«شهید سیدحسن نصرالله، از عضویت ساده در حزبالله تا رهبریِ فراگیر» در گفتوشنود با زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین سیدعلیاکبر محتشمیپور؛
زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین سیدعلیاکبر محتشمیپور، سفیر پیشین جمهوری اسلامی در سوریه، در تأسیس و تکوین حزبالله لبنان نقشی نمایان ایفا کرد. هم از این روی، او تمامی اعضا و فعالین اولیه این تشکل را میشناخت و از آنان خاطراتی شنیدنی داشت. در گفتوشنود پیآمده، وی به بیان تحلیلها و خاطرات خود از سیره و عملکرد شهید سیدحسن نصرالله پرداخته است. شایان ذکر است که این مصاحبه، در روزهای پس از جنگ 33 روزه سال 2006 انجام شده است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
شما از چه سالی با آقای سیدحسن نصرالله آشنا شدید؟ ایشان در آن دوره، چه اشتغالاتی داشت؟
بسم الله الرحمن الرحیم. آشنایی ما از سال ۱۹۸۲م آغاز شد. در آن زمان بیروت و جنوب لبنان، درگیرِ اشغال توسط ارتش اسرائیل بود و نیروهای چندملیتی نیز، در این منطقه حضور داشتند. جناب آقای سیدحسن نصرالله، از همان ابتدا در میدان نبرد حاضر و در برابر نیروهای دشمن، اعم از اسرائیلیها و نیروهای خارجی وارد عمل شد.
در آن دوره، چه تفاوتهایی بین جناب نصرالله و سایر اعضای شورای مرکزی حزبالله، احساس کردید؟
همه اعضای اولیه حزبالله، انسانهای وارسته و مبارزی بودند، مانند شهید شیخ راغب حرب، که تفکر حضرت امام خمینی(ره) را تبلیغ و تمام وجودش را وقف مقاومت کرده بود و یا شهید سیدعباس موسوی، که انسانی پاک، شریف و شجاع بود، اما آقای نصرالله از پایینترین ردهها رشد کرد، برخلاف برخی که از همان آغاز عضو شورای رهبری شدند. او از همان دوره اول عضویت، در خط مقدم جنگ قرار داشت. در اواخر سال ۱۹۸۲م، با اندیشه قوی و قابلیتهای رزمیای که در او دیدند، فرماندهی نظامی بیروت را به وی سپردند. این فرماندهی، به عقبنشینی اسرائیل از غرب بیروت و سپس سراسر شهر تا صیدا انجامید. پس از این موفقیت، فرماندهی جنوب لبنان را نیز قبول کرد و فشار مقاومت موجب شد تا نیروهای چندملیتی ــ اعم از آمریکا، فرانسه و ایتالیا ــ ظرف سه سال از لبنان خارج شوند و نهایتا ارتش اسرائیل نیز، تا نزدیکی مرز فلسطین اشغالی عقبنشینی کند.
او چرا و از چه مقطعی، به شهر قم مهاجرت کرد؟
در پایان مأموریت بنده در دمشق، ایشان با من مشورت کرد که چه راهی را انتخاب کند؟ با دیدن قابلیتهایش، توصیه کردم که چند سالی در حوزه علمیه قم، درسهای پیشینش را تکمیل و مبانی علمی خود را تقویت کند. گفتم با پنج تا شش سال تحصیل، به مدارج بالای علمی میرسد و در لبنان، نقشآفرینی عمیقتری خواهد داشت. او هم پذیرفت و به قم آمد. حدود دو سال گذشت تا به عضویت شورای مرکزی حزبالله رسید.
مدت اقامت ایشان در قم، چرا کوتاه شد؟ چه عاملی باعث شد او به لبنان بازگردد؟
شهید سیدعباس موسوی، دبیرکل وقت حزبالله، چندین بار به ایران آمد و اصرار کرد که آقای نصرالله به بیروت برگردد؛ زیرا تنها او توان جذب و مدیریت نیروها را دارد. در مرحله دوم این درخواست، موسوی گفت که اگر نصرالله نیاید، اداره نیروهای مقاومت ممکن نیست! او پیشنهاد کرد که فرماندهی نظامی حزبالله در سراسر لبنان را به نصرالله بسپارد. نهایتا چون میدانست که نصرالله فقط از مقام معظم رهبری اطاعت میکند، موضوع را خدمت ایشان مطرح کرد. رهبر معظم انقلاب نیز این ضرورت را تأیید کردند و دستور بازگشت وی را دادند. نصرالله به لبنان بازگشت و مسئولیت را پذیرفت.
انتخاب جناب نصرالله به دبیرکلی حزبالله لبنان، در چه بستری انجام پذیرفت؟
مدتِ کوتاهی پی از بازگشت سیدحسن نصرالله به بیروت، سید عباس موسوی در حمله موشکی هلیکوپترهای اسرائیل به شهادت رسید. محبوبیت نصرالله چنان بود که اعضای شورای مرکزی، بدون هیچگونه درنگ و با رأی کامل، او را به دبیرکلی حزبالله انتخاب کردند. این انتخاب نه تنها در میان اعضای حزب، بلکه در میان طوایف مختلف اعم از: شیعه، سنی، مسیحی و سایر احزاب، با استقبال مواجه شد.
چه ویژگیهایی باعث محبوبیت جناب نصرالله، در میان طیفهای گوناگون لبنانی شد؟
جاذبه شخصی و شخصیتی او، بالاتر از هر رهبرِ دیگری بود. تواضع و فروتنیاش در برابر همه اقشار، شجاعت مثالزدنی و خردمندیاش در تصمیمگیری، بسیار برجسته است. شجاعتش، پرتوی از شجاعت امام خمینی(ره) است. همانطور که امام در برابر دشمن بیباک بود و دشمنان از عظمتش میهراسیدند، نصرالله نیز چنین است. علاوه بر شجاعت، در عرصههای علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و نظامی، حسن تدبیر و حکمت دارد و بهعنوان معلمی توانمند، نسل جوان را آموزش میدهد. رفتار و متانتی دارد که حالتی پیامبرگونه را تداعی و مردم را شیفته اخلاق و کردار خود میکند.
صداقت او، تا چه حد توفیقاش را در مناسبات سیاسی و اجتماعی رقم زده است؟
صداقت، راستی و درستکاری، از میراث انبیا و اولیای الهی است و در وجود آقای نصرالله موج میزند! از هر نوع ظلمی بیزار و مدافع مظلومان است. همین ویژگی باعث شده حتی دشمنانش به او احترام بگذارند! اسرائیلیها میگویند سخن او از حرف مسئولان خودشان قابل اعتمادتر است! دشمنان میدانند که او فریب و وعده دروغ نمیدهد و بهتان نمیزند. مثال روشنِ این مدعا، آقای میشل عون است، رهبر مسیحیان و یکی از دشمنان خونین حزبالله در گذشته، که اکنون همپیمان نزدیکِ این گروه است! عون به دلیل احترام نصرالله به شخصیت و کرامت انسانیاش با او همکاری میکند، درحالیکه با برخی متحدان سابق به دلیل دروغگویی آنها، قطع رابطه کرده است!
آیا جایگاه ملی نصرالله، بر پذیرش این همکاریها اثر گذاشته است؟
نصرالله از همان ابتدا اعلام کرده که برای امنیت و رفاهِ همه اقوام و طوایف لبنان کار میکند، نه کشور یا گروهی دیگر. همین رویکرد باعث شده احزاب مختلف راحت با او کار کنند، برخلاف برخی احزاب که آشکارا در خدمت آمریکا و اسرائیل هستند. صداقت او در لبنان زبانزد است، همانطور که قریش، پیامبر اسلام را «محمدِ امین» مینامید، امروز همه لبنان نصرالله را به امانت میشناسد.
.jpg)
محبوبیت او در جهان اسلام و عرب را چگونه ارزیابی میکنید؟
در تحولات اخیر (جنگ 33روزه با اسرائیل)، این محبوبیت به اوج خود رسید. عکسهایش در دست مردمِ بسیاری کشورها بود و نوزادانشان را به نام «نصرالله» نامگذاری کردند! شاید هیچ رهبر دیگری در گذشته و حال، چنین جایگاهی در میان نسل جوانِ این کشورها نداشته باشد. این جایگاه ظرفیت عظیمی برای آزادی فلسطین و بسیج ملتهای مسلمان دارد، هرچند که استفاده درست از آن، برعهده خود او و حزبالله است.
چگونه میتوان از این جایگاه، در عرصه آموزش و شبکهسازی استفاده کرد؟
اگر نصرالله کلاسهای منظمِ آموزش دینی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برگزار کند، حتی یک درس یا سخنرانیاش در تلویزیون المنار، میتواند میلیونها جوان را تحت تأثیر قرار دهد. استمرار این برنامهها، به ایجاد شعبات حزبالله در سراسر جهان منجر میشود، تا جوانان آموزش ببینند و در نهایت شبکه جهانی حزبالله اعلام موجودیت کند. این شبکه علاوه بر تقویت مقاومت، ارزشهای اخلاقی و فکری را در نسلهای آینده گسترش خواهد داد. البته این مسئله، به برنامهریزی دقیق و مرحلهبندیشده نیاز دارد.