«شهید سیدحسن نصرالله و همافزایی در درون جبهه مقاومت» در گفتوشنود با حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن اختری؛
حجتالاسلام والمسلمین محمدحسن اختری به دلایل گوناگون، از جمله بر عهده داشتن سفارت ایران در سوریه و تلاش برای تقویت و توسعه حزبالله لبنان، با مجاهد کبیر شهید سیدحسن نصرالله دوستی و همکاری نزدیک داشته است. وی در گفتوشنود پیآمده و به مدد دانستهها و خاطرات خویش، از توان آن بزرگ در ایجاد وحدت و همافزایی در درون جبهه مقاومت سخن گفته است
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
به عنوان نخستین سؤال، مناسب است تا به این موضوع بپردازیم که از سوابق تحصیلی شهید سیدحسن نصرالله چه میدانید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از شما و دوستانتان که برای بزرگداشت این شهید عزیز فعالیت میکنید، بنده اطلاع دارم که جناب سیدحسن نصرالله (رضوانالله علیه)، در حوزههای علمیه نجف و قم تحصیل و تدریس داشته است. آن بزرگوار حتی پس از قبول مسئولیتها نیز، به ادامه فعالیت علمی علاقهمند بود. ایشان یک بار طی دیداری در سفارت به من گفت که دوست دارد به تحصیل و تدریس برگردد و حقیر هم استقبال کردم. پس از آن به قم رفت و مدتی نیز ماند، اما با شکلگیری ساختار جدید حزبالله و ضرورت برگزاری انتخابات، مأموریت یافت تا اعضای شورای این تشکل را انتخاب کند و طبعا به لبنان بازگشت. علاقهاش به علم و دانش، حتی در بحبوحه مسئولیتهای سنگین، چشمگیر و ستودنی بود. این نشان از روحیه جستجوگر و پویای او داشت. وی همواره معتقد بود که دانش چراغ راهِ هدایت و موفقیت است. در مباحث علمی، با اساتید و علما مراوداتِ فراوان داشت و همواره در پی کسب معرفتِ بیشتر بود. این تلاش علمی، در درک عمیقتر مبانی دین و انقلاب و همچنین در پیشبرد اهداف مقاومت، او را یاری میداد.
بر حسب اسناد و منقولات، شهید نصرالله با علمای عارفِ حوزه قم نیز، مراوداتی نزدیک داشته است. دراینباره چه اطلاعاتی دارید؟
بله؛ ایشان با آیتالله العظمی محمدتقی بهجت، آیتالله العظمی حاج آقا رضا بهاءالدینی و آیتالله حسنزاده آملی و چهرههایی از این طیف، ارتباط داشت و از آنان توصیههای معنوی و عرفانی دریافت میکرد. این مراودات، تکیهگاه و پشتوانه معنوی او به شمار میآمد. وی به اینگونه شخصیتها، به عنوان اولیای الهی و سرمایههای معنوی جامعه مینگریست و از اندیشهها و دعای خیرشان، بهرهمند میشد. این مسائل جنبه نمادین نداشت، بلکه بخشی از اعتقاد قلبی و سلوک عملی «سید» قلمداد میشد. در سختترین عملیاتها دستور میداد که ادعیهای چون زیارت عاشورا و جوشن صغیر خوانده شود و از اینگونه برنامهها، نتیجه هم میگرفت.
اینک پس از سپری شدن یک سال از شهادت دبیرکل حزبالله، ارزیابی شما از مکانت او در جامعه لبنان چیست؟
کشور لبنان، از ادیان، اقوام و جریاناتی متنوع تشکیل شده است و البته سابقه جنگ داخلی نیز دارد. بااینهمه شهید نصرالله توانست که در آن امنیت، وحدت و انسجامی گسترده ایجاد کند و به چهرهای ملی تبدیل شود. در ابتدا مقاومت فقط شیعی بود، ولی او توانست سنیها و مسیحیان را هم جذبِ آن کند تا این رویکرد ملی و عمومی شود. احترام «سید» به ادیان و مذاهب مختلف و تلاش وی برای حفظ حقوق همه شهروندان، باعث شد تا اعتماد و محبتی فراگیر در میان تمام اقشار جامعه لبنان، نسبت به او شکل بگیرد. او دریافت که رمز پیروزی، نه صرفا در فعالیت یک گروه، بلکه در انسجام ملی و همبستگی همهجانبه است.
بهتر است قدری جزئیتر به این مسئله بپردازیم. به طور مشخص شهید نصرالله در عرصههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی لبنان، صاحب چه نقشی بود؟
الان در انتخاباتهای لبنان، معمولا کاندیداهای حزبالله، رأی اول یا دوم را میآورند. شهید نصرالله با ظرافت و تدبیر سیاسی، توانست موقعیت حزبالله را در صحنه سیاسی این کشور تثبیت کند. رویکرد تعاملی او با سایر احزاب و گروهها، زمینه را برای همکاریهای سازنده و رفع تنشها فراهم آورد. در حوزه فعالیتهای اجتماعی هم، خدمات حزبالله محدود به شیعیان نبود. دانشگاهها، مدارس، خدمات درمانی و بیمارستانها، تأمین آبِ شُرب و دیگر اقدامات عامالمنفعه این گروه، شامل همه اقوام و بهویژه اهل سنّت و مسیحیان هم میشد؛ به همین دلیل، محبوبیت وی در میان همه جریانات زیاد بود. رویکرد جامع «سید» باعث شد حزبالله در میان تمام طوایف لبنان، بهعنوان یک نهاد و نیروی خدمتگزار شناخته شود. این خدمات، فراتر از مذهب، قوم و نژاد بودند و بر اساس نیاز و انسانیت ارائه میشدند.
همه به خاطر دارند که دو سال قبل، وقتی فشارهای آمریکا بحران آفرید، شهید کشتی حامل سوخت را از ایران به لبنان آورد، تا نیاز مردم را برطرف کند. حتی اگر اجازه ورود به لبنان را هم نمیدادند، آن را به سوریه میبرد و از آنجا سوخت را به لبنانیها میرساند! در شرایط تحریم و بحران اقتصادی، او با خلاقیت و قاطعیت، مانع از فروپاشی اقتصادی و معیشتی مردم شد. این اقدام، نشان از دغدغه عمیق وی نسبت به رفاه و آسایش مردم داشت. شهید حتی در مواجهه با فشارهای اقتصادی خارجی، تسلیم نشد و راههای جدیدی را برای تأمین نیازهای ضروری کشور پیدا میکرد. مدیریت بحران اقتصادی، در کنار موفقیتهای سیاسی و نظامی، او را به یک رهبر چندبُعدی تبدیل کرده بود. این ابتکار عمل، الگویی برای دیگر رهبران در مواجهه با تحریمها و فشارهای اقتصادی بوده و هست.

از ارتباطات بینالمللی شهید، چه تحلیلی دارید؟
ایشان تا سرحد امکان، با کشورهای مختلف روابطی قوی داشت و از این ارتباطات، برای تقویت مقاومت و کمک به مردم استفاده میکرد. در واقع، او سفیر صلح و مقاومت بود. دیپلماسی فعال وی باعث شد حمایتهای بینالمللی از مقاومت افزایش یابد و انزوای دشمنانش بیشتر گردد. «سید» با رفتار و گفتارش، تصویری روشن از مقاومت ارائه میداد که برای بسیاری از کشورها جذاب و الهامبخش بود. به نظر میرسید که مهارت او در این عرصه، همپای سیاستمداران کارکشته و پرسابقه دنیاست.
رفتار «سید» در ایجاد وحدت و همافزایی درونگروهی را چگونه ارزیابی میکنید؟
شیوه او، برگرفته از متون دینی و کردار پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) دراینباره بود. شهید به میدانِ نبرد میرفت، با نیروها همراه میشد، به مشکلاتشان گوش و به این همه ترتیب اثر میداد. این نوع از تعامل، محبت و اعتماد میآورد و همه احساس میکردند که عضوی مؤثر از مجموعهاند و نه صرفا مأمور. وی با تواضع و فروتنی با اعضای حزبالله رفتار میکرد و به هیچ کس، صرف نظر از جایگاهش، بیاحترامی روا نمیداشت. شنونده خوبی هم بود و به نظرات دیگران، اهمیتِ فراوان میداد. این ویژگیها باعث میشد اعتماد متقابلی بین دبیرکل و نیروهای تحت امرش شکل بگیرد و انسجام درون سازمانی، بسیار تقویت شود. «سید» به وحدت اهمیت زیادی میداد و همواره تلاش میکرد از تفرقه و اختلاف جلوگیری کند. او در مواجهه با مشکلات، ابتدا به حل ریشهای آنها میپرداخت و سپس به جبران خسارات وارده اقدام میکرد.
به طور مشخص، ارتباط شهید با فرماندهان حزبالله و نحوه حل اختلافاتِ آنان را چطور دیدید؟
هنرِ شهید، نزدیککردن فرماندهان و رفع نگرانیهای آنان بود. حتی اگر فردی از مسئولیت کنار گذاشته میشد، باز هم به عنوان مشاور یا متخصص مورد توجه قرار داشت. اجازه نمیداد کسی احساسِ بیارزش بودن کند. او معتقد بود که هر فردی در هر جایگاهی، میتواند مفید باشد و باید از تواناییهایش، به بهترین نحو استفاده شود. در مواقع اختلاف نظر، با سعه صدر و منطق به گفتوگو میپرداخت و سعی در ایجاد وفاق داشت. «سید» به جای سرزنش، در پی راه حل بود و به افراد فرصت جبران میداد. این رویکرد نه تنها اختلافات را کاهش میداد، بلکه باعث رشد و بالندگی افراد نیز میشد. وی هیچگاه از نیروها، برای رسیدن به اهداف شخصیِ خود استفاده نمیکرد، بلکه همواره به دنبال شکوفایی استعدادهای آنان بود.
و کلام آخر؟
شهید بزرگوار سیدحسن نصرالله، شخصیتی بینظیر و از اولیای خدا بود. ارتباطات معنوی و شایستگیهایش کمنظیر بودند، برخی از آنها آشکار و برخی نیز پنهان ماندهاند. او از این نظر، به دیگر اوتاد و عرفا شباهت میبرد.