«یادها و یادمان‌هایی اخلاقی از آیت‌الله العظمی سیدعزالدین زنجانی» در گفت‌وشنود با دکتر محمود ابراهیمی

مهر و مدارا، در شخصیت او نهادینه شده بود

شفقت و لطف زنده‌یاد آیت‌الله العظمی سیدمحمد عزالدین زنجانی با تمامی اقشار مردم، در جامعه برای او مکانت و اعتباری ویژه آفریده بود؛ چیزی که در مراسم پرشکوه تشییع و بزرگداشت آن راحل فقید، تبلور یافت. در گفت‌وشنود پی‌آمده، دکتر محمود ابراهیمی، از مؤانسان آن مرجع والامقام، دراین‌باره سخن گفته است.
مهر و مدارا، در شخصیت او نهادینه شده بود
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
حضرت‌عالی مدت مدیدی را با زنده‌یاد آیت‌الله العظمی سیدمحمد عزالدین زنجانی محشور بوده‌اید. چه ویژگی‌هایی در ایشان، برای شما جالب بودند؟
بسم الله الرحمن الرحیم. خداوند در قرآن کریم، علت علاقه و شوق مردم نسبت به رسول‌الله(ص) را اخلاق خوب و سلوک محبت‌آمیز ایشان با مردم برمی‌شمرد و اساسا هدف از رسالت رسول اکرم(ص)، به اتمام رساندن مکارم اخلاق بود. مرحوم آیت‌الله زنجانی (رحمت‌الله علیه) نیز، اخلاق کریمانه‌ای داشت. البته رسیدن به این کمال عملی و تربیتی، مستلزم سطح بالایی از آگاهی، علم و مهارت و نیز به‌کارگیری دانش و تجربه، در پاسخگویی به سؤالات و مشکلات مردم است. این ویژگی‌ها وقتی با صفای روحی، تهذیب، مراقبه، درک بالا و هوشمندی ترکیب می‌شوند، شخصیت کامل و سالمی را پدید می‌آورند که برای تمام اقشار با گرایشات فکری مختلف، جذاب است. معمولا قهرمان‌ها هستند که می‌توانند چنین جامعیتی را در خود ایجاد کنند و فضایل و مزایای گوناگون را گرد هم آورند.
چنین ترکیب متناسبی از علم و عملِ مطبوع بود که مردم را بدون هیچ اجباری، گرد ایشان جمع می‌کرد. چنین شخصیت‌هایی، کمیاب هستند و به همین دلیل هم، جای خالی آنان را دشوار بتوان پر کرد؛ چون این‌گونه افراد با یاری خدا و در پرتو ولایت، به کمالی می‌رسند که سیره فکری و عملی آنها، خود به خود مرجعی برای سلوک الی الله می‌شود. یکی از ویژگی‌های برجسته ایشان، تلاش برای رفع مشکلات مردم بود. من در ماه‌های مبارک رمضان، از نزدیک شاهد بودم که ایشان بعد از روزه‌های روزهای طولانی تابستان، بدون اینکه افطار کرده باشد، یک تا دو ساعت پس از نماز مغرب و عشا، می‌نشستند و بدون کوچک‌ترین ضعف یا بی‌حوصلگی، به درد دل جوانان ــ که با خوردن افطار در مسجد سرحال آمده بودند ــ گوش می‌دادند و با آرامش کامل، به سؤالات آنها جواب می‌دادند. خوشرویی ایشان باعث شده بود که مردم بدون رو در بایستی و واهمه‌ای، به ایشان مراجعه کنند و از ایشان راهنمایی و مشاوره بگیرند. مهر و مدارا در طی سال‌های طولانی، در ایشان نهادینه شده بود و به هیچ وجه، جنبه تصنع و تکلف نداشت.
 
آیت‌الله سیدمحمد عزالدین حسینی زنجانی (آیت‌‌الله سیدعزالدین حسینی زنجانی)
 
طیف‌های مختلف مردم، با سنین و سطوح مختلف دانش و گرایشات گوناگون فکری، چگونه خواهان ارتباط با ایشان بودند؟
تأثیرگذاری روی محیط و افراد دیگر، گاهی با سخن است ــ که معمولا تأثیر زودگذری است ــ و گاهی با رفتار روی دیگران تأثیر می‌گذاریم، که نتیجه بهتری می‌دهد. مهم‌ترین تأثیر، زمانی است که انسان بتواند در ماهیت شخصیتی دیگران نفوذ کند و تفکر و باورهای آنان را تغییر بدهد و اصلاح کند.
هنر بزرگانی چون آیت‌الله زنجانی، همین است که روی تمامیت شخصیت افراد تأثیر می‌گذارند و به درون ساختار شخصیتی افراد نفوذ می‌کنند و اهداف و ایدئال‌های آنها را تغییر می‌دهند. سعه صدر ایشان در کنار جامعیت علمی و مهارت عملی در گفتار و رفتار و ایجاد همدلی در مخاطب و برخورداری از استغنای شخصی، باعث می‌شد ایشان با تمام افراد با سلیقه‌ها، طرز تفکرها و اعتقادات متفاوت، برخورد سازنده داشته باشند و آنها با خیال راحت و امنیت خاطر، سفره دلشان را برای ایشان باز کنند. بنده نمونه این رفتار را در کمتر کسی دیده‌ام. رمز و راز اشتیاق افراد مختلف، با درک و آگاهی‌ها و تحصیلات متفاوت به ایشان هم، در همین ویژگی‌ها بود. معمولا افراد معدودی از تربیت‌شدگان مکتب ولایت، چنین وجوه تأثیرگذاری دارند، که نمونه کامل و بارز آن را در وجود حضرت امام(ره)، استادِ آیت‌الله زنجانی دیدیم.
مرحوم آیت‌الله زنجانی تا آخر عمر، بسیار شاداب، صبور و پرحوصله بودند، درحالی‌که در سنین بالا ــ که انسان دچار ضعف جسمی و روحی می‌شود ــ مخصوصا اگر رنج بیماری‌های متعدد و تنهایی و خانه‌نشینی نیز به آن اضافه شود، بی‌حوصلگی و عدم تحمل خود و دیگران، امری تقریبا اجتناب‌ناپذیر است، اما این بزرگوار با اینکه سال‌ها گرفتار مشکل حرکتی و عملا خانه‌نشین بود، همواره سرزنده و شاداب بود و همه مراجعین خود را با روی باز می‌پذیرفت، که واقعا اسباب شگفتی بود! به‌گونه‌ای که دیگرانی که هیچ یک از بیماری‌ها و مشکلات جسمی ایشان را نداشتند و علی‌القاعده آنها بودند که باید به ایشان روحیه می‌دادند، خود را به محضر ایشان می‌رساندند تا از غم‌ها و گرفتاری‌هایشان رها شوند و از ایشان انرژی بگیرند.
 
یکی از ویژگی‌هایی که در گفت‌وگو با شاگردان و دوستان آن بزرگوار، مکرر به آن اشاره شده، علاقه به مطالعه و پژوهش است. دراین‌باره چه نکاتی را در خور ذکر می‌دانید؟
انس و علاقه شدید ایشان به مطالعه و دعا و همچنین سعه صدر، طراوت و نشاط ذاتی ایشان، تا آخرین روزهای حیات ادامه داشت؛ به‌گونه‌ای که لحظه‌ای از آموختن و تدریس غفلت نداشتند. جالب اینجاست که ایشان در برنامه‌های ورزشی هم، این نشاط و ممارست را داشتند. به نظر من انگیزه پایان‌ناپذیر ایشان، ریشه در اعتماد عمیق به پروردگار و ائمه اطهار(ع) داشت. ایشان ایمانی مستقر و حقیقی داشت و لذا هرگز مشکلات جسمی و روحی، نمی‌توانست ایشان را متزلزل کند. یک بار در مسئله‌ای، دچار زحمت شده بودم و نمی‌توانستم برای مشکلم، راه‌حلی پیدا کنم. مشکلم را با ایشان مطرح کردم و ایشان توصیه‌هایی فرمودند و نهایتا با نقل سخنی از حکیم ملا هادی سبزواری، گفتند: «برای حل مسائل از دو ابزار مهم باید استفاده کرد: صبر و رضا». ایشان در ادامه فرمودند: «عارفی در مدت هفتاد سال زندگی، هرگز از عبارت "ای کاش" استفاده نکرد! یعنی نه حسرت چیزهایی را که می‌خواست و نداشت خورده بود، نه از چیزهایی که باب میلش نبود و داشت شکایت کرده بود!».
این مرد بزرگ از چنان تفوق روحی بالایی برخوردار بودند که می‌توانستند به مدد آن بر مشکلات جسمی‌شان غلبه کنند. این توانایی در شرایط بسیار سخت روحی و جسمی هم، همچنان وجود داشت. بار آخر که برای عیادت، به خدمت ایشان رفته بودم، تومور مری ایشان بسیار بزرگ شده و امکان بلع از ایشان گرفته شده بود و به سختی نفس می‌کشیدند! کبد ایشان هم وضعیت خوبی نداشت و ضعف و کم‌خونی، ایشان را بسیار ضعیف کرده بود! برای کنترل درد، برای ایشان داروی مسکن تجویز شده بود که بر ضعف و سستی ایشان می‌افزود؛ به‌طوری که هر ده دقیقه یک بار، بیدار می‌شدند و مختصر تکانی می‌خوردند و باز به علت ضعف از حال می‌رفتند! ایشان با همان مختصر هوشیاری‌ای که برایشان باقی مانده بود، فرموده بودند بلندشان کنند تا بنشینند. موقعی که رسیدم، پرستار ایشان با نگرانی گفت: ایشان نمی‌تواند نفس بکشد، کمک کنید! برای لحظاتی تنفس قطع شد، که با کمک نوه‌شان آقای دکتر نوروزی، نفس برگشت. ایشان نمی‌توانستند سرشان را بالا نگه دارند، با تمام اینها با تک‌تک افرادی که به آنجا آمده بودند، احوالپرسی کردند. هرچند صدایشان ضعیف و کلماتشان مختصر و محدود بود، اما هنوز هم سرشار از ذوق و متناسب با شرایط فکری و نیاز روحی مخاطب، سخن می‌گفتند. ایشان دو بار از من پرسیدند: «تازه چه خبر؟» و من به خاطر شرایط جسمی ایشان، عرض کردم که خبر تازه‌ای نیست و همه به دعاگویی برای ایشان مشغول‌اند. بار سوم با لحن عتاب‌آلودی فرمودند: «گفتم چه خبر جدیدی دارید؟» و من برای اینکه ذهن ایشان خیلی درگیر نشود، گفتم: می‌گویند قرار است نان ارزان شود! ایشان هم با همان حال و با ملاحت تمام، به طنز پاسخی فرمودند که همه خندیدند! سپس از ایشان خواستم با توجه به شناختی که از من دارند، توصیه‌ای بفرمایند، که فرمودند: «دعا، دعا!». ازآنجاکه ایشان حاضر نبودند در حضور دیگران، در بستر دراز بکشند و به آن شکل نیمه‌خیز نشستن، آزارشان می‌‌داد، ناچار شدم زودتر خداحافظی کنم. بعد هم سعی کردیم برای اینکه اسباب زحمت ایشان نشویم، با اینکه دلمان برای دیدنش پر می‌کشید، حتی‌الامکان از رفتن خودداری می‌‌کردیم.
ایشان حتی در سخت‌ترین شرایط هم، که تنفس بسیار سنگین و دشواری داشتند، باز با همان کلام و سلوک دوره سلامت، با دیگران رفتار می‌کردند و جالب اینجاست که در آن شرایط سخت، باز هم از نیازهای ذهنی و ذوقیات مخاطبان، غافل نبودند. همواره دیگران را به خدا و یاد خدا و دعا، سفارش می‌کردند و در اوج بیماری، از نشاط روحی خارق‌العاده‌ای برخوردار بودند. با اینکه ضعف و کم‌خونی و بیماری سرطان، عملکرد مغز را مختل می‌کند، اما ایشان تا آخرین لحظه، از حافظه فوق‌العاده‌ای برخوردار بودند و کلامشان رنگ و بوی طنز و شوخیِ ملیح داشت. ایشان تا آخرین لحظه حیات، نسبت به امور کشور حساس بودند و سؤال می‌‌کردند. هرگز ندیدم درباره مشکلات فراوان خود، کلمه‌ای حرف بزنند. اگر ما خار کوچکی به بدنمان فرو برود، دیگر حال خود را نمی‌فهمیم و همه کارها را تعطیل می‌کنیم، اما ایشان رنج و درد بیماری را بی‌آنکه اخم به صورت بیاورند و ذره‌ای از توجه ایشان به دعا و اهل‌بیت(ع) کم شود، تحمل می‌کردند. این رفتار از نظر من ــ که یک پزشک متخصص هستم و بیماران مختلفی را دیده‌ام ــ با فیزیولوژی عادی بدن، قابل توضیح نیست.
 
و سخن آخر؟
با اینکه ایشان سال‌ها در یک انزوای تحمیلی به‌سر می‌بردند، اما پس از رحلتشان جامعه فرهنگی و دانشگاهی و دیگر اقشار، به شکلی خودجوش واکنش نشان دادند و حضور بی‌نظیر و پرشور مردم در تشییع جنازه آن بزرگوار، عظمت و ارج این عالم بزرگوار را ــ که عمری در راه اعتلای اسلام و انقلاب زحمت کشید ــ به منصه ظهور رساند. روحش شاد و در خدمت اجداد طاهرینش(ع) متنعم باد.    
  
https://iichs.ir/vdcf1cdy.w6d11agiiw.html
iichs.ir/vdcf1cdy.w6d11agiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما