پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ناصرالدینشاه قاجار، چهارمین پادشاه سلسله قاجار، یکی از پرکارترین شاهان این سلسله در زمینه سفرهای خارجی شناخته میشود. او یکی از معدود پادشاهان ایرانی بود که در دوره طولانی سلطنت خود (1209-1275) به سفرهای خارجی، بهویژه به اروپا، روی آورد. او سه سفر مهم به غرب در سالهای 1252، 1257 و 1268 داشت. این سفرها در تاریخ ایران آغاز مواجهه مستقیم یک پادشاه ایرانی با تمدن غرب بهشمار میآید. این مقاله به بررسی دستاوردها و هزینههای این سفرها اختصاص یافته است و در نهایت این فرضیه را مطرح میکند که ناصرالدینشاه در این سفرها بیش از آنکه به مبانی تفکر و دنیای مدرن توجه کند، به ظواهر و تجملات آن مشغول بود و هزینههای سنگین این سفرها بر دوش مالیاتدهندگان ایرانی سنگینی کرد.
دستاوردهای سفر ناصرالدینشاه
ناصرالدینشاه نخستین پادشاه ایرانی بود که جدا از سفرهای جنگی، به قصد سیاحت و آشنایی با دنیای خارج به غرب رفت. اولین سفر او 30 فروردین 1252 آغاز شد. اهمیت این سفر از آنجا بود که این «نخستین مسافرت یکی از سلاطین ایران به اروپا بود».[1] به نوشته عبدالله مستوفی، هدف مشیرالدوله صدراعظم برای فرستادن شاه به این سفرها این بود که ترقیات مادی و معنوی اروپا را به چشم ببیند؛ آنچه از نگاه مشیرالدوله و مستوفی نتیجه نوع حکومت غرب و پارلمانی بودن آنهاست. مشیرالدوله گمان میکرد شاه با این سفرها پیشرفت و نحوه کشورداری غربیها را میبیند و بعد از بازگشت از سفر به «مطالبی که از در خیر و صلاح عامه پیشنهاد خواهد کرد بیشتر بها خواهد داد». او حتی کوشید تعدادی از متنفذان را نیز همراه شاه کند تا آنان نیز از اوضاع جهان باخبر و در راه اصلاح امور کمک حال شوند.[2] این شد که ناصرالدینشاه به کشورهایی مانند انگلستان، فرانسه، اتریش، روسیه و آلمان سفر کرد و با پیشرفتهای صنعتی، نظامی و فرهنگی اروپا آشنا شد.

ناصرالدینشاه همراه حسین سپهسالار (مشیرالدوله) و ولیعهد یکی از کشورهای اروپایی در کالسکه روان
شماره آرشیو: 2568-1ع
سفرهای ناصرالدینشاه دستاوردهایی داشت که بیشتر به ابزارها و مظاهر تمدن غرب محدود میشد. در سفر اول، دستگاههای ضرب سکه و مقدمات چاپ تمبرهای پستی به ایران آورده شد.[3] در سفرهای بعدی نیز تأسیس بریگاد قزاق و نهادهایی مانند پلیس مدرن از جمله نتایج بود.[4] ناصرالدینشاه همچنین تحت تأثیر سبک زندگی اروپایی، استفاده از قاشق و چنگال را در ایران رواج داد و دستور سنگفرش کردن خیابانها و ساخت بناهایی به سبک آپارتمانهای فرنگی را صادر کرد.[5] بااینحال، این دستاوردها عمدتا سطحی بودند؛ برای نمونه، تشکیل قوای نظامی منظم، هرچند گامی به سوی نظم بود، به دلیل عدم درک عمیق از ساختارهای سیاسی و اجتماعی غرب، نتوانست تحول بنیادینی ایجاد کند.[6]
سفرنامههای ناصرالدینشاه، که خود آنها را نگاشته و منتشر کرده است، بهترین منبع برای درک ذهنیت او در این سفرها هستند. در این متون، او اغلب از شگفتی خود نسبت به تکنولوژی غرب، مانند قطار و تلگراف، سخن گفته و ساختمانهای مجلل، کارخانهها و تکنولوژیهای جدید را توصیف کرده است؛ برای مثال، در سفرنامهاش از دیدن راهآهن و قطار به عنوان نماد پیشرفت یاد کرده و نوشته است: «راهآهن شگفتانگیز است و باید در ایران نیز چنین چیزی ساخته شود».[7] اما این شگفتی به برنامهریزی برای توسعه مشابه در ایران منجر نشد.[8] او در توصیف یک کارخانه در اروپا نوشته است: «عجب چیزی است؛ ما هم باید داشته باشیم»، اما این خواسته به اقدامات عملی تبدیل نشد.[9] ناصرالدینشاه در سفرنامههایش بیشتر به توصیف ظواهر مانند لباسها، کاخها و مراسمها بسنده کرده و کمتر به تحلیل نهادها و نظامهای حکومتی توجه نشان داده است؛[10] برای مثال، پس از بازگشت از سفرهای خود، دستور داد ساختمانهایی به سبک اروپا در تهران ساخته شود، اما هیچ برنامهریزی جدی برای توسعه صنعتی یا آموزشی کشور انجام نداد.[11] این شواهد نشان میدهد که توجه او بیشتر به جلوههای بصری و ظواهر تمدن غربی بود تا درک عمیق ساختارها. ناصرالدینشاه به جای درک عمیق از علل پیشرفت اروپا، صرفا به تقلید از برخی جنبههای ظاهری مانند معماری، لباس و تشریفات بسنده کرد.
هزینههای سفرهای ناصرالدینشاه
سفرهای ناصرالدینشاه به فرنگ هزینههای سنگینی را بر دوش مردم ایران تحمیل کرد. این سفرها با استفاده از مالیاتهای سنگینی تأمین میشد که از کشاورزان و تجار ایرانی گرفته میشد. بر اساس روایت عبدالله مستوفی، مخارج مسافرتهای شاه به طور مستقیم از پولهای خزانه اندرون بود؛ چون در دفاتر مالی آن دوره هیچ اثری از این مخارج نبود.[12] این در حالی است که ایران در آن دوره با مشکلات اقتصادی شدیدی مواجه بود و بسیاری از مردم در فقر به سر میبردند. ناصرالدینشاه برای تأمین هزینهها، مالیاتها را افزایش داد و این امر نارضایتی عمومی را به دنبال داشت.[13] در چنین شرایطی او در سفر اول به هر یک از کشورهای اروپایی که وارد میشد چهارصد توپ پارچه خیلی ضخیم از نوعی کرباس خریداری میکرد؛ بهطوریکه رجال آن کشور اروپایی مطلع شوند و بفهمند پادشاه ایران در حال خرید این مقدار پارچه است تا برای پولهای موجود خزانهاش کیسه بدوزند درصورتیکه در آن ایام ذخیره چشمگیری نداشت و تمام موجودی خزانه سلطنتی و دولت ایران، که هر دو یکی بود، کفاف مخارج سه چهارماه را هم نمیداد، اما ناصرالدینشاه به هر مملکتی در اروپا میرسید چنان وانمود میکرد که کیسههای اشرفی و لیره خزانه پوسیده شده و باید کیسهها را تجدید کرد و چون موجودی خزانه خیلی زیاد است، ناچار باید مقداری کرباس ضخیم خریداری کند که برای میلیونها اشرف یا لیره کافی باشد، اما این کرباسها به وقت بازگشت شاه به تهران، صرف دوخت چادرهای مسافرتی، اردو و شکار یا سرپوش مخصوص حرمسراها میشد. مقدار زیادی هم در انبار برای مصارف نظامی باقی میماند و به دلیل مراقبت ناکافی میپوسید درصورتیکه میشد آنها را در بازار به فروش رساند.[14]
در سفر سوم، همراهی بسیاری از درباریان، شاهزادگان و خدمه، هزینهها را چندین برابر کرد. «این سفرها بیش از آنکه برای کشور مفید باشد، به عیش و نوش شاه و همراهانش اختصاص یافت.»[15] این هزینهها در حالی صرف میشد که زیرساختهای اساسی مانند آموزش و بهداشت در ایران همچنان در وضعیت اسفناکی قرار داشت. علاوه بر این، همراهان زیاد ناصرالدینشاه در این سفرها نیز هزینههای اضافی ایجاد میکردند. او در هر سفر دهها نفر از درباریان، خدمه و محافظان را با خود همراه میکرد که هزینههای اقامت و پذیرایی آنها نیز بر دوش دولت ایران بود.
نتیجهگیری
سفرهای ناصرالدینشاه به غرب، اگرچه در ظاهر با هدف آشنایی با پیشرفتهای جهان مدرن انجام شدند، در عمل به بازدیدهای سطحی و تقلید از ظواهر تمدن غربی محدود شدند. این سفرها نه تنها دستاوردهای چندانی برای ایران نداشتند، بلکه هزینههای سنگینی را نیز بر دوش مردم تحمیل کردند. ناصرالدینشاه به جای آنکه این سفرها را فرصتی برای انتقال دانش و تکنولوژی ببیند، صرفا به ظواهر مدرنیته توجه کرد و این امر نشاندهنده ضعف مدیریتی و درک صحیح نداشتن از نیازهای کشور بود. بررسی دستاوردها و هزینههای سفرهای ناصرالدینشاه نشان میدهد که او در مواجهه با دنیای مدرن، به جای تمرکز بر مبانی تفکر و نظامهای پیشرفته غرب، به ظواهر و تجملات آن دل بسته بود. دستاوردهایی مانند ورود ابزارهای مدرن یا تأسیس نهادهایی چون پلیس، هرچند مفید بودند، بدون پشتوانه فکری و اصلاحات ساختاری، تأثیر عمیقی بر جامعه ایران نگذاشتند. از سوی دیگر، هزینههای گزاف این سفرها، که از جیب مالیاتدهندگان پرداخت میشد، بار سنگینی بر اقتصاد نحیف ایران تحمیل کرد. ناصرالدینشاه در حالی که میتوانست از این سفرها برای انتقال دانش و نهادسازی بهره ببرد، بیشتر به دنبال تقلید ظاهری بود. او به جای آنکه مانند ژاپن در دوره میجی، به نوسازی بنیادین اقدام کند، به آوردن کالسکه و قاشق بسنده کرد. این رویکرد سطحی نه تنها ایران را به سوی پیشرفت واقعی سوق نداد، بلکه منابع کشور را در راه سیاحت و نمایش قدرت هدر داد. در نهایت، میتوان گفت که سفرهای ناصرالدینشاه به غرب، بیش از آنکه گامی به سوی پیشرفت باشد، نمایشی از تجملگرایی و بیتوجهی به نیازهای واقعی مردم ایران بود.
پینوشتها:
[1] . عباس امانت،
قبله عالم: ناصرالدینشاه قاجار و پادشاهی ایران، تهران، نشر کارنامه، 1383، ص 287.
[2] . عبدالله مستوفی،
شرح زندگانی من، ج 1، تهران، زوار، 1343، صص 125-126.
[3] . عباس رمضانی،
ناصرالدینشاه قاجار، تهران، نشر ترفند، 1383، ص 112.
[4] . جمشید بهنام،
ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران، نشر فرزان روز، 1386، ص 78.
[5] . حمید نجار، «سفرهای سهگانه ناصرالدینشاه، قبله عالم در اروپا»، روزنامه
اعتماد ملی، 18 آذر 1386، ص 3.
[6] . یحیی دولتآبادی،
حیات یحیی، ج 1، تهران، نشر فردوس، 1362، ص 145.
[7] . ناصرالدینشاه قاجار،
سفرنامه ناصرالدینشاه به فرنگ، تهران، خانه تاریخ و تصویر ابریشمی، 1389، ص 45.
[10]. حمید نجار، همان، ص 3.
[11] . ناصرالدینشاه قاجار، همان، صص 55-56.
[12] . عبدالله مستوفی، همان، ص 453.
[13] . یحیی دولتآبادی، همان، ص 148.
[14] . حسن اعظام قدسی،
خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صدساله، ج ۱، تهران، چاپخانه حیدری، 1342، ص 52.
[15] . حمید نجار، همان، ص 4.