[4]. همانجا. حس تملقدوستی شاه و چاپلوسپروری او زمینهساز آن شده بود که مقامات و رجال دوره پهلوی از جمله نمایندگان مجلسین در سخنرانیهای خود در مجلس و یا سنا بخش زیادی از وقت این مجالس را به تعریف و تمجیدهای خندهدار از شاه اختصاص دهند!
اسدالله علم، وزیر دربار که یکی از شاخصترین مقامات چاپلوس و متملق دوره پهلوی بود، در خاطرات 12 فروردین 1349 خود به علاقه شاه نسبت به این مسئله اشاره کرده و نوشته است: «علیاحضرت را از بیمارستان همراهی کردم. بعد از ناهار، شرفیاب شدم و از جمله مسائل، از ایشان پرسیدم، "اعلیحضرت اجازه میفرمایند نخستوزیر و وزیر خارجه را رسما توبیخ کنم؟ چون در محضر اعلیحضرت بههیچوجه ادب و احترام لازم را بهجا نمیآورند". پاسخ داد: "از تربیت آمریکاییشان چه انتظار دیگری داری. معهذا، بهتر است به آنها یادآوری کنی که وظیفهشان چیست". جواب دادم: "ای کاش من هم مثل اعلیحضرت میتوانستم گناه را به گردن تربیت آنها بگذارم. بنده تردید ندارم که آنها میخواهند به دیگران ثابت کنند چه افراد مهمی هستند". شاه خندید و گفت: "نه موافق نیستم، ندیدی چطور وقتی با
اردشیر دست میدهم، جلوی من زانو میزند؟" عرض کردم: "این نوع ادای احترام، همان اندازه بد است که زیادهروی در جهت مخالفش. آخرین باری که در پاریس بودیم، اردشیر همین کاری را که فرمودید کرد و یکی از خبرنگاران فرانسوی از من پرسید: شاه ایران به عنوان رهبری اصلاحطلب و دموکرات شناخته شده؛ آن وقت چگونه میتواند تحمل کند که یکی از وزرایش در مقابل او این چنین زانو بزند و به خاک بیفتد." شاه اصلا از این حرف خوشش نیامد و گفت: "حق بود به او میگفتی که اردشیر رعایت سنّتهای ملی مملکت را میکند!" باورنکردنی است که تا چه حد تملق و چاپلوسی میتواند حتی باهوشترین آدمها را هم کور کند...» رک: اسدالله علم،
گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه امیراسدالله علم)، ج 1، تهران، طرح نو، بهار 1371، صص 18ـ19.