«شخصیت علمی و اجتماعی آیت‌الله العظمی سیدعزالدین زنجانی» در گفت‌وشنود با آیت‌الله مصطفی اشرفی شاهرودی

او با علم فراوان و حسن خلق خویش، بسیاری از جوانان را جذب کرد

زنده‌یاد آیت‌الله العظمی سیدمحمد عزالدین حسینی زنجانی، در طول مدت اقامت در شهرهای زنجان و مشهد، با دو خصیصه علم و اخلاق خویش، بسا جوانان جویا و امروزین را جذب اندیشه و کلام خود ساخت. در گفت‌وشنود پی‌آمده، آیت‌الله حاج مصطفی اشرفی شاهرودی، به بسط این خصیصه آن فقید سعید پرداخته است
او با علم فراوان و حسن خلق خویش، بسیاری از جوانان را جذب کرد
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
طبعا پرسش نخست ما این است که جنابعالی از چه مقطعی و چگونه با مرحوم آیت‌الله سیدعزالدین زنجانی آشنا شدید؟
بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم. آشنایی بنده با ایشان، از همسایگی و رفت‌وآمدهای همسایگی شروع شد. گاهی هم با یکدیگر، بحث‌های علمی می‌کردیم که در نتیجه آن، باب رفاقت گشوده و مراوده بین خانواده‌های ما هم برقرار شد.
 
آیت‌الله مصطفی اشرفی شاهرودی
 
چه ویژگی‌هایی در شخصیت ایشان، از نظر شما برجسته‌تر بودند؟
ایشان انسان بسیار فاضلی بود و کاملا مشخص بود که در دوران طلبگی، ممارست و تلاش فراوان داشته است. حافظه بسیار خوبی داشت و در مدت تحصیل، از نظر علمی بسیار زحمت کشیده بود و لذا از نظر علمی، بسیار قوی و ملا بود. از نظر برخوردهای اجتماعی، بسیار خوشرو، متواضع و صاحب سعه صدر و به تمام معنا «آقا» و «آقازاده» بود. ایشان از سال 1351، در مشهد ساکن شدند و در این شهر هم، از محبوبیت و جایگاه دینی و اجتماعی بسیار والایی برخوردار بودند و مردم مشهد، بسیار به ایشان علاقه داشتند و احترام می‌گذاشتند. ایشان مدتی به خاطر تجدید بنای منزل، به‌طور موقت در نزدیکی فلکه سراب زندگی می‌کردند و گاهی به محله قدیمی می‌آمدند. منزل جدید که آماده شد، جلسات و کلاس‌های مذهبی را هم راه‌اندازی کردند. گاهی هم خود من، توفیق پیدا می‌‌کردم و نماز جماعت را در مسجد، به ایشان اقتدا می‌کردم.
 
اشاره‌ای به توانایی‌های ایشان، در زمینه‌های مختلف علمی داشته باشید.
ایشان در فلسفه از شاگردان مرحوم آیت‌‌الله علامه طباطبائی بودند و محضر مرحوم امام خمینی و مرحوم آیت‌‌الله حجت را نیز در فقه و اصول درک کرده بودند و در این زمینه، اطلاعات زیادی داشتند. نوعی جامعیت در معقول و منقول، در ایشان وجود داشت.
 
از دیرباز و نزد بسیاری، بین فقه و فلسفه، نوعی عدم تجانس یا رقابت وجود داشته است. از دیدگاه شما، چگونه برخی مانند آیت‌الله زنجانی توانسته‌اند در شخصیت علمی خویش، بین این دو جمع کنند؟
همین‌طور است. همواره در تفکر بسیاری از عالمان دینی، بین فقه و فلسفه، یک جور مسابقه وجود داشته است! زیرا بخشی از مسائل فلسفی، به‌نوعی به مسائل اعتقادی ربط پیدا می‌کنند که بسط آن به عهده روحانیت و مجامع دینی است. در گذشته فلسفه، از دروس رایج حوزه‌ها بود و در مقدمه و بسط درس خارج هم، رایج بود؛ همچنان که شمار بزرگان فلسفه و کلام هم، در گذشته نسبت به امروز بیشتر بود. پدرم محضر آقابزرگ حکیم را درک کرده بودند و خود من هم، در محضر آقا سیدمحمدحسین و مرحوم ایسی، فلسفه خواندم و منظومه را تا بحث طبیعیات، از محضر ایشان و آقای میرزا جواد تهرانی استفاده کردم، اما متأسفانه منفی‌بافی‌ها درباره گرایش به فلسفه، به‌قدری شدت گرفت که گرایش به این شاخه را معادل باطل و کفر گرفتند و به همین دلیل، بزرگانی چون مرحوم آیت‌الله میلانی به این عرصه وارد نمی‌شدند! لذا فقاهت، منحصر به فروع عملی مکلفین شد و دیگر بسیاری به فروع اعتقادی کاری نداشتند، درحالی‌که فقیه باید مباحث دینی، اعم از اعتقادی و عملی را بداند. به‌هرحال فلسفه مهجور شد! شهید مطهری و اقران ایشان، برای رفع این مهجوریت، کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را منتشر کردند، که در عصر خودش آثار مثبت فراوانی داشت. مرحوم آیت‌الله زنجانی هم اطلاعات فلسفی بالایی داشتند، اما شاید متأثر از این فضا، تمرکز خود را روی فقه و اصول گذاشته بودند.
 
از منظر جنابعالی، میراث علمی ایشان برای حوزه‌های علمیه چیست و چگونه می‌توان از آن بهره‌برداری کرد؟
کلاس‌های درس بزرگانی چون آیت‌الله زنجانی، حاصل شش دهه تلاش علمی است و به این دلیل که در این مسیر، پژوهش‌ها و بررسی‌های عمیق فردی را با مباحثه‌های علمیِ قوی با دیگران درآمیخته‌اند، بر بسیاری از شخصیت‌های علمی تفوق پیدا کرده‌اند. بزرگانی چون ایشان، با بیش از نیم‌قرن جهاد علمی، به واقعیت‌هایی از علم دست پیدا کرده‌اند و بدیهی است که علم و اطلاعات آنان، با افرادی که تازه از گرد راه رسیده‌اند و چیز درستی هم از درس‌هایی که خوانده‌اند، درک نکرده‌اند، خیلی تفاوت می‌کند.
 
این جایگاه چگونه کسب می‌شود؟
با صفای باطن! این دروس، الهی هستند و با دروس دانشگاهی فرق دارند. با فراگیری دروس معرفت‌الله و دین رسول‌الله(ص) و اوصیای آن حضرت، یعنی ائمه هدی(ع)، تهذیب نفس، التزام به تقوا و نهایتا اتصال به بارگاه الهی حاصل می‌شود. البته همه اینها، مقتضیات خودشان را دارند. از سوی دیگر نطفه پاک، لقمه پاک، و تربیت پدر و مادر و دیدن اساتید بزرگ و قوی، در ساخته شدن شخصیت افراد مؤثرند.
 
به نظر شما علت محبوبیت آیت‌الله زنجانی در میان قشر دانشگاهی، اعم از اساتید و دانشجویان چه بود؟
غیر از اطلاعات وسیع علمی، مهم‌ترین علت جذب بسیاری از اساتید و دانشجویان به آن بزرگوار، حسن خلق ایشان بود. مرحوم آیت‌الله زنجانی، به مباحث روز و مورد علاقه نسل جوان به‌ویژه دانشجویان، اشراف داشتند که باعث جاذبه ایشان می‌شد، اما از همه مهم‌تر، محبت و خوش‌اخلاقی ایشان، دلبستگی عمیقی را نسبت به ایشان، در جوانان ایجاد می‌کرد.
 
برای آخرین بار، ایشان را کی دیدید و از آن چه خاطره‌ای دارید؟
قرار بود عده‌‌ای از مدیران یکی از نهادها در خراسان رضوی(ع)، همراه عده‌ای از علما، برای مشورت در موضوعی، به منزل ما بیایند. ازآنجاکه مرحوم آیت‌الله زنجانی شخصیت والا و ارجمندی بودند، بنده از ایشان خواهش کردم که برای زینت بخشیدن به مجلس تشریف بیاورند، اما وقتی ایشان را دیدم که با چه زحمتی و با کمک واکر تشریف آوردند، واقعا متأثر شدم! چند شب قبل از وفات ایشان، آقای فیض‌آبادی تلفن زدند و گفتند: حال آیت‌الله زنجانی خوب نیست! من به عیادت ایشان رفتم و متوجه شدم بیماری ایشان وخیم است. صبح سه‌شنبه هفته بعد، خبر رحلت ایشان را به من دادند و پس از آن، من و عده‌ای از دوستان با تأثر فراوان، در تشییع جنازه ایشان شرکت کردیم.
با توجه به آیات قرآن، مرگ عالم در دنیا، نقصانی جبران‌ناپذیر پدید می‌آورد. به نظر بنده بدیل این بزرگواران، پیدا نخواهد شد و پر کردن جای خالی آنان، اگر نگویم ناممکن، اما بسیار دشوار است؛ زیرا فرق بسیار است بین کسانی که همّ و غمشان دین است، با کسانی که کار دین را در کنار سایر فعالیت‌هایشان انجام می‌دهند. درواقع وقتی شخصیت‌هایی چون آیت‌الله زنجانی از دنیا می‌روند، انگار که باید شیخ انصاری دیگری بیاید و جای خالی آنها را پر کند! مصیبت بزرگی است که تنها روحانیت را از لحاظ دراست عامه ببینند؛ زیرا یک روحانی باید به معنی کامل کلمه، صاحب کمالات روحی باشد، که غیر از دراست، به تربیت والدین و استاد و سرشت پاک و التزام به اخلاق حسنه و تقوای الهی و راز و نیاز با خدا بستگی دارد.
 
و سخن آخر؟
در پایان، توصیه‌ای برای طلاب علوم دینی دارم و آن هم این است که برای تربیت خود، احوال بزرگان را بررسی کنند و زندگی آنان را الگو قرار دهند. طلبه باید طوری تربیت شود که در فقر و نداری هم، راضی باشد و این امر حاصل نمی‌شود، مگر اینکه زندگی اساتید و بزرگان را نصب‌العین خود قرار دهد.
 
https://iichs.ir/vdcco4qs.2bqoe8laa2.html
iichs.ir/vdcco4qs.2bqoe8laa2.html
نام شما
آدرس ايميل شما