کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چرا و چگونه متفقین رضاخان را تبعید کردند؟

مجازاتی برای شاه

4 آبان 1404 ساعت 16:52

مولف : محمود ذکاوت

23 مهر 1320 روز خاصی برای مرکز‌ جزیره‌ موریس‌، یعنی پورت‌لویی، بـود. ایـن جزیره هزارها مایل با مراکز نبردهای شدید اروپا فاصله‌ داشت، ولی آثار حاشیه‌ای آن نبردها روزی جدید در تاریخ یکنواخت و کـسالت‌آور جزیره‌ رقم زد. کشتی قدیمی‌ و محقر «برمه» همراه مسافران آن در کنار لنگرگاه کوچک آن پهلو گرفت


 
درآمد
تبعید دوری از ریشه‌ها و هویت است. آن‌گاه که تبعید یا مهاجرت اجباری رخ می‌دهد، تجربه‌ها و میراث‌ها به باد می‌رود و اگر اندیشه‌ای و سامانی حاصل نشود، انسان و جامعه، هویت و بقا به مخاطره خواهد افتاد. حال شرایطی را در نظر بگیریم که حاکم و شاه مملکتی توسط دولتی بیگانه تبعید شود؛ خاصه شخصی که نزدیک به بیست سال حرف اول و آخر را در ساحت‌های گوناگون جامعه ایرانی می‌زد به یک‌باره توسط نیروهای خارجی از کشور خود اخراج شود. رضاشاه به چیزی دچار شد که خود بارها در قبال مردم ایران محقق ساخته بود: تبعید.
 
رضاخان و رجال همدل با او تصمیم به دگرگونی جامعه ایران گرفتند. از جمله عرصه‌های مورد توجه آنان تغییر در ساختار قضا و نهاد قضاوت بود. علی‌اکبر داور مأموریت یافت که تغییرات اساسی در عدلیه ــ که بعدها به دادگستری مبدل شد ــ ایجاد کند. یکی از راه‌های تغییر عدلیه دگوگون کردن قوانین و مقررات آن بود. پس کیفرها متناسب با سیاست جدید تغییر کردند. تبعید یکی از مجازات‌هایی بود که در قوانین جدید توجه ویژه‌ای به آن شد. گسترش شمول تبعید به عنوان نوعی مجازات در حقوق جزا از جمله تغییرات داور بود. مجازات نفی بلد در دوره‌های قبل هم وجود داشت، ولی حداکثر به دورکردن شاهزاده یا وزیری بخت‌برگشته از پایتخت محدود می‌شد. آنچه در این زمینه دوره پهلوی را نسبت به دوره‌های قبل شاخص می‌کند، افزایش میزان و نحوه استفاده از این نوع مجازات است.
 
استفاده گسترده از تبعید برای مقابله با مخالفان سیاست‌های نوسازی دوره رضاشاه، نشان می‌دهد گسترش شمول تبعید در حقوق جزا در دوره یادشده، ناشی از احتیاج حکومت به این نحوه از مجازات برای مقابله با مخالفان سیاسی بوده است. بدین لحاظ است که در «قانون مجازات عمومی» 1304ش و «قانون مجازات مُقدمین علیه امنیت کشور» مصوب 1310 به استفاده از تبعید توجه شد و حکومت با استفاده از این قوانین دستاویز خوبی برای سرکوب مخالفان سیاسی خود پیدا کرد.[1] تبعید عشایر و سران آنها از جمله مهم‌ترین نمودهای اجرای این قوانین بود، اما در شهریور 1320 اتفاقی دیگر افتاد و ماجرای تبعید نیروهای مقاومت مردم توسط قدرت پهلوی جای خود را به تبعید رضاشاه توسط دولت خارجی داد.
 
حکم: تبعید شاه
شهریور 1320 متفقین ایران را اشغال کردند. چند روز بعد رضاشاه، که اکنون لقب رضاخانی هم برای او زیاد بود، از ایران تبعید شد. اگرچه مقصد تعیین‌شده اول برای شاه معزول بمبئی هند بود، در گاه رسیدن به ساحل آنجا به او اجازه پیاده شدن از کشتی را ندادند. رضاخان پهلوی پنج روز در دریای هند پا در هوا ماند تا به او تفهیم شد که باید باقی عمر یا حداقل دوران تبعید را در جزیره موریس بگذراند؛ البته همواره وعده وعیدهایی هم به او می‌دادند که به کانادا یا آرژانتین تبعید خواهد شد. مهرماه 1320 از نیمه گذشته بود که زندگی کوتاه او در این جزیره شروع شد.[2] داستان سفر رضاخان از تهران تا بندرعباس و از آنجا به بمبئی و نهایتا جزیره موریس نهایت استیصال یک حاکم مغضوب و ساقط‌شده را نشان می‌دهد.
 
ورود به جزیره موریس
23 مهر 1320 روز خاصی برای مرکز‌ جزیره‌ موریس‌، یعنی پورت‌لویی، بـود. ایـن جزیره هزارها مایل با مراکز نبردهای شدید اروپا فاصله‌ داشت، ولی آثار حاشیه‌ای آن نبردها روزی جدید در تاریخ یکنواخت و کـسالت‌آور جزیره‌ رقم زد. کشتی قدیمی‌ و محقر «برمه» همراه مسافران آن در کنار لنگرگاه کوچک آن پهلو گرفت. پادشاه پیر و سالخورده سابق ایران همراه فرزندان و همسرش، عصمت‌الملوک دولتشاهی، و تعدادی خدم و حشم و مأموران انگلیسی از کشتی پیاده شدند. این جماعت بـا چندین اتومبیل به منطقه «موکا» در حاشیه پورت‌لویی به ساختمانی قدیمی منتقل شدند.[3] غلامرضا پهلوی در روایت خود از این ماجرا تأکید کرده است که برای آنها پاسپرت آرژانتین هم صادر شده بود و در واقع فکر می‌کردند به آنجا خواهند رفت، اما هنگام رسیدن به بمبئی بود که مأمور انگلیسی آمد و اظهار کرد: نخیر شما نباید بروید به آرژانتین؛ شما باید بروید به جزیره موریس که پدرم خیلی ناراحت شد. غلامرضا تأکید کرده است که رضاخان مجبور بود قبول کند.[4] اعضای خانواده پهلوی که در این سفر حضور داشتند زندگی دشوار رضاخان در این دوره را روایت کرده‌اند. این موضوع نیز اگرچه اندک، اما در اسناد آن دوره نیز بازتاب یافته است. رضاخان در مدت سفر به‌شدت افسرده، نگران و ناراحت بود. لحظه‌ای فحش و ناسزا به این و آن از زبانش متوقف نمی‌شد. هنگام ورود به جزیره یادشده بحران روحی رضاخان به اوج رسیده بود. تبعید به واقعی‌ترین و بدترین شکل خود برای او رخ داد بود.
 

رضاخان، شمس پهلوی، فریدون جم، غلامرضا پهلوی، احمدرضا، عبدالرضا و محمودرضا پهلوی در جزیره موریس
رضاخان همراه داماد و فرزندان خویش در جزیره موریس
رضاخان، شمس پهلوی، فریدون جم، غلامرضا پهلوی، احمدرضا، عبدالرضا و محمودرضا پهلوی 
 
افشاگری علیه رضاخان
نبود رضاخان در ایران باعث شده بود همه گروه‌ها و جریان‌ها و افراد بی‌پروا سخن بگویند. نزدیک به بیست سال تسلط او بر فضای سیاسی ایران، لحظه سقوط او را به چنان فضایی تبدیل کرده بود که هر کس که می‌توانست و قادر بود درباره او افشاگری می‌کرد. در این میان قهرمان‌میرزا سالور در خاطرات خود نوشته است: 27 مهرماه 1320 در روزنامه‌ها خبر ورود او به موریس را منتشر کردند. سالور از تسلط انگلیسی‌ها بر رضاشاه می‌گوید. وی همچنین خصوصیات آب‌وهوایی و جغرافیایی موریس را برشمرده و تأکید کرده است: «ما هر مجازاتی برای او فرض می‌کردیم از این بالاتر نبود. این عقوبت بالاترین عقوبات برای اوست. مکافات خداوند بالاترین تصورات مردم شد. بیست سال خدمت کرد به انگلیس... . با فراغت کاملی که دارد می‌تواند فکر کند که چه خیانت‌هایی را به مملکت ایران کرده»؛[5] وی ادامه داده است: «در شانزده سال قبل کودتا کرد. عرض و ناموس همه را به باد داد. امروز پسرش را یادگار گذاشته. ... کاریکاتوری از شاه دیدم با شکم گنده، انگلیس و روس فشار می‌دهند از دهانش سند مالکیت، از ماتحتش لیره فرو می‌ریزد».[6] تأکید قهرمان‌میرزا به جنس مجازاتی که رضاخان از سر می‌گذراند ناشی از همان شیوه‌ای بود که او در قبال مخالفانش پیشه کرده بود. اگرچه رضاخان در جزیره‌ای استوایی و در باغ و عمارتی دلنشین سکنی داشت، درهرحال آنجا تبعیدگاه بود.
 
محل اقامت رضاشاه در جزیره موریس
محل اقامت رضاشاه در جزیره موریس
شماره آرشیو: 91-124پ
 
رضاخان وقتی از پنجره عمارت مسکونی خود به محیط اطراف‌ می‌نگریست‌ و کوچکی جزیره را به یاد می‌آورد، وقایع بیست سال‌ گذشته‌ چـون کـابوسی در جـلو چشمانش ظاهر می‌شد. وی به فـکر چـندین‌هـزار دهی بود که با زور و ارعاب از‌ مالکان‌ آن‌ گرفته و به نام خود کرده بود؛ روستاهایی که بزرگی آن‌ چندین برابر این جـزیره بـود. لقـب بزرگ‌مالک کره خاکی به‌راستی زیبنده وی بـود، ولی حـال چه‌ می‌دید؟ وی به‌ دست‌ همان کسانی که بزرگ‌مالکش کرده بودند از ایران تبعید شد‌ و محل‌ زندگی و غذایش را از آنان می‌گرفت. قـبل از خـروج از ایـران به شتاب املاک تصاحبی خود‌ را‌ به‌ نام فرزندش کرد کـه شاید از آن میراث چیزی باقی بماند؛ میراثی‌ که‌ باقی‌ ماند و فرزندانش نیز تا سال‌ها بزرگ‌مالک ایران بودند.[7] به عبارت دیگر تبعیدگاه موریس به ماشین مرور خاطرات رضاخان تبدیل شده بود. شاید به همین خاطر بود که تحمل جزیره به‌شدت برایش سخت شده بود. البته در گزارش‌ها تأکید شده است که آب‌وهوای جزیره با وضعیت دماغی او ناسازگار بود، ولی با همه این اوصاف آنچه او را بیش و پیش از همه دچار بحران کرد تبعید بود.
 
رضاشاه در اواخر عمر در ژوهانسبورگ
رضاشاه در اواخر عمر در ژوهانسبورگ
شماره آرشیو: 3262-1ع
 
برآیند
تبعید رضاشاه هنگام اشغال ایران توسط متفقین تجربه منحصربه‌فردی در تاریخ ایران است؛ اینکه کشور ایران توسط بیگانگان اشغال و شاه به حکم آنان روانه تبعید شود. مهاجرت اجباری او و خانواده‌اش به خوبی بازتاب سیاست او در قبال مردم ایران است. در اواخر اسفند 1308ش به دستور رضاشاه، بخشی از طایفه‌های لر و خان‌های دهلران و کبیرکوه را به تهران کوچاندند. خان‌ها را در تهران نگاه داشتند و بقیه را به نقاطی در خراسان تبعید کردند. ایلات قشقایی و بویراحمدی نیز مشابه همین وضع را از سر گذراندند. کردهای و بلوچ‌ها نیز طمع تبعید رضاشاهی را چشیدند.[8] در میان رجال همدل با قدرت نیز می‌توان چند دو جین تبعیدی را برشمرد. به عبارت دیگر اگر تبعید از حربه‌های مهم رضاشاه برای سرکوب مخالفانش نبود، حداقل یکی از ابزارهای قضایی بسیار مهم او برای این مسئله بود. همین تبعیدها بود که نیروهای اجتماعی و سیاسی جامعه ایران را دچار بحران‌های شدید هویتی و فرهنگی کرد؛ تا جایی که وقتی شاه سقوط کرد، برای چنین وضعیتی سرود شادی سر دادند.
 
تبعید تنها حربه رضاشاه برای مخالفانش نبود. دولت‌های استعماری نیز بعد از اشغال ایران به همین شکل با او رفتار کردند. همان‌طور که قهرمان‌میرزا عین‌السلطنه خاطرنشان کرد، یادآوری خدمات رضاشاه به انگلیس و حتی شوروی در تخفیف حکم او کارگر نشد و او به همان سرنوشتی دچار شد که یک عمر مخالفانش را به همان نحو سرکوب می‌کرد. افسردگی، بیماری و نگرانی شدید رضاخان در روزهای تبعید کاملا طبیعی بود؛ چیزی که بارها نصیب مخالفانش کرده بود.
 


چرا موریس به عنوان تبعیدگاه رضاشاه انتخاب شد؟

 


از آرژانتین و کانادا تا آفریقای جنوبی

 


چرا کشتی انگلیسی‌ها رضاشاه را به جزیره موریس برد؟

 


مسافر سرگردان در «جهنم سبز» و «شهر طلا»

 


تبعید به جهنمِ سبز؛ توافقی دوطرفه

 
 
 
  
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. سیدمحمود سادات بیدگلی، «تحلیل مجازات تبعید در دوره پهلوی اول»، گنجینه اسناد، ش 108، ص 21.
[2]. رضاخان تا ششم فروردین 1321 در جزیره موریس اقامت داشت و بعد از آن راهی ژوهانسبورگ شد.
[3]. جلال فرهمند، «تبعیدهای موریس»، مجله تاریخ معاصر ایران، ش 43 (1386)، ص 215.
[4]. برنامه تاریخ شفاهی، مصاحبه با غلامرضا پهلوی، مصاحبه‌کننده: مهناز افخمی، 1990-1991، ص 6.
[5]. قهرمان‌میرزا سالور، روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج 10، ص 7880.
[6]. همان‌جا.
[7]. جلال فرهمند، همان، ص 216.
[8]. سیدمحمود سادات بیدگلی، «تحلیل تبعید ایلات و عشایر در دوره رضاشاه»، مجله پژوهش‌های تاریخی دانشگاه اصفهان، 1389، ش 43، صص 87-104.
 


کد مطلب: 26191

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/26191/مجازاتی-شاه

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir