«اشاراتی در باب روش‌های استنباط آیت‌الله العظمی سیدعزالدین زنجانی، از متون اولیه دینی» در گفت‌وشنود با آیت‌الله سیدمحمد زنجانی

ایشان زیبایی و آسان‌گیری دین را یکی از ملاک‌های استنباط خود قرار داده بودند

مبانی یک عالم دینی در استنباط‌های او، نقشی مهم در شکل دادن به رفتار بخشی از مردم خواهد داشت. هم از این روی فهم بخشی از تاریخ را باید در همین مهم جست. در گفت‌وشنود پی‌آمده، آیت‌الله سیدمحمد حسینی زنجانی در باب روش‌های استنباط آیت‌الله العظمی سیدعزالدین حسینی زنجانی از متون اولیه دینی سخن گفته است
ایشان زیبایی و آسان‌گیری دین را یکی از ملاک‌های استنباط خود قرار داده بودند
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 
جنابعالی به عنوان فرزند مرحوم آیت‌الله زنجانی، ایشان را با چه ویژگی‌هایی به یاد می‌آورید؟
بسم اللّه الرَّحمن الرَّحیم. مرحوم والد، تسلط گسترده و عمیقی بر روایات اهل بیت(ع) داشتند و با ادعیه مأثوره اهل بیت(ع)، به‌ویژه صحیفه سجادیه، انس و الفتی دیرینه داشتند و این دعاها، انیس و مونس روز و شب ایشان بود. ما هم مفاهیم بلند اسلامی را از لابه‌لای گفت‌وگو با ایشان کسب و دریافت می‌کردیم. ایشان عادتا فرازهایی از ادعیه و روایات اهل بیت(ع) را بیان می‌کردند و گاهی آنها را با چاشنی شعر در هم می‌آمیختند و به‌خصوص به اشعار مولوی، علاقه خاصی داشتند. صحبت ایشان، بسیار برای ما جالب و آموزنده بود و احساس می‌کردیم با آنچه در بیرون می‌بینیم و می‌شنویم، بسیار تفاوت دارند. طبعا در پاسخ به پرسش شما، باید بر متفاوت بودن ایشان متمرکز شد.
 
شما بیشتر از کدام یک از درس‌هایی که تدریس می‌کردند، استفاده می‌کردید؟
من بیشتر در فقه، از ایشان استفاده می‌کردم. ایشان در احکام، روی روایات تکیه خاصی می‌کردند. روایات را خیلی خوب معنا می‌کردند و از دل آنها، روایات دیگر را تفسیر و توجیه می‌کردند. ایشان با این رویکرد، جامعیت و صاحب معانی فراوان بودن روایات را نشان می‌دادند. من انصافا در این زمینه، کسی را نظیر ایشان ندیده‌ام. به عنوان نمونه در فهم قراین، حضرت رسول(ص)، گاهی گروه‌های پارتیزانی تشکیل می‌دادند و آنها را به جنگ مشرکان می‌فرستادند و به آنها می‌فرمودند: «بَشِّرُوا وَلَا تُنَفِّرُوا» مضمونا یعنی: «تلاش کنید چهره زیبای اسلام را به مردم نشان بدهید، به زن‌ها کاری نداشته باشید و بچه‌ها را نکشید! فقط با کسانی درگیر شوید که عناد دارند!». مرحوم والد این فرمایش پیامبر(ص) را یکی از قراین فهم روایات می‌دانستند و همواره این حدیث را تکرار و از آن، استفاده‌های جالبی می‌کردند.
 
به این ترتیب، نظر ایشان در مورد روایات متعارض چه بود؟ این‌گونه چالش‌ها را چگونه حل می‌کردند؟
پیامبر(ص) می‌فرمایند: «من به دینی مبعوث شدم که هم آسان است و هم زیبا». مرحوم والد به زیبایی دین، تکیه زیادی می‌کردند و آن را یکی از موارد ترجیح روایات متعارض می‌دانستند؛ یعنی در مقابل دو روایت که سندشان مساوی است، آن روایتی را که آسان‌تر است، می‌گرفتند. این از جمله علائم ترجیحی است که من در فقه ایشان دیدم و در دیگران ندیدم. ایشان به استناد همین فرمایش پیامبر(ص) که دین اسلام هم زیباست و هم آسان، می‌فرمودند: «نباید مردم را به مشکل بیندازیم و به نام دین، در بن‌بست قرار دهیم، بلکه باید تا جایی که اجازه داریم، راه را باز کنیم که مردم به سوی دین بیایند». ایشان در عمل هم، همین‌گونه رفتار می‌کردند.
 
آیت‌الله سیدمحمد حسینی زنجانی
 
مشرب ایشان در تفسیر قرآن کریم، چگونه بود؟ دراین‌باره، از چه روشی استفاده می‌کردند؟
ایشان در تفسیر قرآن کریم هم، دیدگاه‌های جدیدی داشتند و مشرب ایشان در تفسیر، کار کردن در لغات قرآن بود؛ برای مثال ایشان در تفسیر آیه شریفه 5 از سوره مبارکه بقره، می‌فرمودند: ترجمه «فلاح» به رستگاری، ترجمه نارسا و ناقصی است؛ چون فلاح، یعنی دو چیز که به هم برسند و جوش بخورند! ایشان می‌فرمودند: «ایمان به خدا، تمام خلأهای وجودی آدمی را پر می‌کند، به‌طوری که دیگر انسان، نیازی به خارج از وجود خود احساس نمی‌کند. انسان مؤمن توخالی نیست؛ یعنی ایمان تمام خللی را که در وجود آدمی است، پر می‌کند» یا مثلا در مورد کلمه «ریب» هم، می‌فرمودند: «ریب، شکِ همراه با نگرانی است و هر شکی ریب نیست، وگرنه قرآن همان کلمه شک را به‌کار می‌برد». ایشان معتقد بودند که زبان عربی، وسیع‌ترین زبان برای معانی و مفاهیم انسانی است. خودشان هم با غور در ریشه‌های کلمات، این معانی را به‌دست می‌آوردند.
یکی از برداشت‌های بسیار زیبای ایشان از «حی علی الفلاح» است، که در اذان آمده. می‌فرمودند: «این شعار، متضمن خیر ابدی و همیشگی است». همواره از مفاهیم قرآنی، روایی و نمادین دینی، برداشت‌های بسیار زیبایی داشتند.
 
نظر ایشان درباره «تفسیر المیزان» چه بود؟
ایشان در عین حال که همواره عظمت کار مرحوم علامه طباطبائی را می‌ستودند ــ با توجه به اینکه از شاگردان بسیار نزدیک ایشان بودند ــ اما آرا و نظرات خود را هم بیان می‌کردند. نکته جالب برایم این است که فهم لطیف روایی در ایشان جلوه عجیبی داشت...
 
به چه معنا؟
یعنی ایشان تلاش می‌کردند زبان ائمه(ع) را به زبان خودشان معنا و برای فهم مطالب، قرائنی را از روایات پیدا کنند؛ به همین دلیل هم آرای ایشان در فقه، با نظرات سایر بزرگان و علما و فقها تفاوت دارد و دلیلش هم، همان فهم و تکیه به روایاتی است که در مقام وارد شده بود. به عبارت دیگر، تمام تلاش ایشان، وصول به جوهره معنا بود و همین به کارشان، تفاوت و طراوت می‌داد.
 
این‌گونه نگاه ایشان به فقه، متأثر از چه کسی بود؟
از استادشان مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی، که در فقه نوآوری‌های فراوانی داشتند و بر این باور بودند که فقه شیعه، تعلیقه‌ای بر فقه عامه (اهل سنّت) است؛ بدین معنی که آنچه در فقه شیعه مطرح می‌شود ناظر به فقه عامه و تصحیح آن است؛ لذا اگر بخواهیم مطالب روایات را خوب درک کنیم، ابتدا باید اقوال اهل سنّت در باب آن روایات را به‌دقت بررسی کنیم. باب این شیوه ــ که در فهم مطالب فقهی، مسئله‌ای کلیدی است ــ در دوره مرحوم آیت‌الله بروجردی در حوزه باز شد. به این ترتیب بسیاری از موضوعات را می‌توان از فحوای کلام مخالفان دریافت کرد. طبعا کسی که به این شیوه عمل کند، میدان بزرگی در برابر خویش خواهد یافت و فهمی غنی در شاخه‌های گوناگون علوم اسلامی دارد.      
 
https://iichs.ir/vdcjmoev.uqehmzsffu.html
iichs.ir/vdcjmoev.uqehmzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما