کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

گذری بر حیات مطبوعات ایران در دوره پسا رضاشاه؛

تأثیر مثبت اشغال ایران در جنگ جهانی دوم

11 تير 1402 ساعت 17:00

مولف : سارا اکبری

از انقلاب مشروطه تا تثبیت قدرت رضاشاه فعالیت‌های مطبوعاتی ایران با وجود محدودیت‌ها و فشارهای گوناگون نسبتا پررونق و پویا بود. با تثبیت قدرت رضاشاه کم‌کم از رونق و پویایی مطبوعات کاسته شد و نظارت و سانسور دولتی فزونی گرفت. این وضعیت تا شهریور 1320ش ادامه یافت



پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ تاریخ مطبوعات در ایران نزدیک‌ به 89 سال از عمر خود را در دوره قاجاریه گذرانده است‌. وقوع انقلاب مشروطه که با تأکید بر حقوق سیاسی و اجتماعی مردم، خواستار برقراری آزادی، عدالت و برابری، آزادی مطبوعات، برقراری نظام پارلمانی و... همراه بود، زمینه‌‌ساز بیداری مردم و آغاز فصل جدیدی در حیات مطبوعات گردید؛ به‌طوری که از انقلاب مشروطه تا تثبیت قدرت رضاشاه فعالیت‌های مطبوعاتی ایران با وجود محدودیت‌ها و فشارهای گوناگون نسبتا پررونق و پویا بود. با تثبیت قدرت رضاشاه کم‌کم از رونق و پویایی مطبوعات کاسته شد و نظارت و سانسور دولتی فزونی گرفت. این وضعیت تا شهریور 1320ش ادامه یافت، ولی به محض کناره‌گیری رضاشاه از قدرت و باز شدن فضای باز سیاسی، حوزه مطبوعات هم مانند حوزه‌های دیگر بسیار دگرگون شد. این نوشتار کوتاه به بررسی وضعیت حاکم بر مطبوعات ایران با تأکید بر مسئله آزادی مطبوعات پس از رویدادهای شهریور 1320ش اختصاص یافته است.
 
از «جو سیاسی» تا «مصالح دولت»
از آغاز انتشار اولین روزنامه ایرانی به نام «کاغذ اخبار» توسط میرزا صالح شیرازی در سال 1216ش (دوره محمدشاه قاجار) همواره حیات مطبوعات ــ آزادی یا سانسور و افزایش یا کاهش تعداد آنها ــ در ایران تابع دو عامل جو سیاسى کشور و مصالح دولت بوده است. همچنان که تناسب افزایش ملایم و تدریجى آغاز روزنامه‌‌نگارى تا نیمه اول دهه 1280ش ناگهان به سبب وقایع مشروطیت تغییر مى‌کند و سیر صعودی در پیش می‌گیرد از سال 1305ش که با سلطنت رضاخان مقارن است، مطبوعات به سراشیب سقوط مى‌افتند و سال به سال علاوه بر آنکه از تعداد مطبوعات در حال انتشار کاسته مى‌شود، از نشریات جدید نیز خبرى نیست.
 
رویدادهای شهریور 1320ش و اشغال ایران توسط نیروهاى انگلیس و شوروى بار دیگر جو سیاسی حاکم بر کشور را تغییر داد و بازار مطبوعات را نیز داغ کرد. در واقع، هرچند که اشغال ایران به دست نیروهای متفقین پیامدهای ناگوار و منفی اقتصادی برای ملت ایران داشت، در بعد سیاسی تأثیر مثبتی بر جای نهاد و آن گشایش فضای باز سیاسی برای گروه‌ها و بازیگران تازه بود.[1] شاه جدید، محمدرضا پهلوی، سوگند یاد کرد که به اصول مشروطیت وفادار خواهد بود و در اجرای دقیق قوانین برای حصول تأمین قضایی و اصلاحات مربوط به امور اجتماعی و اقتصادی اهتمام خواهد ورزید.[2] در حقیقت شرایط خاص کشور ایجاب می‌کرد که محمدرضا پهلوی برای تثبیت حکومت خود و عبور از مرحله ضعف و دشواری‌های اولیه پس از سقوط پدرش، تا حدی رفتار مسالمت‌آمیز و مصلحت‌جویانه در پیش گیرد و مخالفان داخلی و خارجی را بر همین اساس اگر نه موافق خود بلکه حداقل به سکوت وا دارد.
 
در این میان، پایان زمامداری پهلوی اول آغاز آرایش سیاسی جدیدی در مطبوعات بود؛ به‌طوری که نیروهای سرکوب‌شده دو دهه پیش به صحنه سیاسی آمدند تا از راه‌های ممکن منافع خود را حفظ کنند و در مقام نمایندگی قشرها و گروه‌های اجتماعی در توزیع قدرت و تصمیم‌گیری‌های سیاسی سهیم شوند. انتشار روزنامه‌ و مجله‌ از ابزار مؤثر در این حوزه بود و به همین دلیل افرادی با دیدگاه‌های متفاوت فعالیت سیاسی خود را از طریق مطبوعات آغاز کردند.[3]  
 
دکه مطبوعاتی
شماره آرشیو: 88-۱۳۷ع
 


ارمغان اشغال برای مطبوعات
مستندات تاریخی حکایت از این امر دارد که به دنبال حمله متفقین به ایران و تبعید رضاشاه، مطبوعات دوره دیگری از آزادی را تجربه کردند. یکی از ویژگی‌های مطبوعات این دوره گسترش کمّی و تنوع فکری، سیاسی و اجتماعی افراد فعال در عرصه مطبوعات است. شمار روزنامه‌ها و مجلاتی که در این دوره منتشر می‌شد طرف قیاس با گذشته نبود. تنها ظرف سه ماه بعد از شهریور 1320ش نزدیک به سیصد مجوز انتشار روزنامه و مجله صادر شد و در مدت زمان کوتاهی تعداد مطبوعات ایران، به‌رغم محدودیت امکانات چاپ و نشر و درصد گسترده بی‌سوادی در کشور، به بیش از یک‌هزار عنوان رسید.[4]

مشخصه دیگر مطبوعات این دوره تغییرات محتوایی و انتقادی‌تر شدن آنهاست. برخلاف سال‌های حکومت رضاشاه، که محتوای روزنامه‌ها و مجلات اغلب دربرگیرنده اخبار رسمی و مورد تأیید مقامات مسئول، آگهی و مطالب غیرسیاسی بود، فضای حاکم بر مطبوعات پس از شهریور 1320 فضای انتقاد و حتی مخالفت بود. مطبوعات در لابه‌لای صفحات خود به اسم حمله به رضاشاه و سیاست‌های وی، انتقادات شدیدی هم از سیاست‌‎های حاکمان فعلی می‌کردند. افزون بر این، ظهور نشریاتی با گرایش چپ و آرمان‌های کمونیستی بسیار چشمگیر بود.[5]

شکل‌گیری و گسترش نهادها و تشکلات مطبوعاتی را نیز باید نمود دیگری از رونق و پویایی مطبوعات ایران در دهه 1320ش دانست. در این دوره دست‌اندرکاران مطبوعات کوشیدند با ایجاد نهادها و تشکلات مختلف، از حقوق متناسب با رسالت و جایگاه خود دفاع کنند تا آنجا که در برخی موارد واکنش مطبوعات به تلاش دولت برای توقیف، حذف و مهار روزنامه‌ها و نشریات به صورتی هماهنگ و در قالب تشکلات مطبوعاتی مختلف ملی و محلی درآمد.[6]  
 
نظارت و سایه سنگین بیگانگان
اگرچه پس از حوادث شهریور 1320ش مطبوعات ایران پس از سال‌های طولانی اختناق و سکوت بار دیگر نوعی آزادی نسبی و فرصت فعالیت یافتند، اما از همان آغاز کار سایه بیگانگان روس و انگلیسی بر فضای آزاد مطبوعات ایران سنگینی می‌کرد. ازآنجاکه دولت و دربار پایه‌های حکومت را سست می‌دیدند و تاب و توان مقابله با مطبوعات را نداشتند نخستین مقابله‌کنندگان با مطبوعات ایران پس از 3 شهریور 1320ش، متفقین و سفارتخانه‌ها بودند که چنانچه مطلبی درباره آنان به نگارش در می‌آمد، بلافاصله واکنش نشان می‌دادند. توقیف روزنامه «اطلاعات» به دلیل انتقاد از بمباران شهرهای بی‌دفاع ایران و تعطیل شدن سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌های دولت‌های محور در 19 شهریور 1320ش نخستین نتیجه درگیری آنها با مطبوعات ایران بود.[7]  
 
عبور نیروهای متفقین از خیابان‌های تهران در شهریور 1320
عبور نیروهای متفقین از خیابان‌های تهران در شهریور 1320
شماره آرشیو: 342-۸ع
 
از همان آغاز، درحالی‌که مطبوعات در انتقاد از وکلا، وزرا و حتی خود شاه آزادی داشتند، نوشتن بر ضد متفقین و به سود کشورهای محور، که در حال جنگ بودند، محدودیت‌هایی را در پی داشت.[8] سفارتخانه‌های انگلستان و شوروی همواره به بهانه اینکه مطبوعات ایران اسرار جنگی را فاش می‌کنند و مطالب ناروا و توهین‌آمیزی علیه آنها به چاپ می‌رسانند، نسبت به عملکرد و محتوای مطبوعات معترض و خواهان اعمال نظارت و سانسور جدی بودند. در واقع، با اشغال ایران، سانسور نظامی شوروی و انگلستان روزنامه‌ها و مجلات و محمولات پستی ایران را دربر گرفت؛ به‌گونه‌ای که نشر هرگونه اخبار از منابع خبری و مطبوعاتی آلمانی، ایتالیایی و ژاپنی ممنوع بود و جراید فقط حق نشر اخبار صادره از منابع انگلیس و شوروی و متفقین آنها را داشتند.[9]
 
تلاش برای تداوم آزادی در سایه تحدیدات داخلی و خارجی
در میان مطالب مطبوعات پس از شهریور 1320ش، بحث‌های سیاسی و اقتصادی مرتبه اول را داشت. به استثنای معدودی از روزنامه‌ها، تقریبا تمام آنها حمله به دولت را وظیفه اصلی خود می‌دانستند و این جریان تا وقوع حادثه معروف 17 آذر 1321ش جنبه عمومی داشت.[10] اتخاذ چنین رویکردی از سوی بخش عمده‌ای از مطبوعات، گذشته از سفارتخانه‌ها، دربار و اعضای خاندان سلطنت را هم از مطالب برخی روزنامه‌ها و نشریات بسیار ناراضی و خشمگین ساخت. دستگاه‌‌های مختلف اداری و افراد و سازمان‌های غیر حکومتی نیز گاهی به عملکرد مطبوعات معترض بودند و از دولت می‌خواستند که به نحو مقتضی از افشاگری‌ها و احیانا شایعه‌پراکنی‌های روزنامه‌ها و نشریات جلوگیری کند.[11] در نتیجه، دولت نیز از راه‌های مختلف به تحدید مطبوعات اقدام می‌کرد که بارزترین نمود آن «مقید به سانسور» کردن تمام مقالات و تفاسیر مربوط به جنگ بود.
 
گرچه ارباب جراید اوضاع و دیدگاه‌های همسانی نداشتند، هنگامی که با عوامل تهدیدکننده حقوق و آزادی مطبوعات روبه‌رو می‌شدند واکنش‌هایی نسبتا یکپارچه داشتند. بخشی از این واکنش‌ها، انتقادها و اعتراض‌های کتبی دست‌اندرکاران مختلف مطبوعات به عملکرد و مواضع دولت بود.[12] در مواقعی که دولت به دلایل و شیوه‌های گوناگون درصدد بر می‌آمد تا آزادی عمل مطبوعات را محدود کند، مسئولان مطبوعات و روزنامه‌نگاران با نوشتن نامه‌هایی به مقامات مختلف، انتقاد و اعتراض خود را بیان می‌کردند و به دفاع از حریم مطبوعات برمی‌خاستند.
 
واکنش و اعتراض به تحدید و سانسور مطبوعات به اعضای جامعه مطبوعات منحصر و محدود نبود، بلکه نهادهای دیگری مانند مجلس و برخی دستگاه‌های اجرایی نیز اتخاذ سیاست سرسختانه را در برابر مطبوعات چندان نمی‌پسندیدند و گاهی بنا به دلایلی در مقام دفاع از حریم و حقوق مطبوعات برمی‌آمدند.[13] ولی این‌گونه واکنش‌ها آن‌چنان که باید کارگر نیفتاد و پس از کودتای 28 مرداد 1332ش، سیاست سانسور و تحدید مطبوعات با شدت و جدیت بیشتری دنبال شد و فضای سنگین و نفس‌گیری که محصول حکومت کودتا بود ادامه حیات را روزبه‌روز برای مطبوعات دشوارتر کرد و سرانجام اجرا شدن قانون مطبوعات سال 1334ش به یک دوره نسبتا پر نشیب و فراز تاریخ مطبوعات ایران نقطه پایان گذاشت.

فرجام سخن
موج جدید انتشار جراید و نشریات مستقل و مردمى در سال 1320 و پس از فرار رضاخان و سرنگونى حکومت او و مقارن جنگ جهانى دوم آغاز شد و تا کودتاى 28 مرداد 1332 ادامه داشت. تخلیه تدریجى خاک وطن از قواى متجاوز نیز بازار مطبوعات را سرد نکرد؛ زیرا وقایع مختلف داخلى مانند مسئله نفت، خلع ید از انگلیسی‌ها و ملى شدن نفت، علاقه و توجه مردم را به سرنوشت خود و هیجانات سیاسى برانگیخت؛ به‌طوری که انعکاس آن را در مندرجات مطبوعات و در تعداد عناوین مى‌یابیم؛ چنان‌که فقط در هفت سال بین 1326 تا سال 1332 تعداد 1718 عنوان جدید از چاپخانه بیرون آمد.
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1] . جان فوران، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، 1378، صص 393-399.
[2] . حسین مکی، تاریخ بیست‌‌ساله ایران، 1374، ص 86.
[3] . مطبوعات عصر پهلوی؛ تهران‌مصور، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، مقدمه.
[4] . نشست تخصصی بررسی نقش مطبوعات در بسترسازی کودتای ۲۸ مرداد، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، 1384، ص 93.
[5] . محمدابراهیم انصاری لاری، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، تهران، سروش، 1375، صص 92-93.
[6] . محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج 2، تهران، علم، 1372، ص 78.
[7] . سیدفرید قاسمی، اولین‌های مطبوعات ایران، تهران، آبی، 1380، صص 83-84.
[8] . محمد بهارلو، «سانسور و فکر خطرناک نویسنده»، دنیای سخن، ش 73 (1376)، ص 29.
[9] . خسرو معتضد، چکمه و قلم، ج 2، تهران، البرز، 1390، ص 190.
[10] . حسین ابوترابی، مطبوعات ایران از شهریور 1320تا 1326، تهران، اطلاعات، 1366، ص 10.
[11] . احمد گل‌محمدی و دیگران، اسنادی از مطبوعات ایران (1340-1320ش)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380.
[12] . همان.
[13] . همان.


کد مطلب: 24857

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/24857/تأثیر-مثبت-اشغال-ایران-جنگ-جهانی-دوم

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir