گرچه شاخص رفتار اجتماعی زندهیاد جلال آلاحمد، برخوردهای تند و حتی پرخاشگرانه بود و خیلیها با تیغ تیز انتقادات کوبندهاش نواخته میشدند، اما در عین حال نسبت به بعضی از افراد بهطور خاص با ملاطفت و صبوری رفتار میکرد. دو نمونه از این گونه افراد محبوب و مشمول عطوفت ویژه، عبارتند از زندهیادان خلیل ملکی و شمس آلاحمد...
گرچه شاخص رفتار اجتماعی زندهیاد جلال آلاحمد، برخوردهای تند و حتی پرخاشگرانه بود و خیلیها با تیغ تیز انتقادات کوبندهاش نواخته میشدند، اما در عین حال نسبت به بعضی از افراد بهطور خاص با ملاطفت و صبوری رفتار میکرد. دو نمونه از این گونه افراد محبوب و مشمول عطوفت ویژه، عبارتند از زندهیادان خلیل ملکی و شمس آلاحمد.
چون شمس آلاحمد در تیر ماه 1308 به دنیا آمده و خلیل ملکی هم در تیر ماه 1348 از دنیا رفته، لذا ذکر خیری از آنان در این ماه بیمناسبت نیست.
1. خلیل ملکی یکی از نظریهپردازان و فعالان سیاسی معاصر است. او که در سال 1280 شمسی در تبریز به دنیا آمده بود، پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه به آلمان رفت و پس از بازگشت به ایران به تدریس مشغول شد. فعالیت سیاسی او از زمانی که در آلمان بود و از طریق آشنایی با دکتر تقی ارانی و سپس عضویت در گروه 53 نفری حزب توده شروع شد، ولی در آذر 1326 همراه با جمعی از همفکران خود از این حزب جدا شد و به اصطلاح انشعاب کرد. او در تبیین رابطه خود و همفکرانش با حزب توده گفته بود: «ما حزب توده را انتخاب نکردیم، بلکه این حزب توده بود که ما را انتخاب کرد!»
انشعاب خلیل ملکی و همراهانش از حزب توده ضربه سختی به حیثیت این حزب زد و جنجالهای زیادی را به دنبال داشت. او پس از این انشعاب جنجالی، چند سالی از سیاست کناره گرفت، اما در جریان ملی شدن صنعت نفت مجدداً به صحنه سیاست بازگشت و به طور خاص توسط جلال آلاحمد با سیاستمدارانی چون مظفر بقایی کرمانی و حسین مکی مرتبط شد و به اتفاق آنان حزب زحمتکشان ملت ایران را تأسیس کرد، اما از آنان هم به زودی جدا شد و ابتدا حزبی به نام نیروی سوم را به راه انداخت و بعد هم جامعه سوسیالیستهای ایران را. او تا پایان عمر همچنان به عنوان یک تحلیلگر و نظریهپرداز قوی به نقد و تحلیل مسایل سیاسی و اجتماعی مشغول بود.

در این عکس، هم شمس آل احمد دیده میشود (نفر اول از سمت راست) و هم خلیل ملکی (نفر پنجم از سمت چپ)
همراهان ملکی او را «آموزگار بزرگ» میخواندند، چون هم شخصیت ویژه و منزلت اجتماعی والایی داشت و هم از درک سیاسی عمیق و قدرت تحلیل بالایی برخوردار بود. جلال آلاحمد هم او را دوست میداشت و او را استاد خویش و بسیاری از روشنفکران معاصر می دانست، کما اینکه در نامه مورخ 20 بهمن 1344 به مدیر «مجله خواندنیها» از او با عنوان «سرور عزیز من حضرت خلیل ملکی» یاد و تصریح میکند که بیست سال است از محضر «حضرت ملکی» تلمذها کرده است. آلاحمد گرچه در برخی از امور انتقادات رقیقی نسبت به ملکی داشت، اما اکثراً از او جانبداری میکرد و او را بارزترین چهره روشنفکری کشور میدانست و بهطور خاص سکوت جامعه روشنفکری کشور در برابر دستگیری و محاکمه او و همراهانش در دادگاه نظامی را برنمیتابید. او معتقد بود: «این محاکمه، نوعی مکالمه ــ نه به تساوی ــ است میان نیروی انتظامی مملکت و نیروی روشنفکریاش و گرچه در این دادگاه به ظاهر تنها سه نفر روشنفکر و یک کارگر را محاکمه میکنند، اما در واقع، سوسیالیسم را و آزادی را محکوم میکنند.»
لذا طی آن نامه، مدیر «مجله خواندنیها» را به خاطر عدم انعکاس اخبار این محاکمه مورد ملامت قرار داده و متذکر میشود که انتشار اخبار دادگاه نظامی حتماً مفید و لازم و آموزنده است، مخصوصاً برای نسل جوانی که نمی داند زیر دیگ وقایع سی- چهل ساله اخیر کهها سوختهاند تا کهها بر سفره بنشینند!
فوت ملکی در تیر ماه 1348 ضربه سنگینی برای جلال آلاحمد بود و بعضی از اهل اطلاع معتقدند که فوت نابهنگام آلاحمد در فاصله کمتر از دو ماه پس از فوت ملکی ناشی از شدت همین ضربه بوده است.
2. دومین چهره مورد عطوفت جلال آلاحمد، شمس آلاحمد بود، برادر کوچکی که در تیرماه سال 1308 به دنیا آمد و چون آخرین فرزند خانواده و دایماً متصل به مادر بود، لذا در کودکی به «سنجاق قفلی» معروف شد! جلال آلاحمد بعدها او را «اخوی» و بعضاً «بِرار» مینامید، برادری نجیب، صدیق و فداکار که هم در دوره حیات جلال آلاحمد و هم در سالهای پس از فوت او صمیمانه در سنگر دفاع و خدمتگزاری ایستاد و وظیفه پاسداری از میراث برادر بزرگتر را تا پایان عمرش در آذر 1389 با افتخار به عهده گرفت.
زندهیاد شمس آلاحمد که دانشآموخته دانشسرایعالی در رشته فلسفه و تعلیم و تربیت بود و به شغل دبیری اشتغال داشت، فعالیت سیاسی و مطبوعاتی را در کنار برادر بزرگتر شروع کرد و در اکثر افت و خیزهای سیاسی و فعالیتهای اجتماعی و شغلی و امور خانوادگی و سفرهای داخلی، بهویژه برای تهیه تکنگاریهای معروف جلال آلاحمد در کنار برادر بزرگتر بود.
شمس آلاحمد هم گرچه گهگاه مورد نوازشهای انتقادی! برادر بزرگتر قرار میگرفت، اما در مجموع محبوب جلال بود و جلال همیشه هوایش را داشت و حریمش را حفظ میکرد.
روح همهشان شاد و یاد همهشان بهخیر.