از جمله مهمترین اقدامات اسدالله علم پس از سقوط دولت مصدق و روی کار آمدن کابینه سپهبد زاهدی شناسایی و جذب گروهی از افراد بود که در نهایت این گروه پایه و بنیانگذار شبکه وسیعی از دوستان و طرفداران علم شدند. و ما در اینجا میتوانیم از این شبکه تحت عنوان «باند علم» نام ببریم. این افراد که غالباً سوابقی در امور فرهنگی، سیاسی، ادبی، اجتماعی داشتند، در گسترش نفوذ و قدرت علم تا پایان فعالیتهای سیاسی وی نقشهای قابل توجهی ایفا کردند. هرچند هدف علم از جذب این افراد به برنامههای بلندمدت وی معطوف بود؛ اما در بدو تأسیس، باتوجه به نارضایتی رژیم از عملکرد سپهبد زاهدی نخستوزیر، علم درصدد برآمد با کمک این افراد، دولت او را مورد تعرض قرار دهد. بنابراین در این راستا حمله به دولت زاهدی و انتقاد از برنامههای دولت وی در اولویت قرار گرفت. اعضای اصلی این باند عبارت بودند از: دکتر پرویز ناتل خانلری، جهانگیر تفضلی، محمدعلی منصف، مهندس شیبانی، دکتر علینقی کنی، دکتر محمد باهری، امیر متقی، رسول پرویزی و شاهزاده میرزا محوی. از دیگر کسانی که بعدها به این باند پیوست باید از فریدون توللی نام برد. در اوایل شکلگیری، این افراد اغلب در مجالس شبانه اسدالله علم حضور مییافتند و در چارچوب برنامههای در دست اقدام و اهداف بلندمدت «باند» به گفت وگو مینشستند. نهایتاً از میان این گروه بود که علم توانست شبکه وسیعی از طرفداران خود را در زمینههای تبلیغاتی، فرهنگی، سیاسی و ... تربیت کرده و در موارد لازم در طول عمر سیاسی خود از وجود آنها بهره ببرد. گردهمایی این گروه کمتر حالت رسمی داشت و غالباً با بذلهگویی و خوشگذرانی همراه بود، محورهای اصلی بحث این گروه شامل مسائل سیاسی، اعتقادی، ادبی، فرهنگی و اجتماعی بود که هر کس با توجه به شناخت و دانشی که داشت در همان ارتباط سخن میگفت.
در واقع پیش از شکلگیری انسجام یافته این گروه نیز علم با برخی از اعضای آن ارتباط تنگاتنگ پیدا کرده بود. بنابراین با کمک یاران اولیهاش بود که توانست اعضای دیگر را شناسایی و جذب نماید. چنان که جهانگیر تفضلی پیش از این با علم ارتباط داشت و این هنگامی بود که وی مدیریت روزنامه ایران ما را داشت و در پی اثبات وفاداریش به علم بود که با کمک او در دوره هجدهم مجلس توانست بهعنوان نماینده زابل سر از صندوق بیرون بیاورد. رسول پرویزی که از اعضای حزب توده شیراز بود قبل از آشنایی با علم با شخص جهانگیر تفصلی مربوط بود و در همین میان دوستی میان آنها با دکتر پرویز ناتل خانلری که خود مدیریت مجله سخن را برعهده داشت شکل گرفت.1
علم که خود به اهمیت اقدامات این گروه به نفع خود کاملاً آگاهی داشت گاه در برخورد با اعضای آن با زبانی تملقآمیز از آنها قدردانی میکرد. هرچند بعید مینماید هدف علم از این کار چیزی جز حفظ ظاهر باشد. چنانکه یک بار خطاب به رسول پرویزی گفته بود: «تو و خانلری فداکاری کردید به ما پیوستید. شما هر دو بین مردم شهرت و محبوبیت داشتید در حقیقت من از شما استفاده کردم. در حزب، در دولت، در دانشگاه».2
جلسات علم با گروه فوقالذکر تا اواخر عمرش ادامه یافت و این امر حاکی از رضایت علم از عملکرد اعضای آن بود در واقع هم این گروه در تمام مقاطع عمر سیاسی علم به عنوان حربهای قدرتمند در کنار او قرار داشتند و با مساعدت و همکاری اعضای آن بود که علم برنامههایش را پیش میبرد. چنان که وقتی علم درصدد برآمد زمینههای سقوط دولت زاهدی را فراهم آورد به این گروه متوسل شد و بیشتر فشارها و حملات سیاسی ـ فرهنگی و تبلیغاتی بر دولت زاهدی توسط گروه علم انجام گرفت. از جمله در همین راستا جهانگیر تفضلی که خود در زمان دولت زاهدی نمایندگی مجلس را داشت با نام مستعار در نشریات متعدد بر ضد دولت زاهدی مطلب منتشر میکرد و این در شرایطی بود که بهطور زیرکانهای فعالیتهای ضد دولت را در چارچوب مخالفتهای دیگر گروههای ضد زاهدی نظیر گروه مصدق و غیره پنهان میساخت اما در واقع هدف وی دفاع از شخص شاه و تمجید از شخص اسدالله علم بود. چنان که «دستمزد او ]از نوشتن مطلب در نشریات[ همان چند سطری بود که در هر شماره از خودش، درباره خودش و به نفع خودش و وکلای موردنظر خودش و بفهمی نفهمی امیر اسدالله علم مینوشت و تعدادی از وکلای طرفدار زاهدی را که اتفاقآ ما هم با آنها بد بودیم میکوبید...». و هنگامی که برخی از نشریات درصدد برآمدند از جهانگیر تفضلی، به دلیل طرفداریش از علم و دوستانش، انتقاد کنند و احیاناً مطالبی بر ضد وی منتشر سازند با اشاره اسدالله علم دیگر ابزارهای قدرت وی وارد صحنه شدند. چنانکه در همینباره در واکنش به تصمیم نشریه سیاه و سپید بر ضد تفضلی سرلشکر بختیار که خود از اعضای پولیت بورو «دفتر سیاسی» بود بهعنوان فرماندار نظامی تهران اخطار کرد که «هیچ اعلامیهای نباید علیه جهانگیر تفضلی صادر شود».3
هنگامی که در سال 1336ش علم حزب مردم را تأسیس کرد اغلب اعضای باند وی بهعنوان مؤسس و یا عضو کمیته مرکزی حزب مردم پذیرفته شدند. چنان که رسول پرویزی به عضویت کمیته مرکزی حزب مردم درآمد. در دوره نخستوزیری علم بار دیگر باند فوق همراه وی در کابینه به فعالیت پرداختند. چنان که رسول پرویزی و دکتر محمد باهری به معاونت نخستوزیر منصوب شدند. و شخص جهانگیر تفضلی بهعنوان وزیر مشاور و سرپرست انتشارات و تبلیغات، که در آن مقطع پست بسیار حساسی بود، برگزیده شد. تفضلی با حمایت علم شغلهای حساس سیاسیاش را از نمایندگی مجلس آغاز کرد و سپس به ترتیب سرپرست کل دانشجویان خارج از کشور، سفیر، وزیر و در نهایت بانکدار شد و در ظل پشتیبانی علم صاحب تأسیسات عظیم کشاورزی در شرق کشور (گناباد) شد.
در دوره تصدی علم در پست ریاست دانشگاه پهلوی در شیراز بار دیگر اعضای باندش او را همراهی کردند و پستهای حساس دانشگاه را اشغال کردند. از جمله امیر متقی معاون علم شد. پس از انتصاب علم به عنوان وزیر دربار که نفوذ و اقتدار او را بیش از پیش در کلیه شؤون کشور بالا برد، دوستان و طرفدارانش این بار هم فراموش نشدند و مناصب کلیدی وزارت دربار را برعهده گرفتند. چنان که امیر متقی و دکتر باهری هر دو به عنوان معاونان وزیر دربار منصوب شدند و اعضای دیگر هم در بخشهای مختلف وزارت دربار جذب شدند. در همین زمان با پشتیبانی علم رسول پرویزی بهعنوان سناتور انتخابی شیراز برگزیده شد. بدین ترتیب شبکهای که با ریاست علم و مساعدت و همفکری تعدادی از طرفدارانش شکل گرفته بود، در همگامی با برنامههای رژیم پهلوی که شخص علم در رأس تشکیلات آن جای داشت اقدامات اساسی و مهمی انجام دادند.
پی نوشت:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. علی بهزادی. شبه خاطرات. تهران، زرین، 1375، صص143ـ146 .
2. همان، ص 152 .
3. همان، صص 159ـ161 .