«شهید سیداسدالله لاجوردی و زندانیان سیاسی» در گفت‌وشنود با سیدمرتضی بختیاری

او بسیاری از زندانیان را از اعدام نجات ‌داد

راوی خاطراتی که هم‌اینک پیش روی شماست، از معاشران و مصاحبان شهید سیداسدالله لاجوردی در دو دوره مسئولیت قضایی اوست. سیدمرتضی بختیاری همچنین با توصیه و تایید آن شهید، به جانشینی ایشان در سازمان زندانهای کل کشور منصوب شد. گفت‌وشنودی که پیش روی شماست، شمه‌ای از خاطرات او از شهید لاجوردی را در خود دارد. امید آنکه مقبول افتد.
او بسیاری از زندانیان را از اعدام نجات ‌داد
□ شما از چه دوره‌ای و چگونه با شهید لاجوردی آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. قبل از انقلاب با ایشان ارتباط نداشتم و فقط چون در جریان مبارزات بودم، در باره ویژگیهای منحصر به فرد ایشان در زندان مشهد، چیزهایی شنیده بودم. در دورانی که ایشان در مشهد در حبس بودند، دیدگاههای کم‌‌نظیر ایشان را در باره گروه‌ها و افراد شنیده بودم که نشان از شناخت عمیق ایشان از افراد و گروه‌های سیاسی داشت. در دورانی که همه با رژیم ستمشاهی مبارزه می‌کردند، تشخیص عناصر انحرافی کار ساده‌ای نبود، اما خداوند این بصیرت را به شهید لاجوردی و مرحوم آقای عسگراولادی ــ‌ که هر دو در زندان مشهد بودند ــ‌ داده بود. این دو نفر از سال 1350 که هنوز خط نفاق مجاهدین خلق برای خیلیها روشن نشده بود، به ماهیت آنها پی بردند. داخل زندان بحثهای ایدئولوژیک صورت می‌گرفت و این دو بزرگوار از همان زمان، موضع خود را نسبت به خط نفاق روشن کردند. دوستان می‌گفتند: آقای لاجوردی در زندان نسبت به تفاسیری که اینها از قرآن ارائه می‌کردند، اعتراض می‌کرد و می‌گفت: این تفاسیر التقاطی است و مایه‌های کمونیستی دارد و اثری از اسلام ناب در آنها نیست. شهید لاجوردی حافظه فوق‌العاده‌ای داشت و همه چیز را دقیق به خاطر می‌سپرد و از نظام پیچیده تشکیلاتی مجاهدین خلق، شناخت دقیقی داشت و در برهه‌ای که نیروهای انقلابی تجربه زیادی در امر مبارزه با جریانات تشکیلاتی آنها نداشتند، ایشان خیلی خوب، این سازمان پر پیچ و خم را می‌شناخت. بسیاری از مسئولین بعدی نظام، در این زمینه از شهید لاجوردی عقب بودند.
 

 
□ بعدها از رفتار ایشان، در دورانی که زندانی بودند، چه مواردی را دریافتید؟
ایشان در زندان، خط کاملاً شفاف و مشخصی داشت و کاملاً خط خود را از چپها و مجاهدین خلق جدا کرده بود. از آنجا که همه گروه‌ها علیه رژیم ستمشاهی مبارزه می‌کردند، انجام این کار ساده نبود، چون خیلیها معتقد بودند نباید بین صفوف مبارزین اختلاف ایجاد کرد. از این گذشته هنوز ماهیت اصلی مجاهدین خلق بر خیلیها پوشیده بود و آنها منافقانه مقاصد اصلی خود را پشت نقاب مسلمان بودن پنهان می‌کردند، اما شهید لاجوردی از همان زمان ماهیت آنها را شناخت و در برابر آنها موضع گرفت. ایشان با بصیرت بی‌نظیرش، از همان موقع آنها را شناخت و خط آنها را از خط اصیل انقلاب جدا کرد.
 
□ شهید لاجوردی درآن دوره، با کدام‌یک از جریانات سیاسی کار می‌کرد؟
به نظرم از همان ابتدا با مؤتلفه همراهی می‌کرد، چون مؤتلفه همواره سعی می‌کرد تمام تلاشها و حرکات خود را زیر نظر روحانیت انجام بدهد و جز پیروی از دستورات امام، راهی را انتخاب نکند. همه آنها با وجود شکنجه‌های سنگین، مردانه مقاومت کردند.
 
□ آشنایی شما پس از انقلاب چگونه ادامه پیدا کرد؟
بعد از انقلاب در جریان رسیدگی به پرونده‌های منافقین، با ایشان آشنایی بیشتری پیدا کردم. من قاضی بودم و برای تکمیل کار تحقیقاتی بعضی از پرونده‌ها، لازم بود به دادستانی انقلاب بروم و از کمکهای ایشان بهره ببرم.
 
□ در سازمان زندانها چطور؟
هر وقت ایشان می‌آمد، ساعتها با هم گفتگو می‌کردیم و از نظرات هوشمندانه ایشان بهره زیادی می‌بردم. در سال 1375، در دوره‌ای که آیت‌الله یزدی رئیس قوه قضائیه شدند، شهید لاجوردی به مشهد آمد. یک جلسه طولانی داشتیم و ایشان به من پیشنهاد کرد مسئولیت سازمان زندانها را قبول کنم. بنده خدمت ایشان عرض کردم: « شما از هر نظر برای ما الگو هستید، چه از نظر تسلطی که بر نفس خود دارید، چه به این علت که چهارده پانزده سال در زندان بوده‌اید و زندان و زندانی را بهتر از ما می‌شناسید. عشق و ارادت شما به اسلام و انقلاب اصلاً با ما قابل قیاس نیست».
 
□ علت اینکه شهید لاجوردی ریاست سازمان زندانها را به شما پیشنهاد کرد چه بود؟
ایشان می‌گفت: «آثار شکنجه دارد به‌تدریج در من ظاهر می‌شود و با افزایش سن، بدنم ضعیف شده است و اکثراً درد می‌کشم!». بعدها که به سازمان زندانها آمدم، دوستانی که قبلاً با ایشان همکار بودند، می‌گفتند: واقعاً همین‌طور بود و ایشان غالباً از شدت درد بی‌تاب می‌شد، اما با روحیه قوی و مقاومی که داشت، نمی‌گذاشت کسی به عمق شدت و درد ایشان پی ببرد. این سید بزرگوار در راه مبارزه و حفظ آرمانهایش، رنجها و مصائب بسیاری را تحمل کرد. قبل از انقلاب بارها در زندانهای رژیم ستمشاهی شکنجه شد و پس از انقلاب هم، فشارهای روحی و روانی زیادی را از سوی دوست و دشمن تحمل کرد که نه‌تنها چیزی کم از شکنجه‌های قبل از انقلاب نداشت، بلکه تحمل آنها صد درجه دشوارتر بود.
 
□ عملکرد شهید لاجوردی حاکی از دلسوزی و محبت ایشان به نسل جوان است، در حالی که معاندین چهره خشنی را از ایشان تصویر کرده‌اند. تحلیل شما در این زمینه چیست؟
متأسفانه همان‌طور که اشاره کردید، بسیاری چهره با عاطفه و دلسوز ایشان را نشناختند و قاطعیت ایشان را، به حساب خشونت گذاشتند. ایشان با نهایت دلسوزی و همدلی با جوانان و نوجوانانی که گول گروه‌های انحرافی را خورده بودند، ساعتها صحبت می‌کرد و به سوالات فراوان آنها پاسخ می‌داد و به این شکل، نقش بسیار برجسته‌ای در شکستن توهمات باطل آنها داشت. ایشان معتقد بود اگر فکر این جوانها اصلاح شود، اشتباه خود را می‌پذیرند و می‌توانند به زندگی سالم برگردند و مسیر زندگی خود را تصحیح کنند.
ایشان با منافقینی که وارد فاز نظامی و کشتار مردم شده بودند، قاطعانه برخورد می‌کرد، اما در مورد کسانی که به یقین می‌رسید متنبه شده و واقعاً توبه کرده‌اند، حتی از اعدام هم نجاتشان می‌داد. خیلیها زندگی دو باره جسمی و معنوی خود را مدیون این شهید بزرگوار هستند، منتهی به دلیل جو سنگینی که علیه آن بزرگوار ایجاد شده بود و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد، از اعتراف به این حقیقت ابا دارند و گاهی در نماز جمعه بعضیها نزدم می‌آیند و می‌گویند: ما زندگی دو باره خود را مدیون شهید لاجوردی هستیم! ایشان به‌قدری جوانمرد بود که حتی در مورد کسانی که حکم اعدامشان هم صادر می‌شد، اجازه کمترین بی‌حرمتی یا بی‌اعتنایی را به دیگران نمی‌داد. وقتی خاطرات قضات، بازپرسها یا مسئولین دادگاه‌های همکار شهید لاجوردی را می‌شنوم، واقعاً دلم به درد می‌آید، چون توصیف آنها از منش و عملکرد شهید لاجوردی کاملاً در تناقض با تصویری است که معاندین با تبلیغات سنگین خود در ذهن مردم ساخته‌اند. تصویری که ابداً به روحیه مهربان و با عاطفه و قاطع ایشان شباهتی ندارد.
 

 
□ نگاه شهید لاجوردی در مقام مدیریت زندانها، مبتنی بر چه اصولی بود؟
در تمام دنیا و ایران قبل از انقلاب، زندانها به دست پلیس اداره می‌شود و می‌شد. بعد از انقلاب هم اداره زندانها زیر نظر دادگستری و توسط شهربانی انجام می‌شد. بعد شورای سرپرستی زندانها به وجود آمد و در سال 1364 هم، ایجاد سازمان زندانها به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. قبل از آن مدیریت زندانها با شهربانی نبود، ولی مأمورانی که در زندانها و داخل بندها خدمت می‌کردند نیروهای شهربانی بودند، غیر از بندهای سیاسی که توسط نیروهای غیر شهربانی اداره می‌شد.
شهید لاجوردی در سال 1368، مسئولیت سازمان زندانها را به عهده گرفت و نگاه پلیسی نسبت به زندان را تغییر داد و نگرش مسئولین زندان به زندانی را، نگرشی اصلاحی و تربیتی کرد. این کار حقیقتاً دشوار بود، اما ایشان با ایمان و قاطعیت کم‌نظیرش این موضوع را جا انداخت که پلیس فقط باید بیرون از بندها، کار حفاظت فیزیکی از زندانها را انجام بدهد.غیر از تغییر نگاه پلیسی به نگاه تربیتی و اصلاحی، دومین کار مهم ایشان این بود که اعتقاد داشت زندان نباید هزینه اضافی برای دولت ایجاد کند. ایشان معتقد بود فردی که خلاف کرده و به زندان افتاده است، خودش باید خرج خودش را در بیاورد. مضافاً بر اینکه اگر زندانی بیکار باشد، امکان اصلاح او از بین می‌رود. به همین علت ایشان از سال 1370 برنامه خودکفایی را در زندان به راه انداخت.یکی دیگر از اقدامات مهم ایشان، ایجاد جلسات بحث و گفتگوی آموزشی برای زندان‌بانها بود. در راستای نیل به این هدف، در سال 1372 مرکز آموزش و پرورش سازمان زندانها به راه افتاد که فواید بسیار آن در طی سالها قابل رصد شدن است.
 
□ چه ویژگیهایی در شهید لاجوردی از نظر شما برجسته هستند؟
تسلط فکری و اعتقادی بسیار بالا به مبانی اسلامی، مطالعات گسترده و عمیق، باور به حرفهایی که می‌زد و در واقع تطابق محض حرف و عمل، ساده‌زیستی در حد اعلی. ایشان که روزی در بالاترین مصادر حکومتی خدمت می‌کرد، برای تأمین معاش خانواده کار می‌کرد و وسیله رفت و آمدش یک دوچرخه ساده بود. فوق‌العاده با بصیرت و باهوش بود و با صرف اندکی وقت و گفتگو با یک فرد، به کنه اعتقادات و نیات او پی می‌برد. بسیار بی‌آلایش و بی‌تکلف و متواضع و مصداق کامل «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» بود. خدا رحمتش کند که قدر و قیمتش هرگز شناخته نشد و هنوز هم شخصیت کم‌نظیر و جامع او در پرده ابهام باقی مانده است.     
https://iichs.ir/vdcd.f092yt0zka26y.html
iichs.ir/vdcd.f092yt0zka26y.html
نام شما
آدرس ايميل شما