کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

ساواک فکر می‌کرد تمامش کرده؛ اما هنوز آغاز راه بود...

29 خرداد 1404 ساعت 15:53

مولف : سیدهاشم منیری

بدنی پر از زخم، دستی بسته و دهانی که باز نشد. وقتی ساواک او را نیمه‌جان آزاد کرد، گمان نمی‌برد روزی همین زن فرمانده سپاه شود


 
تولد و آشنایی با مقدمات اسلام
مرضیه حدیدچی در 21 خردادماه 1318ش در شهر همدان در یک خانواده مذهبی متولد شد. پدرش در صحافخانه همدان کتابفروشی داشت و از متدین آن شهر بود و تربیت مذهبی مرضیه در این خانواده شکل گرفت. آموزش ابتدایی را به شیوه سنتی گذراند و سپس به فعالیت‌های مذهبی و سیاسی روی آورد. ازدواجش با محمدحسن دباغ فصل تازه‌ای در زندگی‌اش بود و مسیر فعالیت‌های سیاسی‌اش را هموار کرد. او با شرکت در کلاس‌های زبان عربی حاج آقا کمال مرتضوی و حاج شیخ علی‌آقا خوانساری، بینش خود را تقویت کرد. در دهه 13۴۰ و پس از درگذشت آیت‌الله‌العظمی سیدحسین طباطبائی بروجردی، او با اوضاع سیاسی کشور و شخصیت امام خمینی(ره) آشنا شد.[1] مخالفت‌ها و مبارزات امام خمینی(ره) با رویکردهای رژیم سلطنتی، زمینه‌ساز بیداری و شناخت ایشان از نیروهای مذهبی و انقلابی شد و شرایط را برای قرار گرفتن در مسیر نهضت اسلامی فراهم کرد.
 
آشنایی با آیت‌الله سعیدی و شرکت در مبارزه علیه رژیم پهلوی، که با دریافت و پخش اعلامیه‌های امام خمینی(ره) همراه بود، او را در مسیر انقلاب قرار داد. فعالیت‌های سیاسی و مبارزاتی مرضیه حدیدچی را می‌توان به چند دوره مهم تقسیم کرد؛ دوران قبل از انقلاب، در آستانه انقلاب و دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی.
 
دوران قبل از انقلاب اسلامی؛ کلاس‌های آموزشی نظامی و عقیدتی
نخستین اقدام رسمی مرضیه حدیدچی (دباغ)، پخش اعلامیه‌ها و فتوای امام خمینی(ره) درباره انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی و نحوه شرکت مردم در انتخابات و چگونگی رأی دادن بود. پس از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، زمانی که پایداری و جرئت امام خمینی(ره) در برابر رژیم پهلوی را دید، گمشده خود را یافت و چهره تأثیرگذار امام در وجود او ماندگار شد. پس از تبعید امام و عدم دسترسی به پرسش‌های بی‌پاسخ، با آیت‌الله سعیدی، که امام جماعت مسجد «موسی‌بن‌جعفر» بود، آشنا شد. مرحوم حدیدچی علاوه بر پخش اعلامیه، در کلاس‌های آموزش نظامی و عقیدتی آیت‌الله شهید سعیدی شرکت می‌کرد و با فتوایی که از امام(ره) گرفته بودند، در محافلی که خانم‌ها و گاه آقایان حضور داشتند، سخنرانی می‌کرد. پس از شهادت آیت‌الله سعیدی در سال ۱۳۴۹، مبارزه را با افرادی در قم از جمله شیخ محمد منتظری و آیت‌الله ربانی شیرازی ادامه داد.[2]
 
کمیته ضد مشترک خرابکاری، شکنجه ساواک
مرضیه علاوه بر تبلیغ در شهر و روستا، فعالیت‌ها و حرکت‌های خود را به واسطه خواهرزاده‌های همسرش، یعنی عراقچی‌ها، قیطانی‌ها و سجادی‌ها که هر یک دانشجوی یکی از دانشگاه‌های تهران بودند، گسترش داد. با دانشجویان مبارز دانشگاه‌های صنعتی شریف و شهید بهشتی ارتباط برقرار کرد و جلسات مشترکی برگزار نمود. در این مرحله گستره پخش اعلامیه‌ها در شمال، جنوب و غرب کشور افزایش پیدا کرد؛ از‌این‌رو، در سال ۱۳۵۱ با افزایش تعداد پایگاه‌ها و اعضای جدید، زنگ خطر برای ساواک به صدا درآمد و در سال ۱۳۵۲ برای اولین بار برای دستیابی به فعالان و چگونگی توزیع اعلامیه‌ها به خانه او هجوم آوردند، اما چیزی نیافتند. دو ماه بعد از این حادثه، دوباره ساواک به خانه او حمله کرد و این بار او را به «کمیته مشترک ضد خرابکاری» آوردند و وی را با شلاق و جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت شکنجه کردند.[3]
 
بالاترین شکنجه، شلاق با کابل برق بود. هم مرضیه و هم عزت‌الله شاهی بیان می‌کنند که با هر ضربه شلاق، درد تا مغز استخوان آدم فرو می‌رفت و شکنجه‌گران به شلاق می‌گفتند «مشکل‌گشا»؛ چرا که بعضی افراد در برابر آن طاقت نمی‌آوردند و حرف می‌زدند.[4] اما خواهر مرضیه مقاوم‌تر از آن بود که حرفی به زبان بیاورد. دوره طولانی شکنجه و عفونت زخم‌ها او را تا حد مرگ قرار داد و ساواک از ترس اینکه مرگ وی نیروهای مبارز و انقلابی را تحریک کند، پس از سه دادگاه فرمایشی به ریاست خواجه‌نوری او را با بدن مجروح آزاد کرد. مرضیه پس از دو ماه تلاش گروه پزشکی بیمارستان «آریا» از بیماری سرطان نجات پیدا کرد و مبازه را ادامه داد. در سال 1353، یکی از هم‌رزمان انقلابی او هنگام ورود به کشور دستگیر شد و پس از شکنجه فراوان، با این تصور که مرضیه در زندان است، گفت که اسلحه و مواد منفجره را برای وی آورده است؛ ازاین‌رو، با توجه به وضعیت جدید و خطر دستگیری، انقلابیون سفر وی را به انگلستان فراهم کردند.[5]
 
در آستانه پیروزی؛ هجرت به انگلیس، سوریه، لبنان و پاریس
با هماهنگی دوستان مبارز و انقلابی وی مطابق برنامه به‌عنوان همراه بیمار که بنا بود برای جراحی به انگلستان برود با یک پاسپورت جعلی از کشور خارج شد و زندگی در تبعید را تا سال 1357 ادامه داد. این مبارزه شامل شرکت در میتینگ‌ها، اعتصاب‌ها و تظاهرات ایرانیان مستقر در انگلیس بود که به‌مدت نُه ماه طول کشید. با اعلام مشخصات وی در رادیو و تلویزیون و اینکه گفته بودند از زندان گریخته است، شهید محمد منتظری به‌سرعت خودش را به انگلستان رساند و به اتفاق او عازم سوریه شد. در سوریه نیز با ایرانیانی که جهت آموزش تاکتیک‌های رزمی و مبارزه علیه رژیم پهلوی در آنجا مستقر بودند، آشنا شد. ازجمله شخصیت‌هایی که در سوریه و لبنان حضور داشتند شهید دکتر مصطفی چمران و امام موسی صدر بودند. شهید ابو جهاد، یکی از مبارزان و فرماندهان فلسطینی هم در آنجا حضور داشت. او در آموزش‌هایی که وی دید سهم به‌سزایی داشت و مرضیه با این آموزش‌ها توانست رموز جنگ‌های چریکی را فرا بگیرد.[6]
 
مبارزات ادامه یافت تا اینکه امام خمینی(ره) از نجف به پاریس (نوفل لوشاتو) هجرت کردند. در پی این رویداد، مرضیه حدیدچی نیز به «نوفل لوشاتو» رفت و تا پیروزی انقلاب در کارهای اندرونی و مسائل امنیتی، حافظ و مراقب رهبر انقلاب بود.
 
دوران پس از انقلاب اسلامی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی وی در 16 اسفندماه 1357با یک فروند هواپیمای ایرفرانس به سوی ایران بازگشت و در اولین اقدام و با تشکیل «کمیته انقلاب اسلامی»، همراه برخی از دوستان انقلابی برای برگرداندن آرامش به جامعه و شناسایی کانون‌های خطر، به آن پیوست.
 
الف) فرماندهی سپاه پاسداران همدان
تا اواسط خرداد 1358، واحدهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در 24 شهر کشور تأسیس و مستقر شده بودند که هدف از آن رشد آگاهی اعتقادی، سیاسی، نظامی و پاسداری از دستاوردهای انقلاب در سطح ایران بود. همدان هم یکی از شهرهایی بود که تحت نظر ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب قرار داشت.[7] مرضیه حدیدچی به دلیل سابقه آموزش‌های نظامی و چریکی در لبنان به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه همدان منصوب شد. این مسئولیت در آن زمان که کشور با تهدیدات داخلی و خارجی روبه‌رو بود، اهمیت ویژه‌ای داشت. او محور سازمان‌‎دهی و آموزش نیروهای سپاه در همدان بود و در مقابله با گروه‌های ضد انقلاب و حفظ امنیت منطقه، اقدامات مؤثری انجام داد. این انتصاب، از اعتماد بالای نظام اسلامی به توانایی‌های مدیریتی و نظامی یک زن در آن دوره حکایت می‌کرد.
 

بانو مرضیه دباغ در دوره فرماندهی سپاه پاسداران همدان
بانو مرضیه دباغ در دوره فرماندهی سپاه پاسداران همدان
 
ازجمله اقداماتی که نیروهای تحت امر وی در سپاه همدان انجام داد پاکسازی شهر از گروه‌های معاند، شکست حصر سنندج با همکاری نیروی سپاه و ارتش همدان، شکست حصر پاوه و خنثی‌سازی کودتای «نوژه» در همدان بود.[8]
 
ب) مسئولیت‌های دولتی؛ نمایندگی مجلس شورای اسلامی
مرضیه حدیدچی دباغ، پس از انقلاب مسئولیت‌های مختلفی را برعهده گرفت. مهم‌ترین و اساسی‌ترین آن، نمایندگی مجلس بود. وی سه دوره از حوزه انتخابیه تهران و همدان به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد که شامل دوره‌های دوم (1363-1367)، سوم (1367-1371) و دوره پنجم (1375-1379)، بود. ایشان در مجلس به ترتیب در کمیسیون‌های «رسیدگی به سؤالات»[9]، «اصل 90»[10]، و «دفاعی»[11] حضور داشت و نسبت به مسائل کشور به بررسی لایحه‌ها و طرح‌ها می‌پرداخت. ایشان پیش از این هم مسئولیت زندان‌های زنان تهران، آموزش نظامی بسیج خواهران و اردوگاه‌های کل کشور، بسیج دانش‌آموزان کل کشور و قائم‌مقامی جمعیت زنان جمهوری اسلامی را به عهده داشت.
 
بانو مرضیه حدیدچی (دباغ) در حاشیه یکی از گفت‌وشنودها با پژوهشکده تاریخ معاصر
بانو مرضیه حدیدچی (دباغ) در حاشیه یکی از گفت‌وشنودها با پژوهشکده تاریخ معاصر
 
درگذشت
در نهایت، مرضیه حدیدچی (طاهره دباغ) پس از عمری تلاش و مجاهدت در راه اسلام و انقلاب اسلامی، در تاریخ ۲۷ آبان ۱۳۹۵ در ۷۷ سالگی در تهران درگذشت. پیکر او با حضور مقامات کشوری و لشکری و خیل عظیم مردم قدرشناس، در صحن آرامگاه امام خمینی(ره)، در کنار آرامستان بهشت زهرا در تهران به خاک سپرده شد.
 

گفت‌وگو با مرضیه حدیدچی (دباغ)

«بانوی انقلاب» از شکنجه‌گاه کمیته مشترک تا فرماندهی سپاه همدان!

«چالش با جریانات سیاسی در زندان» در میزگرد موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با مرضیه حدیدچی(دباغ)، جعفر شجونی و احمد سالک
 

پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. خواهر طاهره؛ خاطرات خانم مرضیه حدیدچی (دباغ)، به کوشش رضا رئیسی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1385، ص 17.
[2]. پرواز با نور؛ خاطرات و مبارزات (دو روایت از زندگی خانم مرضیه حدیده‌چی "دباغ")، به کوشش عالیه شفیعی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1385، ص 33.
[3]. خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، به کوشش محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، چ ششم، 1386، ص 73.
[4]. عزت‌الله شاهی، خاطرات عزت شاهی، تدوین و تحقیق محسن کاظمی، تهران، سوره مهر، 1386، صص 192-193.
[5]. خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، همان، ص 106.
[6]. خواهر طاهره؛ همان، ص 82.
[7]. جواد منصوری، خاطرات یک دیپلمات، ج 1، تدوین محمدمحسن مصحفی، تهران، سوره مهر، 1394، ص 125.
[8]. خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)، همان، ص 229.
[9]. کارنامه مجلس شورای اسلامی، دوره دوم سال دوم، تهیه و تنظیم روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، تهران، 1365، ص 94.
[10]. معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی دوره سوم، تهیه و تنظیم اداره تبلیغات و انتشارات، تهران، 1368، ص 32.
[11]. معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی دوره پنجم، تهیه و تنظیم اداره تبلیغات و انتشارات، تهران، 1375، ص 37.
 


کد مطلب: 25960

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/news/25960/ساواک-فکر-می-کرد-تمامش-کرده-اما-هنوز-آغاز-راه

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir