پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ محمدباقر خان تنگستانی، فرزند علیخان و سکینه تنگستانی، در سال 1301ق/ 1883م، در اواخر سلطنت ناصرالدینشاه قاجار در تنگستان چشم به جهان گشود.1 وی سالهای کودکی خود را در زادگاهش تنگستان سپری کرد و به کسب آموزشهای اولیه در مکتبخانههای محلی پرداخت. زمانی که در سال 1317ق/ 1889م، میرزا احمدخان دریابیگی، که حکمران وقت کل بنادر جنوب و نیز بندر بوشهر بود، نخستین مدرسه مدرن را در بوشهر و نواحی جنوب ایران تأسیس کرد، محمدباقر خان نیز به بوشهر رفت و در مدرسه «سعادت» شروع به تحصیل علم و دانش مدرن روز کرد.
در سالهای قبل از انقلاب مشروطه و طی سالهای 1321-1323ق/ 1902-1905م، احمدخان دریابیگی با پدر و عموی محمدباقر خان، که خان موروثی منطقه تنگستان بودند، کینه و عداوت داشت و حتی چند بار در این فاصله به اهرَم و تنگستان لشکر کشید و درصدد سرکوب خاندان تنگستانی برآمد. او با علیخان، پدر محمدباقر خان، و عمویش، حیدرخان تنگستانی، دشمن بود و ازاینرو به بهانه عدم پرداخت به موقع مالیات، محمدباقر خان و برادر کوچکترش را که در عمارت تنگستانی بوشهر زندگی میکردند، به گروگان گرفت و حدود چهل روز زندانی کرد، اما در نهایت با گرفتن باج و رشوه این دو برادر آزاد شدند. از همین جا بود که محمدباقر خان کینه و عداوت دریابیگی را به دل گرفت و تا پایان عمرش یکی از مخالفان اصلی سیاستهای دریابیگی در جنوب ایران و تنگستان بود.2
از مهمترین فعالیتهای محمدباقر خان تنگستانی در بوشهر میتوان به واقعه اشغال نظامی بوشهر اشاره کرد. با پیاده شدن قوای انگلیس، وی با یکصد نفر از چریکهای خود، قوای انگلیس را در ساحل حلیله متفرق ساخت و با ایثار خونهای پاک رزمندگان تنگستانی، قلعه بهمنی را تصرف کرد. اما سرنوشت جنگ از ابتدا معلوم بود: بوشهر سقوط کرد؛ ژنرال اوترام با کشتار بیرحمانه در 1857م/ 1274ق، بوشهر را تصرف کرد. اشغالگران نیز به برازجان رسیدند. قوای دولتی به فرماندهی شجاعالمُلک کاری از پیش نبرد، اما طی این برخوردها محمدباقر خان تنگستانی و پسرش احمدخان، حماسه بیمانندی آفریدند. جنگ تا مرحله تن به تن نیز پیش رفت. توپهای قلعهکوب انگلیس کار خود را با بیرحمی زیاد ادامه میداد. احمدخان چون سرداری، با عده کم نفرات، جنگ را اداره میکرد و تنگستانیها را به جنگ با انگلیسیها تشویق مینمود. سرانجام، تنگستانیها شکست خوردند و احمدخان پسر محمدباقر خان نیز در جنگ کشته شد تا بر سر زبانهای زن و مرد تنگستانی و دشتی این سروده قرار گیرد:
خبر آمد که دشتستان بهار است
زمین از خون احمد لالهزار است
الا ای مادر پیرش کجایی
که احمد یک تن و دشمن هزارست3
در نهایت ژنرال اوترام، عامل خونخوار استعمار انگلیس، کشته شد، اما استعمار برای او ستون یادبودی برپا داشت. روی قبر وی نوشته شده: «این آرامگاه ژنرال اوترام است که در جنگ با وحشیان جنوب ایران و به دست آنها کشته شد». جای تعجب نیست که مزدوران انگلیسی، عشایر وطنپرست و رشید تنگستان و مردم دلیر جنوب را که از خاک وطن دفاع میکردهاند وحشی معرفی نمودهاند، ولی ننوشتهاند که نیروهای تجاوزگر انگلیس در خاک ایران و از جمله در بوشهر چه میکردهاند؟4
پس از تسلط نیروی نظامی انگلیس بر بندر بوشهر، حسنعلیخان دریابیگی و مهدیخان سرهنگ و میرزا رضا منشی با سرداران نیروی مهاجم ملاقات کردند. به دستور مقامات انگلیس، حکمران ایرانی و هفت تن از همراهان او را به عنوان اسیر جنگی به بمبئی فرستادند و در بوشهر حکومت نظامی برقرار و مقررات حکومت را برای اطلاع سکنه شهر اعلام کردند.5
هنگام وقوع انقلاب مشروطیت در 1324ق/ 1906م، محمدباقر خان تنگستانی از بوشهر رهسپار تهران شد. در حقیقت، حرکتهای آزادیخواهانه و جنبشهای ملّی او را بر آن داشت تا دست از دیار خود بردارد و خود را به تهران، که کانون این جنبشها بهشمار میآمد، برساند.
محمدباقر خان در تهران در کنار معینالتجار بوشهری، اولین نماینده تجاری بوشهری در اولین دوره مجلس شورای ملّی، و گروه دیگری از آزادیخواهان جنوبی مقیم تهران، به صف انقلابیون و مشروطهخواهان پیوست. در همین زمان در تهران، میرزا سیدمحمدرضا برازجانی، که بعدها به مساوات معروف شد، نشریه رادیکال «مساوات» را منتشر مینمود که متعلق به جناح چپ مشروطهخواهان و محافل سوسیالدموکرات (همان اجتماعیون ـ عامیون) بود. احتمالا محمدباقر خان تنگستانی نیز به محافل سوسیالدموکراتهای تهران پیوسته بود و با چند تن از چهرههای معروف آن ارتباط تشکیلاتی داشت.6
محمد معینالتجار بوشهری با کت و شلوار و کراوات در اروپا
شماره آرشیو: 6711-1ع
با سقوط مشروطه اول و حاکمیت مطلق محمدعلیشاه قاجار، احتمالا محمدباقر خان از تهران فرار کرد؛ یعنی همان دو سالی که ارتجاع محمدعلیشاهی و لیاخوف روسی بر ایران حاکم بود. ظاهرا با فتح تهران و خلع محمدعلیشاه، او به تهران بازگشت و شروع به برخی فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعی به نفع مشروطیت کرد.
پس از خلع محمدعلیشاه قاجار و روی کار آمدن فرزند دوازدهسالهاش احمدشاه، «به پاس خدماتی که محمدباقر خان تنگستانی برای استقرار مشروطیت انجام داده بود، به سِمت "تفنگدارباشی" احمدشاه منصوب شد و حدود سه سال در این شغل باقی ماند، اما طبع سرکش وی ماندن در این شغل را به او اجازه نداد و استعفا داد».7
محمدباقر خان تنگستانی در 21 ذیحجه 1328ق/ 1910م، اولین شماره نشریه «جنوب» را در هشت صفحه با حروف سربی در تهران در چاپخانه تمدن به طبع رساند. وی در سرمقاله این نشریه نوشت: «میبینید چگونه وطن عزیز محبوب ما، که مایه شرف سعادت و اساس ماست، بازیچه اجانب شده، تربت پاک اجداد ما لگدکوب سم ستوران دشمنان گردیده. میبینید چگونه ملیت، استقلال مملکت و دیانت ما را محو و نابود مینماید... وزرای ما را از اصلاحات لازمه مملکت و ترتیب موجبات رفاهیت اهالی باز میدارند و بالجمله با یک حرکت سریع و به تندی برق و باد، دستهایی که در راه تحصیل نجات ملّی و سعادت قومی کار میکند به طنابهای بسیار محکم پلیتیک خود بسته و محبوس و در سیاه چال اجبار میسازند».
نشریه جنوب، ارگان ملّیون و آزادیخواه و ضد استعمار بود و در بحرانیترین سالها بنیاد و انتشار یافت. این نشریه پس از انتشار دو شماره، از شماره سوم مورخ 5 محرم 1329ق/ 7 ژانویه 1911م، به «یادگار جنوب» تغییر نام داد و تا آخرین شماره با همین عنوان منتشر شد. در دوران نایبالسلطنگی ناصرالملک قراگوزلو، روزنامههای زیادی توقیف یا سانسور شدند و حتی مجلس دوم شورای ملّی به دستور وی تعطیل شد. در همین دوران بود که محمدباقر خان با قلمی شفاف و صریح به انتقاد از سیاستهای دولت مشروطه دوم در نواحی جنوب و بهویژه بوشهر و تنگستان پرداخت و با افشاگریهای خود از سوءاستفادههای مالی و سوءمدیریت احمدخان دریابیگی پرده برداشت و نشان داد که دولت در کرانههای جنوبی ایران، مردم محروم را به حال خود رها کرده و توجهی به امور آنها ندارد؛ ازاینرو بود که مقالات و افشاگریهای هفتهنامه «یادگار جنوب» به مذاق استبدادزده نخستوزیران و وزیران بهظاهر مشروطهخواه خوش نیامد و این هفتهنامه را پس از انتشار 35 شماره توقیف و سانسور کردند.8
اما توقیف و سانسور هفتهنامه «یادگار جنوب»، محمدباقر خان تنگستانی را دلسرد نکرد و کمتر از یک ماه پس از توقیف هفتهنامهاش با همکاری جمعی از مشروطهخواهان تهرانی و تبریزی، هفتهنامه «ندای جنوب» را منتشر کرد. اولین شماره آن در اواسط ذیقعده 1329ق، در هشت صفحه در تهران منتشر شد. از هفتهنامه یادشده، بیش از سه شماره منتشر نشد. پس از انتشار شماره سوم از ندای جنوب، آن هم به سرنوشت یادگار جنوب دچار شد. پس از آن هم محمدباقر خان فرصت انتشار نشریه دیگری نیافت و دوران فعالیت ژورنالیستی وی در همان اواخر سال 1329ق/ 1911م به پایان رسید.
یک سال پس از جنگ جهانی اول، یعنی در سال 1333ق/ 1915م، محمدباقر خان برای راهیابی به سومین دوره مجلس شورای ملّی به نمایندگی از مردم تهران نامزد شد، اما چون رأی نیاورد به مجلس نیز راه نیافت. طی مهاجرت عده زیادی از رجال سیاسی، مطبوعاتی و مذهبی از تهران به کرمانشاه و تشکیل حکومت ملّی در آنجا به ریاست نظامالسلطنه مافی، ظاهرا محمدباقر تنگستانی هم در زمره مهاجران بود و وی نیز از تهران راهی کرمانشاه شد. با سقوط کرمانشاه توسط حمله قوای روسی و عقبنشینی مهاجرین به ترکیه عثمانی، محمدباقر خان نیز جزء مهاجران به آنجا رفت و تا پایان جنگ جهانی اول و حدود سه سال و اندی در استامبول ماند.9
شاید این مطلب هم برای شما جالب باشد:
|
با پایان یافتن جنگ جهانی اول، وی همراه دیگر مهاجرین از عثمانی به تهران بازگشت. در ایامی که قرارداد 1919م، منعقد و با مخالفت جدی شخصیتهای سیاسی ایران به رهبری آیتالله سیدحسن مدرس مواجه شد، محمدباقر خان نیز به مخالفت با قرارداد یادشده پرداخت و ظاهرا بر اثر همین ابراز مخالفت، مدتی را در زندان به سر برد. او پس از رهایی از زندان به فعالیت سیاسی و اجتماعی خود ادامه داد؛ البته از ماهیت و چگونگی این فعالیت اطلاعی در دست نیست.
شاید مطالعه این مطلب به منظور اطلاع از رویکرد آیتالله مدرس به قرارداد 1919 برای شما جالب باشد:
|
پس از کودتای 3 اسفند 1299ش/ 1921م و اشغال تهران، اغلب رجال سیاسی و متنفذ تهران بازداشت شدند؛ محمدباقر خان نیز ظاهرا جزء بازداشتشدگان بود. وی در دوره حکومت رضاشاه، هیچ نوع فعالیت سیاسی یا مطبوعاتی نداشت؛ چرا که فضای سیاسی استبدادزده عصر رضاشاهی امکان این گونه فعالیتها را سلب کرده بود، اما با سقوط رضاشاه در شهریور 1320ش، محمدباقر خان تنگستانی بار دیگر به فعالیتهای سیاسی و حتی مطبوعاتی روی آورد و به نظر میرسد که موفق شد چند شماره از ندای جنوب را در بوشهر منتشر کند. اما چون تاکنون یک برگ از روزنامه یادشده چاپ بوشهر در هیچ آرشیوی مشاهده نشده، درباره انتشار «ندای جنوب» به سردبیری محمدباقر خان تنگستانی در سال 1325ش در بوشهر باید با دیده احتیاط و تأمل نگریست.10
با وقوع کودتای 28 مرداد 1332ش، و سلطه استبداد سیاسی و مطبوعاتی بر فضای کشور، محمدباقر خان تنگستانی نیز چون اکثر چهرههای فرهنگی و حتی سیاسی به کلی فعالیتهای سیاسی را کنار گذاشت و روزگار خود را به ملاقات با دوستان قدیمی و برخی روزنامهنگاران و مورخان سپری کرد. سالهای پایانی عمر او صرف مطالعه کتابهای ادبی و تاریخی و بیان خاطرات سیاسی و تاریخی خود درباره ایام مشروطه، جنگ جهانی اول و مهاجرت به ترکیه عثمانی شد.11
سرانجام محمدباقر خان تنگستانی پس از عمری تلاش در راه استقرار دموکراسی و آزادی و حکومت قانون در 19 تیر 1339ش/ 1958م، در تهران در 79 سالگی درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. محمدباقر خان تنگستانی، روزنامه جنوب (بی جا، ناشر: علیرضا تنگستانی، به کوشش خیرالنساء (بدر) و احمد تنگستانی، 1371)، ص 13.
2. مطالعاتی در باب تنگستان (تهران، گلگشت، 1387به انتخاب و اهتمام سید قاسم یاحسینی)، صص 646-645.
3. میرزا محمدتقی لسانالملک سپهر، ناسخالتواریخ (تهران، کتابفروشی اسلامی، ج4، 1353ش، به اهتمام: جهانگیر قائم مقامی)، صص 251- 250/ محمدحسین رکنزاده (آدمیت)، دلیران تنگستان (تهران، اقبال، چ6، بی تا،)، ص 58.
4. روزنامه جنوب، صص 14- 13.
5. برای اطلاع از هفت بند مقررات نظامی در بوشهر نک: علیاصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار (تهران، ابن سینا، 1342)، ص 176.
6. مطالعاتی در باب تنگستان، ص 647.
7. همان، ص 648- 647.
8. همان، ص 649.
9. همان، ص 650/ روزنامه جنوب، ص 16.
10. مطالعاتی در باب تنگستان، ص 652.
11. برای اطلاع بیشتر نک: سید قاسم یاحسینی، محمدباقر خان تنگستانی؛ اولین تنگسیر روزنامه نگار (اهرم، 1384، نشریه بیرمی ـ مرکز ایرانشناسی شعبه بوشهر، اهرم)، صص 19- 5.