کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح در تکاپوی بیداری جوانان» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد آیت‌الله حیدرعلی جلالی خمینی؛

هم روشنگری می‌کرد و هم بهانه به ساواک نمی‌داد!

6 دی 1404 ساعت 13:12

زنده‌یاد آیت‌الله حیدرعلی جلالی خمینی در زمره آن طیف از ائمه جماعاتِ شهر تهران بود که در عرصه‌هایی متنوع با شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح تعامل داشت. وی در گفت‌وشنود پی‌آمده، به ارائه پاره‌ای از روایات و تحلیل‌های خویش درباره فعالیت‌های آگاهی‌بخشِ آن روحانی مجاهد پرداخته است



پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
 آشنایی شما با شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، چگونه آغاز شد و رو به صمیمیت نهاد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. آشنایی ما، به حوزه علمیه قم و دوره تحصیل در آن برمی‌گردد. شهید آیت‌الله دکتر مفتح، به فضل مشهور و در بین مدرسین حوزه چهره شاخصی بود. ما در درس حضرت امام، با هم بودیم. ایشان از شاگردان خوب امام بود و سیدناالاستاد هم، برای ایشان احترام قائل بودند؛ همچنین مرحوم آیت‌الله پسندیده، برادر بزرگ‌تر امام، بسیار ایشان را تکریم می‌کردند و همیشه وقتی به بیت امام می‌رفتم، بلافاصله از بنده حال آقای مفتح را می‌پرسیدند! در مجموع، همه ایشان را به تقوا و دانش می‌شناختند و برایشان ارج قائل بودند.  
 
تشکّلی که شما و ایشان در آن عضویت داشتید، جامعه روحانیت مبارز تهران بود. نقش ایشان در این نهاد را چطور ارزیابی می‌کنید؟
هنگامی که حضرت امام در تبعید بودند، به شهید آیت‌الله مطهری گفتند: «علمای تهران را دور هم جمع کنید، ولو برای صرف چای؛ تا به‌تدریج بین آنها و برای ارتباط با جوانان، همکاری و هماهنگی به‌وجود آید». من در آن مقطع، امام جماعت مسجد جامع نارمک بودم و بزرگوارانی چون: آیت‌الله مطهری، آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله مفتح، آیت‌الله مهدوی کنی و چهره‌های دیگری از علمای تهران و شهرستان‌ها، در صحنه‌های مبارزاتی حضورِ مداوم داشتند. شهید مفتح توانسته بود که در دانشگاه، مسجد جاوید و سپس مسجد قبا، با جوانان ارتباط گسترده و مؤثری برقرار کند. ایشان بسیار موقر و کم‌حرف بود، ولی وقتی سخن می‌گفت، واقعا بر مخاطب تأثیر می‌گذاشت. ایشان با شهید مطهری، رابطه بسیار نزدیکی داشت و معمولا با هم همفکری و اشتراک نظر داشتند.
 
آیت‌الله مفتح تا چه حد به عضویت و مسئولیت خود در جامعه روحانیت مبارز تهران، اهمیت می‌دادند؟
ایشان شخصیت بسیار مرتبی بود و به همین دلیل، به شکل منظم در جلسات جامعه روحانیت شرکت می‌کرد. این تشکل در روند انقلاب اسلامی، تأثیر بسیاری داشت و ساواک هم به فعالیت‌های آن بسیار حساس بود. شهید مفتح در دوره‌ای که بسیاری از پایگاه‌های انقلاب تعطیل شده بودند، توانست چراغ مسجد قبا را روشن نگاه دارد و آنجا را به پایگاه جوانان انقلابی و پرتحرّک مبدل کند؛ به همین دلیل اعضای جامعه روحانیت مبارز، بسیار روی حضور و سخنان ایشان حساب می‌کردند و گفته‌هایشان هم، روی تصمیماتِ جمع تأثیر زیادی داشت. ایشان در میان اعضا، نوعی محوریت داشت.
 
به توانمندی ایشان در جذب جوانان اشاره کردید. به نظر شما، چنین قدرتی چگونه ایجاد شده بود؟
تلاش‌هایِ کمتر کسی از ائمه جماعاتِ تهران، به لحاظ ایجاد شور و تحرک در مردم و به‌ویژه جوانان، به پای فعالیت‌های شهید مفتح می‌رسید؛ به همین دلیل ایشان برای ما، به مثابه یک الگو بود. نظریه‌پردازی‌ها بیشتر توسط شهید مطهری انجام می‌شد و شهید مفتح ــ که البته خود نیز شخصیت دانشمندی بود ــ آنها را به بهترین وجه در مسجد قبا اجرا می‌کرد. خودِ من، دائما از آن مسجد خبر می‌گرفتم و می‌دانستم که ایشان در آنجا برنامه‌های موفقی را اجرا می‌کند. شهید مفتح با درایت و هوشمندی فراوانی آن فعالیت‌ها را اداره می‌کرد، به شکلی که ساواک نمی‌توانست بهانه‌ای برای تعطیلی مسجد به‌دست بیاورد و در عین حال، مخاطبان و جوانان هم به وظایف خود آشنا می‌شدند؛ بنابراین سیاست‌گذاری‌های شهید مطهری و تدبیر شهید مفتح در اجرای آنها، موجب شده بود که مسجد قبا در عین آنکه تعطیل نشود، بتواند برنامه‌های آگاهی‌بخش و روشنگرِ خود را ادامه دهد.
 
از همکاری‌های خود با آیت‌الله مفتح در مقطع اوج‌گیری انقلاب اسلامی، چه خاطراتی دارید؟
من در شرق تهران فعال بودم و ایشان در منطقه قلهک فعالیت می‌کرد، اما همواره با هم رابطه داشتیم؛ مخصوصا در یک دو ماه منتهی به رمضان سال 1357 و نهایتا برگزاری نماز باشکوه و تاریخی عید فطر در تپه‌های قیطریه، که نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی به‌شمار می‌رود. در تحصن روحانیون در دانشگاه تهران، در اعتراض به بستن فرودگاه توسط دولت بختیار و ممانعت از ورود امام هم، در کنار ایشان بودم. همین طور در جریان استقبال از امام، در فرودگاه و بعد هم بهشت زهرا. در عکس‌های آن روز هم کاملا مشخص است که ایشان چگونه مراقب بود که هم جان امام به خطر نیفتد و حادثه نامطلوبی روی ندهد و هم مراسم آبرومند برگزار شود.
 
پس از استقرار نظام اسلامی، سیرِ تعاملاتتان چگونه پیش رفت؟
در دوره استقرار نظام اسلامی هم، در جلسات و عرصه‌های متعددی با شهید مفتح همراه بودم. خاطرم هست که پس از تسخیر لانه جاسوسی و در تأیید این حرکت، با عنوان جامعه روحانیت مبارز یک راه‌پیمایی برگزار کردیم و به سوی سفارت سابق آمریکا رفتیم. ایشان در صف نخستِ آن راه‌پیمایی حضور داشت، که تصاویرش هم هست. به‌هرحال آن بزرگوار این توفیق را داشت که در اکثر حرکت‌های سرنوشت‌سازِ قبل و بعد از انقلاب، حضور تأثیرگذار داشته باشد.
 

زنده‌یاد آیت‌الله حیدرعلی جلالی خمینی در کنار شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، در راه‌پیمایی حمایت از تسخیر لانه جاسوسی (آبان 1358)
زنده‌یاد آیت‌الله حیدرعلی جلالی خمینی در کنار شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، در راه‌پیمایی حمایت از تسخیر لانه جاسوسی (آبان 1358)
 
از دیدگاه شما، در میان خصال اخلاقی آیت‌الله مفتح، مواردِ برجسته کدام‌اند؟
ایشان به رعایت موازین و احکام دینی، تقیّدِ محض داشت. به معنای واقعیِ کلمه مومن و از نظر اخلاقی، بسیار سالم بود. از اینکه کسی در محضر ایشان غیبت کند، بسیار ناراحت می‌شد و بلافاصله موضوعِ سخن را عوض می‌کرد. معتقد بود که لباس روحانیت، لباس سربازی و تبلیغ معارف دینی است. در راه انجام وظیفه، بسیار پرتلاش بود و خستگی نمی‌شناخت؛ به همین دلیل هم، به بالاترین درجه‌ای که خداوند برای بندگان خالص خود مقرر فرموده، نائل آمد. بهترین تعبیر درباره ایشان این است که: عاش سعیدا و مات سعیدا.
 


پرونده شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح
 


کد مطلب: 26340

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/interview/26340/هم-روشنگری-می-کرد-بهانه-ساواک-نمی-داد

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir