پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ مظفرالدینشاه قاجار پس از ناصرالدینشاه که چندین بار به اروپا سفر کرده بود تحت تأثیر درباریان و شاید با این تصور که سفر به غرب میتواند ایران را به پیشرفت نزدیک کند در دوره سلطنت دهساله خود و در سالهای 1279، ۱۲۸۱ و ۱۲۸۴ش به اروپا سفر کرد. این سفرها از جنبههای مختلف توجه مورخان را به خود جلب کرده است. این نوشتار به شرح و بررسی هزینهها، پیامدها و دستاوردهای این سفرها اختصاص یافته و در آن تلاش شده است به این پرسش پاسخ داده شود: آیا این سفرها دستاوردی برای ایرانیان داشتند یا تنها سفرهای تفریحی بودند که جز ظاهرگرایی و تحمیل هزینه نتواستند دستاورد مطلوبی داشته باشند.
مظفرالدینشاه در برابر تمدن غرب؛ چه دید و چه ندید؟
سفرهای مظفرالدینشاه به اروپا در سه نوبت اصلی در سالهای ۱۲۷۹، ۱۲۸۱ و ۱۲۸۴ش انجام شد. توصیفات موجود در سفرنامههای او و گزارشهای تاریخی، نشاندهنده شیفتگی او به جنبههای ظاهری تمدن غرب است؛ چه او در بازدید از شهرهای اروپایی مانند پاریس، بروکسل و وین، بیشتر به تماشای ساختمانها، خیابانها و نمایشهای عمومی علاقه نشان میداد تا بررسی ساختارهای اجتماعی یا صنعتی که این پیشرفتها را ممکن ساخته بود.[1] او در توصیف بازدید از ضرابخانه بروکسل، به زیبایی و نظم ظاهری آن اشاره کرده و سفارش ضرب سکه با تصویر خود را داده، اما به انتقال دانش فنی یا بهرهگیری از این صنعت برای ایران هیچ اشارهای نکرده است.[2]
مظفرالدینشاه «در این سفرها بیش از آنکه به فکر اصلاحات و استفاده از علوم و فنون جدید باشد، به عیش و نوش و تماشای مظاهر تمدن مشغول بود»؛[3] بنابراین او نیز همچون پدرش در مواجهه با غرب از درک عمیق مبانی تمدن مدرن ناتوان بود؛ در سفرهایش به دنبال سرگرمی و لذت بود و از درک مبانی تفکر و پیشرفت غرب عاجز؛ ازاینرو، این سفرها بیش از آنکه به انتقال دانش و فناوری منجر شود، به تقلید از ظواهر و تجملات محدود ماند.[4] این شواهد نشان میدهد که توجه مظفرالدینشاه در سفرهایش به غرب، به جنبههای سطحی و نمایشی بود و نه به اصول زیربنایی پیشرفت.
از آب معدنی اروپا تا قند و شکر بیعوارض
یکی از جنبههای مهم سفرهای مظفرالدینشاه، بار مالی سنگینی بود که بر دوش مردم ایران، بهویژه مالیاتدهندگان، تحمیل شد. منابع تاریخی به وضوح نشان میدهند که این سفرها با استقراضهای کلان و استفاده از درآمدهای عمومی کشور تأمین مالی میشدند؛ چنانکه امینالسطان پس از تکیه زدن بر کرسی صدراعظمی، برای استقراض دست به دامن روس و انگلیس شد. عبدالله مستوفی دراینباره نوشته است: ازآنجاکه برخی درصدد بودند تا ببینند این پول صرف چه اموری میشود امینالسطان نمیتوانست قول بدهد این استقراض صرف بهبود امور اقتصادی ایران میشود؛ پس خود به روسها مایل شد[5] و قراردادی با مبلغ ۲۳ میلیون و پانصد هزار روبل با بانک استقراضی روس امضا کرد.[6]
امینالسطان این طور تظاهر میکرد که این پول قرار است صرف کارهای عامالمنفعه و راه انداختن چرخ اقتصاد کشور شود، اما به نوشته مستوفی پس از آنکه بخش عمده آن صرف امور بیهوده و باطل شد، در شب عید آنها در اندیشه افتادند که «چه عیبی دارد از بقیه این خرجی حلال، سفری هم به اروپا بروند، حکیمالملک حاضر بود تصدیق کند که آب معدنی کنتر کسویل یا کارلسبارد برای سلامت ذات ملوکانه دوای منحصربهفرد است».[7] در اثنای سفر دوم شاه به غرب، خردهفرمایشهای او و قرضهای دستی بابت هزینههای این سفر موجب شد تا ناگزیر از استقراض از روسها شوند و تمام گمرک شمال ایران را رهینه پرداخت اصل و فرع این قرض و قرض سابق نمایند.[8]

مظفرالدینشاه قاجار در کنار برخی رجال سیاسی دوره خویش. 1. محمودخان حکیمالملک؛ 2. علیاصغرخان اتابک (امینالسلطان)؛ 3. ابوالقاسمخان ناصرالملک
استقراض خارجی و در عوض واگذار کردن گمرکات به روسها نشاندهنده فشار مالی مستقیم بر مردم بود؛ زیرا گمرکات از مالیاتهای غیرمستقیم تأمین میشد که در نهایت از جیب بازرگانان و مصرفکنندگان پرداخت میشد.
این اقدام بار مالی سنگینی بر دوش مالیاتدهندگان گذاشت و اقتصاد کشور را تضعیف کرد.[9]
این شواهد نشان میدهد که هزینههای گزاف سفرهای مظفرالدینشاه، که از منابع عمومی و مالیاتهای مردم تأمین میشد، فشار مضاعفی بر اقتصاد شکننده ایران وارد کرد و به جای بهبود وضعیت کشور، به افزایش بدهیها و وابستگی مالی به قدرتهای خارجی منجر شد؛ چنانکه این سفرها موجب افزایش نفوذ روسها در ایران و امضای قرارداد 1901 بین دو کشور شد که ضربات زیادی را به استقلال ایران وارد کرد. بر مبنای این قرارداد روسها از پرداخت عوارض گمرکی کالاهای پرمصرفی همچون قند و شکر معاف شدند. این قرارداد در سفر دوم شاه در روسیه تأیید شد.[10]

مظفرالدینشاه قاجار در سفر به فرنگ
بازگشت بیصلوات
با وجود هزینههای هنگفت و توجه مظفرالدینشاه به ظواهر غرب، منابع تاریخی نشان میدهند که این سفرها جز انباشتن نارضایتی عمومی ثمر چندانی نداشتند. دراینباره مستوفی آورده است هنگام بازگشت شاه از سفر، عامه مردم برای تماشای جشنهای برگشت شاه به ایران بیرون میآمدند، اما به دلیل نارضایتی از سفرهای پشت سر هم شاه به غرب چندان استقبال گرمی از او نمیکردند و صلوات اجماعی و معمولی خود را هم نمیفرستادند.[11]
شاه در سفر نخست خود چند توپ و مقداری تفنگ به کارخانههای فرانسه سفارش داد که بعد از مراجعتش به تهران رسید، ولی رهاورد عمده شاه از این مسافرت استخدام بلژیکیها برای مستشاری ادارات مالیه، ضرابخانه و وزارت خارجه بود. مستشارهای مالیه و ضرابخانه کاری نتوانستند انجام دهند که خود دلایل عمده داشت.[12] مظفرالدینشاه از این سفرها جز چند عکس و خاطره، چیزی برای ایران نیاورد، درحالیکه کشور در فقر و عقبماندگی غوطهور بود. سفرهای مظفرالدینشاه به غرب، به جای آنکه به نوسازی کشور کمک کند، تنها به نمایش تجملات و اعطای امتیازات به بیگانگان ختم شد. در مقایسه سفرهای ناصرالدینشاه با مظفرالدینشاه باید گفت که ناصرالدینشاه دستکم برخی مظاهر تمدن مانند چاپخانه را به ایران آورد، اما سفرهای مظفرالدینشاه حتی از این نظر هم بیثمر بود و تنها به هزینهتراشی و واگذاری امتیازات محدود شد.[13]
نتیجهگیری
بررسی منابع تاریخی نشان میدهد که سفرهای مظفرالدینشاه قاجار به غرب، بیش از آنکه به نفع ایران و مردم آن باشد، به نمایش توجه او به ظواهر تمدن غرب، تحمیل هزینههای سنگین بر مالیاتدهندگان و دستاوردهای محدود منجر شد. توصیفات موجود در سفرنامهها و گزارشهای مورخان همگی بر این نکته تأکید دارند که این سفرها، با وجود هزینههای گزاف و استفاده از منابع عمومی کشور، نتوانستند به اصلاحات اساسی یا انتقال دانش و فناوری به ایران منجر شوند. در عوض، این سفرها به افزایش وابستگی مالی و سیاسی ایران به قدرتهای خارجی و تشدید مشکلات اقتصادی کشور انجامید.
پینوشتها:
[1]. مهدی کاشانی،
سفرنامه مظفرالدینشاه به فرنگ، تهران، زوار، ۱۳۶۱، ص ۴۵.
[3]. یحیی دولتآبادی،
حیات یحیی، تهران، فردوس، ۱۳۶۲، ص ۱۲۳.
[4]. بهنام جمشید،
ایرانیان و اندیشه تجدد، تهران، فرزان روز، ۱۳۸۶، ص ۷۸.
[5]. عبدالله مستوفی،
شرح زندگی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه از سلطنت مظفرالدینشاه تا قرارداد وثوقالدوله با انگلیس، ج 2، تهران، زوار، 1343، ص 48.
[6]. مهدی کاشانی، همان، ص 67.
[7]. عبدالله مستوفی، همان، ص 49.
[9]. ویلم فلور،
تاریخچه مالی ـ مالیاتی ایران از صفویه تا پایان قاجاریه، ترجمه مرتضی کاظمی یزدی، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۹۴، ص ۳۱۲.
[10]. محمدعلی جمالزاده،
گنج شایگان، تهران، دانشگاه تهران، 1376، ص 124.
[11]. عبدالله مستوفی، همان، ص 62.
[13]. عباس رمضانی،
ناصرالدینشاه قاجار، تهران، ترفند، ۱۳۸۳، ص ۱۵۶.