نگاهی به نتایج کودتای 28 مرداد برای خاندان پهلوی؛

آتش زیر خاکستر

پس از کودتای 28 مرداد، محمدرضا پهلوی برای فریب مردم و منحرف کردن افکار عمومی از کودتا و جبران عدم مشروعیت خود، وعده‌های متعددی به مردم داد، اما فارغ از اجرا شدن یا نشدن، پوچ بودن یا نبودن این وعده‌ها، هیچ کدام از این اقدامات رژیم، آتش زیر خاکستر ناشی از کودتای 28 مرداد را در سه دهه بعدی از بین نبرد. چرا کودتای 28 مرداد همچون آتش زیر خاکستر باقی ماند؟
آتش زیر خاکستر
 
نیروهای رژیم در روزهای پس از کودتا به پاکسازی کانون‌های مقاومت پرداختند و به‌شدت مخالفان رژیم و طرفداران دولت مردمی مصدق را سرکوب کردند. محمدرضا پهلوی برای فریب مردم و منحرف کردن افکار عمومی از کودتا و جبران عدم مشروعیت خود، وعده‌های متعددی به مردم داد؛ همچون افزایش درآمدها، ایجاد واحدهای مراقبت بهداشتی مجانی، آسفالت کردن جاده‌ها و بهبود اوضاع کشاورزی، افزایش آزادی سیاسی و... ، اما فارغ از اجرا شدن یا نشدن، پوچ بودن یا نبودن این وعده‌ها، هیچ کدام از این اقدامات عوام‌فریبانه رژیم، آتش زیر خاکستر ناشی از کودتای 28 مرداد را در طول سه دهه بعدی از بین نبرد. در ادامه این نوشتار قصد داریم به بررسی این موضوع بپردازیم که چرا کودتای 28 مرداد همچون آتش زیر خاکستر باقی ماند؟ این مقاله بر آن است که کودتای 28 مرداد از حکومت پهلوی، حکومتی نامشروع‌تر از پیش ساخت و همین مسئله طی دهه‌های پیش زمینه‌های سقوط آن را با سرعت بیشتر فراهم کرد.
 
1. سلسله اعتراضات دهه 1330: واقعه 16 آذر
پس از کودتای 28 مرداد و ایجاد محیط ترور و وحشت و اختناق، اقدامات اعتراضی توسط مبارزان علیه کودتاگران خاموش نشد و به صورت برگزاری تظاهرات و اعتراض در مساجد و پخش اعلامیه هرچند کوچک اما همچون آتشی زیر خاکستر مستمر انجام می‌شد؛ مثلا در 16 مهر 1332، در اولین ماه‌های تشکیل دولت کودتا شاهد تظاهراتی به نشانه اعتراض به حبس و محاکمه مصدق و دکتر شایگان و مهندس رضوی هستیم. در این روز دانشگاه و مدارس تهران و بازار تعطیل شد و مردم با دادن شعار «مصدق پیروز است»، اقدام به راهپیمایی نمودند که به درگیری با نیروهای انتظامی و دار و دسته اوباش منجر گردید. 21 آبان 1332 نیز باز سلسله اعتراضات خیابانی دیگری در به رسمیت نشناختن حکومت کودتا شکل گرفت.1
 
به دنبال این زنجیره اعتراضات، روز  14 آذر 1332 دانشجویان دانشگاه تهران به عنوان اعتراض به برقراری رابطه مجدد با انگلیس و ورود دنیس رایت، کاردار جدید سفارت انگلیس، به برگزاری تظاهرات اقدام نمودند. روز 15 آذر 1332 تظاهرات به خارج از دانشگاه کشیده شد و به زد و خورد و دستگیری تعدادی از دانشجویان منجر گردید. روز 16 آذر هم‌زمان با سفر ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیس‌جمهوری آمریکا به تهران، بر تعداد معترضان افزوده شد و نیروهای فرمانداری نظامی به تعقیب دانشجویان پرداختند و با مسلسل آنها را به رگبار بستند که بر اثر این اقدام سه تن از دانشجویان به نام‌های مصطفی بزرگ‌نیا، مهدی شریعت‌رضوی و احمد قندچی شهید و تعدادی نیز مجروح شدند. این برخورد حکومت کودتا آن‌چنان شدید بود که اخبار آن در ایران و جهان به‌سرعت منتشر گردید و سبب همدردی و همبستگی تعداد کثیری از دانشگاه‌های جهان شد.2 [برای اطلاع بیشتر رک: بررسی اجمالی جنبش دانشجویی، 28 مرداد تا 16 آذر ۱۳۳۲]
 
در مجموع واقعه 16 آذر 1332 برجسته‌ترین زبانه‌های آتش زیر خاکستر پس از کودتای 28 مرداد در دهه 1330 بود که جهانیان را از عدم مشروعیت رژیم کودتا آگاه ساخت، اما هنوز اعتراضات همچون آتشی زیر خاکستر باقی مانده بود و تا زبانه کشیدن آتش ادامه داشت. با افزایش میزان اعتراضات مردمی در دهه 1330 و اقدامات خلاف نظر مردم از سوی رژیم همچون بازگشت انگلیس و بستن قرارداد نفتی کنسرسیوم با انگلیس و پایمال شدن تمام تلاش‌هایی که در طول دوران نهضت ملی شدن نفت مردم محتمل شدند، رژیم پهلوی ضرورت ایجاد یک سازمان منسجم و متشکل را که بتواند به طور نظام‌یافته با مخالفت‌هایی که ریشه در کودتای 28 مرداد داشت، مقابله و مبارزه نماید احساس می‌نمود.
 
بعد از مدتی سازمانی با عنوان سازمان اطلاعات و امنیت کشور با کمک کارشناسان سیا و موساد ایجاد گردید و اهداف آن بدین ترتیب عبارت بود: الف) تأمین امنیت رژیم و سرکوب خواست‌های مردم پس از کودتا؛ ب) اشاعه فرهنگ نو استعماری و سرکوب فرهنگ انقلابی و ضد امپریالیستی؛ ج) کمک به تأمین امنیت در منطقه خاورمیانه در راستای منافع ابرقدرت‌ها.3 بدین ترتیب تشکیل این سازمان مخوف، که ریشه در نارضایتی‌های مردمی پس از کودتا و همچنین عدم مشروعیت رژیم پهلوی داشت، خود نشان‌دهنده آن بود که هنوز آتشی زیر خاکستر در جریان و رژیم به‌شدت از آن هراسناک است.
 
2. سلسله اعتراضات دهه 1340: قیام 15 خرداد
با کودتا علیه حکومت مردم‌سالار مصدق، سیاست‌های اقتصادی، حمایتی و ملی بر پایه اقتصاد بدون نفت کنار گذاشته شد و سیاست درهای باز مجددا حاکمیت پیدا کرد. اتخاذ سیاست اقتصادی درهای باز و فراهم آوردن زمینه حضور شرکت‌های خارجی و ایجاد تسهیلات برای آنان، اقتصاد ایران را دربست وابسته به آمریکا و کشورهای غربی نمود. پس از مدتی کندی، رئیس‌جمهور آمریکا، کمک‌های اقتصادی به ایران وابسته‌شده را منوط به انجام یک سری اصلاحات همچون ارضی نمود و مقدمه این اصلاح، تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و کاپیتولاسیون بود.
 
رژیم شاه ... 17 دی‌ماه 1356 مقاله‌ توهین‌آمیزی را علیه امام خمینی در روزنامه «اطلاعات» منتشر کرد. پس از آن مردم دو روز پی در پی در قم و چند شهر دیگر، در اعتراض به توهین رژیم قیام کردند. روز 19 دی‌ماه این قیام مردمی با توپ و گلوله سرکوب شد و عده‌ای مجروح و شهید شدند. این واقعه‌ خونین پیامدهای بسیار مهمی را برای رژیم و سلسله اعتراضاتی که از کودتای 1332 آغاز شده بود به دنبال داشت.  
در این لایحه‌ها علاوه بر حقارت مردم ایران در برابر آمریکا، روند اسلام‌زدایی و سکولاریزه نمودن جامعه و سیاست رسمیت و مشروعیت پیدا می‌کرد. در چنین شرایطی امام خمینی پس از وفات آیت‌الله بروجردی، رهبری مخالفت با اقدامات شاه را در دست گرفت و طی سخنرانی‌های منظم دولت ایران را به دلیل کودتا دست‌نشانده بیگانگان خواند و برنامه‌های تحمیلی از سوی آمریکا را عامل افزایش وابستگی کشور به بازارهای جهانی، از میان رفتن اقتصاد کشور و مانند آن به‌شمار آورد. به دلیل زیر خاکستر بودن نارضایتی‌های مردن از حکومت کودتا، این سخنرانی‌های امام روز به روز بر انسجام مخالفان رژیم و طرفداران ایشان می‌افزود. مجموعه این مسائل سبب شد رژیم پهلوی برای جلوگیری از برافروخته شدن آتش، در نیمه‌شب 15 خرداد 1342 امام را بازداشت کند. خبر دستگیری امام در اندک زمانی در سراسر ایران پیچید و ازآنجاکه کشور پس از کودتا در آستانه یک التهاب سیاسی قرار داشت، این اقدام رژیم با اعتراض وسیع طبقات مختلف کشور مواجه شد، به گونه‌ایی که مردم شهرهای تهران، قم، شیراز، مشهد، تبریز، ورامین و... با شعار «یا مرگ یا خمینی» به راهپیمایی پرداختند.4
 
این اعتراضات توسط رژیم به بدترین و خشن‌ترین شیوه سرکوب شد، به صورتی که ماجرای قتل کفن‌پوشان ورامین از تکان‌دهنده‌ترین رخدادهای آن روز بود. قیام 15 خرداد بی‌تردید برجسته‌ترین زبانه‌های آتش زیر خاکستر پس از کودتای 28 مرداد، در دهه 1340 بود که اقشار وسیعی از توده‌های ملت را به صحنه علیه رژیم کشید، به گونه‌ای که پس از واقعه 15 خرداد 1342، اعتراضات مردمی به شکل تحصن، راهپیمایی، تظاهرات و اعتصابات با هر بهانه کوچکی صورت می‌گرفت و هر روز بر گستره و سرعت آن افزوده می‌شد. عمق و پهنه‌ این اعتراضات چنان وسیع بود که چرخ‌های قدرت نظامی شاه را درهم شکست و تمام سیاست‌های سرکوب و امتیاز رژیم را بی‌اثر کرد. این اعتراضات پی در پی، موجب گسترش بحران برای رژیم گردید.5
 
3. سلسله اعتراضات دهه 1350
رژیم کودتا قصد داشت با تعویض دولت‌ها و تغییر سیاست‌ها بر بحران‌های شکل‌گرفته در دهه‌های 1330 و 1340 غلبه کند، ولی تمام تلاش‌های او بیهوده بود و اعتراضات و ناآرامی‌ها نیز به صورتی آرام اما پیوسته وارد دهه 1350 و سومین دهه رژیم کودتا شد. در این دوران درگذشت مشکوک آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، فرزند امام خمینی، فرصتی برای معترضان به‌وجود آورد که هم احترامات قلبی خود را نسبت به رهبر تبعیدی خود بروز دهند و هم نارضایتی خود را به گوش رژیم برسانند. رژیم شاه که از این اقدام مردم سخت عصبانی شده بود، به عمل نابخردانه‌ای دست زد و 17 دی‌ماه 1356 مقاله‌ توهین‌آمیزی را علیه امام خمینی در روزنامه «اطلاعات» منتشر کرد. پس از آن مردم دو روز پی در پی در قم و چند شهر دیگر، در اعتراض به توهین رژیم قیام کردند. روز 19 دی‌ماه این قیام مردمی با توپ و گلوله سرکوب شد و عده‌ای مجروح و شهید شدند.6
 
این واقعه‌ خونین پیامدهای بسیار مهمی را برای رژیم و سلسله اعتراضاتی که از کودتای 1332 آغاز شده بود، به دنبال داشت. بعد از این واقعه، کارکنان پست تهران اعتصاب کردند و قبح اعتصاب در ادارات دولتی را شکستند و چند ماه پس از آن سلسله اعتصابات ادارات دولتی شروع و رژیم پهلوی را فلج کرد. طبق گزارش‌های ساواک از یک روز بعد از فاجعه 19 دی‌ماه 1356 در شهرهای مختلف اعتراضاتی به صورت‌های مختلف و سلسله‌وار تا انقلاب سال 1357 شکل گرفت.7 زنجیره اعتراضاتی همچون چهلم شهدای 19 دی قم، قیام خونین 29 بهمن تبریز، عزای عمومی عید سال 1357، قیام مردم تبریز در 10 فروردین، واقعه 17 شهریور میدان ژاله، تظاهرات دانش‌آموزی 13 آبان، تظاهرات تاسوعا و عاشورا 1357، تظاهرات 28 صفر و... .
 
فرجام
رژیم پهلوی پس از کودتای 28 مرداد شاهد مجموعه بحران‌های به‌هم‌پیوسته‌ای بود که ریشه در کودتا و عدم مشروعیت داشت. این رژیم با وجود سرکوب شدید اعتراضات، هیچ وقت موفق به خاموش کردن شعله این اعتراضات نشد. سرانجام این سلسله اعتراضات مردمی از سال 1332، که به شکل تظاهرات آرام و ولی پیوسته بود، تغییر ماهیت داد و همچون آتش زیر خاکستری در 22 بهمن سال 1357 زبانه کشید و سبب سرنگونی رژیم کودتا و فاقد مشروعیت گردید.
 

نمایی از راهپیمایی گسترده مردم قزوین علیه رژیم پهلوی در سال 1357

پی نوشت:
 
1. مجتبی مقصودی، تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران 1320-1357، انتشارات روزنه، 1380، ص 155.
2. همان، ص 156.
3. بهرام افراسیابی، ایران در تاریخ، ج 2، تهران، نشر علم، 1367، ص 19.
4. جلال‌الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، تهران، دفتر انتشارات اسلامی، ج 2، 1375، صص 55-56.
5. روح‌الله حسینی، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 165.
6. روح‌الله حسینیان، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 887-898.
7. انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 2، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ص 280.
  https://iichs.ir/vdcf.tdciw6dxygiaw.html
iichs.ir/vdcf.tdciw6dxygiaw.html
نام شما
آدرس ايميل شما