشیو: 291-۱۱۲ث
قدرت اقتصادی سازمان بهائیت در دوره پهلوی از دو بخش تشکیل شده بود: بخش اول سازمانهای اقتصادی رسمی ذیل سازمان سیاسی مانند شرکت امنا و شرکت نونهالان بود؛ بخش دوم متشکل از قدرت اقتصادی اعضای آن در دوره پهلوی و شامل سرمایهداران متعددی بود که توانسته بودند در آن دوران با فساد اقتصادی گسترده به ثروت هنگفتی دست یابند. بخشی از این افراد همچون ثابت پاسال و هژبر یزدانی در دربار و هیئت حاکم نفوذ زیادی داشتند. این گروه نه تنها از جمله الیگارشهای سازمان بهائیت بهشمار میآمدند، بلکه جزء الیگارشها و طبقه ممتاز حکومت نیز بودند.
[10] قدرت اقتصادی اعضای بهائی نه تنها موجب نفوذ بیشتر این افراد در قدرت سیاسی و حکومتی میشد، بلکه در مجموع به تقویت سازمان هم میانجامید. آنها علاوه بر اینکه به سازمان کمک اقتصادی میکردند، از نفوذ خود در دستگاه حکومتی برای پیشبرد اهداف سازمان نیز بهره میبردند و به اعضای دیگر تشکیلات از طریق تأمین شغل و ارتقای هدفمند سازمانی یاری میرساندند.
[11]
حبیب ثابت، عضو هیئتمدیره شرکت نونهالان (وابسته به بهائیان)
شماره آرشیو: 1052-۱۱۲ث
فشرده سخن
حبیبالله ثابت از جمله افرادی بود که با وجود فراهم بودن شرایط خانوادگی و محیطی برای فعالیتهای اقتصادی، با بهرهمندی از رویههای بیمار، فعالیتهای اقتصادی خود را به پیش میبرد. ثابت از همان ابتدا از دو مسیر فعالیتهای اقتصادی خود را آغاز کرد و رونق بخشید: در وهله اول از نفوذ بهائیت استفاده کرد و حلقه نیرومندی برای گسترش فعالیتهای اقتصادی خود بهوجود آورد؛ در وهله دوم از نفوذ سیاسی خود برای دستیابی به رانتهای متعدد بهره برد. در کنار هم قرار گرفتن این دو باعث شد وی به عنوان کارآفرینی بنام معرفی شود.
پینوشتها:
[1]. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات،
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، تهران، 1383، ص 386.
[2]. مرکز بررسی اسناد تاریخی،
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک: هوشنگ نهاوندی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، صص 15-57.
[3]. حوریه قرهداغی،
نسلکشی ایرانیان: جنایات مبلغان دینی در عصر معاصر، ج 4، بیجا، آوای بوف، 1401، صص 280-284.
[4]. حبیب ثابت،
سرگذشت حبیب ثابت بهقلم خود ایشان، کالیفرنیا، مزدا، 1372، صص 70-78.
[5] . حوریه قرهداغی، همان، صص 286-287.
[6]. جواد کامور بخشایش، «حبیب ثابت پاسال»، فصلنامه
مطالعات تاریخی، ش 24 (1388)، صص 117- 123.
[7]. حمیدرضا اسماعیلی، «بررسی اسنادی نفوذ و فساد اقتصادی بهاییان در حکومت پهلوی دوم»، فصلنامه
مطالعات تاریخی، ش 64 (بهار 1398)، صص 13-21.
[8]. جواد کامور بخشایش، همان، صص 123-128.
[9]. ثریا شهسواری،
اسناد فعالیت بهاییان در دوره محمدرضاشاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۷، صص 113-120.
[10]. مجتبی مجدآبادی،
نفوذ بهائیان در حکومت پهلوی به روایت اسناد، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1396، صص 279-300.
[11]. لیلا چمنخواه،
بهاییت و رژیم پهلوی، تهران، نگاه معاصر، 1391، صص 125-148.