پیمان بغداد و اهداف و پیامدهایش؛

رهاورد پیمان بغداد برای کشورهای خاورمیانه

پیمان بغداد را باید به عنوان یکی از بازتاب‌های جنگ سرد میان بلوک شرق به رهبری شوروی و نیز بلوک غرب به رهبری آمریکا در خاورمیانه ارزیابی کرد. بازیگران اوّلیه پیمان بغداد دو کشور عراق و ترکیه بودند، اما کشورهای پاکستان و ایران نیز در مهرماه 1344 به این پیمان پیوستند
رهاورد پیمان بغداد برای کشورهای خاورمیانه
 
با پایان یافتن جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد میان قدرت‌های غرب و شرق به رهبری آمریکا و شوروی، دو قدرت ضمن تلاش برای گسترش حوزه نفوذ خود در جهان، جلوگیری از نفوذ یکدیگر در جهان را به بزرگ‌ترین دغدغه دو کشور تبدیل کردند. در این میان استراتژی آمریکا جلوگیری از نفوذ کمونیسم در جهان به‌ویژه در حوزه خاورمیانه بود. آمریکا بدین منظور پس از ناتو در غرب و سیتو در شرق آسیا، مشوق پیمان بغداد به عنوان حلقه امینی علیه شوروی و گسترش کمونیسم گردید؛ به گونه‌ای که در آن اهداف نظامی و اقتصادی با هم جمع شده بود.
 
با کودتای عبدالکریم قاسم در 1958م در عراق و خروج او از پیمان بغداد، این پیمان با تغییر نام به سازمان پیمان مرکزی (سنتو) به ترکیه و آنکارا منتقل گردید. پیمان بغداد موجبات تشدید رقابت و چالش‌های شدید در خاورمیانه گردید. شوروی شدیدا به آن به‌ویژه عضویت ایران در آن اعتراض کرد. در داخل نیز اعتراضات مردمی مشکلاتی را برای دولتمردان ایران فراهم کرد.
 
سازمان پیمان مرکزی (سنتو) یا پیمان بغداد را باید به عنوان یکی از بازتاب‌های جنگ سرد میان بلوک شرق به رهبری شوروی و نیز بلوک غرب به رهبری آمریکا در خاورمیانه ارزیابی کرد. بازیگران اوّلیه پیمان بغداد دو  کشور عراق و ترکیه بودند که در 5 اسفند 1333ش طی معاهده‌ای با عنوان «پیمان همکاری متقابل» سنگ بنای پیمانی را بنا نهادند که آغازگر چالش‌های شدیدی میان کشورهای خاورمیانه گردید. در نهایت به دلیل امضای این پیمان نظامی در پایتخت عراق این پیمان به «پیمان بغداد» معروف شد.1
 
هدف ظاهری و اعلام‌شده پیمان بغداد «تضمین دفاع و امنیت منطقه خاورمیانه اعلام شده بود و در آن به ماده 51 منشور سازمان ملل اشاره شده بود».2 با توجه به اینکه در مفاد این پیمان ورود کشورهای منطقه آزاد گذارده شده بود، بنابراین کشورهای پاکستان و ایران در مهرماه سال 1344 به این پیمان پیوستند.
 
همان‌گونه که اشاره گردید، با کودتای نظامی در عراق در سال 1337ش، تحت فشار اعراب، شوروی و نیز نیروی چپ‌گرا در عراق، عبدالکریم قاسم، فرمانده کودتا که خود یک نظامی چپ‌گرا بود، این پیمان را نادیده گرفت و متعاقب آن، مرکزیت این پیمان با نام جدید «سنتو» (سازمان پیمان مرکزی)، به ترکیه منتقل شد.
 
اهداف و دستاوردهای پشت پرده قدرت‌های فرامنطقه‌ای
این پیمان حلقه تکمیلی پیمان ناتو در غرب و پیمان سیتو در شرق آسیا بود که می‌توانست در کنار منافعی که برای هر یک از اعضای آن در برداشته باشد، عمدا منافع بلوک غرب علیه کمونیسم و شوروی را به نفع آمریکا و انگلستان تأمین کند. آمریکا و انگلیس به منظور کاستن از هزینه‌های سیاسی و اقتصادی خود در پی حضور غیرمستقیم در خاورمیانه بودند تا با صرف هزینه کمتر در برابر خطر گسترش حوزه نفوذ کمونیسم و شوروی مقابله نمایند. در بیرون از خاورمیانه نیز انگلستان در فروردین 1334ش رسما به این پیمان ملحق شد.
 
انگلستان، با ورود به این پیمان بر آن بود تا به عنوان عضو رابط پیمان بغداد با ناتو، ضمن نظارت بر منافع غرب و برای جلوگیری از خارج شدن اعضای این پیمان از اهداف واقعی تشکیل پیمان بغداد، نفوذ خود در منطقه را که در آن سال‌ها به‌شدت در حال کاهش بود، حفظ کند و از خطرهای احتمالی متوجه کشورهای تحت نفوذ خود جلوگیری نماید.3
 
آمریکا که بازیگر اصلی و پشت پرده پیمان بغداد بود هرگز وارد پیمان نشد. این کشور برای جلوگیری از ایجاد حساسیت بیشتر کشورهای عرب به‌ویژه مصر و جمال عبدالناصر، که از مخالفان جدی پیمان بود، و نیز دوری از درگیری مستقیم با شوروی، از امضای سند و نیز ورود رسمی به این پیمان خودداری کرد؛ به‌ویژه اینکه حضور مستقیم انگلستان در این پیمان، عمدا منافع مشترک دو قدرت را تأمین می‌کرد. با این توصیف آمریکا تنها به شرکت در کمیته‌های نظامی و ضد خرابکاری این پیمان رضایت داد.4 با وجود این، اغلب منابع جان فاستر دالس، وزیر خارجه وقت آمریکا در دولت آیزنهاور، را مشوق این پیمان راهبردی در خاورمیانه می‌دانند.
 
چرا کشورهای منطقه به پیمان بغداد پیوستند؟
اگرچه پیمان بغداد بر اثر هدایت‌های آمریکا و انگلستان به منظور مقابله با بلوک شرق و به‌ویژه شوروی و خطر کمونیسم متولد گردید، اما کشورهای عضو در پیمان دارای انگیزه‌ها و اهداف راهبردی مهمی بودند. اغلب این بازیگران انگیزه‌هایی همچون دستیابی به کمک‌های بیشتر از سوی آمریکا برای مقابله با خطرات خارجی از جمله ترس از قدرت گسترش‌خواه شوروی، مقابله با رقبا و دشمنان منطقه‌ای، کسب اعتبار و وجهه بین‌المللی برای مقابله با بحران‌های داخلی و خارجی را وجه همت خود در ورود به پیمان بغداد قرار داده بودند.
 
عدنان مندرس، نخست‌وزیر وقت ترکیه، که از بنیان‌گذاران پیمان بود، بر آن بود تا با وارد کردن ایران و عراق به پیمان، خط دفاعی مستحکمی را «از بُسفر تا کوه‌های مرتفع کشمیر با مرزهای روسیه ایجاد کند و از این طریق امنیت ترکیه را تأمین نماید».5
 
جلال بایار، رئیس جمهور ترکیه، بر آن بود که در موضوع قبرس از حمایت انگلیسی‌ها و غرب بهره‌مند شود؛ به این معنا که «انگلیس‌ها در موضوع قبرس بدون جلب نظر و حصول موافقت آن دولت اقدامی ننمایند».6 علاوه بر آن ترکیه که پس از جنگ مشمول دریافت کمک‌های آمریکا برای مقابله با نفوذ شوروی کمونیستی بود، برای تداوم این کمک‌ها می‌بایست در طرح‌های غرب در منطقه مشارکت می‌کرد. بارزترین نشانه‌های این همسویی عضویت ترکیه در پیمان ناتو بود.
 
پاکستان نیز علاوه بر انگیزه بهره‌مندی از حمایت‌های نظامی، اقتصاد و سیاسی آمریکا و غرب، در پی آن بود تا در اختلافاتی که با افغانستان در مسئله پشتون‌ها و با هند در مسئله کشمیر داشت از حمایت‌های آمریکا و انگلیس بهره‌مند شود. رجال این کشور همچنین در پی رقابت اتمی با هند به دنبال کمک‌های فنی انگلستان برای بهره‌مندی از راکتور اتمی و انرژی هسته‌ای بودند.7
 
اما پس از جنگ‌های هند و پاکستان و نیز تشکیل کشور بنگلادش به علّت دلسردی پاکستان از حمایت‌های آمریکا و انگلستان، این کشور انگیزه‌های حضور فعال خود در پیمان سنتو (بغداد سابق) را از دست داد و این دومین ضربه مهم به این پیمان پس از کودتای عراق بود.
 
حسین علاء، نخست‎وزیر ایران، قبل از شرکت در اجلاس وزیران در بغداد مورد سوء قصد... قرار گرفته و با سر باندپیچی‌شده در اجلاس حضور یافت  
اهداف ایران
آرمان ایران برای پیوستن به این پیمان در کنار کسب اعتبار بین‌المللی، تداوم جلب حمایت‌های نظامی، سیاسی و اقتصادی غرب و به‌ویژه آمریکا بود. تجربه دوبار اشغال ایران در دو جنگ جهانی به‌وسیله روس‌ها و نیز ماجرای عدم تخلیه آذربایجان توسط شوروی که با حمایت جدّی آمریکا ــ البته در قالب رقابت با شوروی ــ به سود ایران خاتمه یافت و نیز حمایت شوروی از حزب توده که دشمن رژیم به شمار می‌رفت، سردمداران ایران را بر آن داشت تا رسما با پیوستن به بلوک غرب ضمن کسب حمایت آنان، حاضر شوند تیغ اعتراضات و دشمنی عمیق‌تر روس‌ها را بر تن خود هموار کنند.
 
از نگاه دولتمردان ایران، با توجه به موقعیت حساس کشور، سیاست بی‌طرفی و «موازنه منفی» گذشته کارساز نبوده و برای اثبات آن، همواره اشغال ایران در دو جنگ، به‌رغم اعلام بی‌طرفی ــ به عنوان شاهد مثال ــ ذکر می‌شد. از نظر شاه ایران ورود به پیمان بغداد علاوه بر حفظ استقلال، موجبات بالا رفتن رفاه و تأمین آرامش مردم ایران را فراهم می‌آورد. محمدرضا پهلوی، مهم‌ترین وسیله برای مبارزه با مخالفان داخلی و شوروی را بهره‌مندی از مزایای قرار گرفتن در بلوک غرب و پیوستن به پیمان‌هایی مانند همین پیمان بغداد می‌دانست.9
 
پیامدهای پیوستن کشورهای عضو به پیمان بغداد
امضای پیمان بغداد و مشخص شدن صف‌بندی کشورهای منطقه، بحران جنگ سرد را به دل خاورمیانه کشاند. علاوه بر شوروی که این پیمان را «پیمانی تجاوزکارانه» خواند و آن را به زیان صلح و امنیت در خاور نزدیک و خاورمیانه ارزیابی کرد، جمال عبدالناصر، رئیس‌جمهور مصر، نیز آن را پیمانی علیه اندیشه‌های خود و نیز وحدت اعراب و به نفع آمریکا، انگلیس و شاه ایران قلمداد کرد.10 این پیمان در عراق در پی نارضایتی مردم این کشور از رژیم خودکامه، روند کودتای نظامیان را تسریع و تسهیل کرد.
 
در ایران ورود شاه به پیمان بغداد، علاوه بر اعتراضات شدیدالحن شوروی به ایران و استعماری و تجاوزگرانه خواندن آن و جلوگیری از فروش برنج ایران به شوروی، این عمل مغایر با سیاست خارجی شوروی که به‌زعم خود مخالف شدید با هر نوع گروه بندی ضد کمونیستی بود، ارزیابی شد.11
 
یادداشت‌های شدید شوروی به دولتمردان ایران باعث شد ایران طی یادداشت رسمی، به شوروی اطمینان دهد که به هیچ کشوری اجازه تأسیس پایگاه پرتاب موشک در خاک ایران را نخواهد داد و این پیمان تنها یک پیمان دفاعی می‌باشد و سرانجام به منظور کاهش تنش‌ها یک پیمان عدم تجاوز میان دو کشور منعقد شد.
 
در داخل نیز دولت به خاطر پیوستن به پیمان بغداد مورد انتقاد شدید قرار گرفت؛ برخی از نمایندگان مجلس، و تعدادی از رجال سیاسی و حتّی از خود کابینه حسین علاء از جمله وزیر خارجه وقت ایران نقض سیاست بی‌طرفی را از سوی حاکمیت زیر سؤال برده و آن را نافی منافع ایران قلمداد کرد.12 تعدادی از نمایندگان مجلس نیز پیمان بغداد را سبب فقر و بدبختی در کشور دانستند.
 
مردم به رهبری آیت‌الله کاشانی و نیز فدائیان اسلام از منتقدان پیوستن ایران به پیمان بودند، به گونه‌ای که حسین علاء، نخست‎وزیر ایران، قبل از شرکت در اجلاس وزیران در بغداد مورد سوء قصد گروه فدائیان اسلام قرار گرفته و با سر باندپیچی‌شده در اجلاس حضور یافت.13
 
فرجام سخن
پیمان بغداد برای کشورهای خاورمیانه به جز تشدید صف‌بندی‌ها و تنش‌های ماندگار، سود دیگری نداشت؛ شاید تنها فایده عملی کشورها از جمله ایران و ترکیه بهره‌مندی آنها از کمک‌های تسلیحاتی آمریکا و تسهیل ورود سلاح به این کشورها برای کنترل داخل و دفاع از منافع غرب در منطقه بود. کشورهای اقتدارگرای منطقه نیز به دلیل اطمینان از دفاع آمریکا و انگلیس و در کل بلوک غرب، خود را بی‌نیاز از جلب رضایت مردم دانسته و با تکیه بر غرب آسان‌تر به سروسامان دادن به امور امنیتی خود و نیز غلبه بر منتقدان پرداختند. کشورهای یوگسلاوی، اندونزی، مصر و هند با تشکیل جنبش عدم تعهد مخالفت خود را با این پیمان آشکارتر کردند و در پی تشدید اختلاف میان آمریکا و مصر، این کشور در ژوئیه 1956م، کانال سوئز را ملی اعلام کرد14 و بحران را به بیرون از منطقه هدایت کرد.
 
شوروی بر آن شد که کمک‌هایش را به کشورهایی که وارد این بلوک‌بندی غرب در خاورمیانه نشده بودند در جهان عرب از جمله، مصر، سوریه و اردن و ... متمرکز نماید. در این احوال اسرائیل از این تشتت در جهان اسلام بهره برد و به اهداف نظامی خود در منطقه جامه عمل بیشتری پوشاند.
 
کنفرانس پیمان بغداد با حضور هیئت‌های نمایندگی ایران، عراق و دیگر کشورهای عضو و ناظر در کراچی
کنفرانس پیمان بغداد زیر سایه پرچم آمریکا برگزار شد
کنفرانس پیمان بغداد با حضور هیئت‌های نمایندگی ایران، عراق و دیگر کشورهای عضو و ناظر در کراچی
شماره آرشیو: 1-5506-11ع

پی نوشت:
1. رک: علی جعفری، مرضیه یحیی آبادی، «بررسی پیمان بغداد، زمینه‌ها، آثار و نتایج آن در ایران»، پیام بهارستان، د 2، س 5، ش 17 (پاییز 1391).
2. روح‌الله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلامی شیعی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، صص 88-89.
3. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوره پهلوی، تهران، نشر پیکان، 1380، ص 238.
4. محمد اختریان، نقش امیرعباس هویدا در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران، تهران، علمی، 1375، ص 21.
5. ژرژ لنچافسکی، تاریخ خاورمیانه، ترجمه هادی جزایری، تهران، اقبال، 1337، ص 165. به نقل از: مسعود مرادی، سمیه‎‌ خانی‌پور، «پیمان بغداد»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، سال دوازدهم، ش 45 (زمستان 1389)، صص 139-159.
6. احمد آرامش، خاطرات سیاسی، به تصحیح غلامحسین‌ میرزا صالح، اصفهان، بی‌نا، بی‌تا، صص 194-195.
7. همان‌جا.
8. رک: علی جعفری، مرضیه یحیی آبادی، همان.
9. همان.
10. همان.
11. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، همان، ص 242.
12. رک: غلامرضا هوشنگ مهدوی، احمد میرفندرسکی، در همسایگی خرس، تهران، نشر پیکان، بهار 1382.
13. محمد اختریان، همان، ص 20.
14. هوشنگ مهدوی، همان، صص 243-244. https://iichs.ir/vdcd.o0j2yt0kka26y.html
iichs.ir/vdcd.o0j2yt0kka26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما