فقید سعید آیتالله حاج شیخ محمدعلی شرعی،از فعالان نهضت اسلامی و یاران دیرین امام خمینی بهشمار میرود. وی در گفتوشنودی که پیش روی دارید، روایتها وتحلیلهایی را از مقطع آغازین نهضت اسلامی بیان داشته که می تواند یاریگر پژوهندگان تاریخ انقلاب باشد.
«ناگفتهها و خاطراتی از ادوار اولیه نهضت اسلامی» درگفتوشنود با زندهیاد آیتالله محمدعلی شرعی
تجربیات امام از دوران رضاخان، در موفقیت ایشان تاثیر زیادی داشت
20 خرداد 1397 ساعت 14:29
فقید سعید آیتالله حاج شیخ محمدعلی شرعی،از فعالان نهضت اسلامی و یاران دیرین امام خمینی بهشمار میرود. وی در گفتوشنودی که پیش روی دارید، روایتها وتحلیلهایی را از مقطع آغازین نهضت اسلامی بیان داشته که می تواند یاریگر پژوهندگان تاریخ انقلاب باشد.
□ برحسب شواهد و اسناد، حضرتعالی قبل از قیام 15 خرداد دستگیر شدید. ماجرای این دستگیری از چه قرار بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده در مشهد اردهال، درروز قبل از 15 خرداد، سخنرانی مفصلی کردم و به مردم گفتم: اگر مردم به وظایف شرعی خود عمل نکنند، خداوند سلطان ستمگری را بر آنان مسلط میکند. بعد صحبت را به ظلمهای شاه کشاندم و گفتم: به این دلیل گرفتار او شدهایم که مردم وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را به فراموشی سپردهاند. سپس در باره وضعیت آموزش و پرورش، آموزش عالی، تحت سلطه بودن ارتش، نفوذ عوامل اسرائیل در ایران و کابارهها و بیبند و باریها و معضلات اجتماعی روشنگری کردم.
ظاهراً کدخدای روستایی که در آنجا سخنرانی کردم، گزارش این سخنرانی را به ژاندارمری میدهد. فردای آن روز، منطقه توسط ژاندارمری محاصره شد و با اینکه میزبانم با جا به جا کردن من در خانهها و باغهای متعدد سعی کرد مرا از حلقه محاصره عبور بدهد، اما بالأخره حوالی غروب بود که توسط مأموران دستگیر و به قم منتقل شدم. در آن مقطع قم پس از یورش ماموران شاه به فیضیه، مثل یک شهر جنگزده شده بود و آثار گلوله و خونها را میشد روی دیوارهای شهر دید. در قم حدود دوازده روز با شهید آیتالله دستغیب، شهید آیتالله قاضی و شهید آیتالله محلاتی همبند بودم و سپس ما را به زندان شهربانی در تهران منتقل کردند. در آنجا حدود یک ماه با شهید آیتالله مطهری، شهید حجتالاسلام سیدعبدالکریم هاشمینژاد، آیتالله مکارم شیرازی و بسیاری از علمای تهران همبند بودم. دوره بسیار مفیدی بود و با بحثهای جالب علمی ــ که هر روز به مباحثه گذاشته میشد ــ از آن زندان بهرههای فراوانی بردم.
□ تحلیل شما از از زمینه ها وپیامدهای قیام 15 خرداد چیست؟به عبارت دیگر این قیام، چه تاثیری بر وقایع پس از خود برجای گذاشت؟
بیتردید 15 خرداد حرکتی هوشمندانه و آگاهانه بود که توسط حضرت امام صورت گرفت و دو هدف مشخص را دنبال کرد. یکی: اینکه ترس مردم از رژیم شاه ریخت و مردم در پی روشنگرهای امام از وابستگی رژیم شاه به امریکا و رژیم صهیونیستی آگاه شدند و دیگر اینکه: جامعه زنان به شکلی فعال وارد میدان حرکتهای سیاسی و اجتماعی شدند.
امام پس از شکستن ترس مردم و برملا کردن جنایات رژیم، موضوع حکومت اسلامی و ولایت فقیه را به شکلی جدی پیگیری کردند. قیام 15 خرداد نشان داد اگر قرار است حرکتی در این کشور به ثمر برسد، جز در پرتو دین و هدایت روحانیت ممکن نیست. قیام 15 خرداد در واقع هسته مرکزی و زمینهساز وقوع انقلاب اسلامی بود.
آیا در آن دوره، در درس حضرت امام هم شرکت می کردید؟
بله، بنده قسمتی از رسائل و مکاسب را در محضر آیتالله مشکینی و بخشی از کفایه را نزد آیتالله منتظری و بیشتر آن را از آیتالله سلطانی طباطبایی و آیتالله حرمپناهی آموختم. با اتمام این درسها، در درس خارج حضرت امام حضور یافتم و مسائل مستحدثه را از محضر ایشان فرا گرفتم.
□ پس از تبعید حضرت امام مبارزات خود را به چه صورت دنبال کردید؟
بنده همچنان با سخنرانیها و روشنگریهای خود در پی تبیین نهضت امام بودم و با همکاری شهید محمد منتظری، آیتالله مصباح یزدی، آقای وافی و عدهای از دوستان، روزنامه «انتقام» را چاپ و در آن مظالم رژیم پهلوی را بیان کردیم. البته بعد از انتشار 7 شماره، جلوی انتشار آن را گرفتند.
در ایام حضور حضرت امام در نجف اشرف، به سوریه رفتم تا از آنجا به عراق و به دیدن ایشان بروم و سوالاتم درباره شرکت در انتخابات و چگونگی برخورد با این موضوع در ایران را، از ایشان بپرسم، ولی نتوانستم ویزای عراق را تهیه کنم، لذا پرسشهایم را روی نواری ضبط کردم و همراه نامهای توسط آقای علی جنتی به دست امام رساندم. پس از مدتی کوتاهی پاسخ امام مبنی بر تحریم انتخابات به دستم رسید. بنده با شروع سلسله دروس ولایت فقیه توسط حضرت امام در نجف، مجموعه نوارهای این دروس را پس از انتقال به قم، با جمعی از دوستان مطالعه و مباحثه و منتشر میکردیم. در آن دوره از جمله کارهایی که انجام دادم، همکاری با شهید آیتالله قدوسی در مدارس حقانی و رضویه برای تربیت طلاب بود. بعد هم مکتب خواهران را پایهگذاری کردیم.
□ به نظر شما علل توفیق نهضت اسلامی، بهرغم تمامی گمانههای اولیه درباره ناممکن بودن سقوط رژیم پهلوی، چه بود؟
بیتردید اولین علت رهبری هوشمندانه و دینی مرجع بزرگی چون حضرت امام بود. در هر قرنی عالم بزرگی به احیا و تجدد دین میپردازد، اما به نظر من پس از ائمه معصومین(ع)، کسی چون امام حرکت عظیمی نظیر انقلاب اسلامی را هدایت نکرد. ایشان با تجربههای زیادی که از دوره رضاخان و سپس محمدرضا پهلوی داشتند و با توجه به مبارزات روحانیون بزرگ علیه استبداد و استکبار و با قدرت اراده، اخلاص و روح عمیق دینی خود، توانستند بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر را رقم بزنند. ایشان شاگردان بزرگی چون شهید آیتالله مطهری، شهید آیتالله قدوسی، شهید آیتالله بهشتی، مرحوم آیتالله ربانی شیرازی و... را تربیت کردند که در دستیابی به هدف به ایشان کمکهای شایان توجهی کردند تا انقلاب به ثمر رسید.
□ نقش دیگر گروهها و جریانات سیاسی را در انقلاب چگونه ارزیابی میکنید؟
اشکال گروههایی مثل لیبرالها، منافقین و جریانات چپ، عدم پایبندی آنها به دین بود. بعضی از آنها دم از قرآن و حدیث میزدند، ولی برداشتهایشان کاملاً التقاطی بود. هنر امام در این بود که نسلی از متفکرین را تربیت کرد که نگرش و فهم عمیق فقهی از مسائل داشتند و جریانات التقاطی را زود و دقیق تشخیص میدادند.
□ تشکیل نظام اسلامی مهمترین یادگار و میراث امام است. نقش روحانیت برای حفظ این میراث چیست؟
وظیفه اصلی روحانیت رفع شبهاتی است که دشمنان انقلاب در مورد حکومت اسلامی مطرح میکنند. روحانیون باید پاسخهای دقیق، محکم و منطقی به این شبهات بدهند و از نظریه ولایت فقیه دفاع کنند و در برابر تز جدایی دین از سیاست بایستند. روحانیون باید متوجه مسئولیت سنگین خود باشند و تا جایی که در توان دارند، در حفظ نظام جمهوری اسلامی بکوشند.
□ و سخن آخر؟
به عنوان سخن آخر، خاطره شیرینی را از ملاقات با حضرت امام نقل میکنم. بنده گزارش سفرهای تبلیغیای را که انجام میدادم، به اطلاع امام میرساندم. در آن زمان دستگاه ضبط صوت خیلی کم بود. بنده یک دستگاه ضبط صوت از دبیرستان دین و دانش ــ که مدیریت آن با شهید آیتالله بهشتی بود ــ گرفتم و صحبتهای امام را ضبط و سپس با کمک دوستان و همرزمان تکثیر کردیم تا از طریق آدمهای مطمئن، به شهرستانها برسانیم. بنده خودم یکی از آن نوارها را به شیراز و برای شهید آیتالله دستغیب بردم. موقعی که برگشتم، شب پس از حمله مأمورین به مدرسه فیضیه و فضای شهر فوقالعاده ملتهب بود، لذا با لباس مبدل وارد قم شدم و یکراست خدمت امام رفتم که به ایشان گزارش کار بدهم. حضرت امام مرا بسیار تشویق کردند. لبخند رضایت امام شیرینترین خاطره و بهترین تشویق برای من بود.
کد مطلب: 5735