«شهید دکتر سیدحسن آیت در بستر تحولات سیاسی»درگفت وشنود با دکتر منوچهر محمدی

تدین او واقعی و بدون تظاهربود

دکتر منوچهر محمدی-چنانکه خود نیز در این گفت وشنود گفته است-از دوران فعالیتهای سیاسی دوران نوجوانی با شهید دکتر سید حسن آیت آشنا شد وبه این ارتباط ودوستی،تا پایان حیات آن شهید گرانمایه تداوم بخشید.ذهن وضمیر وی،مملو از خاطرات شنیدنی از منش نظری وعملی آن یار همدل است که شمه ای از آن را در گفت وشنود پیش روی بازگفته است. امید آنکه مقبول افتد.
تدین او واقعی و بدون تظاهربود
□ جنابعالی از چه دوره ای وچگونه با شهید دکتر سید حسن آیت آشنا شدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در سالهای پایانی دهه 30 (سالهای 1338، 1339) به جلساتی در دفتر روزنامه اطلاعات می‌رفتم که محلی برای اظهار نظر در باره مسائل سیاسی روز بود. من در آن جلسات با مرحوم دکتر آیت آشنا شدم و ارتباط وتعامل ما، تا مقطع شهادت ایشان تداوم یافت . البته در آن مقطع یا اندکی قبل یا بعد از آن،  عضو حوزه دانشجویی حزب زحمتکشان هم شده بودم.
 

 
□ چه ویژگیهایی در دکتر آیت برای شما جالب بود؟یابه عبارت دیگر ایشان را معمولا با چه خصالی به یاد می آورید؟
هوش سرشار، مطالعات عمیق و گسترده، تدین واقعی و بدون تظاهر و ریا، قدرت پیشگویی دقیق جریانات سیاسی و اجتماعی آینده، آدم‌شناسی عجیب و شگفت‌انگیز، شجاعت و صراحت در بیان عقیده و نظر، پرهیز از مصلحت‌کاری و محافظه‌کاری بی‌مبنا و از سر ترس! یادم هست فردی از حزب زحمتکشان مواضع تند ضد رژیم داشت و بسیار ادعای مبارزه می‌کرد، ولی آیت معتقد بود که او ساواکی و نفوذی است و آن‌قدر پیگیری کرد تا او را اخراج کردند! هیچ بیّنه‌ای هم برای ادعای او وجود نداشت، ولی روی تشخیص دقیقی که داشت پایداری کرده و درست هم حدس زده بود. از این نکته سنجی ها و دقتها زیاد داشت.
 
□ به شجاعت و صراحت ایشان اشاره کردید. در این زمینه مصداق و خاطره‌ای را به یاد دارید؟
الان مورد جالبی به خاطرم آمد. در آن دوران آیزنهاور در امریکا تزی را مطرح کرد که: اگر خطر کمونیسم کشوری را تهدید کرد، ما حاضریم بیاییم و در آن کشور نیرو پیاده و به آن کشور کمک کنیم! اللهیار صالح که جزو سران جبهه ملی بود، بلافاصله این دکترین را پذیرفت وبرای همکاری برای اجرای آن،اعلام آمادگی کرد. بعد هم در کاشان تولد ولیعهد را جشن گرفت و سپس نماینده اول تهران شد! البته آن انتخابات منحل شد و در امریکا هم کندی به قدرت رسید. آیت مطلبی نوشت و در آن خاطرنشان کرد:آیا اللهیار صالح که برای شاه جشن تولد می‌گیرد و به دعوت آیزنهاور لبیک می‌گوید، ضد سلطنت و ضد امریکایی است؟ درواقع آیت با نگارش این مطلب، آبرو برای اللهیار صالح و جبهه ملی نگذاشت!یا به عنوان مورد دیگر، دکتر غلامحسین صدیقی صبحهای جمعه در منزلش جلسه پرسش و پاسخ گذاشته بود.خاطرم هست آیت همیشه به آن جلسات می‌رفت و به‌قدری آنها را سئوال‌پیچ می‌کرد که بالاخره ناچار شدند آن جلسات را تعطیل کنند!قدرت ِپیگیری وکنجکاوی عجیب ومنحصر به فردی داشت.
 
□ شهید آیت انتقادات جدی به جبهه ملی و شخص دکتر مصدق داشت.آیا این نکات حاصل مطالعات یا برداشتهای شخصی او بود یا القائات ودروس حزب زحمتکشان؟
من مقدمتا باید اشاره کنم که جبهه ملیها، سعی می‌کردند از مصدق یک قهرمان ملی، یک آدم ضد سلطنت و ضد امپریالیسم بسازند، ولی آیت و بنده و امثال ما که تاریخچه زندگی او را خیلی خوب می‌شناختیم و از این جریان اطلاعات کافی داشتیم، زیر بار این حرفها نمی‌رفتیم و همیشه بین ما وسمپاتهای جبهه‌ ملیها درگیری جدی وجود داشت. شاه از نفوذ مذهب در دانشگاه می‌ترسید و آیت همیشه به هنگام افشاگری دست پُر و در کرسی آزاد روزنامه اطلاعات با جبهه ملیها درگیری فکری داشت و همواره تلاش می‌کرد این نکته را به اثبات برساند که مصدق و جبهه ملی ضد سلطنت نیستند، مخصوصاً توبه‌نامه‌های اکثر آنها را که بعد از 28 مرداد نوشته بودند، افشا می‌کرد! جالب اینجاست که درآن دوره، توده‌ایها هم از جبهه ملی حمایت می‌کردند واین خیلی مضحک بود. خلاصه اینکه درآن دوره، بچه مسلمانها از هر طرف در فشار بودند ودستی درکار بود که سخنان آنها شنیده نشود.
 
□ چه شد که پس از قیام 15 خرداد، شهید آیت به این نتیجه رسید که تنها راه مبارزه با رژیم مبارزه مسلحانه است؟ البته با تعریفی که خود از مبارزه مسلحانه داشت ونه تعریف معمول ومتعارف آن.
آن روزها مبارزه مسلحانه بین همه جوانها، مخصوصاً دانشجوها طرفدار داشت.فضایی بود که در ایجاد آن چپیها خیلی دخیل بودند واین فصل از تاریخ جنبش دانشجویی ما،از این جنبه خیلی قابل مطالعه است.  بعدها عده‌ای از این جوانها به سازمان مجاهدین خلق پیوستند، ولی آیت خودش حرکت مستقلی را شکل داد که امثال شهیدان کلاهدوز، نامجو و صیاد شیرازی در آن فعالیت می‌کردند.
 
□ هر نوع فعالیت ضد رژیمی در ارتش شاه به سرعت کشف و عاملان آن سرکوب می‌شدند. در چنین شرایطی شهید آیت با چه شیوه‌ای این شبکه پیچیده را- که در پیروزی انقلاب سهم بسزایی داشت- در ارتش به وجود آورد؟
پس از 15 خرداد، اکثر مبارزان به این نتیجه رسیدند که راهی جز مبارزه مسلحانه با رژیم شاه باقی نمانده است. اولین گروه،جمعیتهای مؤتلفه اسلامی بودند که شهیدان بخارایی، صفارهرندی، نیک‌نژاد و حاج صادق امانی حسنعلی منصور را ترور کردند. پس از آنها سازمان مجاهدین خلق با استفاده از تجربه مارکسیستها، به مبارزه مسلحانه پرداخت که البته کارآنها با موتلفه ایها تفاوت های بنیادین داشت. آیت به‌جای این کار، سعی کرد در بدنه نیروهای مسلح نفوذ کند تا در مواقع خطر، ارتش از درون خنثی شود و بدنه ارتش علیه مردم وارد عمل نشود که در این کار بسیار موفق بود. البته این کار به دقت، برنامه‌ریزی و هوشمندی زیادی نیاز داشت که آیت از همه این ویژگیها برخوردار بود. این شبکه بعدها ودردوران تاسیس نظام جمهوری اسلامی هم بسیار مفید واقع شد وکارآیی بالایی از خود نشان داد.
 
□ رابطه شما پس از پیروزی انقلاب، به چه شکل ادامه یافت؟
من قبل از پیروزی انقلاب،برای ادامه تحصیل به امریکا رفته بودم و بلافاصله بعد از انقلاب برگشتم و به ملاقات دکتر آیت رفتم.ایشان در آن مقطع، دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی بود و سلسله درسها و مباحثی را هم برگزار می کرد و داشت نهایت سعی خود را می‌کرد که جلوی نفوذ فرصت‌طلبها و ملی‌گراها را بگیرد.
 
□ یکی از فرازهای مهم زندگی شهید آیت نقش بسیار مؤثر ایشان در تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان است. در باره نقش او در این دوره،چه ارزیابی ای دارید؟
واقعا ًمرحوم آیت در آن مجلس، بزرگ‌ترین خدمت را به انقلاب کرد، مخصوصاً با اصراری که روی واگذاری فرماندهی کل نیروهای مسلح به ولی‌فقیه کرد. او انصافاً خیلی تیزهوشی به خرج داد، چون هیچ‌کسی متوجه این نکته حیاتی نبود. ملی‌گراها خیلی تلاش کردند فرماندهی کل قوا به رئیس‌جمهور داده شود تا از این طریق منویات خود را محقق کنند، ولی آیت حواسش جمع بود و همه را متوجه این نکته ظریف کرد. در مورد گنجاندن اصل ولایت فقیه و تشکیل سپاه پاسداران در قانون اساسی هم، بسیار مؤثر و پیگیر عمل کرد. دیگران در مورد سپاه معتقد بودند گروهی تشکیل شده است و نیازی به قانون ندارد، ولی آیت می‌دانست اگر مصوب نشود و در قانون اساسی نیاید، بعدها گرفتاریهای زیادی پیش خواهد آمد. عجیب خستگی‌ناپذیر بود و گاهی می‌شد در چند جبهه می‌جنگید! آن روزها چنان فضای سنگینی علیه آیت درست شده بود که کسی جرئت نمی‌کرد از او حمایت کند و این فضا را بشکند! جریان انقلابی ما،هیچگاه نباید این موضوع را فراموش کند.
 
□ با توجه به اینکه بنی‌صدر در خارج از کشور و شهید آیت در اینجا بود، شناخت دقیق از ماهیت فکری او، چگونه برای شهید آیت حاصل شد؟
همانطور که خدمتتان عرض کردم،آیت بسیار تیزهوش و دقیق بود و به تاریخ معاصر تسلط همه جانبه‌ای داشت و می‌دانست روزولت و زاهدی در منزل پدر بنی‌صدر، طرح کودتای 28 مرداد را ریختند! آن موقع بنی‌صدر چهارده پانزده ساله بود. بعد هم که به خارج کشور رفت، به کنفدراسیون که مصدقی و توده‌ای بودند و بچه مسلمانها به آن راهی نداشتند، پیوست! آیت با این پیش‌زمینه به بنی‌صدر سوء ظن شدیدی داشت، مخصوصاً اینکه او از مدتها قبل از اولین انتخابات ریاست جمهوری، خودش را رئیس‌جمهور ایران هم می‌دانست! از سوی دیگر همه می دانستند که بنی صدر در مجلس خبرگان با اصل ولایت فقیه مخالفت کرد! آیت وقتی قطعات این پازل را کنار هم می‌چید، نتیجه‌ای جز این نمی‌توانست بگیرد که بنی‌صدر یک عنصر نفوذی است. لازم نبود اسناد لانه جاسوسی رو بیایند تا اینکه حقایق روشن شوند. البته آنهایی که اسناد لانه جاسوسی را منتشر کردند، به بنی‌صدر خیلی ارفاق کردند! ادعایشان هم این بود که امام اجازه ندادند! آیت همه وقایع تاریخی را دقیق و عمیق می‌دانست، بنابراین بسیار خوب می‌توانست پیش‌بینی کند در آینده چه اتفاقاتی روی خواهند داد.دراین باره استاد بود.
 
□ علت اختلاف شهید آیت با میرحسین موسوی چه بود؟چه چیز موجب شده بود که به او هم سوء ظن داشته باشد؟
آیت در باره موسوی می‌گفت: او اعتقادی به روحانیت و ولایت فقیه ندارد و مصدقی است! می‌گفت :اساسا او در حزب جمهوری و حاکمیت، یک عامل نفوذی است! به همین دلیل هم در شورای مرکزی حزب و روزنامه جمهوری اسلامی، با او به‌شدت درگیر بود و در قضیه وزیر امور خارجه و نخست‌وزیر شدنش هم موضع‌گیری تندی کرد. میرحسین موسوی به‌شدت از آیت می‌ترسید.
 
□ چرا؟
چون می‌دانست آیت بدون سند و مدرک حرف نمی‌زند. او میرحسین موسوی و همسرش را خیلی خوب می‌شناخت و قطعاً در باره هر دو مدارک و اسناد کافی داشت. شهید دیالمه هم او را خوب می‌شناخت. در فتنه 1388 هم که مشخص شد بسیاری از داوریهای آیت در باره میرحسین موسوی و خیلیهای دیگر، درست بوده است، منتهی متأسفانه پس از خسارات فراوان و بعد از 30 سال این امر عیان شد،درحالی که پی بردن به کنه شخصیت او،تنها به یک محاسبه نه چندان دشوار نیاز داشت.
 
□ پس شما با این طرز فکر، چطور در دوره ای با موسوی همکاری می‌کردید؟
من توسط شهید رجایی رئیس دفتر و معاون نخست‌وزیر شده بودم واین امر، ربطی به موسوی نداشت. ما کار خودمان را می‌کردیم و او هم کار خودش را می‌کرد! هیچ‌وقت در کابینه موسوی شرکت نکردم، مگر وقتی که مسائل مربوط به دفتر خدمات بین‌الملل مطرح می‌شد. گاهی که جلسه داشتیم، می‌دیدم چطور هر وقت اسم آیت می‌آید، موسوی وحشت می‌کند!او خیلی محافظه‌کار و ترسو بود و اطرافیانش بودند که او را جلو می‌انداختند! وگرنه خودش اهل خطر کردن نبود. در سال 1388 هم همین کار را با او کردند.
 

 
□ آخرین خاطره‌ای که از شهید آیت دارید چیست؟
موقعی که او به شهادت رسید، استاندار سیستان و بلوچستان بودم. بعد هم چون موج ترور بالا بود و مسائل امنیتی به‌شدت رعایت می‌شد، ما را از شرکت در تجمعات منع می‌کردند و نتوانستم در تشییع او شرکت کنم. آخرین بار که او را دیدم بعد از انتشار نوارسخنان او در باره بنی‌صدر بود که به «کودتا» مشهور شد. جلال‌الدین فارسی هم در آن جلسه حضور داشت.البته من معتقد بودم که هر چند آیت درآن نوار واقعیتها را گفته بود، ولی زمان پخش آن حرفها زود بود!
 
□ و سخن آخر؟
به نظرم مطالعه نوشته‌ها و سخنرانیهای شهید آیت می‌تواند روشهای درست تحلیل مسائل تاریخی و سیاسی را به نسلهای جدید بیاموزد. آیت نگاه بسیار دقیقی به مسائل سیاسی داشت و شیوه او هنوز هم بسیار کارآمد است.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. 
https://iichs.ir/vdca.0nek49nu05k14.html
iichs.ir/vdca.0nek49nu05k14.html
نام شما
آدرس ايميل شما