«شهیدان سیدحسن نصرالله و قاسم سلیمانی، روایتهایی از یک تعامل دیرین» در گفتوشنود با حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی؛
حجتالاسلام و المسلمین علی شیرازی از آغاز مسئولیت در نیروی قدسِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، با مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله ارتباط و همدلی یافت. از سوی دیگر او از دوران جنگ تحمیلی و حضور در لشکر ثارالله کرمان، با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اُلفتی صمیمانه داشت. ارتباط با این دو شخصیت نامور، وی را قادر به تحلیل گستره و عمق تعاملات آنان ساخته است. گفتوشنود پیآمده، با این موضوع انجام شده است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
برای نخستین بار، در چه مقطعی و در کجا با شهید سیدحسن نصرالله آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. شهید بزرگوار سیدحسن نصرالله (اعلی الله مقامه الشریف)، سالها در قم حضور داشت، اما جالب اینجاست که نخستین ملاقات ما در بیروت انجام شد، زمانی که در نیروی قدسِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مأموریت یافته بودم. آن دیدار برای من، بسیار مهم و خاص بهشمار میآمد. برای نخستینبار فرصتی پیش آمده بود که خدمت ایشان برسم و از نزدیک با شرایط حزبالله لبنان آشنا شوم. البته همه دیدارهای من با «سید»، حاوی نکات مهمی است که در خاطرات شخصیام و با ذکر تاریخِ دقیق، آنها را ثبت کردهام.
ارتباط فکری و عاطفی شهید نصرالله با جمهوری اسلامی و رهبری معظم آن را چگونه دیدید؟
شهید نصرالله، از آغاز نگاه ویژهای به ایران و جایگاه رهبری انقلاب اسلامی داشت. در هر دیدار تأکید میکرد که عظمت شخصیتی و فکری و همچنین تصمیمات رهبری، برای او الهی و غیبی مینماید. وی هر کلمه و اشاره رهبر انقلاب را با جدیت پیگیری میکرد. این ایمان، مبنای اصلی رفتار سیاسی و نظامیاش بهشمار میآمد. یکی از نمونههای پایبندی ایشان به رهنمودهای رهبری، تصمیم برای عدم ورود به درگیری داخلی لبنان، در سالهای بحران سیاسی این کشور بود. با وجود فشارهای داخلی و خارجی، سید اعلام کرد که هر تصمیمی باید در راستای وحدت ملی لبنان اتخاذ شود. این رویکرد، حزبالله را از انحراف به سمت رقابتهای داخلی حفظ کرد و به آن جایگاه فراگروهی بخشید.
از سوی دیگر، رهبری نیز به حزبالله و دبیرکل شهید آن عنایت ویژهای داشتند. در جنگ ۳۳ روزه، هنگامی که شهیدان حاج قاسم سلیمانی و عماد مغنیه به حضور رهبر معظم انقلاب در مشهد رفتند، ایشان فرمودند: «حزبالله در این جنگ پیروز است» و افزودند: «حزبالله در آینده، قدرتی منطقهای خواهد بود!». سیدحسن این سخنان را نهتنها یک پیشبینی، بلکه وعدهای قطعی از سوی رهبری میدانست و بر مبنای آن عمل کرد.
شما با شهیدان حاج قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله، ارتباطی نزدیک داشتید. مناسب است که قدری، مناسباتِ میان این دو شخصیت را تشریح و توصیف کنید.
میانِ آن دو، رابطهای عمیق و فراتر از یک همکاری نظامی وجود داشت. هر دو، یکدیگر را فرمانده خود میدانستند. حاج قاسم میگفت: «سیدحسن فرمانده من است!» و سیدحسن نیز اظهار میداشت: «حاج قاسم فرمانده من است!». این احترام متقابل، در میدان جنگ به اوج می رسید. در جنگ ۳۳ روزه، حاج قاسم چهل روز و حتی چندی پس از پایان جنگ، همچنان در لبنان ماند تا مطمئن شود وضعیت امن است. در ابتدای جنگ و به دلیل ناامنی، سیدحسن اصرار داشت که حاج قاسم وارد لبنان نشود، اما او با هماهنگی عماد مغنیه به لبنان آمد، تا در کنار سید باشد. این حضور، نمادی از وفاداری و همیاری در میدانی سخت بود.
واکنش شهید نصرالله، به شهادت حاج قاسم سلیمانی چگونه بود؟
شهید نصرالله در این واقعه جانکاه، صبر و متانت ویژهای از خود نشان داد، اما بیتردید فقدان حاج قاسم برای او بسیار سنگین بود. همانطور که عرض کردم، رفاقتِ آن دو محدود به میدان نظامی نبود و سالها در جبهههای عراق و سوریه، با یکدیگر و علیه اسرائیل و داعش همکاری داشتند. حاج قاسم بیش از بیست سال، در مأموریتهای سخت و سنگین حضور داشت و سیدحسن، ارزشِ این تلاشها را به خوبی میشناخت و قدردان آنها بود.

از منظر شما، مهمترین درسی که از سیره و کارنامه «سید» میتوان گرفت چیست؟
درس ولایتشناسی و ولایتپذیری. ایشان آموزههای رهبر انقلاب را مبنای تصمیمگیری قرار میداد. برای او خواستههای رهبری، تاکتیک یا سیاستی موقت نبود، بلکه حقیقتی ثابت و الهی قلمداد میشد. این باور، شجاعت در رفتار و ایستادگی او را به همراه داشت. همه ما دیدیم که «سید» در آغاز جنگ 33 روزه و با احتمال پیامدهای سنگین برای شیعیان، دو نظامی اسرائیلی را دستگیر کرد و جان خود و نیروی حزبالله را در معرض خطر قرار داد! چنین تصمیمی، نشان از اعتقاد عمیق به مسئولیت و دلاوریِ او داشت.
امروز و پس از سپری شدن یک سال از شهادت سیدحسن نصرالله، ارزیابی شما از جایگاه حزبالله و شرایطِ کنونی آن چیست؟
«سید» معتقد بود که بدون حمایت ایران و رهبری انقلاب اسلامی، حزبالله قدرت امروز را نداشت. او بارها میگفت: «هدفش نهتنها دفاع از لبنان، بلکه مقابله با سیطره رژیم صهیونیستی بر فلسطین و حفاظت از قلب جهان عرب و امت اسلامی است. امروزه تجربه سیدحسن و حاج قاسم نشان میدهد که مقاومت در لبنان و مقابله با داعش در عراق و سوریه، حلقههای یک زنجیرهاند. راهبرد مشترک، حضور میدانی مشترک و ایمان به رهبری واحد، این جبههها را به هم وصل کرده است. در شرایط کنونی و البته صرف نظر از تبلیغات رسانهایمحور اسرائیل، آمریکا و انگلیس، حزبالله همچنان از پایگاه اجتماعی مطلوبی برخوردار است و تا این امتیاز وجود دارد، همچنان میتواند با لحاظِ شرایط موجود، پیروزیهای بزرگی را بهدست بیاورد. رهبران کنونی حزبالله هم، به این امر اعتقاد دارند.
و کلام آخر؟
شهید سیدحسن نصرالله، نمونهای روشن از پیوند ایمان، مقاومت و سیاست است. زندگی او، از دورهای که کودکی فقیر در جنوب لبنان بود، تا زمانی که به رهبری حزبالله رسید، نشان میدهد که چگونه باور به آموزههای اسلامی و شیعی، میتواند موجب ارتقا و کمال یک فرد شود. آنچه در رفتار او برجسته مینماید، صداقت، تعهد و وفاداری کامل به مردم و رهبری است.