مقدمه: زمینههای تاریخی و حضور آمریکا در ایران
در دهه 1350، ایران تحت حاکمیت محمدرضا پهلوی یکی از متحدان اصلی آمریکا در منطقه خاورمیانه شناخته میشد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که با حمایت آمریکا و انگلستان علیه دولت ملیگرای محمد مصدق انجام شد، نفوذ آمریکا در ایران بهتدریج افزایش یافت. این نفوذ بهویژه در حوزههای نظامی، اقتصادی و سیاسی مشهود بود. در این دوره، شاه به دنبال مدرنیزاسیون سریع کشور و تقویت ارتش بود و برای تحقق این هدف، به همکاری گسترده با آمریکا روی آورد. یکی از نتایج این همکاری، حضور گسترده مستشاران نظامی آمریکایی در ایران بود که بهمنظور آموزش نیروهای مسلح، انتقال فناوری نظامی و نظارت بر اجرای قراردادهای تسلیحاتی به کشور اعزام میشدند. این حضور گسترده، بهویژه در دهه 1350، واکنشهای شدیدی را در میان گروههای مختلف جامعه ایران برانگیخت. نیروهای مذهبی طرفدار امام خمینی(ره)، سازمانهای چپگرایی مانند مجاهدین خلق و فدائیان خلق، و حتی بخشهایی از روشنفکران و ملیگرایان، به دلایل مختلف این حضور را تهدیدی علیه استقلال و هویت ملی ایران تلقی میکردند. این احساسات ضدآمریکایی در نهایت به یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری انقلاب ۱۳۵۷ تبدیل شد. در ادامه، علل این واکنشها و چگونگی اهمیت یافتن این مسئله در ایران بررسی شده است.
دههای که آمریکاییها در ایران خانه داشتند
در دهه 1350، تعداد مستشاران نظامی آمریکایی همراه خانوادههایشان در ایران به میزان چشمگیری افزایش یافت. بر اساس برخی تخمینها، این تعداد در اوج خود به بیش از چهل تا پنجاههزار نفر رسید، هرچند آمار دقیق ممکن است متفاوت باشد.[1] این مستشاران که اغلب همراه خانوادههای خود به ایران میآمدند، در پایگاههای نظامی، شهرهای بزرگ و حتی مناطق حساس حضور داشتند. آنها نهتنها در آموزش ارتش ایران مشارکت داشتند، بلکه در طراحی استراتژیهای دفاعی، تعمیر و نگهداری تجهیزات پیشرفته (مانند جنگندههای اف-۱۴ که از آمریکا خریداری شده بود) حضور داشتند و حتی در سیاستگذاری نظامی مشاوره میدادند؛ موضوعی که نارضایتی نظامیان ایران را سبب شد. افزون بر این، حضور بیشمار مستشاران آمریکایی در ایران و پرداخت اقساط وام به آنها به یکی از ارقام مهم کسر بودجه دولت تبدیل شده بود که از از نظر مالی کشور را دچار بحران کرده بود.[2]
این حضور گسترده با امتیازات ویژهای همراه بود؛ از جمله معافیت مستشاران از قوانین قضایی ایران براساس قانون کاپیتولاسیون (مصونیت قضایی اتباع خارجی)، که در سال ۱۳۴۳ به تصویب رسیده بود. این قانون، که بهطور خاص در دهه 1340 با اعتراضات گسترده از جمله سخنرانی معروف امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۳ مواجه شد، در دهه 1350 همچنان در ذهن عموم نمادی از سلطه خارجی بهشمار میآمد. امام در ابتدای این سخنرانی از عبارت «انا لله و انا الیه راجعون» استفاده کردند و گفتند که عظمت ایران از بین رفت؛ چراکه «قانونی در مجلس بردهاند که تمام مستشاران نظامی آمریکا، با خانوادهشان، با خدمهشان با هرکس بستگی با آنان دارد، هر جنایتی در ایران بکنند مصون هستند».[3] این امتیازات و حضور فیزیکی مستشاران، در کنار نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی موجود در ایران آن زمان، به عاملی برای تحریک احساسات ضدآمریکایی تبدیل شد.
وقتی صدای اعتراض از نجف و پاریس به ایران میرسید...
نیروهای مذهبی به رهبری امام خمینی(ره) از مخالفان اصلی حضور آمریکا در ایران بودند. از دیدگاه امام و پیروانش، حضور مستشاران نظامی آمریکا نهتنها نشانهای از وابستگی رژیم پهلوی به غرب بود، بلکه تهدیدی برای ارزشهای اسلامی و استقلال ملی به شمار میآمد.[4] امام در سخنرانیها و بیانیههای خویش، بهویژه پس از تبعید در سال ۱۳۴۳، بارها آمریکا و رژیم نامشروع اسرائیل را «دشمنان اسلام» خواندند و از نفوذ آنها در کشور سخن گفتند و رژیم پهلوی را به دلیل «دستنشاندگی» غرب محکوم کردند. در دهه 1350، این انتقادها شدت بیشتری یافت. اعلامیههای امام، که از نجف و بعدها از پاریس منتشر میشد، بهطور مستقیم به حضور مستشاران آمریکایی و هزینههای هنگفتی که برای آنها صرف میشد، اشاره داشت. ایشان این حضور را با فقر گسترده در جامعه ایران مقایسه میکردند و آن را دلیلی بر اثبات بیعدالتی رژیم میدانستند. این پیامها از طریق شبکههای مذهبی، مساجد و بازار به گوش مردم میرسید و بهتدریج احساسات ضدآمریکایی را در میان قشرهای مذهبی و سنتی تقویت کرد.
این گروهها معتقد بودند که مستشاران آمریکایی نهتنها در امور نظامی کشور مداخله میکنند، بلکه با سبک زندگی غربی خود، فرهنگ و ارزشهای اسلامی جامعه را نیز به خطر میاندازند. این احساسات بهویژه در شهرهای مذهبی مانند قم و مشهد شدت بیشتری داشت و دامنه نارضایتی، خشم، عصیان و انزجار علیه شاه و مستشاران را گسترش داد. ساواک دراینباره گزارش داده است: «طبق اطلاع حاصله، پس از سخنرانی آیتالله [امام] خمینی و شریعتمداری در قم، تعدادی از روحانیون مخالف، روی منابر شروع به سخنرانی علیه دولت و لایحه اخیر مصونیت مستشاران آمریکایی نموده و مشغول تحریک افکار عمومی میباشند».[5] این نارضایتی حتی تا آستانه انقلاب هم ادامه داشت و امام در یکی از سخنرانیهای خویش در این برهه، درباره مستشاران اظهار کردند: «ما این همه مستشار میخواهیم چه کنیم؟ این مستشارها همه برای این است که حفظ کنند او را، و غارت کنند ما را».[6]

دو هفته قبل از 17 شهریور، در کنار در ورودی مسجد لرزاده در حوالی میدان خراسان تهران، کاریکاتوری به دیوار نصب شد که محمدرضا پهلوی را با تاج بر سر، در حال سجده به طرف آمریکا نشان میداد و در ذیل آن نوشته شده بود:
«مأموریتی برای وطنم»
چگونه حضور مستشاران، شکافهای عمیقتری را آشکار کرد؟
حضور مستشاران آمریکایی و واکنش گروههای مخالف، بهتدریج این مسئله را به یک موضوع اصلی در سطح جامعه تبدیل کرد. یکی از عوامل اهمیت یافتن این مسئله، شکاف طبقاتی بود که حضور مستشاران بهطور غیرمستقیم آن را تشدید میکرد. مستشاران آمریکایی با حقوق بالا، امکانات ویژه و سبک زندگی متفاوت، در تضاد آشکار با شرایط زندگی مردم عادی قرار داشتند. در وضعی که بسیاری از ایرانیان با فقر، بیکاری و تورم دستوپنجه نرم میکردند، هزینههای هنگفتی که برای مستشاران صرف میشد، خشم عمومی را برانگیخت. این موضوع بهویژه در میان طبقات پایین و متوسط جامعه، که تحت تأثیر تبلیغات گروههای مخالف قرار داشتند، به یک نقطه حساس تبدیل شد. گروههای مخالف، از جمله مذهبیها و چپگراها، رفتارهای ناشایست مستشاران، مانند بیاحترامی به فرهنگ محلی یا سوءاستفاده آنها از امتیازات را به گوش مردم میرساندند. این تبلیغات، که واقعی و از اصالت برخوردار بود، به تقویت احساسات ضدآمریکایی کمک کرد. بمبگذاری در جلوی انجمن ایران و آمریکا و ترور چند سرهنگ مستشار نظامی آمریکا مانند هاوکینز، جک ترنر، پل شفر از جمله پیامدهای این نارضایتیها بود.[7]
رژیم پهلوی برای مقابله با این نارضایتیها به سرکوب گسترده روی آورد. ساواک، سازمان امنیت شاه، فعالیتهای گروههای مخالف را زیر نظر داشت و بسیاری از فعالان را دستگیر یا تبعید کرد، اما این سرکوبها نتیجه معکوس داد و به جای آرام کردن اوضاع، به رادیکال شدن بیشتر مخالفان و گسترش احساسات ضدآمریکایی منجر شد؛ ازاینرو، در دهه 1350، رویکرد اکثر سازمانها و گروههای سیاسی به سمت مشی مسلحانه و ضدیت با امپریالیسم آمریکا تغییر مسیر داد.[8] بازتاب این نارضایتی حتی در شعارها و پلاکاردهای مردم در آستانه انقلاب اسلامی آشکارا مشاهده میشود؛ برای نمونه مردم شعار «مرگ بر شاه آمریکایی»، «آزادی نهایی، جمهوری اسلامی»، «پیروزی نهایی، اخراج آمریکایی» سر میدادند و خواستار مبارزه با امپریالیسم آمریکا بودند.[9] همچنین، روشنفکران و نویسندگان نیز در این دوره با انتشار مقالات و کتابهایی مانند «غربزدگی» (اثر جلال آلاحمد) و سخنرانیهای دکتر علی شریعتی به نقد نفوذ غرب و بهویژه آمریکا دست زدند.[10] این آثار، که در میان دانشجویان و جوانان محبوبیت داشت، به تقویت روایت ضدآمریکایی کمک کرد و حضور مستشاران را نمادی از این نفوذ معرفی نمود.
نتیجه
احساسات ضدآمریکایی که در دهه 1350 به دلیل حضور مستشاران نظامی شکل گرفت، تنها یک واکنش مقطعی نبود، بلکه به یکی از ستونهای اصلی ایدئولوژی انقلاب ۱۳۵۷ تبدیل شد. بعلاوه، محوریت گفتمان ضد آمریکایی در جامعه ایران، نتیجه ترکیبی از نابرابریهای اجتماعی، افشاگری مخالفان، و سیاستهای ناکارآمد رژیم پهلوی بود که نتوانست این تنشها را مدیریت کند. در نهایت، این دوره نشان داد که حضور گسترده خارجی، بدون در نظر گرفتن حساسیتهای فرهنگی و سیاسی یک جامعه، میتواند به عاملی برای بیثباتی و تحولات عمیق تبدیل شود. این تجربه تاریخی همچنان در حافظه جمعی ایرانیان باقی مانده و بر روابط ایران و آمریکا در دهههای بعد تأثیر گذاشته است.
پینوشتها:
[1]. عبدالرضا هوشنگ مهدوی،
سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300-1357، تهران، 1374، چ دوم، نشر البزر، ص 406.
[2]. زینب احیائی،
مستشاران آمریکایی در ایران به روایت اسناد، [سند شماره 63]، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 324.
[3]. امام خمینی،
صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378، صص 415-416.
[4]. روحالله حسینیان،
انقلاب اسلامی (زمینهها، چگونگی، چرایی)، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک (1343-1356)، ج 4، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 287.
[5]. سیدحمید روحانی،
نهضت امام خمینی، دفتر اول، ویرایش 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چ پانزدهم، 1381، ص 1047.
[6]. امام خمینی،
صحیفه امام، ج 3، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ پنجم، 1389، ص 496.
[7]. روحالله حسینیان، همان، صص 531 و 586.
[8]. مازیار بهروز،
شورشیان آرمانخواه؛ ناکامی چپ در ایران، ترجمه مهدی پرتوی، تهران، ققنوس، 1380، ص 104.
[9]. زینب احیائی، همان، ص 105.
[10]. یرواند آبراهامیان،
تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، چ چهارم، 1389، ص 259.