«شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در حوزه علمیه نجف» در گفتوشنود با آیتالله سیدمحمد سجادی عطاءآبادی؛
آیتالله سیدمحمد سجادی عطاءآبادی از شاگردان شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی، از مصاحبان صمیمی و صاحبان سِرّ ایشان بهشمار میرود. وی در گفتوشنود پیآمده، به تبیین جایگاه علمی آن بزرگ در حوزه علمیه نجف و نقش وی در صیانت از حریم امام خمینی در دوره تبعید به عراق، بهرغم برنامهها و تحرکات ساواک و مخالفان ایشان پرداخته است. امید آنکه تاریخپژوهان انقلاب اسلامی را مفید و مقبول آید
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
جایگاه شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در حوزههای علمیه قم و بهویژه نجف (که خود شاهد آن بودید) را چگونه ارزیابی میکنید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بیتردید شهید بزرگوار و عالم عامل حضرت آیتالله آقای حاج سیدمصطفی خمینی (رضوانالله علیه)، در میان فرزندان مراجع و علما، یک استثنا بهشمار میرفت. قدیمترها مثلا پسر فخرالمحققین و انگشتشماری چون او، عالم و مجتهد بودهاند، اما در میان فرزندان متأخرین چنین چیزی کمتر به چشم میخورد. او در میان فضلای حوزه نجف، چهره شناختهشده و جاافتادهای محسوب میشد و در عین حال، از مستشکلین بارز دروس خارج آن حوزه بود. سبک تدریسِ حضرت امام، با برخی علمای نجف فرق میکرد؛ مثلا حضرت آیتالله خوئی یک ربع تا بیست دقیقه درس میگفتند و کسی حق اشکال نداشت؛ اگر کسی اشکال داشت، پس از درس خدمتشان مطرح میکرد. اما حضرت امام تشویق میکردند که طلبهها فی المجلس اشکال کنند و با استاد طرف شوند. این امر برای حضار و مستمعین، فواید زیادی داشت و به خودی خود، موجب تفهیم بهتر درس میشد. مرحوم حاج آقا مصطفی در درس امام، با صلابت و محکم اشکال میکرد و حرف میزد و حضار از این چالش علمی، بسیار استفاده میکردند.
ارزیابی شما، از ارتباطات علمی آیتالله سیدمصطفی خمینی در حوزه نجف چیست؟
ایشان درس همه علما را چند جلسهای رفته و تقریر کرده بود. در آغاز حضور در نجف، دو روز در هفته در درس آیتالله خوئی شرکت و آنها را هم تقریر میکرد. همه درسها را حداقل به اندازهای که «مزمزه» کند، شرکت کرده بود. بیش از همه با آیتالله آقا میرزا حسن بجنوردی ــ که دوست حضرت امام(ره) بودند ــ مأنوس بود و پنجشنبهها با ایشان، جلسات بحثهای طولانی و پرمحتوا داشت. مرحوم بجنوردی معتقد بودند که حاج آقا مصطفی در سنی که بود، از حضرت امام در آن سن فاضلتر است! چون ایشان با امام، از دوره جوانی دوست بود. بههرحال حاج آقا مصطفی، استعدادی عجیب و حافظهای بسیار قوی داشت و استعداد، حافظه و زحمتکشیدن را یکجا جمع کرده بود. مسلما ترکیب اینها، هر طلبهای را به مقامات بالا میرساند.
ایشان از نظر مشرب علمی، چه تفاوتهایی با امام خمینی داشت؟
هر دو بسیار دقیق بودند؛ بااینحال در شیوه تحقیقات، تفکر حضرت امام بر تتبع ایشان غلبه داشت و حاج آقا مصطفی، هم تفکر داشت و هم تتبع و بررسی. به عبارت دیگر، امام به جای جستوجویِ بسیار در کتابها و آرای فقها و پیشینیان، بیشتر میاندیشیدند و حقیقت را از این طریق بهدست میآوردند، اما حاج آقا مصطفی به مرورِ آرای دیگران هم اهمیت میداد.
بهرغم وجود درس امام خمینی و سایر فقها در نجف، آیتالله سیدمصطفی خمینی به کدام دلیل، تدریس خارج را پذیرفتند؟
به واقع باید گفت که مرحوم حاج آقا مصطفی، از نوابغِ علمای شیعه بود. مجموعه آثارش ۲۸ جلد و شامل تفسیر قرآن، فقه، اصول، فلسفه و عرفان است. متونی بسیار دقیق، مبتنی بر تأمل و تتبع و قابل عرضه در همه حوزههای علمیه. البته ایشان در قم نیز، به تدریس اهتمام داشت و وقتی به نجف آمد، برخی رفقا اصرار کردند که مجددا درس را شروع کند. ابتدا در منزل و با جمعی سه، چهار نفره درس گفت، بعد کمکم به تعداد شرکتکنندگان اضافه شد و لاجرم در مسجد شیخ انصاری، تدریس را ادامه داد. حضرت امام صبحها خارجِ فقه میگفتند و ایشان غروبها، خارجِ اصول و مدتی هم تفسیر، که پنج جلد از آنها را به نگارش درآورد و پس از رحلتش چاپ شد. او حتی یک لحظه از عمرش را هدر نمیداد و جز علم و وظایف ایمانی، اولویتی نداشت؛ به همین دلیل هم زندگیاش، در سادهترین حدِّ قابل تصور و البته الگویی برای دیگران بود. ساعات عمرش، پیوسته صرف تحقیق، نگارش و تدریس میشد.
.jpg)
به علایق علمی آن فقید سعید اشاره کردید. با توجه به نزدیکیای که به ایشان داشتید، برنامه روزانهشان چه بود؟
مرحوم حاج آقا مصطفی در ساعت ۹:۳۰ صبح، در درس حضرت امام شرکت میکرد. بعد برای نماز، به مسجد میرفت و تقیّد داشت در جماعت شرکت کند. گاهی شبهای جمعه در مسجد طوسی، به امامت مرحوم بحرالعلوم نماز میخواند. روحا آزاد و آزاده بود و از نظر اخلاص و آزادگی، در میان روحانیون کمنظیر مینمود. با همه رفیق بود و با حسن خلق و روابط عمومی گسترده، سپر بلای امام میشد و بسیاری مسائل را حل میکرد تا صدمه اجتماعی یا سیاسی به پدر نخورد. در واقع و از بسیاری جهات، محافظِ امام بود.
شخصیت عبادی آیتالله سیدمصطفی خمینی و علایق ایشان در این حوزه را چگونه دیدید؟
تقیدات عبادیاش، بسیار قوی و دائمی بود. شبها کم میخوابید تا به تهجدش برسد. دهه آخر ماه رمضان را معتکف میشد و همراه با مرحوم اشکوری به مسجد کوفه میرفت. شاید بتوان گفت که در این عرصهها، از حضرت امام سرمشق گرفته بود. بزرگترین کارش مراقبت از امام بود و در آخر هم، واقعا فدایی ایشان شد! میگفت در دوره تبعید به ترکیه، بزرگترین توفیقش خدمت به امام بوده است. در ترکیه چون امام غذای سازمان امنیت را نمیخوردند، خودش آشپزی را به عهده گرفته بود و روزی دو، سه ساعت، وقت خود را صرف پختوپز میکرد تا قدری حالِ امام بهتر شد. بعد که به نجف آمدند، هر نوع تعرضی که قرار بود به امام وارد شود، حاج آقامصطفی سپر بلا میشد و لحظهای از پدر غافل نبود.
مراودات عرفانی ایشان در نجف، به چه ترتیب شکل گرفت؟
بله، ایشان اهل دل و اهل حالِ معنوی بود. نسبت به مرحوم سیدهاشم حداد در کربلا، ارادتی خاص داشت و گاهی به منزل او سر میزد، اما همیشه مراقب بود که کسی او را نبیند! حداد باطنی عجیب داشت و بر شهود تکیه میکرد. در سالهای اخیر، آن مرحوم بیشتر به جامعه شناسانده شده است. با مرحوم آیتالله کشمیری نیز در ارتباط بود. حاج آقا مصطفی قبلا در قم نیز با مرحوم آیتالله بهاءالدینی مراوده بسیار داشت و با هم، ختم اذکار داشتند.
شهید حاج آقا مصطفی، در اداره بیت امام در قم و نجف، چطور نقشآفرینی میکرد؟ آیا مانند فرزندان سایرِ علما، دخالت مستقیم داشت؟
در بیوت علما، برخی آقازادگان و اطرافیان در جزئیات هم دخالت میکنند، اما حاج آقا مصطفی در امور جزئی دخالت نمیکرد. وقتی نزد او میآمدند که نزد حضرت امام امر یا وجهی را شفاعت و وساطت کند، صراحتا پاسخ میداد که ممکن است آقا قبول نکنند، اما در نگاه کُلی نبض امور در دست او بود. آن موقع نجف برای حضرت امام، حکم میدان مین را داشت و از هر نظر (علمی/ اجتماعی/ سیاسی) مدیریت و حتی سپر بلا میخواست. البته کسی جرئت برخورد علنی با امام را نداشت و برخوردها، بیشتر با حاج آقا مصطفی میشد! ایشان قدر و منزلت امام را میدانست و پذیرای این امر شده بود.
آیا بیان جمله «مصطفی امید آینده اسلام بود» از سوی امام خمینی، به مفهوم احتمال مرجعیت و رهبری ایشان در آینده بود؟
شهید بزرگوار از هر نظر و بیش از هر کس دیگری، به حضرت امام شباهت داشت. عمر پربرکتش را صرف رشد فکری و عملی خود کرده بود. زندگیاش بیآلایش و طلبگی بود. حضرت امام میدیدند که زحماتشان، در وجود پسری فاضل به بار نشسته است. فکری عمیق، کلامی بلیغ، بیانی شیرین و قلمی شیوا داشت و به دلیل همین جهات، همه به او ارادت میورزیدند. طبیعی بود که امام، به آینده چنین فرزندی امیدوار باشند.
شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی را چقدر در پیروزی انقلاب اسلامی مؤثر میبینید؟
روحِ این شهید بزرگوار، بسیار آزاد است! در مقطعی که روی تفسیر ایشان کار میکردیم تا آن را به چاپ برسانیم، یک شب خواب دیدم که شهید دست مرا گرفت و به نجف و زیارت امیرالمؤمنین(ع) برد و سپس سری به سایر شهدا زدیم! بیتردید شهادت ایشان، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب بود و روند آن را بهیکباره تسریع کرد. مجالس ختم ایشان، تبدیل به جریان عظیم مبارزه مردمی علیه رژیم شاه گردید. حضرت امام در اولین جلسه درسِ خود پس از شهادت آن بزرگوار، با قاطعیت فرمودند: «شهادت مصطفی از الطاف خفیه الهی است».
همانگونه که اشاره کردید، چاپ تفسیر و دیگر آثار ایشان توسط شما و همکارانتان صورت گرفت. دراینباره چه خاطراتی دارید؟
روزی که تفسیر چاپ شد، آن را به محضر حضرت امام بردم. ایشان بسیار خوشحال شدند و با تبسمی دلپذیر فرمودند: «قاعدتا باید کتاب خوبی باشد!» این تفسیر بدیع، بسیار زیبا و متین است. در میان تفاسیر موجود، از لحاظ جامعیت کمنظیر به نظر میرسد. در تفسیر هر آیه، بحث لغت، صرف، نحو، اعراب، رسمالخط و کتابت، معانی، بیان، بلاغت، تجوید و قرائت، فقه، اصول، حکمت، فلسفه، کلام، عرفان، اخلاق و نصیحت را با ظرافتِ تمام مطرح کرده است. دقایق، ظرایف و لطایف فراوان دارد که سندی بر جامعیت اوست.