پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ دول استعمارگر اروپایی از قرن پانزدهم با پیشرفت در حوزه علوم و فنون و تکنولوژی سیاست توسعهطلبی را مد نظر قرار دادند. نیروی بخار و کشتیهای جنگی پیشرفته کمک کردند تا این کشورها دریاها و اقیانوسها را در نوردند و سرزمینهای گوناگون را تحت سلطه خود درآورند. فرانسه از جمله این کشورها بود که از مقطعی به بعد وارد رقابت با قدرتهای دیگر جهانی بر سر سلطه در دیگر مناطق شد. از جمله مناطقی که فرانسه به آن چشم دوخته بود جنوب شرقی آسیا بود که از موقعیت راهبردی و منابع بسیار برخوردار بود.
این بخش از آسیا برای سالها محل منازعه چین و ژاپن به عنوان دو رقیب منطقهای بود و در هر مقطع یکی از این دو کشور به عنوان هژمون و قدرت مسلط بر منطقه سلطه پیدا میکردند. با بازشدن پای استعمارگران به آسیا این منطقه اهمیت دو چندانی پیدا کرد و هر یک از قدرتهای اروپایی تلاش کردند در جنوب شرق آسیا برای خود حوزه نفوذ ایجاد کنند. این رویکرد در مورد فرانسه نیز مصداق پیدا میکرد. در این میان، یکی از کشورهایی که فرانسه توجه و نگاه خاصی به آن داشت ویتنام بود. کشوری که در جوار دریای جنوبی چین قرار دارد و از موقعیت و جایگاه متمایز و ویژهای برخوردار است. در این مقاله به بررسی روند استعمار فرانسه در ویتنام، علل، آثار و مقاومتهای مردمی پرداخته میشود.
پیشزمینه تاریخی
در قرون گذشته، ویتنام تحت حکومت سلسلههای مختلفی از جمله سلسله لی، تران و نگوین اداره میشد. این کشور در قرون هفدهم و هجدهم میلادی به دلیل ارتباطات تجاری با کشورهای غربی بهویژه فرانسه مورد توجه قرار گرفت. مبلغان مسیحی فرانسوی نقش مهمی در آغاز روابط فرانسه با ویتنام داشتند. آنان ضمن تبلیغ دین مسیح، اطلاعات ارزشمندی در مورد منابع طبیعی، ساختار سیاسی و فرهنگ ویتنام در اختیار دولت فرانسه قرار دادند. به این ترتیب، شناخت اولیه از این منطقه صورت پذیرفت و زمینه برای ورود فرانسه به ویتنام فراهم شد.[1]
آغاز استعمار
استعمار فرانسه در ویتنام به طور رسمی در سال ۱۸۵۸م با حمله نظامی فرانسه و اسپانیا به بندر توردن در نزدیکی شهر دانانگ امروزی آغاز شد. علت اولیه این حمله، دفاع از مبلغان مسیحی بود که در ویتنام تحت پیگرد قرار گرفته بودند. بااینحال، اهداف اقتصادی و راهبردی فرانسه نیز در پشت این اقدام نهفته بود. در سال ۱۸۶۲م بود که ویتنام به امضای معاهدهای مجبور شد که طبق آن سه استان جنوبی به فرانسه واگذار شد. بهتدریج مناطق بیشتری از ویتنام به اشغال فرانسه درآمد و در سال ۱۸۸5م بود که ویتنام بر اساس تین تسین تحت قیمومیت فرانسه درآمد. بر اساس این پیمان چین از حقوق خود در ویتنام صرف نظر کرد و این کشور در عمل مستعمره فرانسه شد. دو سال بعد یعنی در سال ۱۸۸۷م، فرانسه متصرفات خود در جنوب شرقی آسیا را در یک اتحادیه به نام هندوچین یکپارچه کرد. در سال ۱۸۹۳م لائوس نیز به این مناطق پیوست و وسعت مستعمرات فرانسه در جنوب شرقی آسیا بیشتر شد.[2]
ساختار حکومت استعماری
فرانسه در ویتنام ساختار حکومتی متمرکز و استعماری ایجاد کرد که در آن قدرت واقعی در دست مقامهای فرانسوی بود. حکومت بومی همچنان وجود داشت، اما تحت کنترل کامل فرانسه بود و نقش آن بیشتر نمادین بود. در واقع شکلی از حکومت غیرمستقیم بر منطقه اعمال شد و رهبران سیاسی در پاریس از راه دور جریانات را تحت کنترل داشتند. حاکمان فرانسوی با اعمال سیستم بوروکراتیک خاص خود، نخبگان وفادار محلی را تقویت کردند. زبان فرانسوی به زبان اداری و آموزشی تبدیل شد و بسیاری از مدارس و نهادها بر اساس مدل غربی شکل گرفت. به این ترتیب، استعمار فرانسه در جنوب شرقی آسیا نهادینه شد و پاریس به یکی از بازیگران تأثیرگذار در معادلات منطقه بدل گردید.[3]
تأثیرات اقتصادی
شاید مهمترین اثر اقتصادی استعمار فرانسه در ویتنام بهرهبرداری از منابع و معادن این کشور باشد به خصوص که این کشور دارای جنگلهای وسیع و منابع سرشار بود؛ به همین دلیل اقتصاد ویتنام بهشدت تحت تأثیر سیاستهای استعماری قرار گرفت. فرانسویها معادن زغالسنگ، قلع و سایر منابع معدنی ویتنام را استخراج و منافع آن را به کشور خود منتقل میکردند. زمینهای کشاورزی نیز به کشت محصولات صادراتی همچون برنج و کائوچو اختصاص یافت. به این ترتیب دستیابی به ثروت و منابع طبیعی ویتنام به قیمت غارت این کشور تمام شد. این شیوه حکمرانی همچنین به لحاظ اجتماعی دارای اثرات زیانباری برای ویتنام بود. استعمار به شکلگیری طبقهای جدید از سرمایهداران بومی و مهاجران چینی منجر شد که با ساختار استعماری همکاری میکردند. در مقابل، اکثریت مردم به کارگرانی در معادن و مزارع بدل شدند که تحت شرایط سخت و دستمزدهای پایین کار میکردند.[4]
تأثیرات فرهنگی و آموزشی
فرانسه سعی کرد با معرفی زبان، فرهنگ و آموزش غربی، جامعه ویتنام را غربی کند. مدارس فرانسویزبان گسترش یافتند و تحصیل در آنها امتیازی برای طبقات بالا بود. بسیاری از روشنفکران و نخبگان جدید ویتنام در این مدارس پرورش یافتند که بعدها نقش مهمی در جنبشهای ضداستعماری ایفا کردند. بااینحال، این نفوذ فرهنگی با مقاومتهای فراوانی مواجه شد. مردم محلی، سنتها، زبان و آیینهای خود را حفظ کردند و در مواردی آن را با عناصر مدرن ترکیب و سعی کردند به هر شکل ممکن میراث تاریخی خود را حفظ کنند، اما این مقاومت تنها در بعد فرهنگی و اجتماعی خلاصه نشد و به ابعاد سیاسی و نظامی نیز کشیده شد.[5]
مقاومت در برابر استعمار
مقاومت در برابر استعمار فرانسه از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و نمود خود را در جنبشهای اجتماعی نشان داد. این روند در اوایل قرن بیستم با ظهور روشنفکران اصلاحطلب، که در پی اصلاحات عمیق سیاسی و اجتماعی بودند، تداوم پیدا کرد. این حرکات برای کسب استقلال حتی به نزدیکی با چین و ژاپن نیز تمایل پیدا کرد. بااینحال، این جنبشها در دهههای 1920م و 1930م با گسترش ایدههای مارکسیستی وارد فاز جدیدی شد. این هوشیمین بود که به عنوان یکی از برجستهترین چهرههای استقلالطلب، حزب کمونیست ویتنام را تأسیس و مبارزات آزادیخواهانه را سازماندهی کرد.

هوشی مین
جنگ اول هند و چین
در سال ۱۹۴۵م پس از پایان جنگ جهانی دوم، ویتنام با رهبری هوشیمین اعلام استقلال کرد، اما فرانسه که قصد داشت مستعمرات خود را بازپس گیرد، با نیروهای جنبش استقلالطلب کمونیستی ویتنام، که معروف به ویتمین شده بودند، وارد جنگ شد. این جنگ، که به جنگ اول هندوچین در تاریخ معروف و مشهور شد، از ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۴م ادامه یافت و طرفین خسارت و لطمات بسیاری را به یکدیگر وارد کردند. نقطه عطف این جنگ، نبرد دینبین فو در سال ۱۹۵۴م بود که نیروهای فرانسوی در برابر ارتش ویتمین شکست سختی خوردند. این شکست موجب عقبنشینی فرانسه از ویتنام شد.[6]
نبرد دینبین فو
این نبرد در ماه مارس و آوریل سال 1954م بود که به وقوع پیوست. آغاز محاصره دینبین فو، پایان یک قرن حضور استعماری فرانسه در منطقه هندوچین بود. دینبین فو نام دشتی در ویتنام شمالی نزدیک مرز لائوس است. فرانسه با هدف کنترل منطقه شمال غربی ویتنام و قطع مسیر تأمین نیروهای ویتمین، در دشت دینبین فو استحکامات نظامی گستردهای برپا کرد. آنها تصور میکردند که به دلیل محاصره جغرافیایی منطقه، حمله گسترده از سوی نیروهای ویتمین ممکن نیست، اما ژنرال وو نگویین ژاپ، فرمانده ویتمین، با برنامهریزی دقیق، تدارکات وسیع و استفاده از نیروی انسانی گسترده، تجهیزات سنگین را از مسیرهای دشوار کوهستانی به منطقه رساند. نبرد از مارس تا مه ۱۹۵۴م ادامه داشت. نیروهای ویتمین با محاصره کامل پایگاه فرانسویها و بمباران شدید، سرانجام در ۷ مه موفق به تسلیم کامل نیروهای فرانسه شدند. در نتیجه این شکست، بیش از دههزار سرباز فرانسوی کشته یا اسیر شدند. این نبرد آغازگر پایان دوران استعمار فرانسه در جنوب شرق آسیا و زمینهساز جنگ ویتنام شد. نبرد دینبینفو به عنوان نماد مقاومت مردمی در برابر استعمار، جایگاه ویژهای در تاریخ معاصر دارد.[7]
کنفرانس ژنو و پایان استعمار
پس از شکست فرانسه، کنفرانس ژنو در سال ۱۹۵۴م برگزار شد. این کنفرانس با هدف حل و فصل بحران ویتنام و همچنین مسائل مربوط به لائوس و کامبوج برگزار شد. نشست از ۲۶ آوریل تا ۲۱ ژوئیه ۱۹۵۴م در شهر ژنو سوئیس برگزار شد و کشورهای شرکتکننده شامل فرانسه، ویتنام شمالی به رهبری هو شیمین، ویتنام جنوبی، آمریکا، اتحاد جماهیر شوروی، چین، اننگلستان، لائوس و کامبوج بودند. نتیجه اصلی این کنفرانس، صدور یک توافقنامه بود که به موجب آن، ویتنام به شکل موقت در مدار ۱۷ درجه به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد. بخش شمالی به دست کمونیستها افتاد و بخش جنوبی غیرکمونیستی و آزاد لقب گرفت. قرار بود طی دو سال، انتخابات سراسری برای وحدت کشور برگزار شود، اما این انتخابات هیچگاه اجرایی نشد. فرانسه متعهد شد که نیروهای خود را از هندوچین خارج کند. همچنین استقلال لائوس و کامبوج به رسمیت شناخته شد. این کنفرانس نقطه آغازی برای ورود مستقیمتر آمریکا به بحران ویتنام بود و زمینهساز جنگ ویتنام در سالهای بعد شد.[8]
در مجموع میتوان گفت که استعمار فرانسه در ویتنام، یکی از طولانیترین و پیچیدهترین دورههای تاریخ این کشور بود. این دوره نه تنها چالشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای مردم به همراه داشت، بلکه موجب رشد مقاومت، آگاهی سیاسی و نهایتا استقلال شد. امروز ویتنام به عنوان کشوری مستقل، تجربه استعمار را به مثابه درسی تاریخی در حافظه جمعی خود حفظ کرده است و از آن در جهت توسعه کشور استفاده مینماید.
پینوشتها:
[1]. محمود مسائلی،
ویتنام، تهران، نشر وزارت امور خارجه، 1372، صص 3-15.
[2]. بهرام افتخاری، «ویتنام تحت استعمار فرانسه»، جام جم آنلاین؛ قابل دسترسی در:
https://jamejamonline.ir/fa/news
[3]. Pierre Brocheux and Daniel Hémery, D.
Indochina: An Ambiguous Colonization, 1858–1954, University of California Press, 2009, p.125
[4]. M. J. Murray, M. J. The Development of Capitalism in French Indochina,
the Journal of Economic, History, 40(1), 68–75.
[5]. G. P. Kelly, "Colonial Schools in Vietnam: Policy and Practice,
History of Education Quarterly, 1973, 13(4), 430–447.
[6] . بسیج مردمی برای دردناکترین شکست فرانسویها، سفیر ویتنام در گفتوگو با ایرنا تشریح کرد:
https://www.irna.ir/news/85467671
[7]. Dien Bien Phu & the Fall of French Indochina, 1954, https://history.state.gov/milestones/1953-1960/dien-bien-phu
[8]. Bui Thanh son, The Geneva 1954 Aggrements- a Historic Milestone of Vietnam’s Diplomacy, 2024:
https://vietnamembassy-usa.org/news/2024/04/1954-geneva-agreements-historic-milestone-vietnams-diplomacy