کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ارتش و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲؛

ماهیت دوپاره ارتش در کودتا

31 ارديبهشت 1404 ساعت 13:23

مولف : سمیه زمانی

ارتش در کودتای 28 مرداد از بازیگران اصلی به‌شمار می‌آمد و در فراز و فرود تحولات سیاسی در آن مقطع زمانی بسیار فعال بود، اما این فعالیت برخلاف تصور یکدست بودن ارتش، ماهیتی دوپاره دارد


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یکی از رویدادهای بسیار بحث‌برانگیز تاریخ معاصر ایران است. این کودتا نه تنها به سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق انجامید، بلکه اهمیت نهاد کلیدی ارتش ایران را در تحولات سیاسی کشور بیش از پیش روشن ساخت و موجب شد پس از آن ارتش ماهیتی متفاوت از قبل به خود بگیرد. این نهاد نظامی در کودتا از بازیگران اصلی به‌شمار می‌آمد و در فراز و فرود تحولات سیاسی در آن مقطع زمانی بسیار فعال بود، اما این فعالیت برخلاف تصور یکدست بودن ارتش، ماهیتی دوپاره دارد؛ آنچه این مقاله در پی نشان دادن آن است.
 
عملکرد ارتش در کودتا
پس از ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ و نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق، ایران وارد دوره‌ای از تحولات سیاسی شد که با مداخله قدرت‌های خارجی و اختلافات داخلی همراه بود. مصدق، یکی از رهبران جنبش ملی شدن نفت، تلاش کرد استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را از سلطه خارجی به‌ویژه انگلستان حفظ کند. بااین‌حال، این سیاست‌ها با مخالفت شدید انگلستان و آمریکا مواجه شد. در این میان، یکی از نهادهای بسیار مهم در حفظ نظام سیاسی، یعنی ارتش، حضور محوری در تحولات کشور داشت. در فرایند کودتای 28 مرداد 1332 نیز ارتش حضور داشت. بخشی از چگونگی این حضور به تعریف وظایف ارتش در طرح کودتا بازمی‌گردد. این طرح شامل چهار بخش عمده بود: نخست، ظرفیت تبلیغاتی و سیاسی سازمان سیا علیه مصدق به کار گرفته شود؛ دوم، مخالفان مصدق به تحصن در مجلس تشویق شوند؛ سپس اغتشاش ایجاد کنند تا تنش و آشفتگی افزایش یابد؛ سوم، چون با شاه درباره کودتا مشورت نشده بود، ضروری بود موافقت او با عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست‌وزیری کسب شود؛ چهارم، حمایت افسران رده بالا در ارتش جلب شود.[1]  
بر مبنای طرح سیا ارتش از جمله بازوهای اجرایی کودتا به‌شمار می‌آمد. در عمل نیز یکی از کانون‌های مهم مخالفان دولت مصدق، «کانون افسران بازنشسته» متشکل از نظامیان و افسران بازنشسته‌ای بود که به رهبری سرلشکر فضل‌الله زاهدی ساماندهی شده بودند.[2] افسران سلطنت‌طلب در قالب «کمیته نجات وطن» باز هم به رهبری زاهدی و با همراهی کرمیت روزولت، افسران دارای پست‌های حساس نظامی را جذب و برای اجرای طرح کودتا با خود همراه کردند.[3] بنابراین گروهی از ارتشی‌ها تحت هدایت زاهدی در مقابل مصدق صف‌بندی شدند. این نیروهای مخالف مصدق و همراه با کودتا با اجرای طرح نخست کودتا در شب 25 مرداد سوار بر تعدادی کامیون ارتشی به دستگیری افراد ‌اقدام کردند. «بنابراین حدودا در ساعت 23:30 چند نفر افسر و شمار چشمگیری سرباز به خانه حسین فاطمی، وزیر امور خارجه کابینه مصدق، هجوم بردند و او را پیش از آنکه فرصت داشته باشد کفش‌هایش را بپوشد، دستگیر کردند و به زور از آنجا بردند. این شمار اندک دستگیرشدگان به مقر گارد کاخ شاهنشاهی، سعدآباد، واقع در شمیران انتقال یافتند.»[4]
 
از سویی نیز سرهنگ نعمت‌الله نصیر، فرمانده گارد شاهنشاهی، فرمان عزل مصدق را در همین شب به او تسلیم کرد. او پیش از اینکه برای تحویل فرمان شاه به منزل مصدق بیاید، نیروهایی از پایگاه گارد شاهنشاهی را برای بازداشت مصدق با خود آورده بود. هم‌زمان نیز شاخه نظامی کودتا مشغول انجام دادن مأموریت‌های محوله بود،[5] اما در مقابل این اقدامات، گروهی از افسران حامی مصدق نصیری را بازداشت کردند. آنها همچنین در نقاط مختلف شهر مستقر شدند و جست‌وجوی وسیعی را برای بازداشت زاهدی آغاز کردند.[6] سازماندهی این نیروها در دست سرلشکر محمدتقی ریاحی، رئیس ستاد ارتش، از نیروهای وفادار مصدق بود. سیا در گزارش خود دراین‌باره نوشته است:
«کاملا مسلم به نظر می‌رسد که ریاحی پیش از نیمه‌شب توانسته است گروهی از سربازان را در نقاط مهم نظامی که احتمال زیادی می‌رفت مورد حمله واقع شوند، استقرار دهد. چه رویداد یا واکنشی از سوی ریاحی و دیگران که به مصدق وفادار بودند، پدید آمد که موجب شد افسران هوادار زاهدی در انجام وظایفشان تردید و تزلزل نشان دهند، خود موضوعی است که به‌روشنی معلوم نشده است. با وجود این نکته آشکار این است که رئیس ستاد زاهدی، سرلشکر باتمانقلیچ [از حامیان کودتا] خود را باخت و پنهان شد. بدون تردید این حرکت باتمانقلیچ روحیه نظامی افراد را در این برهه حساس و بحرانی به اندازه زیادی پایین آورد و موجب شد تا خبر دستگیری نصیری به سرعت پراکنده شود».[7]
 
بنابراین از 25 مرداد مشخص شد که گروهی از ارتشی‌ها در مقابل مصدق و گروه دیگر در حمایت از او موضع‌گیری کردند و حتی دست به اقدام زدند. اقدامات نیروهای وفادار به مصدق یکی از عوامل شکست کودتا در 25 مرداد بود و موجب شد محمدرضا پهلوی کشور را ترک کند. علاوه بر این بازداشت افراد دخیل در کودتا آغاز شد. از نظامیان غیر از سرلشکر زاهدی، که بازداشت نشد، باتمانقلیچ: رئیس ستاد ارتش در دولت کودتا، سرهنگ زندکریمی: رئیس ستاد کودتاچیان، سرهنگ اسکندر آزموده: مسئول اشغال مرکز تلفن بازار و جنوب شهر و برخی دیگر از افسران عالی‌رتبه عضو شبکه نظامی کودتا دستگیر شدند.[8]
 
با شکست طرح اولیه کودتا، استراتژی دیگری جایگزین شد. آنچه در این استراتژی به ارتش مرتبط بود انتشار بیانیه‌ای مبنی بر دعوت نیرو‌های مسلح در حمایت از شاه بود.[9] علاوه بر این، هیئت مستشاری آمریکا، طرفداران زاهدی را مسلح و برای کسب پشتیبانی پادگان‌های نظامی دیگر شهرستان‌ها اقدام کرد؛ چنان‌که روزولت افرادی را با فرمان شاه پیش فرماندهان نظامی اصفهان و کرمانشاه فرستاد تا این فرماندهان را نسبت به کودتا همراه یا حداقل بی‌طرف سازند. فرستادگان روزولت روز ۲۶ مرداد موافقت قطعی تیمور بختیار (فرمانده پادگان کرمانشاه) را برای کودتا جلب کردند و از او خواستند تا روز ۲۸ مرداد با تمامی نیروهایش به سمت تهران حرکت کند.[10] طبق گزارش سازمان سیا از ظهر 28 مرداد نیروی نظامی و پلیس به صورت مستقیم جمعیتی را با هدف کودتا رهبری کرد. گروهی از افسران ارتش، که پیش از این «از شرکت در عملیات نظامی که به وسیله تی‌پی آژاکس تدارک دیده شده بود بر حذر داشته بودند، اکنون به ‌طور جداگانه ولی شایسته و انفرادی عمل می‌کردند. در ساعت 13 دفتر مرکزی اداره تلفن، واقع در میدان سپه به دست نیروهای وفادار به شاه افتاد. اندکی پس از ساعت 13 خبرنگار آسوشیتدپرس تلگرافی را در آنجا به ثبت رسانید که در آن گزارش کوتاهی از درگیری‌ها ارائه می‌شد. آن‌گاه این جنگ و درگیری به چند صد یارد دورتر و به ستاد شهربانی و ساختمان وزارت امور خارجه کشیده شد، درست آن سوی خیابان عریضی که در آنجا واقع شده بود. مدافعان شهربانی تقریبا تا ساعت 16 ایستادگی کردند».[11] باز هم منزل مصدق به کانون درگیری بین حامیان و مخالفان او بدل شد. اوایل بعدازظهر سرتیپ حسین قدس نخعی، از نظامیان حامی کودتا، با گروهی از اعضای گارد شاهنشاهی به خانه دکتر مصدق حمله کردند. نظامیان طرفدار مصدق با سه عراده تانک به دفاع پرداختند. نیروهای کودتا نیز شش عراده تانک از ساختمان رادیو تهران به آنجا بردند. نبردی سخت به مدت دو ساعت بین آنها رخ داد تا اینکه نیروهای کودتا پیروز شدند.[12]
 

گشت‌زنی فضل الله زاهدی در خیابانها پس از احراز موفقیت کودتا
گشت‌زنی فضل‌الله زاهدی در خیابان‌ها پس از احراز موفقیت کودتا

رویکرد دوگانه ارتش: حمایت از مصدق در مقابل وفاداری به شاه
بنابر شواهد تاریخی فوق، ارتش در کودتای 28 مرداد رویکرد یکدست و واحدی نداشت. بخشی از ارتش ایران، به‌ویژه برخی از فرماندهان ارشد و سربازان، به دلیل تمایلات ملی‌گرایانه و حمایت از سیاست‌های ضداستعماری مصدق، از دولت ملی حمایت می‌کردند. این گروه معتقد بودند که مصدق به عنوان نماد استقلال و آزادی ایران، باید در قدرت باقی بماند. یکی از چهره‌های شاخص این جناح سرلشکر ریاحی، رئیس ستاد ارتش، بود. ریاحی به دلیل وفاداری به مصدق، تلاش کرد تا ارتش را در مسیر حمایت از دولت ملی نگه دارد؛ به همین دلیل نیز پس از کودتا برکنار و زندانی شد.[13] علاوه بر ریاحی، برخی از واحدهای نظامی در شهرهای مختلف نیز از دولت ملی حمایت می‌کردند؛ برای مثال، در روزهای منتهی به کودتا، برخی از سربازان و افسران در تهران و دیگر شهرها حاضر به اجرای دستورات ضد مصدق نبودند. این مقاومت نشان‌دهنده وجود گرایش‌های قوی ملی‌گرایانه در بخش‌هایی از ارتش بود. در مقابل، بخش‌های دیگری از ارتش به‌ویژه گارد شاهنشاهی و برخی از فرماندهان ارشد، وفاداری خود را به شاه حفظ کردند. این گروه معتقد بودند که شاه، به عنوان نماد وحدت ملی و حافظ منافع کشور، باید در قدرت باقی بماند. سرلشکر زاهدی، که پس از کودتا به نخست‌وزیری رسید، یکی از چهره‌های کلیدی در سازماندهی نیروهای طرفدار شاه بود. زاهدی با همکاری سازمان‌های اطلاعاتی خارجی مانند سیا و ام‌آی 6، عامل محوری در اجرای کودتا بود. او با حمایت مستقیم شاه و همکاری خارجی‌ها، توانست بخش‌هایی از ارتش را برای اجرای کودتا بسیج کند.[14] این گروه از ارتشی‌ها پس از پیروزی کودتا، پست‌های حساس و مهم و یک درجه ترفیع گرفتند و نشان رستاخیز را که نشان ویژه شرکت‌کنندگان در کودتا بود، دریافت کردند.[15] پس از کودتا، بسیاری از افسران و سربازانی که از مصدق حمایت کرده بودند، برکنار، زندانی یا اعدام شدند. این پاکسازی گسترده باعث شد ارتش به نهادی کاملا وفادار به شاه تبدیل شود.
 
عوامل تأثیرگذار بر رویکرد ارتش
رویکرد دوگانه ارتش تحت تأثیر عوامل مختلفی چون تقسیمات درونی ارتش، نفوذ خارجی و ترس از کمونیسم شکل گرفته بود:
 
1. تقسیمات داخلی ارتش:
ارتش ایران در آن زمان از نظر ایدئولوژیک و سیاسی یکدست نبود. برخی از افسران به دلیل تمایلات ملی‌گرایانه از مصدق حمایت می‌کردند، درحالی‌که دیگران به دلیل وابستگی به دربار و منافع شخصی، وفادار به شاه باقی ماندند. این تقسیم‌بندی ناشی از اختلافات عمیق درون نهاد ارتش بود که به مرور زمان تشدید شده بود.[16]
 
2. نفوذ خارجی:
دخالت قدرت‌های خارجی به‌ویژه آمریکا و انگلستان در تشدید اختلافات داخلی ارتش مؤثر بود. این قدرت‌ها با استفاده از شبکه‌های نفوذ خود، تلاش کردند وفاداری بخش‌هایی از ارتش را به سمت شاه سوق دهند. سازمان‌های اطلاعاتی خارجی مانند سیا و ام‌آی 6 با ارائه پول، وعده‌های سیاسی و حمایت‌های لجستیکی توانستند برخی از فرماندهان ارتش را به همکاری با کودتا ترغیب کنند.
 
3. ترس از کمونیسم:
برخی از افسران ارتش به دلیل ترس از گسترش نفوذ حزب توده و شوروی، ترجیح دادند از شاه حمایت کنند. این ترس یکی از عوامل مؤثر در جلب حمایت بخش‌هایی از ارتش به سمت کودتا بود. بسیاری از فرماندهان ارتش معتقد بودند که سرنگونی مصدق می‌تواند از گسترش کمونیسم در ایران جلوگیری کند.[17]
 
نتیجهگیری
کودتای ۲۸ مرداد به تقویت حضور و تأثیرگذاری قدرت‌های خارجی در ایران انجامید و استقلال سیاسی کشور را به‌شدت تضعیف کرد. این واقعه نه تنها یک رویداد سیاسی، بلکه نشان‌دهنده شکاف‌های عمیق درون نهادهای کلیدی ایران از جمله ارتش بود. رویکرد دوگانه ارتش در این کودتا، با حمایت برخی واحدها از مصدق و وفاداری دیگران به شاه، نشان می‌دهد که این نهاد تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی به‌شدت تقسیم شده بود. این تقسیم‌بندی نه تنها به سرنگونی دولت ملی انجامید، بلکه تأثیرات بلندمدتی بر ساختار سیاسی و نظامی ایران گذاشت؛ چنان‌که پس از این، با حذف نیروهای مستقل و مخالف کودتا در ارتش فضای یکدستی بر ارتش حاکم شد و ارتش به نیرویی تابع اوامر شخص شاه و وابسته بدل شد که هیمنه و اقتدار خود را مدیون امیال و منویات شاه و دلارهای نفتی بود.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. مارک گازیوروسکی، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، ترجمه سرهنگ غلامرضا نجاتی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۷، ص ۳۲.
[2]. فخرالدین عظیمی، بحران دموکراسی در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و بیژن نوذری، تهران، البرز، ۱۳۷۲، صص 141 و 415.
[3]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمند و حسن شمس‌آبادی و محسن شانه‌چی، تهران، نشر مرکز، چ سوم، ۱۳۷۹، ص ۲۵۱.
[4]. محمدعلی کاتوزیان و غلامرضا وطن‌دوست، اسناد سازمان سیا درباره کودتای 28 مرداد و سرنگونی دکتر مصدق، تهران، رسا، 1379، صص 114-115.
[5]. همان، ص 114.
[6]. مارک گازیوروسکی، همان، ص 34.
[7]. محمدعلی کاتوزیان و غلامرضا وطن‌دوست، همان، صص 116–117.
[8]. باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران؛ از مشروطه تا انقلاب، تهران، نشر گفتار، 1369، ص 350.
[9]. همان، ص 35.
[10]. ف. م جوانشیر، تجربه ۲۸ مرداد (نظری به تاریخ جنبش ملی شدن نفت ایران)، تهران، انتشارات حزب توده ایران، ۱۳۵۹، ص ۲۹۳.
[11]. محمدعلی کاتوزیان و غلامرضا وطن‌دوست، همان، ص 139.
[12]. همان، صص 143-144.
[13]. یرواند آبراهامیان، همان، ص ۲۸۷.
[14]. مارک گازیوروسکی، همان، ص ۱۵۴.
[15]. محمدعلی سفری، قلم و سیاست، ج ۲، تهران، نشر نامک، ۱۳۷۳، ص ۲۳.
[16]. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن از ناسیونالیسم تا کودتا، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۹، ص ۲۳۱.
[17]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، همان، ص ۲۹۰.
 


کد مطلب: 25933

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/25933/ماهیت-دوپاره-ارتش-کودتا

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir