«تفسیر پرتوی از قرآن، آیتالله سیدمحمود طالقانی و بسترهای مصادره به مطلوب گروهکها» در گفتوشنود با دکتر جواد منصوری؛
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
برای نخستین بار، چگونه با تفسیر «پرتوی از قرآن» آشنایی و اُنس یافتید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در سال ۱۳۵۱، در زندان قزلقلعه بودم. فضای بسته زندان و نظارت شدید زندانبانان، اجازه نمیداد تا کتابهای مورد علاقه ما، بهراحتی وارد آنجا شود. بااینحال مجلدی از تفسیر «پرتوی از قرآن»، به شکلی ماهرانه از چشم مأموران پنهان نگاه داشته شد و به دستمان رسید. این برای ما یک اتفاق بزرگ بود؛ چرا که در ساعات بیکاری و فشار روحی در زندان، وجود چنین کتابی، مانند یک نسیم روحنواز عمل میکرد! مطالعهاش نهتنها سرگرمی، بلکه تغذیه فکری و معنوی بود.
چه ویژگیهایی باعث شد این تفسیر برای شما متمایز شود؟
از نظر من، سبک نگارش آن، در نوع خود بینظیر و کاملا متفاوت با دیگر تفاسیر موجود است. این تفاوت نیز، حاصل اشراف علمی و اجتماعی نویسنده آن، یعنی مرحوم آیتالله طالقانی بود. او مباحث اعتقادی، اجتماعی و سیاسی را با هم در هم میآمیخت و در عین حال به زبان روان و قابلفهم برای عموم سخن میگفت و می نوشت. نکته جالب در این تفسیر، پرداختن به «آهنگ قرآن» و پیوند وزن و موسیقی کلمات، با وقایع و مفاهیمِ مورد نظر بود. همچنین در ریشهیابی واژگان، دقتی کمسابقه داشت که باعث انس و ارتباط ویژه با آیات میشد. به باور من، این اثر همچنان پاسخگوی بسیاری از پرسشها و شبهات، در زمینههای تاریخی، سیاسی و اجتماعی است، چه در زمان تألیفِ خود و چه در امروز. مرحوم طالقانی در آن مقطع، گاهي بحثهايي را مطرح میکردند كه كمتر كسي جرئت پرداختن به آنها را داشت. هر كس با مطالعه اين كتاب، انس ويژه و منحصربهفردي با قرآن پيدا ميكرد و این از امتیازات آن بهشمار میرفت و میرود.

از دیدگاه شما، چرا این اثر آنگونه که باید، شناخته و مطرح نشده است؟
متأسفانه برخی تحولاتِ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، موجب کمتوجهی و حتی تغافل نسبت به شخصیت و آثار آیتالله طالقانی شد. این کملطفیها و سهلانگاریها، ارزش این کتاب را در میان نسل های جدید کمرنگ کرد. من به جرئت میگویم که این اثر، یکی از افتخارات بزرگ جهان تشیع و اسلام است و اگر پژوهشگران سبک تفسیری آن را ادامه دهند، خدمتی بزرگ به فرهنگ قرآنی خواهند کرد.
به نکته مهمی اشاره کردید. از منظر شما در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چه عواملی باعث سوءبرداشت از شخصیت آیتالله طالقانی و حتی تحریف آن شد؟
در میدان سیاست، همواره افرادی هستند که صداقت را فراموش میکنند و برای توجیه عقاید یا منافع خود، به تحریف روی میآورند. برخی جریانات و گروهها تلاش کردند چهرههای دینیِ مبارزی مانند آیتالله طالقانی یا دکتر شریعتی را در راستای خطمشی خود بازتعریف کنند! درحالیکه طالقانی صریحا با چپ و مارکسیسم و یا چپنمایانی مانند گروه موسوم به مجاهدین خلق، مخالفت جدی داشت و معتقد بود که این گروهها، مبارزات اصیل مردم ایران را منحرف میکنند. این موضعگیری، بارها در سخنرانیهایش و همچنین خطبههای نمازجمعهای که ایراد میکرد دیده میشد. او بهصراحت میگفت که رهبری امام خمینی را پذیرفته است و مخالفت با ایشان را مخالفت با اسلام میداند. تبلیغات برخی گروهکها در منحصر کردن او به خود و اهدافشان، پوچ و البته خسارتبار بود.
یکی از این موارد، تبلیغات منافقین در ماجرای دستگیری محمدرضا سعادتی و مهمتر از آن، دیدگاه آیتالله طالقانی درباره اتهام وی بود. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
خاطرم هست در اردیبهشت 1358، زمانی که محمدرضا سعادتی دستگیر شد، تبلیغات گستردهای به راه افتاد مبنی بر اینکه او جاسوس نیست و حتی گفتند: آیتالله طالقانی هم این موضوع را تأیید کرده است! کمی بعد مشخص شد که او هنگام تحویل پروندههای محرمانه ارتش به وابسته نظامی شوروی سابق، دستگیر شده و در بازجوییها نیز به این امر اعتراف کرده است. مرحوم طالقانی در آن ماجرا صراحتا گفت که او طبق قانون باید محاکمه شود. جالب است که همین سعادتی در سال 13۵۷، از درون زندان اوین به طالقانی پیغام داده بود: «اگر شما دولت تشکیل ندهید، ما خودمان کشور را اداره میکنیم!». پاسخ طالقانی هم روشن بود: «شما که هستید که در مقابل امام بایستید؟» مجاهدين خلق يا همان منافقين، اصلا انتظار چنين پاسخي را از آيتالله طالقاني نداشتند و به هدفشان كه ايجاد شكاف بين ايشان و حضرت امام بود، نرسيدند.
برگزاری نماز جمعه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحقق یکی از آرزوهای قرآنی آیتالله طالقانی بهشمار میآمد. از حاشیه و متن این رویداد، چه خاطراتی دارید؟
این پیشنهاد، نخست از طرف شهید آیتالله مطهری مطرح شد و پس از پیگیریِ آن توسط افرادی دیگر، با تأیید و تأکید شفاهیِ امام خمینی، آیتالله طالقانی امامت جمعه تهران را برعهده گرفت. امام میخواستند چهرهای که در میان مردم محبوبیتِ فراگیر دارد، امام جمعه باشد. بعد از مراسم هم، آنگونه که از متولیان امر شنیدم، امام از انجام باشکوه این فریضه قدردانی کردند، تا نشان دهند که این یک حرکت شخصی نیست، بلکه اقدامی دینی، ملی و سیاسی است. نماز جمعههای آیتالله طالقانی هم، بسيار تأثيرگذار بود و جمعيت عظيمي را گرد میآورد و باعث تقويت نيروهاي انقلاب و تضعیف جبهه دشمن میشد. بیشک این رویداد، از نقاط عطف تاریخ نظام اسلامی است و مخصوصا خطبه ایشان درباره وقایع کردستان، در خنثی کردن خیانتهای ضد انقلاب و رویکردهای انحرافی گروهکها و تقویت جریان اصیل انقلاب، نقش تعیینکنندهای داشت.
و پرسش آخر اینکه برای معرفی شخصیت آیتالله طالقانی به نسلهای نوظهور، چه باید کرد؟
صرف نامگذاری یک خیابان، یا انجام چند کار نمادین، کافی نیست. باید بنیاد یا مرکزی ویژه، برای گردآوری آثار، زندگینامه و خاطرات آن بزرگوار ایجاد شود و متناسب با شرایط اجتماعی و سیاسی، فعالیتهای مؤثر داشته باشد. این شخصیت، هم در عرصه دین و هم در عرصه اجتماع، وزنی یگانه داشت و باید میراث او را به آیندگان تحویل داد.