روابط ایران و چین در دوران پهلوی دوم؛

سه گام تا همزیستی

با روی کار آمدن مائو تسه تونگ در سال 1328ش و استقرار جمهوری خلق چین، دولت ایران از به رسمیت شناختن دولت جدید چین سر باز زد و روابط رسمی سیاسی خود را با این کشور قطع نمود، اما این پایان کار نبود و روابط چین با محمدرضا پهلوی فراز و نشیب‌های بسیاری داشت
سه گام تا همزیستی
 
یکی از مسائلی که تاریخ معاصر ایران همواره با آن دست و پنجه نرم کرده است روابط تهران با قدرت‌های بزرگ بوده است. ایران ازآنجاکه کشوری تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه است و از لحاظ ژئوپلیتیک، ژئوکالچر، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک بسیار مهم تلقی می‌گردد اهمیت آن برای قدرت‌های بزرگ پوشیده نیست و این کشورها همواره تلاش کرده‌اند تا تهران را به نفع خود در معادلات منطقه‌ای و حتی جهانی به کار گیرند. این امر به خصوص در دوران جنگ‌های جهانی و پس از آن مشهود به نظر می‌رسد؛ دورانی که در آن قدرت‌های بزرگ از ایران به عنوان پل پیروزی استفاده کردند و از عمق استراتژیک آن برای رساندن نیرو، آذوقه و تسلیحات کمک گرفتند.
 
در این میان، روابط ایران با قدرت‌های شرقی و به خصوص چین کمتر مورد دقت نظر قرار گرفته است. در واقع تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی آنچه در کانون همه توجه‌ها بوده است بیشتر روابط ایران با قدرت‌های غربی همچون آمریکا و انگلستان بوده و اگر صحبتی از جهان شرق به میان آمده همه نگاه‌ها به سمت روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی بوده است. در واقع روابط ایران با کشوری همچون چین در سایه توجه و تمرکز به روابط ایران با دیگر قدرت‌های جهانی به حاشیه رانده شده است. این امر به خصوص پس از پایان جنگ جهانی دوم و دوقطبی شدن نظام بین‌الملل قابل مشاهده است؛ جایی که سررشته همه امور بین‌المللی و جهانی به دو ابرقدرت شرق و غرب، یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا، ختم شده است. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد تا روابط ایران و چین را در این دوره زمانی و به خصوص با عطف توجه به روی کار آمدن محمدرضا پهلوی و نقشی که او برای خود در هندسه قدرت در سطح منطقه‌ای و جهانی تعریف می‌کرد مورد ارزیابی قرار دهیم.
 
آغاز روابط ایران و چین
همان‌گونه که پیش از آن اشاره کردیم، روابط ایران و چین کاملا متأثر از وضعیت و شرایط نظام بین‌المللی و بازیگران اصلی آن به‌خصوص آمریکا بوده است. به تعبیری، تأثیر متغیری به نام ایالات متحده بر روابط ایران و چین چه پیش و چه پس از شناسایی این کشور به خوبی قابل ملاحظه است. آغاز روابط رسمی ایران و چین به سال‌های ابتدایی قرن بیستم باز می‌گردد؛ هنگامی که اولین گام‌ها در راستای برقراری روابط با عقد یک موافقت‌نامه مودّت و کنسولی در سال 1299ش برداشته شد. ایران دوازده سال بعد در شانگهای کنسولگری دائمی برپا کرد. با این حال، به واسطه جنگ‌هایی که میان پکن و توکیو در گرفت و پیامد آن برای چین چیزی جز بی‌ثباتی و ناپایداری سیاسی نبود، روابط تهران ـ پکن بسیار محدود ماند. تهران حتی وظیفه حفظ منافع اتباع خود را که از ابتدایی‌ترین کارویژه‌های سفارتخانه هر کشور محسوب می‌شود، به سفارت هلند و سپس ترکیه در چین واگذار نمود.1
 
با روی کار آمدن مائو تسه تونگ در سال 1328ش و استقرار نظام فعلی در پکن، یعنی جمهوری خلق چین، دولت ایران همانند بسیاری از کشورهای غربی از به رسمیت شناختن دولت جدید چین سر باز زد و روابط رسمی سیاسی خود را با این کشور قطع نمود. اما این پایان کار نبود و روابط چین با محمدرضا پهلوی با فراز و نشیب‌هایی همراه بود. در مجموع می‌توان گفت از این مقطع به بعد و تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی روابط تهران ـ پکن سه مرحله را طی نمود.2
 
دوران نظام دوقطبی متصلب
در فاصله سال‌های 1330ش تا 1340ش، یعنی دوران نظام دوقطبی آشتی‌ناپذیر و اوج نزاع میان دو ابرقدرت شرق و غرب، تهران به واسطه درکی که از کشور چین به عنوان دست‌نشانده اتحاد جماهیر شوروی داشت از به رسمیت شناختن این کشور امتناع کرد و حتی با پذیرفته شدن هیئت نمایندگی این کشور در سازمان ملل به مخالفت برخاست. با درگیر شدن چین در جنگ کره، دولت شاهنشاهی ایران قطعنامه اتحاد برای صلح سازمان ملل را که در مورد ضرورت پایان یافتن جنگ در شبه‌جزیره کره بود تأیید کرد. تهران همچنین در سال 1330ش به همراه آمریکا و فرانسه جمهوری خلق چین را کشوری متجاوز شناخت و اقدامات این کشور را در جنگ با کره محکوم کرد. تهران در عین حال با برقراری روابط با دولت چین ملی و شناسایی آنها برای حاکمیت بر این کشور به عنوان نماینده رسمی آن سوءظن و بدبینی جمهوری خلق چین را برانگیخت.3
 
پس از سپری شدن سال‌های انقلاب فرهنگی چین در سال 1348ش، دولت این کشور تغییرات گسترده‌ای در سیاست خارجی خود ایجاد نمود، اما عامل اصلی در بهبود روابط ایران و چین، فراهم آمدن بستر نزدیکی میان آمریکا و چین و مقابله این دو با اتحاد جماهیر شوروی بود ... نزدیکی پکن به واشنگتن در قالب تئوری سه جهان اجرا شد  
از طرف دیگر دولت چین نیز در برخورد با تحولات ایران رویکردی خصمانه را در قبال دولت محمدرضا پهلوی دنبال کرد. پکن از نهضت ملی شدن صنعت نفت حمایت کرد و رهبری آن را ستایش نمود. همچنین در پی وقوع کودتای 28 مرداد 1332 چین به طور رسمی کودتا را محکوم کرد و آن را اقدامی نامید که با حمایت صریح و قاطع دولت آمریکا صورت پذیرفته است. در کنفرانس باندونک که در فروردین 1334ش انجام شد چین طرح ضدکمونیستی آمریکا را به‌شدت محکوم کرد. با این حال، پکن نسبت به تهران مواضع آشتی‌جویانه‌تری اتخاذ نمود. اما این هم افاقه نکرد و تهران که به شدت از تسری امواج انقلاب مارکسیستی به کشور هراس داشت مواضع ملایم چین را نادیده گرفت و در مهر 1334ش رسما به پیمان بغداد پیوست. تهران که اوضاع منطقه را آشوب‌زده تحلیل و ارزیابی می‌کرد در پی انقلاب عراق در سال 1337ش و ناامن شدن مرزهای ایران، با واشنگتن قرارداد نظامی دوجانبه امضا کرد. پیوستن ایران به پیمان بغداد و عقد قرارداد نظامی میان تهران ـ واشنگتن با واکنش شدید چین روبه‌رو شد و رهبران این کشور آن را مغایر با توافقات صورت‌گرفته در موافقت‌نامه باندونک دانستند. در نهایت این دوران پایان پذیرفت و دورانی آغاز شد که بیشتر شبیه دوران گذار بود و روابط تهران ـ پکن شاهد تغییر در لحن بود.4
 
محمدرضا پهلوی ــ چین ملی (تایوان) ــ مارشال  چیانکایچک ــ فرودگاه تایپه ــ سال 1337
محمدرضا پهلوی در سفر به کشور چین ملی (تایوان) و استقبال مارشال چیانکایچک، رئیس‌جمهور این کشور، از وی در فرودگاه تایپه (سال 1337)
شماره آرشیو: 124105-275م
 
دوران تردید در گسترش روابط
در این مقطع که از اوایل دهه 1340ش شروع شد و تقریبا ده سال به طول انجامید شاهد بهبود روابط در لحن و ادبیات دو طرف هستیم. عوامل داخلی و بین‌المللی متعددی در این زمینه نقش داشتند. از یک‌سو تهران رسما اعلام کرد که برای نشان دادن حسن نیّت خود به هیچ کشوری حق استقرار پایگاه موشکی در ایران را نخواهد داد. اما مهم‌تر از آن پایان موقت رقابت دو ابرقدرت و آغاز مرحله‌ای از تنش‌زدایی در روابط مسکو ـ واشنگتن بود. موضوع دیگر دستیابی چین به سلاح هسته‌ای بود که این کشور را وارد بلوک کشورهای دارای تسلیحات هسته‌ای کرد و باعث شد پکن توسط کشورهای مختلف به رسمیت شناخته شود.5
 
ایران بیم آن داشت که بهبود روابط دنیای شرق و غرب باعث شود ایران قدرت مانور خود را از دست بدهد. به همین خاطر بود که تهران تلاش کرد با برقراری روابط با چین از کاهش نقش بین‌المللی خود جلوگیری به عمل آورد. این تغییر رویکرد ایران، در رأی ممتنع آن به عضویت چین در سازمان ملل در سال 1344ش قابل مشاهده است. تهران همچنین برای صادر کردن کالا به چین و واردات از این کشور لوایح و طرح‌هایی را تصویب کرد. با این حال، روابط دو کشور تا سال 1345ش از صادرات نفت ایران به چین فراتر نرفت. جمهوری خلق چین از گسترش روابط تجاری با تهران استقبال اما در عین حال مواضع ایران در قبال آمریکا را محکوم می‌کرد و رژیم ایران را دست‌نشانده غرب و آمریکا ارزیابی می‌نمود. همین امر تهران را در روابط با چین دچار تردید و دودلی می‌کرد. از یک طرف چین کشوری پرجمعیت و در حال توسعه بود که تهران نمی‌توانست آن را نادیده بگیرد و از سوی دیگر به واسطه تأثیرپذیری شدید از سیاست خارجی آمریکا نمی‌خواست روابط خود با تایوان را به واسطه چین کاهش دهد.6  
 
مرحله آرامش و همزیستی   
پس از سپری شدن سال‌های انقلاب فرهنگی چین در سال 1348ش، دولت این کشور تغییرات گسترده‌ای در سیاست خارجی خود ایجاد نمود. اما عامل اصلی در بهبود روابط ایران و چین، فراهم آمدن بستر نزدیکی میان آمریکا و چین و مقابله این دو با اتحاد جماهیر شوروی بود که این امر سایه خود را بر روابط تهران ـ پکن گستراند. نزدیکی پکن به واشنگتن در قالب تئوری سه جهان اجرا شد که عبارت بود از همکاری چین با آمریکا در کشورهای جهان سوم و توجه به گسترش روابط با کشورهای جهان سوم فارغ از مسائل طبقاتی آنها. در واقع به نوعی پکن روی به مشی عمل‌گرایانه آورده بود؛ موضوعی که با روی کار آمدن ریچارد نیکسون در آمریکا با استقبال روبه‌رو شد و به بهبود مناسبات میان دو کشور انجامید. به دنبال اعلام آمادگی ریچارد نیکسون برای ملاقات با مائو، حکومت ایران جمهوری خلق چین را به عنوان تنها حکومت قانونی چین به رسمیت شناخت و چین نیز تلاش ایران را در جهت حفظ استقلال و تأمین حاکمیت ملی خود ستود. پکن بر این باور بود که برقراری روابط با ایران یک گام منطقی است که چین باید برای بهبود مناسبات با غرب بردارد. در نتیجه، روابط رسمی میان دو کشور آغاز شد و عباس آرام به عنوان اولین سفیر ایران در چین در اردیبهشت 1351ش کار خود را در پکن آغاز کرد.7
 
تهران همچنین از عضویت چین در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل پشتیبانی به عمل آورد. نکته جالب توجه این است که واشنگتن نیز دقیقا همین رویکرد را در قبال چین در پیش گرفته بود و از ادامه حضور چین در سازمان ملل دفاع می‌کرد و این مسئله به خوبی نشان می‌دهد که سیاست خارجی تهران در قبال پکن در این مقطع تا چه اندازه تحت تأثیر واشنگتن بوده است. این روند در سال‌های 1356ش و 1357ش ادامه داشت و هیئت‌های سیاسی دو طرف در بالاترین سطح از کشور یکدیگر دیدار کردند.8
در مجموع باید گفت که روابط تهران ـ پکن در دوره محمدرضا پهلوی به‌شدت تحت تأثیر وابستگی ایران به واشنگتن بود و به نوعی کم و کیف روابط ایران با چین در واشنگتن تعیین می‌شد. 
وزیر بازرگانی کشور چین ـ محمدرضا پهلوی ـ کاخ نیاوران تهران ـ سال 1353
وزیر بازرگانی کشور چین در سفر به ایران هنگام ملاقات با محمدرضا پهلوی در کاخ نیاوران تهران (سال 1353)
شماره آرشیو: 123870-275م
 
پی نوشت:
1. مسعود طارم سری، عبدالرحمن عالم و بهرام مستقیمی، چین، سیاست خارجی و روابط با ایران، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1364، ص 102.
2. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1320-1357، تهران، نشر قومس، 1382، ص 365.    
3. همان، ص 366.
4. مسعود طارم سری، عبدالرحمن عالم و بهرام مستقیمی، همان، ص 102.
5. محمد جواد امیدوارنیا، چین و خارومیانه، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1369، ص 36.
6. فرد هالیدی، دیکتاتوری و توسعه سرمایداری در ایران، ترجمه فضل‌الله نیک‌آئین، تهران، انتشارات امیرکبیر، ص 268.
7. فلیپ دوبروگار و دیگران، سیاست آسیایی چین، ترجمه عباس آگاهی، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، 1369، ص 125.
8. علیرضا ازغندی، همان، صص 370-373. https://iichs.ir/vdcfjcdy.w6dxmagiiw.html
iichs.ir/vdcfjcdy.w6dxmagiiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما