«نسبت میرزا کوچکخان جنگلی با روحانیت و حوزههای علمیه» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس رضوی؛
پیشینه طلبگی و هویت روحانیِ زندهیاد میرزا کوچکخان جنگلی، از مدخلهای مهم به شناخت وی و نهضت جنگل بهشمار میآید. این امر به دلیل اهمیت و حساسیتهای آن، اختلاف نظرها و چالشهای فراوانی را موجب گشته است. در گفتوشنود پیآمده، حجتالاسلام والمسلمین سیدعباس رضوی، پژوهشگر نهضت جنگل، به ارائه بخشی از یافتههای خویش دراینباره پرداخته است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
شما درباره نسبت زندهیاد میرزا کوچکخان جنگلی با روحانیت و حوزههای علمیه، پژوهش گستردهای انجام دادهاید. آیا مشخص است که او تا چه سطحی در حوزه علمیه رشت درس خوانده بود و آیا در کلانِ موضوع، میتوان وی را در قامت یک روحانی دید یا خیر؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بر اساس اظهارات یاران شهید میرزا کوچکخان جنگلی، وی در مدرسه حاج حسن صالحآبادیِ رشت، تحصیل علوم دینی را آغاز کرد. ادبیات فارسی، صرف، نحو و قرآن را آموخت و سپس به مدرسه جامع رفت. استعداد کمنظیرش باعث شد سریعا به سطوح بالای طلبگی برسد. از او عکسهایی نیز، با لباس روحانی وجود دارد. بعد از آن و برای ادامه تحصیل، به تهران رفت و در مدارس مهمی چون مدرسه محمودیه درس خواند و نزد استادانی نظیر شیخ عبدالنبی نوری، شاگرد برجسته میرزای شیرازی، فقه و اصول آموخت. از سبک سخنرانیها و علیالخصوص استدلالهای قرآنی میرزا پیداست که در علوم دینی، مرتبهای بالاتر از یک طلبه مبتدی داشته است.
شواهد این ارزیابی چیست؟ و علاوه بر آن، میرزا از کدام یک از استادان خویش بیشتر تأثیر گرفت؟
تهران در آن مقطع، ۳۵ مدرسه علوم دینی داشته است، اما مدرسه محمودیه طلاب را گزینش میکرد و افراد کاملا درسخوان و اخلاقمدار را میپذیرفت. برنامهاش بر تلاوت روزانه قرآن، امتحانات مکررِ درسی و تهذیبِ جدی اخلاق محصلان استوار بود. در مدرسه مروی و فخریه نیز، همین نظم برقرار بود. اساتید بزرگی چون ملا عبدالرحیم نهاوندی و میرزا ابوالقاسم کلانتر، علاوه بر فقه و منطق، حکمت و ریاضی را نیز تدریس میکردند. میرزا تحت تأثیر شیخ عبدالنبی نوری بود که تبلیغ دینی را با خدمات اجتماعی تلفیق کرده بود. این فضا وی را به وارستگی، اخلاق نیک و حمایت از محرومان تشویق و در راستای آن تربیت میکرد.
جریانهای فکری آن دوره، چه تأثیراتی بر او داشتند؟
میرزا به لحاظ اندیشگی، متأثر از مکتب سامراء و شاگردان میرزای شیرازی بود، که سیاست را از دیانت جدا نمیدانستند. سیدمحمد طباطبائی، سیدعبدالله بهبهانی، شیخ فضلالله نوری، شیخ عبدالنبی نوری و دیگران، طلاب را به آموختن علوم جدید و مبارزه با استبداد و استعمار تشویق میکردند. او در چنین فضایی بالید و استادانی چون: شیخ محمدحسین یزدی و سیدعبدالرحیم خلخالی، او را با مبارزه سیاسی و فرهنگی آشنا کردند. در مجموع در آن دوره، بخش قابل توجهی از طلاب حوزه تهران سیاسی شده بودند.
میرزا در دوره مشروطیت، به کدامین جریان دینی و روحانی گرایش داشت؟
بیتردید میرزا طرفدار مشروطه بود، ولی با تندروها همسنگر نبود. این دوری از تندروی را بعدها در جریان نهضت جنگل نیز نشان داد. در فتح تهران، رفتار مشروع و اخلاقی مشروطهخواهان را شرط همکاری با آنان قرار داد. پس از شهادت شیخ فضلالله نوری، از جریان مشروطه جدا نشد؛ چه مانند سیدحسن مدرس معتقد بود که علما باید در عرصه باقی بمانند تا میدان به نااهلان سپرده نشود. هم از این روی نیز، تا پایان حیاتش از مدار مشروطه و مجلس بیرون نرفت.
پس از آغاز نهضت جنگل و ورود به مبارزه مسلحانه، ارتباطش با روحانیت و حوزهها چگونه بود؟
میرزا با متشکل کردن طلاب گیلانی، «انجمن روحانیون ایران» را برای آموزشِ رزمیِ طلاب پایهگذاری کرد و معتقد بود که آنان باید این فنون را بیاموزند. در هیئت ابوالفضل(ع) هم، نقشآفرین بود. با علمای گیلان و مازندران نیز همکاری داشت و حتی از آنها کمک مالی میگرفت. پس از بازگشت به گیلان، ارتباطات علمی و حوزوی وی همچنان محفوظ بودند. در دوره رهبری میرزا و محدوده حاکمیت وی نیز، اصول اسلامی به عنوان خط قرمز قلمداد میشد. او کمک نظامی روسها را در ازای ترک شعائر نپذیرفت. پرچم نهضت، آراسته به آیه «نصر من الله و فتح قریب» بود. نماز جماعت، مشورت با علما، حفظ عفت و حدود شرعی و تشکیل خانواده برای سربازان، از امور مورد تأکیدش بود. با بوالهوسان بهشدت برخورد میکرد، تا اعتماد مردم باقی بماند. حتی سختترین دشمنان را بدون محاکمه مجازات نمینمود. با اُسرا و قزاقان به نرمی و عطوفت رفتار کرد، به نصیحتشان میپرداخت و نهایتا آزادشان میگذاشت! مأمورِ قتلِ خودش را بخشید و سعی کرد این روحیه را به دیگران نیز تسرّی دهد. هنگامی که در رشت نتوانست جلوی احساناللهخان و اطرافیانش را بگیرد، به جنگل بازگشت.
.jpg)
میرزا کوچکخان جنگلی در کنار چند تن از اعضای هیئت اتحاد اسلام و یارانش
متقابلا روحانیت و جریانات درونی آنها، چه نگاهی به میرزا کوچکخان و نهضتش داشتند؟
طرفداران روحانیاش، عمدتا شخصیتهای متأثر از مکتب سامرا بودند. سیدحسن مدرس نیز، او را صادق و عملش را مقدس توصیف کرد. از سوی دیگر و به طور کلی، مخالفان میرزا، عمدتا متأثر از شایعات، او را بلشویک یا آشوبگر میپنداشتند! برخی نیز بیاطلاع و تحت تأثیر تبلیغات دشمنان، به وی بدبین شده بودند. این در تاریخ، پدیدهای رایج و تکراری است.
ادبیات میرزا در گفتار و نوشتار، چقدر دینی است؟
سراسر نامهها و بیانیههایش، آکنده از آیات قرآن، روایات وارده از معصومین(ع) و مثلهای حوزوی بود. منطق طلبگی، او را از رهبران غیرمذهبی متمایز میکرد. حتی مخالفان در مناظره با او ناچار بودند از واژگان دینی استفاده کنند. روزنامه جنگل نیز، کاملا صبغه اسلامی داشت؛ از شعار مندرج در صدر آن، تا محتوای مطالبی که منتشر میکرد.
همکاری کوتاهمدت او با بلشویکها، چگونه آغاز و پایان یافت؟
در ابتدای ظهور بلشویکها، شعارهای عدالتخواهانه و لغو قراردادهای استعماری از سوی آنان، امیدبخش بود، اما پس از آشکار شدن رفتارهای دینستیزانه، از قبیل اشاعه بلشویسم، قتل، غارت و هرجومرج، میرزا قاطعانه صف خود را از آنان جدا کرد. وی در نامهای به رهبران چپ، پایبندی مذهبی دهقانان را یادآور شد و تأکید کرد که ایدههای آنان در ایران زمینه اجرا ندارد.
و کلام آخر؟
بیاعتنایی یا کماعتنایی تاریخپژوهان مذهبی به نهضت جنگل و شخصیت میرزا کوچکخان جنگلی باعث شد جریانات چپگرا، به مصادره آنها بپردازند. اکنون لازم است این نقیصه جبران شود. نباید از یاد برد که در شرایط تقسیم ایران، نفوذ افکار شرقی و غربی و نیز فشار استبداد، میرزا شعارِ «اتحاد اسلام» را مطرح ساخت و نمونهای کوچک از حکومت اسلامی را پدید آورد. در این جمهوریِ اسلامی و ملی، امور فرهنگی و مذهبی، اقتصادی و عمرانی، نظامی و دفاعی، همه با حداقل هزینه انجام میشدند. این قطعه از تاریخ، میراثی غنی و گرانسنگ برای کشورمان بهشمار میآید و همچنان نیاز به بازپژوهی و بازشناسی دارد. در این مسیر، نباید به ذهنیتپراکنیها و شایعات اعتنا کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 1354 فرمودند: جوکهای موهن علیه ترکها، خراسانیها و رشتیها، ریشه در مبارزات ضد استعماری آنان دارد! چه آذربایجان با خیابانی، خراسان با پسیان و گیلان با میرزا کوچکخان، استعمار را به شکست کشاندند؛ بنابراین دشمنان به اشکال گوناگون و عمدتا در عرصه فرهنگ عمومی، به تخریب فرهنگ و شخصیت اهالیِ این مناطق پرداختند.