«جستارهایی در سیره مدیریتی امام موسی صدر» در گفت‌وشنود با مهندس مهدی فیروزان

دولت‌های غربی، قطعا از مقصران پروژه ربودن امام موسی صدر هستند

روزهایی که بر ما می‌گذرد، تداعی‌گر سالروز ربایش امام موسی صدر، رهبر فقید شیعیان لبنان است. هم از این روی و در بازخوانی مجاهدات طولانی آن بزرگ در بازگرداندن عظمت شیعیان لبنان به ایشان و ایجاد تعامل میان آنان با دیگر اقوام و طوایف این کشور، گفت‌وشنود ذیل با مهندس مهدی فیروزان، برادرزاده و داماد ایشان، را به شما تقدیم می‌نماییم.
دولت‌های غربی، قطعا از مقصران پروژه ربودن امام موسی صدر هستند
حضرت عالی به عنوان خواهرزاده و داماد امام موسی صدر، قطعا درباره علل ربوده شدن ایشان، تحلیل‌های دقیق و مستدلی دارید. به نظر شما این علل کدام‌اند و مسئول ربوده شدن ایشان، کدام دولت یا فرد است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. از همان روزهای نخست ربوده شدن امام موسی صدر، مشخص بود که دولت لیبی عامل ربودن ایشان بود. این سخنی نیست که تنها بستگان ایشان بگویند، بلکه دستگاه قضائی لبنان هم پس از تحقیقات گسترده، صراحتا اعلام کرد که امام موسی صدر از لیبی خارج نشده بودند و این دولت در قبال ناپدید شدن ایشان، مسئول بود. دستگاه‌های اطلاعاتی امنیتی بسیاری از کشورهای عربی نیز این مسئله را تأیید کرده بودند. در یک کلام، عناصر اصلی دخیل در این توطئه، مخالفان اهداف استراتژیک ایشان هستند.
 
امام موسی صدر
 
کدام اهداف؟
ایشان طی سال‌ها نقش‌آفرینی و مدیریت در لبنان، سه هدف مهم استراتژیک را مطرح کردند که عبارت بودند از: 1. حفظ یکپارچگی و وحدت لبنان از طریق ایجاد و تحکیم وحدت بین طوایف گوناگون لبنان و تقریب میان ادیان و مذاهب کشور و توزیع عادلانه امکانات بین آنها و جلوگیری از تجزیه کشور؛ 2. اعتلای فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و نظامی شیعه در تمام ابعاد؛ 3. مقابله با صهیونیسم و تأسیس مقاومت علیه اسرائیل در جنوب لبنان.
 
چه کسانی مخالف این اهداف بودند؟
همه احزاب افراطی مخالف، که ادامه برادرکشی را به نفع تجزیه لبنان می‌دیدند! بنابراین نقش امام موسی صدر در حفظ وحدت لبنان و جلوگیری از تجزیه این کشور را می‌توان یکی از علل مهم ربوده شدن ایشان دانست.
 
به نظر شما رمز موفقیت امام موسی صدر، در ایجاد وحدت بین اقشار و طبقات مختلف مردم لبنان چه بود؟
مهم‌ترین رمز، «تکیه بر مشترکات» برای ایجاد تعامل میان اقوام و مذاهب گوناگون بود. خیلی‌ها شعار وحدت بین شیعه و سنی و مسلمان و غیرمسلمان را داده‌اند و می‌دهند، اما در میدان عمل کمتر کسی در این کار توفیق پیدا کرده است.
 
شیوه ایشان در این زمینه چگونه بود؟
امام موسی صدر در دو قلمرو نظری و عملی، این کار را پیش برد. در زمینه نظری، با حضور در محافل علمی و دانشگاهی و کلیساها و دیرها، امکان گفت‌وگو بین افراد مختلف را فراهم می‌آورد و همه را به سوی ایمان به خدا و مشترکات همه ادیان ــ که پرستش خدا و احترام به کرامت انسانی است ــ دعوت می‌کرد. هنگامی که سنی‌ها یا مسیحی‌ها از زبان یک روحانی فاضل شیعه، این سخنان را می‌شنیدند، طبیعتا تحت تأثیر قرار می‌گرفتند، کینه‌ها از بین می‌رفت و همکاری و تعامل پیروان مذاهب و ادیان مختلف، ممکن می‌شد. امام موسی صدر معتقد بود که حضور گسترده و شجاعانه در اجتماع و گفت‌وگو با ادیان و مذاهب دیگر، نهایتا به نفع و صلاح تشیع است و باعث کمال فکری و تشکیلاتی تشیع می‌شود.
در میدان عمل هم، ایشان معتقد به همکاری اجتماعی با مذاهب و ادیان دیگر بود. ایشان خیریه‌ای به نام «جمعیت برّ و احسان» را برای کمک به اقشار محروم لبنان تأسیس کرد که هدف آن، فقط خدمت‌رسانی به شیعیان نبود، بلکه حتی مسیحیان هم از خدمات این مؤسسه استفاده می‌کردند. یا در هیئت امنای حرکه‌المحرومین ــ که سازمان بسیار مهمی بود ــ سنی‌ها و مسیحی‌ها هم عضو بودند. ایشان معتقد بود که پیشرفت لبنان، جز از راه توزیع عادلانه امکانات و رفع محرومیت از همه مردم این کشور ممکن نیست.
 
برای نیل به این اهداف، قطعا نیاز به نوآوری‌های فقهی هم هست. به برخی از نوآوری‌های ایشان اشاره کنید.
برخی این تصور باطل را دارند که لازمه نوگرایی، نفی برخی از اصول یا تسلیم در برابر مکاتب بیگانه است. امام موسی صدر بدون کوچک‌ترین تنزل از اصول، به مدد تیزهوشی و تدبیر کم‌نظیرش، توانست در چهارچوب اصول و موازین دینی، نوآوری‌های تأثیرگذاری را ایجاد کند و نهایتا به تعامل و همزیستی با مذاهب و ادیان دیگر برسد.
 
در این باره، به نمونه‌هایی اشاره می‌کنید؟
بله؛ مثلا در زمستان سال 1353، ایشان در اقدامی بی‌سابقه، خطبه‌های عید موعظه روزه را در کلیسای کبوشیین و در حضور شخصیت‌های بلندپایه مسیحی ایراد کرد! این اقدام، میزان محبوبیت ایشان را نزد مسیحیان لبنان نشان می‌داد که انجام مراسم دینی خود را به ایشان به عنوان یک روحانی شیعه واگذار کردند. پس از پایان مراسم، مسئول کلیسا به مدیر کل تبلیغات لبنان ــ که او هم مسیحی بود ــ گفته بود: «روحانیتی که امام موسی ظرف یک ساعت در این کلیسا پراکند، بیشتر از معنویتی بود که ما طی سال‌ها، به عبادت‌کنندگان در این کلیسا ارائه کرده بودیم!»
 
قطعا این نوآوری‌ها مخالفانی هم داشته است. این‌طور نیست؟
بله؛ بعضی از علمای لبنان، با این شیوه‌ها مخالفت می‌کردند، اما تدبیر، جامع‌نگری و خوش‌خلقی ایشان، از تأثیر این مخالفت‌ها در مردم می‌کاست. توانایی ایشان در تطبیق احکام اسلامی با شرایط و مقتضیات زمانه، قدرت استدلال و از همه بالاتر سعه صدر، صبر و حسن خلق ایشان، موجب برتری امام موسی صدر بر علمای معاصر خود شده بود.
 
همان‌طور که اشاره کردید، امام موسی صدر در تغییر شرایط فوق‌العاده اسف‌بار فرهنگی و اعتقادی شیعیان لبنان و ایجاد تحول در آنها، نقش تعیین‌کننده داشت. به طور مشخص این تحول و ارتقا، از چه طریقی امکان‌پذیر شد؟
شیعیان قبل از آمدن امام موسی صدر به لبنان، از نظر علمی و اجتماعی، در پایین‌ترین سطح ممکن بودند. ایشان معتقد بودند شیعیان لبنان سوای اینکه امکاناتی برای رشد ندارند، گرفتار عارضه بدتری شده‌اند و آن هم این است که باور ندارند که می‌توانند رشد کنند! به همین دلیل تمام تلاش ایشان، معطوف به بازگرداندن اعتماد به نفس به شیعیان و کاشتن بذر خودباوری در دل و جان آنان بود. وضعیت شیعیان در لبنان، به قدری وخیم بود که بسیاری از آنها، مسیحی شده بودند و بر اساس آیین مسیحیت ازدواج می‌کردند یا به خاک سپرده می‌شدند! شیعیان قبل از حضور ایشان در لبنان، صاحب هویت و جایگاه درخوری نبودند، اما با تلاش‌های بیست‌ساله ایشان، امروز می‌توانند با قدرت در برابر اسرائیل بایستند و در تمام معادلات منطقه، تأثیرگذار باشند. جوانانی که روزگاری برای ابراز وجود به کمونیست بودن تظاهر می‌کردند، امروز به ضد اسرائیلی بودن خود افتخار می‌کنند. قبل از آمدن ایشان، شیعیان فقط به مشاغل پست گمارده می‌شدند، اما اینک در بالاترین پست‌های سیاسی، آموزشی و علمی فعالیت می‌کنند.
 
شیوه ایشان برای جلب مشارکت جوانان چه بود؟
ایشان مؤسسه‌ای را تأسیس نمی‌کرد، مگر با هدف مشارکت دادن جوانان و ایجاد اعتماد به نفس و علاقه به هویت دینی در آنان. ایشان از سال 1340 اعلام کرد که حاضر است در تمام مدارس، دبیرستان‌ها و مراکز فرهنگی، با جوانان گفت‌وگو و شبهات و مشکلات فکری آنها را برطرف کند. اوایل جوانان با نگاه‌ها و لبخندهای تمسخرآمیزشان، فضا را برایشان تنگ می‌کردند، اما به‌تدریج علاقه‌مند شدند و از آن پس، آنها بودند که دنبال امام موسی صدر می‌دویدند و از ایشان می‌خواستند که برایشان جلسه بحث و گفت‌وگو بگذارد! جوانان می‌گفتند: امام موسی صدر با همه فرق دارد و به همین دلیل، ایشان را دوست داریم. ایشان می‌گفت: من در مواجهه با جوانان، چشمم را به اشتباهات آنها می‌بندم و سعی می‌کنم استعدادها و ظرفیت‌های آنها را به‌کار بگیرم، چون قبل از هر گونه اصلاح و تربیتی، باید ابتدا بتوان به قلب جوان راه پیدا کرد.
 
یکی از فرازهای مهم زندگی امام موسی صدر، اعتصاب غذای ایشان در مسجد عاملیه بیروت بود. علت این اعتصاب چه بود و سرانجام، کار به کجا انجامید؟
جنگ‌های داخلی لبنان به اوج خود رسیده بود، تا جایی که نخست‌وزیر به همراه چند تن از وزرای کابینه، استعفا دادند و رئیس‌جمهور هم از معرفی نخست‌وزیر جدید و تشکیل دولت، خودداری می‌کرد. جنگ داخلی و کشتار پیروان همه ادیان به اوج خود رسیده بود و جنوب لبنان هم به عنوان خط مقدم مبارزه با اسرائیل، زیر آتش صهیونیست‌ها بود. امام موسی صدر دائما طرفین جنگ را به صلح دعوت می‌کرد و عواقب وخیم اوضاع را تذکر می‌داد، اما نتیجه نمی‌گرفت. سرانجام ایشان تنها راه را اعتصاب غذا دید و به تنهایی، در مسجد عاملیه اعتصاب غذا کرد! با توجه به محبوبیت گسترده ایشان، تمام توجهات متوجه این مسجد محقر در جنوب بیروت شد و هر روز زن و مرد مسیحی و مسلمان و شیعه و سنی و شخصیت‌های سیاسی سوری و لبنانی و علمای ادیان مختلف، به مسجد می‌آمدند و با ایشان دیدار و بیعت می‌کردند. اعتصاب غذای ایشان به روزهای سوم و چهارم رسید و ایشان هر روز به لحاظ جسمی، ضعیف‌تر می شد. مردم به دولت فشار آوردند و سرانجام در روز پنجم اعتصاب، رئیس‌جمهور ناچار شد دولت را تشکیل بدهد. این پیروزی شیرین، متأسفانه با خبر تلخ محاصره روستای مسیحی‌نشین دیرالاحمر، توسط گروهی از مسلمانان همراه شد. امام موسی صدر بلافاصله اعتصاب خود را شکست و به آن روستا رفت و هشدار داد که حمله به برادران مسیحی، در واقع شلیک گلوله به سمت من است!
 
از نوع و پیشینه رابطه امام موسی صدر با امام خمینی برایمان بگویید.
حضرت امام از دیرباز با پدر امام موسی صدر، یعنی آیت‌الله العظمی سیدصدرالدین صدر ارتباط داشتند. خود امام موسی صدر هم در قم، به طور طبیعی در ارتباط و مراوده نزدیک با حضرت امام خمینی بودند. در سال 1342 که شاه امام خمینی را دستگیر می‌کند، امام موسی صدر به دیدار پاپ در اروپا می‌رود و از وی می‌خواهد که برای آزادی امام، به شاه فشار بیاورد. ایشان همچنین سفری به مصر رفت و از مسئولین الازهر خواست که برای آزادی امام خمینی، اقداماتی انجام دهند. مرحوم آیت‌الله خوئی می‌گفت: «آزادی آقای خمینی، بیش از هر چیز، مرهون تلاش‌های آقای صدر بوده است».
 
امام موسی صدر
 
به فعالیت‌های ایشان در جهت تقویت انقلاب اسلامی ایران و حمایت از آن هم اشاراتی داشته باشید.
امام موسی صدر از نیمه دوم دهه 1340، بسیاری از جوانان مبارز ایرانی را که به لبنان می‌آمدند، در تشکیلات نظامی خود آموزش می‌داد. پس از درگذشت آیت‌الله حاج آقا مصطفی خمینی، امام موسی صدر با بسیج علما و روحانیون لبنان و دوستان خود در عراق، از جمله پسرعمویشان شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، بیش از پیش به حمایت علنی از امام و انقلاب اسلامی پرداخت و در بهار 1357، خبرنگاری فرانسوی را خدمت امام خمینی فرستاد تا با ایشان مصاحبه کند و این نخستین مصاحبه امام بود که در سطح بین‌المللی منتشر شد.
 
آیا شما در ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر، دولت‌های غربی را هم مقصر می‌دانید؟
صد درصد. دلیلش هم این است که در طول این سال‌ها، هیچ یک از آنها در مذاکراتی که با دولت لیبی داشته‌اند و یا فشارهایی که به آن دولت آورده‌اند، هرگز موضوع ربوده شدن ایشان را مطرح نکرده‌اند. در اسناد ساواک آمده است: «اسرائیل در تیرماه سال 1357، به شاه قول داده بود که تا دو ماه دیگر، مشکل امام موسی صدر را حل خواهد کرد». https://iichs.ir/vdceez8z.jh8nei9bbj.html
iichs.ir/vdceez8z.jh8nei9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما