کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بررسی وضعیت مطبوعات خارج‌نشین در دوره رضاشاه؛

عاقبت انتقادهای دورازدسترس

11 خرداد 1400 ساعت 9:22

مولف : رضا سرحدی

پس از به قدرت رسیدن رضاشاه، مطبوعات زیر تیغ سانسور حکومت قرار گرفتند و به دلیل فضای سانسور، توقیف و اختناق حاکم بر کشور، تنها جایی که برای بیان اندیشه‌های انتقادی باقی می‌ماند، خارج از کشور بود، اما دوری راه باعث نشد این مطبوعات از خشم حکومت در امان باشند


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مطبوعات به‌عنوان یکی از ارکانِ گران‌قدر قانون اساسی ایران، جایگاه ویژه‌ای در جمهوریتِ به‌دست‌آمده پس از مشروطیت کسب کردند و درخشان ظاهر شدند. میراث مشروطیت در ادامه به رضاشاه رسید. در این گذار، مطبوعات به‌عنوان تبلور آمال و آرزوهای ملت ایران باید به فعالیت خود ادامه می‌دادند. با توجه به آنکه در دوران مشروطیت روزنامه‌ها رویکرد انتقادی نسبت به سیاست در ایران در راستای توسعه داشتند، این نوشتار تلاش می‌کند تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا رویکرد انتقادی در دوره رضاشاه ادامه داشته است یا خیر؟
 
بن‌‌بستِ داخل
رضاشاه پس از به قدرت رسیدن، تیغ سانسور و توقیف را برای مقابله با منتقدان خود تیز کرد. حتی روزنامه‌هایی که در داخل کشور منتشر می‌شدند و به ستایش اقدامات حکومت می‌پرداختند، از تیغ سانسور در امان نبودند. ماشین سانسور، توقیف و اختناق رضاشاه لحظه‌ای توقف ننمود و مرتبا روزنامه‌هایی را که کمی انتقاد می‌کردند با ابزار توقیف یا تهدید در سیطره خود قرار می‌داد. نشریاتی چون «فکر جوان» با مدیریت علی آزاده گیلانی، «کازرون» با مدیریت میرزا عبدالله کازرونی در شیراز، «نامه آزادگان» با مدیریت عبدالله عزت‌پور به سردبیری امیر احمدیان، ارگان حزب نهضت ملی ایران، از جمله این نشریات بودند. اتهام آنها درج «مقالات تحریک‌آمیز دموکراتیک مغایر با سیاست‌های دولت»، تشویش اذهان عمومی، اهانت به مقام سلطنت، بزرگان حکومتی و توهین به مقدسات بود.1 بدین ترتیب در داخلِ کشور امکان بیان نظرات انتقادی و اصلاحی نسبت به سیاست‌های رضاشاه وجود نداشت و کوچک‌ترین انتقاد به توقیف مطبوعات منجر می‌شد.
 
پیکار؛ انتقادات در میدانِ خارجی
با توجه به آنچه وصف آن در بالا رفت، تنها جایی که برای بیان اندیشه‌های مخالف حکومت باقی می‌ماند، خارج از کشور بود. در سال 1309 یک مجله سری به نام «پیکار» در شهر لایپزیگ آلمان، به زبان فارسی تأسیس شد. این مجله توسط دانشجویان کمونیست ایرانی مقیم آلمان منتشر می‌شد. البته این نشریه به‌صورت مخفی به ایران نیز راه یافت و شماره‌هایی از آن توزیع شد.2
 
صفحه نخست شماره‌ای از نشریه پیکار
 
مدیر این نشریه یک نفر اتریشی به نام وبر و اداره‌کننده واقعی‌اش مرتضی علوی بود. در آن‌وقت هنوز حزب ناسیونال‌سوسیالیست در آلمان تشکیل نشده یا قوامی نگرفته بود، اما اکثریت مجلس در دست حزب سوسیال‌دموکرات بود. تمام قرائن نشان می‌داد که نویسندگان مجله پیکار نه‌تنها از آزادی رژیم داخلی آلمان استفاده کامل می‌کردند، بلکه شاید از راهنمایی‌ها و کمک‌های فکری بعضی از مأموران وزارت خارجه آلمان هم برخوردار می‌شدند.3 نشریه پیکار عمده انتقادات خود را متوجه حکومت رضاشاه کرد. افشاگری در خصوص اقدامات مخل آزادی و امنیت دولت از مهم‌ترین تکنیک‌های آن بود. با افشای نام برخی از جاسوسان سفارت ایران به‌وسیله پیکار، از روی اقدامات ضد انسانی اداره سرپرستی نسبت به دانشجویان پرده برداشته شد. برخی از عُمال سفارت انگشت‌نماشده مجبور شدند از شهر یا محله اقامت خود نقل مکان کنند و به پاریس بروند. انتشار و توزیع مرتب پیکار شور و هیجانی در میان جوانان دانشجو ایجاد کرده بود. این روزنامه در یکی از شماره‌های خود کاریکاتوری از اژدهایی زمین‌خوار کشیده بود بدین مضمون که رضاشاه اژدهایی است زمین‌خوار که املاک مردم را می‌بلعد.4
 
رضاشاه در اولین واکنش به مقاله مندرج در مجله نهضت، دستور اخراج فوری کارکنان آلمانی شاغل در قورخانه تهران را صادر کرد. دولت ایران به آلمانی‌ها تذکر داد که ایران نظر مساعدی به آلمان داشت و مایل بود کار عمران و آبادی ایران کلا به دست آلمانی‌ها صورت پذیرد، اما مقالات ضد ایرانی موجب خشم و نگرانی و سوءظن رضاشاه شده است و می‌خواهد آلمانی‌ها را کنار گذارد و به سوئدی‌ها روی بیاورد. سرانجام با اعتراض شدید دولت ایران مجله یادشده تعطیل شد  
افشاگری‌های نشریه پیکار از وضع حکومت، ظلم و ستمی که فئودال‌ها نسبت به دهقانان روا می‌داشتند و اعتصابات کارخانجات و ده‌ها مطلب دیگر، موجب هراس حکومت وقت شده بود؛ چراکه پاره‌ای از مندرجات روزنامه یادشده مدارک و اسنادی بود که تهیه آنها برای مرتضی علوی یا چند محصل ایرانی مقیم آلمان دشوار می‌نمود و چنان به نظر می‌رسید که دسترسی یافتن بدان گونه اسناد و مدارک فقط از عهده یک دولت یا سازمان‌های منظم ساخته است.5
 
از حبل‌المتین تا روزنامه‌های خارجی؛ یادآوری مشروطیت
در کنار نشریه پیکار، چند روزنامه مهم دیگر در خارج از ایران منتشر می‌شد که طیف عقاید متنوع روشنفکران را بازتاب می‌نمود. «حبل‌المتین» در کلکته در محکوم کردن رضاشاه به‌طور مطلق با روشنفکران لیبرال هم‌آواز نشد؛ دستاوردهای رضاشاه را مورد تحسین قرار می‌داد و از رهبری پویای او ستایش می‌کرد، اما در عین حال از او می‌خواست قدری انسانی‌تر رفتار کند؛ آزادی‌خواه باشد و آزادی بیشتری به مردم بدهد.6
 
مجله ماهیانه «ستاره سرخ» ارگان فرقه کمونیست ایرانی، یکی دیگر از مهم‌ترین نشریاتی است که در بیرون از مرزهای ایران به چاپ می‌رسید و با مقالات متعددی مشکلات آن روز ایران را به ثبت می‌رساند. این مجله سیاسی که در سال 1308، در وینِ اتریش انتشار یافت، انتقاد جدی به شاه و سیاست‌های او داشت؛ رضاشاه را نیروی «امپریالیسم» انگلیس می‌دانست که باید مأموریت‌هایی از جمله سرکوب نهضت انقلابی را به انجام رساند تا امکان نفوذ هر چه بیشتر انگلیس در ایران فراهم آید؛ بخش عمده‌ای از مؤسسات اقتصادی در دوره رضاشاه را شعبه‌های مستعمراتی می‌دانست که مرکز آنها در «متروپل» است و امورات اساسی آنها در متروپل انجام می‌شود. این مجله مبادلات اقتصادی دولت پهلوی را نیز به چالش کشید. در نوشته‌های خود تأکید می‌کرد که واسطه‌چی‌های ارامنه در ترقی معاملات و فعالیت سرمایه آمریکایی و تجار هند و عراق راجع به کالاهای انگلیسی سعی و کوشش می‌کنند.7 علاوه بر انتقادات اقتصادی، ستاره سرخ به رضاشاه سخت حمله می‌کرد و او را مستبد و دیکتاتور می‌خواند.
 
انتقادات از حکومت رضاشاه تنها به روزنامه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور محدود نمی‌شد. حتی روزنامه‌های خارجی نیز به‌عنوان منتقد سیاست‌ورزی او ظاهر شدند. در سال 1310 در روزنامه «ایونینگ استاندارد» مقاله‌ای در مورد رضاشاه درج شد که در آن نویسنده مقاله، مرتضی علوی، رضاشاه را مستبد شرق خوانده بود. روزنامه آلمانی «جزیره مصور» مونیخ نیز مقاله‌ای جنجالی با عکس‌های فراوانی با عنوان «شاه بی‌اصل‌ونسب» منتشر کرد. نویسنده آن شخصی به نام لئوناتیاس بود و شاه بی‌اصل‌ونسب هم از نظر وی کسی نبود جز رضاشاه. نویسنده با بیانی تند پدر شاه را ناشناس و مادرش را زنی رختشوی معرفی می‌کرد.8
 
نهضت؛ گریز برای انتقاد
رضاشاه برای مقابله با روزنامه‌های منتقد خارج از کشور تلاش‌های متعددی انجام داد. در دوره‌هایی کوتاه موفق شد انتشار روزنامه پیکار را متوقف کند. هنوز مدت زیادی از تلاش‌های حکومت رضاشاه برای توقیف مجله پیکار نگذشته بود که محمد فرخی یزدی، سردبیر روزنامه «طوفان»، که در سال‌های 1300 و بعد از آن منتشر می‌شد، روزنامه «نهضت» را در اروپا منتشر کرد.9 تنگناهایی که برای فرخی به‌واسطه انتقاد از رضاشاه در داخلِ کشور به‌وجود آمده بود، با انتخاب او به‌عنوان نماینده دوره هفتم مجلس بیشتر شد. در این مجلس او در اقلیت قرار گرفت و حتی کتک خورد. کتک خوردن فرخی و نداشتن آزادی برای خروج از مجلس او را به فرار مخفیانه از ایران سوق داد.10 از مسکو به آلمان رفت و در مجله نهضت (تقریبا ادامه پیکار و سردبیر آن اریش رینگای آلمانی بود) به مبارزه برخاست. فرخی در این روزنامه به مبارزه با تشکیل حکومت پهلوی در خارج از کشور پرداخت. وی در نهایتِ فقر مالی و سختی روزگار می‌گذراند، ولی دست از مبارزه نکشید. با نوشتن مقاله‌ تندی در خصوص سلطه دیکتاتوری رضاشاه بر کشور در سال 1310 در مجله یادشده، که مرام و مسلک کمونیستی داشت، باعث خشم رضاشاه شد. رضاشاه در اولین واکنش به مقاله مندرج در مجله نهضت، دستور اخراج فوری کارکنان آلمانی شاغل در قورخانه تهران را صادر کرد. دولت ایران به آلمانی‌ها تذکر داد که ایران نظر مساعدی به آلمان داشت و مایل بود کار عمران و آبادی ایران کلا به دست آلمانی‌ها صورت پذیرد، اما مقالات ضد ایرانی موجب خشم و نگرانی و سوءظن رضاشاه شده است و می‌خواهد آلمانی‌ها را کنار گذارد و به سوئدی‌ها روی بیاورد. سرانجام با اعتراض شدید دولت ایران مجله یادشده تعطیل شد.11
 
صفحه نخست شماره‌ای از نشریه طوفان
 
فشرده سخن
با آغاز سلطنت رضاشاه دوره جدیدی از فشار، تهدید، توقیف و بازداشت مدیران مسئول مطبوعات آغاز شد. رضاشاه حساسیت خاصی به مطالب روزنامه‌ها داشت و همواره به شهربانی برای کنترل جراید فشار می‌آورد. چنین شرایطی باعث شد منتقدان حکومت او در دوردست‌ها به فعالیت بپردازند. روزنامه پیکار در آلمان فعالیت انتقادی خود را آغاز کرد؛ حبل‌المتین در کلکته از رضاشاه درخواست می‌کرد که قدری «انسانی‌تر» عمل کند؛ نهضت و ستاره سرخ نیز انتقادات اساسی به دولت رضاشاه وارد کردند. عمده انتقادات آنها متوجه نابودی آزادی و میراث مشروطیت توسط رضاشاه و همچنین همسویی او با دولت انگلیس بود. رضاشاه تا جایی که امکان داشت تلاش می‌کرد حتی روزنامه‌های خارج از خاک ایران را نیز به توقیف بکشاند که در بیشتر این موارد شکست می‌خورد.
 
پی نوشت:
 
1. بیژن خاکپور، توقیف مطبوعات ایران در گذر زمان، تهران، مرکز فرهنگی انتشاراتی پاس مشکات، 1379، صص 62-63.
2. علیرضا اسماعیلی، «اسنادی از توقیف روزنامه‌های پیکار و نهضت در برلن (1309-1311)»، نشریه گنجینه اسناد، ش 29 و 30 (بهار و تابستان 1377)، ص 16.
3. محمد صدر هاشمی، تاریخ جراید و مجلات ایران، ج 1، بی‌جا، بی‌تا، ص 90.
4. علیرضا اسماعیلی، همان، ص 16.
5. نادر مرادی، «شمه‌ای از داستان تأسیس و توقیف نشریه پیکار در آلمان»، نشریه یاد بهار، ش 87 (1387)، ص 3.
6. ریچارد کاتم، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، نشر کویر، چ پنجم، 1396، ص 326.
7. محمد گلبن، «تاریخ مطبوعات: برگی از تاریخ مطبوعات برون‌مرزی ایران/ ستاره‌سرخ»، بخارا، ش 74 (بهمن و اسفند 1388)، صص 511-520.
8. ابوالفتح مؤمن، «نقش دانشجویان ایرانی و مطبوعات فارسی‌زبان آلمان در روابط ایران و آلمان در عصر رضاشاه»، نشریه تاریخ معاصر ایران، ش 19 و 20 (1380)، ص 163.
9. محمد صدر هاشمی، همان، ج 4، بی‌جا، بی‌تا، ص 321.
10. همان، ج 3، بی‌جا، بی‌تا، ص 175.
11. ابوالفتح مؤمن، همان، صص 163-164.
 


کد مطلب: 19887

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/19887/عاقبت-انتقادهای-دورازدسترس

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir