پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جهان اسلام، با جمعیتی بیش از دو میلیارد نفر و گسترهای جغرافیایی که از شمال آفریقا تا جنوب شرق آسیا را دربرمیگیرد، از نظر تاریخی و بهویژه در دوران معاصر یکی از بازیگران مهم در صحنه ژئوپلیتیک خاورمیانه بوده است؛ بااینحال، نبود اتحاد و رقابتهای درونی میان کشورهای اسلامی، بهویژه در مواجهه با اسرائیل و سیاستهای سرزمینسازی آن، پیامدهای عمیقی بر جای گذاشته و تأثیرات چشمگیری بر معادلات منطقهای داشته است. این مقاله به بررسی این مسئله، پیامدهای آن و تأثیرش در تسهیل یا تشدید سرزمینسازی اسرائیل اختصاص دارد.
ابزار خاموش سلطه اسرائیل بر قلب خاورمیانه
سرزمینسازی (به معنای شهرکسازی) به سیاست اسرائیل برای ایجاد شهرکهای یهودینشین در سرزمینهای اشغالی فلسطین، بهویژه در کرانه باختری، بیتالمقدس شرقی و بلندیهای جولان، اشاره دارد. این سیاست از زمان جنگ ۱۹۶۷م و اشغال این مناطق آغاز شد و بخشی از استراتژی گسترش نفوذ اسرائیل و تغییر واقعیتهای جمعیتی و جغرافیایی منطقه بهشمار میآید. بر اساس گزارشها، تا سال ۲۰۲۵م، بیش از هفتصدهزار شهرکنشین یهودی در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی ساکن شدهاند و همین موضوع یکی از موانع برسر راه حلوفصل مناقشه اسرائیل ـ فلسطین است. از طرف دیگر، جهان اسلام، یعنی مجموعهای از کشورهای با اکثریت مسلمان، از زمان تأسیس رژیم نامشروع اسرائیل در ۱۹۴۸م، با این دولت در تقابل بوده است؛ بااینحال، برقرار نشدن اتحاد و رقابتهای سیاسی، مذهبی و اقتصادی میان کشورهای اسلامی، توانایی آنها را برای ایجاد یک جبهه متحد در برابر اسرائیل تضعیف کرده است.

رژیم نامشروع اسرائیل دو خانه متعلق به دو فلسطینی را در رامالله تخریب میکند
چه عواملی مانع از همصدایی کشورهای اسلامی در برابر صهیونیسم شدهاند؟
جهان اسلام از نظر سیاسی، فرهنگی و مذهبی متنوع است و این تنوع اغلب به رقابت و تفرقه منجر شده و زمینه را برای سرزمینسازی رژیم صهیونیستی فراهم کرده است. در ادامه، به برخی از عوامل این تفرقه و دوری از اتحاد اشاره شده است.
الف) اختلافات مذهبی (شیعه و سنی):
یکی از بزرگترین موانع اتحاد جهان اسلام، شکاف میان شیعیان و اهل سنت است. این اختلافات، که ریشههای تاریخی و الهیاتی دارند، در دهههای اخیر بهدلیل رقابتهای ژئوپلیتیکی میان ایران (بهعنوان یک قدرت بزرگ شیعه) و کشورهای سنیمحور مانند عربستان سعودی تشدید شده است؛ مداخله نظامی به رهبری عربستان در یمن (۲۰۱۵م) در همان سال، نمونهای از این شکاف است. این اختلافات باعث شده است کشورهای اسلامی بهجای تمرکز بر مسائل مشترک، مانند مناقشه فلسطین، درگیر رقابتهای منطقهای شوند.[1]
ب) رقابتهای سیاسی و ژئوپلیتیکی:
کشورهای اسلامی اغلب درگیر رقابتهای سیاسی و اقتصادی برای کسب نفوذ منطقهای هستند؛ برای نمونه، رقابت میان ایران و عربستان سعودی در سوریه، لبنان و عراق، منابع و تمرکز این کشورها را از موضوع فلسطین منحرف کرده است. ایران از گروههایی مانند حزبالله لبنان، جهاد اسلامی و حماس حمایت میکند، درحالیکه برخی کشورهای عربی، مانند امارات، بحرین، مراکش و سودان، از طریق «پیمان ابراهیم» (۲۰۲۰) روابط خود را با اسرائیل عادیسازی کردهاند. این عادیسازی روابط، که به بهانه مقابله با نفوذ ایران انجام شده، به تضعیف جبهه متحد اسلامی در برابر اسرائیل منجر شده است؛ همچنانکه در بین کشورهای عربی، کویت اظهار کرد: «ما آخرین کشوری خواهیم بود که عادیسازی میکنیم» و افزود که «فقط آنچه فلسطینیان بپذیرند، برای کویت قابل قبول خواهد بود».[2] وزیر خارجه قطر هم طی بیانیهای اعلام داشت: «این یک تصمیم حاکمیتی سه کشور است و دوحه قصد دخالت در آن را ندارد».[3]

از چپ، بنیامین نتانیاهو (نخستوزیر رژیم صهیونیستی)، دونالد ترامپ (رئیسجمهور آمریکا)، خالد بن احمد آل خلیفه (وزیر امور خارجه بحرین) و عبدالله بن زاید آل نهیان (وزیر امور خارجه امارات متحده عربی) در مراسم امضای توافقنامه ابراهیم در کاخ سفید (۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰م)
ج) مداخله قدرتهای خارجی:
مداخله قدرتهای خارجی، بهویژه آمریکا و کشورهای غربی، در امور کشورهای اسلامی و ایجاد پایگاههای متعدد نظامی در کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به این اختلافها دامن زده است. حمایت آمریکا از اسرائیل و برخی کشورهای عربی، مانند عربستان سعودی و امارات، در مقابل ایران، به ایجاد دو قطب متخاصم در منطقه منجر شده است. این موضوع باعث شده است برخی کشورهای اسلامی بهجای تمرکز بر مقابله با اسرائیل، هماهنگ با منافع قدرتهای خارجی عمل کنند و درعمل ارادهای برای ترسیم راهبردهای اسلامی نداشته باشند و تسلیم بیقید و شرط ابرقدرتهای شرق و غرب باشند. به همین خاطر، دستاورد تلخ «اسلو» و اعتراف «ساف» مبنی بر اینکه 87 درصد مساحت فلسطین از آن اسرائیل است، انفعال کشورهای عربی و مداخله قدرتهای غربی را نشان میدهد.[4]

آنتونی بلینکن (وزیر امور خارجه در دولت بایدن) با همتایان خود از بحرین، مصر، اسرائیل، مراکش و امارات متحده عربی در مورد توافقنامههای ابراهیم دیدار کرد
د) ضعف سازمانهای منطقهای و تضعیف محور مقاومت:
سازمانهای منطقهای مانند اتحادیه عرب و سازمان همکاری اسلامی نتوانستهاند تأثیر مثبتی در ایجاد اتحاد میان کشورهای اسلامی داشته باشند. قطعنامههای این سازمانها، پس از جنگ ۱۹۶۷م، اغلب فاقد ضمانت اجرایی بودهاند. این ضعف به اسرائیل اجازه داده است تا بدون مواجهه با مقاومت جدی، سیاستهای سرزمینسازی خود را پیش برد؛ ازاینرو، فقدان یک جبهه متحد اسلامی به اسرائیل در پیش بردن این سیاست کمک بسیاری کرده است. نبود فشار هماهنگ از سوی کشورهای اسلامی، بهویژه پس از عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با اسرائیل، این مسیر را برای اسرائیل تسهیل کرده است؛ همچنان که گفته شد، پس از پیمان ابراهیم، اسرائیل توانست بدون نگرانی از واکنشهای منطقهای، شهرکسازی را گسترش دهد؛ ازاینرو، محور مقاومت، که شامل ایران، حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی فلسطین است، به دلیل عدم حمایت گستردهتر از سوی جهان اسلام، مقاومت را بدون استفاده از پتانسیل همه جهان اسلام پیش میبرد؛ برای نمونه، درحالیکه ایران از گروههای فلسطینی حمایت معنوی میکند، بسیاری از کشورهای عربی به دلیل اختلافات سیاسی با ایران، از این گروهها فاصله گرفتهاند. این موضوع باعث شده است محور مقاومت در برابر حملات اسرائیل، بهویژه در غزه و لبنان، با محدودیتهای بیشتری مواجه شود.[5]
ه) کاهش مشروعیت آرمان فلسطین:
متحد نشدن جهان اسلام به کاهش توجه جهانی به آرمان فلسطین منجر شده است. درحالیکه «روز قدس» بهعنوان نمادی از همبستگی با فلسطین مطرح است، بسیاری از کشورهای اسلامی به دلیل اولویتهای سیاسی و اقتصادی خود، از این موضوع فاصله گرفتهاند. این انفعال باعث شده است اسرائیل بتواند با تبلیغات گسترده، «روایت» خود را در مورد سرزمینسازی و اشغالگری بهعنوان اقدامی دفاعی ترویج کند. از طرف دیگر، جهان اسلام، به دلیل تفرقه، نتوانسته است فشار دیپلماتیک مؤثری بر اسرائیل وارد کند. قطعنامههای سازمان ملل، مانند قطعنامه ۲۳۳۴ (۲۰۱۶) که شهرکسازی را غیرقانونی اعلام کرد، به دلیل نبود اجماع منطقهای و حمایت آمریکا از اسرائیل، درعمل بیاثر ماندهاند.[6] این موضوع به اسرائیل اجازه داده است بدون نگرانی از پیامدهای بینالمللی، شهرکسازی را گسترش دهد؛ همچنین، اسرائیل از دکترین «موازنه فراگیر» برای تضعیف دشمنان خود، بهویژه ایران، استفاده کرده است. این راهبرد شامل ایجاد اتحاد با کشورهای غیرعرب مانند ترکیه و جمهوری آذربایجان و همچنین عادیسازی روابط با کشورهای عربی از طریق پیمان ابراهیم است. تفرقه در جهان اسلام به اسرائیل امکان داده است با بهرهگیری از این اختلافات، عمق استراتژیک خود را تقویت کند و سرزمینسازی را بهعنوان بخشی از این راهبرد پیش برد.

فلسطینیها در نابلس در کرانه باختری اشغالی، در اعتراض به توافق امارات با اسرائیل برای عادیسازی روابط شرکت کردند (۱۴ آگوست ۲۰۲۰م)
راهکارهای پیشنهادی برای غلبه بر تفرقه
برای مقابله با سیاست سرزمینسازی اسرائیل و کاهش پیامدهای منفی متحد نبودن کشورهای اسلامی، جهان اسلام نیازمند اتخاذ رویکردهایی است که به تقویت مؤثر مبارزه با اسرائیل منتهی شود. یکی از این رویکردها، تقویت سازمانهای منطقهای است. سازمانهایی مانند سازمان همکاری اسلامی باید با ایجاد سازوکارهای اجرایی، هماهنگی میان کشورهای اسلامی را تقویت کنند. برگزاری اجلاسهای منظم و تمرکز بر مسائل مشترک، مانند آرمان فلسطین، میتواند به کاهش تفرقه کمک کند. افزون بر این، کشورهای اسلامی باید یک «جبهه دیپلماتیک متحد» در سازمانهای بینالمللی ایجاد کنند تا فشار بر اسرائیل برای توقف شهرکسازی افزایش یابد. این امر نیازمند کنار گذاشتن اختلافات سیاسی و مذهبی است. مهمتر از همه، تقویت محور مقاومت، بهویژه از طریق حمایت مالی و سیاسی از گروههای فلسطینی، میتواند به ایجاد توازن در برابر اسرائیل کمک کند. این حمایت باید با هماهنگی کشورهای اسلامی انجام شود تا اثربخشی آن افزایش یابد. در نهایت آنکه جهان اسلام باید از ظرفیتهای رسانهای و فرهنگی خود برای جلب حمایت جهانی از آرمان فلسطین استفاده کند. این امر میتواند با تولید محتوای چندزبانه و همکاری با سازمانهای حقوق بشری محقق شود.
نتیجه
رقابتهای درونی جهان اسلام و متحد نبودن این کشورها، بهویژه در زمینههای مذهبی و سیاسی، تأثیرات منفی گستردهای بر توانایی آنها برای مقابله با اسرائیل و سیاست سرزمینسازی آن برجای گذاشته است. این تفرقه نهتنها به گسترش شهرکسازیها کمک کرده، بلکه محور مقاومت را تضعیف و مشروعیت آرمان فلسطین را در سطح جهانی کاهش داده است. بااینحال، با تقویت سازمانهای منطقهای، ایجاد دیپلماسی متحد و حمایت از محور مقاومت، جهان اسلام میتواند گامهای مؤثری در مسیر کاهش تأثیرات منفی سرزمینسازی اسرائیل بردارد. اتحاد و همبستگی، بهویژه در مواجهه با دشمن مشترکی مانند رژیم صهیونیستی، ضرورتی گزیرناپذیر است که میتواند معادلات منطقه را به نفع عدالت و صلح تغییر دهد.
پینوشتها:
[1]. سیدعلی نجات، «تهاجم نظامی عربستان سعودی به یمن؛ دلایل و پیامدها»،
پژوهشنامه اندیشه معاصر، ش 2 (بهار 1397)، ص 21.
[2]. Elham Fakhro,
The Abraham Accord: The Gulf States, Israel, and the Limits of Normalization, NY, Columbia University Press, p. 188.
[4]. غازی حسین،
سیاست شهرکسازی اسرائیل، ترجمه حجت رسولی، تهران، نشر علم، چ دوم، 1397، ص 197.
[5]. علی جدید بناب،
عملکرد صهیونیسم در برابر جهان اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1385، صص 350-351.
[6]. United Nations Security Council Resolution 2334, Retrieved from:
https://www.un.org/webcast/pdfs/SRES2334-2016.pdf