کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«حدود مشارکت شهید طیب حاج‌رضایی در قیام 15 خرداد 1342» در گفت‌وشنود با زنده‌یاد ابوالفضل حاج حیدری؛

طیب محور قیام نبود، ولی او را با این تهمت حذف کردند

19 آبان 1404 ساعت 10:23

زنده‌یاد ابوالفضل حاج‌حیدری، از فعالان هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، از بدو تأسیس آن به‌شمار می‌رود؛ هم از این روی و نیز به دلیل شناخت مناسبی که از شهید طیب حاج‌رضایی داشت، می‌توانست حدود مشارکت وی در قیام 15 خرداد 1342 را روشن کند. گفت‌وشنود ذیل، با همین موضوع انجام شده است


پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
ظاهرا همجواری محل سکونت شما با منطقه‌ای که شهید طیب حاج‌رضایی در آن می‌زیست، زمینه‌ای برای آشنایی‌تان با وی بوده است؛ این‌گونه نیست؟
 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. بله. من مدت زیادی در محله بی‌سیم نجف‌آباد، واقع در حوالی میدان خراسان زندگی می‌کردم و چون منزل شهید طیب حاج‌رضایی در همان محدوده بود، او را می‌شناختم. خانه‌ای هم در خیابان پارک، نزدیک به میدان داشت، که از خیابان امیراتابک به سوی مسجد لرزاده می‌رفت. محل کار و فعالیت من، همراه جناب آقای عسگراولادی در بازار بود. البته بعدها، به پاساژی به نام سرای دماوند رفتیم. به خاطر رفت‌وآمد با خواروبارفروش‌ها، بارها شاهد رفتار و گفتار مرحوم طیب بوده‌ام و به همین نسبت، از منش او نیز شناخت پیدا کرده‌ام.
 
فضای اجتماعی آن روزهای تهران، چه ویژگی‌هایی داشت و طیب در بسترِ آن چه جایگاهی پیدا کرده بود؟
در آن دوره، هریک از محله‌های تهران شهرت خاصی داشتند. مناطقی مانند: دروازه‌دولت، میدان خراسان، میدان شاه، باغ فردوس، میدان اعدام و...، برای خود لوتی‌ها و بزن‌بهادرهایی داشتند، که برخی اهل اخلاق و مرام بودند و برخی هم نبودند. در میدان خراسان، میدان امین‌السلطان و محله باغ فردوس، رفت‌وآمد و درگیری زیاد بود و لوتی‌های آن هم شناخته‌شده بودند. مرحوم طیب از جمله کسانی بود که حرمت خانواده‌ها را نگه می‌داشت و مراقب آبروی محله بود، نه مثل جماعتی که خود باعث آلودگی می‌شدند. در مجموع خودش را خدمت‌گذار مردم می‌دانست و گرفتاری آنها را در خانه یا دفترِ باسکولش راه می‌انداخت. دفتر طیب، در میدان تره‌بار بود. یک ‌بار خودم دیدم که پیرمردی از جلوی دفترش گذشت. طیب از پشت میز، گفت‌وگو با میهمانان را قطع کرد، بیرون آمد و مخفیانه به او کمک مالی کرد، بدون اینکه کسی بفهمد؛ به این صورت که از قهوه‌چی خواست دو چای بدهد و هنگام دادن چای، پول را یواشکی در جیب پیرمرد گذاشت! مردم‌داری و دستگیری‌های پنهان، از خصوصیات او بود.
 
تفاوت‌های وی با چهره‌ای چون شعبان جعفری، در کدامین خصال و ویژگی‌ها بود؟
شعبان به تمام معنا، وابسته به رژیم شاه و آدمی بی‌اخلاق بود. طیب در میان لوتی‌ها از بامروت‌ترین‌ها بود، اما شعبان نه در زورخانه و نه در خیابان، اصلا آبرو نداشت! بزرگ‌ترین ویژگی طیب، شهامتش بود. خودش به میدانِ تقابل می‌رفت، نه اینکه پشت نوچه‌هایش پنهان شود. حتی وقتی در خیابان سیروس چاقو خورد، آرام دست بر زخمِ خود گذاشت، سوار اتومبیلش شد و به بیمارستان رفت! چنین قدرت و توانی، واقعا کمیاب بود.
 
برگزاری مراسم عزاداری محرم توسط او، چه ویژگی‌ها و مختصاتی داشت؟
در دهه اول محرم، در محل باسکول مجلس عزاداری برقرار می‌کرد. سیاهی و پرچم می‌زد، سخنران دعوت و اطعام می‌کرد. دسته عزاداری او در شب سوم محرم مشهور بود؛ چون از میدان شوش تا سرچشمه دسته‌اش به راه می‌افتاد و مردم هم از آن استقبال عجیبی می‌کردند. طیب مقید بود که چراغ مجلس‌ امام حسین(ع) خاموش نشود و بااخلاص عزاداری کند.
 
درباره علل تغییر مسیر سیاسی شهید طیب حاج‌رضایی، علل و گمانه‌های مختلفی طرح می‌شود. اطلاعات شما دراین‌باره چیست؟
من فکر می‌کنم که داستان از دشمنی تیمسار نصیری با مرحوم طیب آغاز شد. پس از به دنیا آمدن فرزند پهلوی دوم در زایشگاهی در خیابان مولوی، وقتی شاه و فرح از آن محل بیرون آمدند، طیب اسپند دود کرد و منقل را به دست نصیری داد، تا بتواند با شاه دست بدهد! این رفتار برای نصیری سنگین بود و از آن روز، کینه و دشمنی او با طیب شکل گرفت. بعدها هم هرچه به طیب گفتند: برو و گروه خودت را برای اخلال در مراسمِ روحانیون و انقلابیون بیاور، نپذیرفت و گفت: «آن زمان آمدم؛ چون توده‌ای‌ها ضد دین بودند، حالا چطور مجلس عزاداری اباعبدالله(ع) را به هم بزنم؟...». همین امتناع از همکاری، دشمنی نصیری و طبعا رژیم شاه را با او بیشتر کرد.
 

ابوالفضل حاج‌حیدری
 
آیا طیب در حادثه مدرسه فیضیه نیز، نقشی داشت؟ ظاهرا به او و اطرافیانش پیشنهاد مشارکت در این حمله داده شده بود؟
خیر؛ دستگاه به بسیاری از لوتی‌ها گفت که برای سرکوب بروند، اما طیب نرفت! حتی در ماجرای راه‌پیمایی از مسجد حاج ابوالفتح، از طیب خواستند تا مجلس را به هم بزند، ولی باز هم جواب منفی داد! گفت: «من خودم برای امام حسین(ع) تکیه به پا می‌کنم، چرا مجلس عزای دیگران را خراب کنم؟». همین رفتارهایش باعث شد نصیری شخصا دستور بازداشت او را بدهد.
 
میزان نقش او در قیام 15 خرداد 1342 نیز محل ارائه اخبار و تحلیل‌های گوناگون است. دراین‌باره چه دیدگاهی دارید؟
در آن روز، صبح زود، خبر دستگیری حضرت امام به تهران و جمعِ ما رسید؛ البته رژیم ارتباط قم و تهران را قطع کرده بود، ولی ما از طریق شهید حاج مهدی عراقی خبر گرفتیم. وقتی خبر به مرحوم طیب رسید، همراه مردم و از میدان به راه افتاد و کلانتری خیابان اسماعیل بزاز را خلع سلاح کرد! برای دستگاه سخت بود که طیبی که تا دیروز به شاه وابسته بود، ناگهان در زمره مردم معترض و انقلابی قرار گیرد.
 
برخی معتقدند، رژیم می‌خواست برای 15 خرداد یک مقصر بتراشد و هم از این روی، طیب را قربانی کرد! آیا شما نیز این‌گونه می‌اندیشید؟
درست است. مقلدان حضرت امام محور قیام بودند و مرحوم طیب، فقط به تحریک سران هیئت‌های مؤتلفه اسلامی، در راه‌پیمایی شرکت کرد، کلانتری را گرفت و سپس به دیگران سپرد. او شخصیت سیاسی پیچیده‌ای نداشت، اما چون رژیم از او کینه‌ به دل گرفته بود، سعی کرد او را همه‌کاره و مقصر نشان دهد! اگر این حرف را درباره شهید حاج اسماعیل رضایی می‌زدند، تا حدودی قابل قبول بود؛ چون او مقلد حضرت امام و در قضایای سیاسی هم دخیل بود. پس از 15 خرداد، لوتی‌های سرشناس محله‌ها را گرفتند تا به جامعه آدرس غلط بدهند! چهره‌هایی مانند طیب حاج‌رضایی، حاج علی نوری، عبدالله نقاش، فروتن، هفت کچلان و دیگران، در زمره دستگیرشدگان بودند؛ چون نتوانستند روحانیت را مقصر نشان دهند، گناه را به گردن لوتی‌ها انداختند.
 
از کمّ و کیفِ زندان، بازجویی و شکنجه‌های او، چه اخباری دریافت کردید؟
وقتی در کمیته مشترکِ ضد خرابکاریِ ساواک زندانی بودم، پاسبانی به نام «شیخی» تعریف می‌کرد: «طیب و حاج اسماعیل را در سلول‌های نمناک و بدون نور انداخته بودند. برای شکستن مقاومت آنها، از زیرِ در و به درون سلول آب می‌ریختند. چند بار سرهنگی از دربار آمد و به طیب گفت: بنویس از شاه عذرخواهی می‌کنی تا عفو بگیری، ولی او جواب داد: اگر بیرون بروم، می‌دانم با او چه کنم!...». دیگر فهمیدند که طیب مثل سابق تسلیم نمی‌شود و باید او را حذف کرد.
 
و سرانجام اعدام شهید طیب حاج‌رضایی، چه واکنشی در جامعه و میانِ مردم داشت؟
در آن دوره، جامعه به نوعی بلوغ سیاسی رسیده بود و گذشته مرحوم طیب را از اکنونش جدا می‌کرد. روحانیت موضع او را می‌دانست و مردم، وی را «حُرِّ انقلاب» لقب داده بودند. همان‌طور که حُرّ راهش را تغییر داد، طیب هم از خدمت به شاه، به راه امام و مردم تغییر مسیر داد. اعدامش اثر عمیقی در میان مردم داشت. در بیانیه‌ای که هیئت‌های مؤتلفه اسلامی به همین مناسبت منتشر کرد، طیب را در جبهه نهضت اسلامی جای داد. آن اعلامیه باعث شد مبارزین و مردم ناراضی، لوتی‌ها را هم بخشی از انقلاب بدانند و از آن پس، رژیم نتواند از این طبقه برای سرکوب اعتراضات استفاده کند. شهادت طیب، مسیر فکری همان طبقه را نیز عوض کرد و منش او، الگوی توبه، جوانمردی و فتوت شد.
 


پرونده طیب حاج‌رضایی
 


کد مطلب: 26235

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/interview/26235/طیب-محور-قیام-نبود-ولی-او-این-تهمت-حذف-کردند

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir