«شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی، در عرصه تفسیر قرآن کریم» در گفتوشنود با زندهیاد آیتالله محمدهادی معرفت؛
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
ظاهرا آشنایی شما با شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی، در شهر نجف روی داد؛ لطفا دراینباره توضیحاتی ارائه کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم. بله، من از مقطعی با آیتالله حاج آقا مصطفی خمینی(رضوانالله تعالی علیه) آشنا شدم که در مصاحبت پدر بزرگوارشان به نجف آمدند. ایشان صاحب قریحهای خوش و استعدادی فوقالعاده، اهل فضل و دانش، ادب و معاشرت بود. بعضی شبها در صحن مطهر حضرت امیرمومنان(ع)، با افراد فاضل و ادیب جلسه داشت و از لحاظ روابط اجتماعی، بسیار توانمند و بادرایت عمل میکرد. حاج آقا مصطفی پس از ورود به نجف، خیلی زود خود را با شرایط این شهر و حوزه علمیه آن وفق داد.
از سیره و منش علمی ایشان در دوره اقامت در نجف، چه توصیفاتی دارید؟
مرحوم حاج آقا مصطفی پس از دوره کوتاهی شرکت در درس اعلام نجف، بیشتر در درس حضرت امام شرکت میکرد و اهل بحث و اشکال هم بود. ایشان هیچگاه در پی شهرت یا وجهه علمی نبود و در عین حال، فقط برای تحقیقات علمی اعتبار قائل میشد. با احاطه کاملی که به دیدگاههای پدر داشت، نکات مبهم دروس ایشان را برای دیگر شرکتکنندگانِ درس روشن میکرد. از نظر وسعت معلومات، نسخه دوم پدرش بود. امام در علوم جدید و طبیعی نیز، اطلاعاتی داشتند و گاه مباحثی فلکی و امثال آن را در دروس خود مطرح میکردند. حاجآقا مصطفی هم بدون تحصیلات دانشگاهی، در حوزه مسائل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، آگاهیهای فراوان داشت و تنها به علوم حوزوی اکتفا نمیکرد. اصولا نمیتوان او را از امام جدا دانست. بسیاری معتقد بودند که حالات علمی و عملی حاجآقا مصطفی در جوانی، شبیه به امام در همان سنین بود. وی ضمن شرکت در درس پدر، خود نیز خارج اصول تدریس میکرد و دراینباره، دقایق و تحقیقات جالبی داشت. به تفسیر کلامالله مجید، بسیار علاقهمند و خود نیز در حال نگارش تفسیری جامع بود که معالاسف به پایان نرسید.
قدری در باب مختصات و ویژگیهای این تفسیر بگویید.
خاطرم هست که یک بار به من فرمود: «من در حال نگارش تفسیری هستم، خوب است آن را ملاحظه کنید». پس از مطالعه، نکات تکمیلیام را خدمت ایشان گفتم و بهراحتی پذیرفت. تفسیرش پر از ظرایف ادبی، فلسفی و عرفانی بود و این امر، نشان از گستردگی اطلاعات علمی و مطالعات و تحقیقاتش داشت. وسعت آن تفسیر بهقدری بود که عمر یک انسان برای اتمامش کافی نبود! به ایشان گفتم: اگر به همین صورت پیش برود، در نهایت ممکن است کار ناتمام بماند. مثال زدم: در المیزان مباحث ابتدا گسترده است، اما بعدها خلاصهتر شده، درحالیکه تفاسیر فخر رازی یا مجمعالبیان، یکنواخت ماندهاند. بهتر است انسان توان و عمر خود را در نظر بگیرد تا کار ابتر نماند. بههرحال همین چند جلدی که از تفسیرشان به نگارش درآمد و بعدها به چاپ رسید، برای محققان مغتنم است.

اخلاق فردی و اجتماعی آیتالله سیدمصطفی خمینی را چگونه یافتید؟
با وجود جایگاه علمی ــ و پس از چند سال ــ اجتماعیِ بالا، ذرهای تکبر و تفرعن در رفتارش دیده نمیشد. بسیار متواضع و فروتن بود. مهمتر از تمامی اینها، جامع در تفسیر، فقه، اصول، فلسفه و عرفان بود و اگر عمرش کوتاه نمیشد، بهنظر من پس از حضرت امام، شایستهترین فرد برای معرفی و پیشبرد آرمانهای ایشان بهشمار میآمد. او با عرفا و اهل سلوکِ نجف و کربلا نیز نشستوبرخاست داشت. روحیه بلند داشت و حتی اگر کسی برخلاف نظرش سخن میگفت، او را تشویق میکرد! به یاد دارم در نجف کتابی نوشتم به نامِ «تناسخالارواح». در این نوشتار، در موضوعِ تجرد روح مناقشه کردم. با اینکه ایشان قائل به تجرد بود، پس از مطالعه کتاب به من گفت: «هرکس برای خود دلایلی دارد، دلایل شما هم در حد خود قابل توجه است...». این منش علمی، مرا متأثر کرد.
به سلوک عرفانی ایشان اشاره کردید؛ لطفا دراینباره بیشتر توضیح دهید.
علما و فضلای حوزه، میانهرو هستند. کسانی که سراسر وقتِ خود را به نماز و عبادت میگذرانند، در حقیقت بیکارند! امام سه ساعت پس از غروب، به حرم مطهر امیرمومنان(ع) میرفتند و زیارتنامه میخواندند. کُل مراسم، در حدود نیمساعت طول میکشید. حاجآقا مصطفی نیز، همینگونه بود. مستحبات را در حد معمول انجام میداد؛ زیرا فقیه باید بیشتر وقت خود را صرف تحقیق کند. مطالعه در فقه و نقد آرای دیگران، خود عبادت است. اهتمام به نوافل موجب برکت وقت میشود، اما نباید در آن افراط کرد. ایشان همانند پدرش، در عبادت معمولی و خداپسندانه رفتار مینمود.
آیا با ایشان، بحث یا تبادل علمی مستمر داشتید؟
ما همدرس نبودیم، ولی گاهی برخی از نکات مبهم در نظرات حضرت امام را با ایشان در میان میگذاشتم. چون به مبانی پدر آشنا بود، آنها را به خوبی برایم توضیح میداد. به یاد ندارم که جز درس امام، در درس دیگری حضور مستمر پیدا کرده باشد، فقط در دورهای کوتاه، در درس مرحوم آیتالله خویی و شاید مرحوم آیتالله شاهرودی شرکت میکرد، ولی آنها را ادامه نداد.
از رحلت آیتالله سیدمصطفی خمینی چه خاطرهای دارید؟
هنگام فوت ایشان، بنده در کربلا بودم. قرار شد جنازه را در آنجا غسل دهند و تشییع کنند. من در مراسم تشییع آن بزرگوار، شرکت کردم. در نجف و پس از این واقعه، عدهای از فضلا با نگرانی خبر را به امام رساندند. آنها دراینباره احتیاط زیادی کرده بودند، که سلامتی ایشان در خطر قرار نگیرد.
واکنش امام خمینی به این رخداد چگونه بود؟
نحوه مواجهه ایشان با این داغ، بینظیر بود. در نجف رسم است که هنگام درگذشت مراجع و علمای مبرز، تا چهل روز دروس را تعطیل میکنند، اما امام اجازه دادند که درسها شروع شوند. در اولین جلسه درس خود، بر منبر فرمودند: «این گونه وقایع مهم نیست، برای همه پیش میآید. این واقعه هم از الطاف خفیه الهی است». همین طور هم شد؛ با رحلت ایشان انقلاب اسلامی سرعت و اوج گرفت و نهایتا به پیروزی رسید.