کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«شهید آیت‌الله مرتضی مطهری و شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، روایت یک تعامل دیرین» در گفت‌وشنود با دکتر علی مطهری؛

شهید مفتح، خود را فدایی شهید مطهری کرد!

10 دی 1404 ساعت 14:53

شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح با شهید آیت‌الله مرتضی مطهری مراوده و همکاریِ نزدیک و صمیمی داشت و تلاش و تکاپوی خویش را در مشورت با آن متفکر والامقام سامان می‌داد. در گفت‌وشنود پی‌آمده، دکتر علی مطهری، فرزند شهید مطهری، به بازگویی شمه‌ای از خاطرات خویش از این ارتباط دیرین و گسترده پرداخته است



پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
ارتباط شهیدان آیت‌الله مرتضی مطهری و آیت‌الله دکتر محمد مفتح را چگونه دیدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید آیت‌الله مطهری و شهید آیت‌الله مفتح، سال‌ها در دانشکده الهیات دانشگاه تهران همکار بودند و خصال و ویژگی‌های یکدیگر را می‌شناختند. شهید مفتح، اغلب به منزل ما می‌آمدند و با پدرم گفت‌وگو و مشورت داشتند. مصاحبت طولانی آنها با هم، قطعا آثارش را داشت و غیر از فعالیت‌های درسی، شامل برنامه‌های اجتماعی و سیاسی نیز می‌شد. یادم هست که مسائل مطرح جامعه، وضعیت امام خمینی در نجف و شرایط دانشگاه تهران و حوزه علمیه قم، از موضوعات مورد گفت‌وگوی آنها بود.
 
از منظر شما، چرا این دو شخصیت بر نخبگان و جوانانِ جامعه تأثیرات فراوانی نهادند؟
به نظرم دلیلش این بود که آنها فقط برای خدا فعالیت می‌کردند و اخلاص فراوانی داشتند. شهید مفتح به شهید مطهری ارادت فراوانی داشتند و شهید مطهری نیز به ایشان علاقه‌مند بودند و او را برای اداره مسجد قبا معرفی کردند. می‌توانم بگویم که شهید مفتح، تا حد زیادی فدای شهید مطهری شدند! خاطرم هست که درباره حضور  برخی از اعضای گروه فرقان در مسجد قبا، به ایشان هشدار دادند و شهید مفتح هم بلافاصله آنها را اخراج کردند! از همین جا بود که فرقانی‌ها کینه ایشان را به دل گرفتند و نهایتا ایشان را به شهادت رساندند.
 
در افکار و رویکردهای آیت‌الله مطهری و آیت‌الله مفتح، چه تفاوت‌هایی می‌بینید؟
رویکرد شهید مطهری ــ که به‌شدت و به معنای واقعی کلمه «اصول‌گرا» بودند ــ منحصر به خودشان است! ایشان به مسائل، به صورت عمیق و مبنایی نگاه می‌کردند و ملاحظه دوست و دشمن را هم نمی‌کردند! در این گونه موضوعات، حتی موقعیت اجتماعی خودشان هم برایشان مهم نبود! ولی شهید مفتح چون بیشتر سروکارشان با دانشجویان و جوانان بود، آن روحیه جوشکنی را به‌شدتِ شهید مطهری نداشتند و برای جذب جوانان، از خود نرمش‌ بیشتری نشان می‌دادند.
 

شهید آیت‌الله مرتضی مطهری، شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح و حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی (سالنِ آمفی تئاتر مدرسه علوی تهران؛ 15 بهمن 1357)
از راست: شهید آیت‌الله مرتضی مطهری، شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح و حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی (سالنِ آمفی تئاتر مدرسه علوی تهران؛ 15 بهمن 1357)

از مشکلات آن دو، در دانشکده الهیات دانشگاه تهران بگویید.
آن روزها فضای دانشگاه‌ها تحت سلطه جریان چپ بود که به‌شدت فعالیتِ تبلیغی می‌کرد؛ لذا اساتیدی که گرایشات مارکسیستی داشتند نیز، علیه آنان فضاسازی و شایعه‌پردازی می‌کردند؛ بااین‌همه آن دو، هیچ‌گاه تحت تأثیر این رفتارها قرار نگرفتند و به فعالیت خود ادامه دادند. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که یک روحانی باید از هر گونه شائبه دنیوی مبرا باشد تا حرفش تأثیر بگذارد. متأسفانه بعضی از روحانیون این مسائل را رعایت نمی‌کردند، که بسیار موجب آزردگی شهید مطهری و شهید مفتح می‌شد.
 

شما از جزئیات فعالیت‌های سیاسیِ آنان در دانشگاه و خارج از آن، چقدر مطلع می‌شدید؟
من به شکل مستقیم در جریان قرار نمی‌گرفتم، ولی از وقایعی که پیش می‌آمدند، می‌دانستم که فعالیت‌هایی دارند؛ مثلا وقتی داستانِ اجبار برای ثبت‌نام در حزب رستاخیز پیش آمد، تصمیم گرفته شد که هیچ یک از اساتید روحانی دانشکده الهیات این کار را نکنند. یا در آن زمان، عده‌ای از دختران بی‌حجاب به دانشگاه می‌آمدند. شهید مطهری تأکید کردند که آنها باید حجاب داشته باشند و به هزینه خودشان، برای این عده روسری و چادر تهیه کردند. به نگهبان دانشکده هم سپردند که از ورود بانوانِ بی‌حجاب ممانعت به عمل آورد. ظاهرا همه غیر از یک نفر، این مسئله را پذیرفته بودند!
 
از سخنرانی‌های آیت‌الله مطهری در مساجد جاوید و سپس قبا ــ که تحت مدیریت آیت‌الله مفتح بودند ــ چه خاطراتی دارید؟
همان‌طور که اشاره کردید، شهید مفتح امام جماعت مسجد جاوید و سپس مسجد قبا بودند و همواره از شهید مطهری، برای ایراد سخنرانی دعوت می‌کردند. در آن دوره مجاهدین خلق فعالیت زیادی داشتند و جوانان مسلمان و جویای حقیقت، از سخنرانی‌های روشنگرانه شهید مطهری استقبال و استفاده فراوانی می‌کردند. البته در مسجد قبا، برخی از سخنرانان علیه روحانیت حرف‌هایی می‌زدند که آثار سوئی داشت! شهید مطهری همواره به شهید مفتح توصیه می‌کردند که باید این موارد را جبران کنید و ایشان هم انصافا این کار را می‌کردند.
 
از تعاملات آن دو در شورای انقلاب و کمیته استقبال از امام خمینی به نکاتی اشاره کنید.
شهید مفتح در شورای انقلاب حضور نداشتند و از این بابت هم دلگیر بودند، ولی در کمیته استقبال از امام فعالیت داشتند. شهید مطهری مسئولیت آن کمیته را به عهده داشتند و در مورد حضور بعضی از افراد، احساس خطر می‌کردند و مراقب رفتارهای آنان هم بودند. خاطرم هست که شهید مفتح در تأسیس و مدیریت کمیته کاخ جوانان، بسیار فعال بودند و عده زیادی زیر نظر ایشان فعالیت می‌کردند.
 
پس از پیروزی انقلاب، چرا آیت‌الله مطهری ریاست دانشکده الهیات را نپذیرفتند و آن را به آیت‌الله مفتح ارجاع دادند؟
ازقضا استادان این دانشکده تمایل داشتند که شهید مطهری ریاستِ آن را بپذیرند، اما ایشان به دلیل مشغله‌های زیاد قبول نکردند؛ مخصوصا که قصد داشتند به قم بروند و همراه همفکران خود، به بازسازی حوزه علمیه بپردازند؛ به همین دلیل با مشورت امام، این مسئولیت را به شهید مفتح ارجاع دادند. تصور می‌کنم که با توجه به سابقه طولانیِ دوستی و همکاری این دو بزرگوار و مخصوصا ارادتی که شهید مفتح به شهید مطهری داشتند، قطعا برای اداره دانشکده، مشورت‌هایی بین آنها صورت می‌گرفت. البته بین شهادت آنها هم، فاصله زیادی نیفتاد. پس از شهید مطهری، اکثر دانشجویان و استادان دانشکده الهیات، احساس می‌کردند که پشتوانه عظیمی را از دست داده‌اند. این فضا از سخنرانی سوزناک شهید مفتح در رثای شهید مطهری قابل درک است. ایشان حقیقتا از ترور پدرم، بسیار ضربه خوردند و با وجود تأثر شدیدی که داشتند، بخش زیادی از کارهای تشییع و بزرگداشت آن بزرگوار را انجام ‌دادند. بعد هم دائما با خانواده ما در تماس و جویای حال و احوالمان بودند.
 


پرونده شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح
 
 


کد مطلب: 26356

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/interview/26356/شهید-مفتح-خود-فدایی-مطهری

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir