در هنگامه تخاصمی که بین اسرائیل، انگلیس و فرانسه از یکسو و مصر از سوی دیگر در آبانماه 1335 روی داد و به «بحران سوئز» مشهور شد، حکومت پهلوی گرچه سعی میکرد در ظاهر مواضعی خنثی و بعضا در حمایت از دولتهای اسلامی اتخاذ کند، تا آخر پشتیبان مالی اسرائیل و حامی منافع دولتهای غربی در منطقه بود، اما در چنین لحظهای در مجلس شورای ملی، برخی از نمایندگان مواضع دیگری اتخاذ کردند
درآمد
تخاصم و جنگ بین اسرائیل، انگلیس و فرانسه از یکسو و مصر از سوی دیگر در آبانماه 1335 به «بحران سوئز»[1] مشهور شد. در آن سال جمال عبدالناصر درصدد ساختن سد آسوان بود. وی برای این کار از آمریکا درخواست وام کرد. البته پیشنهاد وام برای تأسیس سد را خود آمریکاییها قبلا به ناصر داده بودند، اما خلف وعده کردند. به دنبال خودداری آمریکا، ناصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد[2] تا از طریق آن هزینه سد را تأمین کند، اما این مسیر آبراه حمل نفت به اروپا بود.[3] انگلیس و فرانسه، که منافع سرشاری از آن کانال داشتند، برای توقف اراده مردم مصر قشونکشی کردند. در این میان اسرائیل نیز آتشبیار معرکه شد و فرصت را برای انتقامکشی از مصر غنیمت شمرد. در واقع اسرائیل به پشتیبانی انگلیس و فرانسه این معرکه را شروع و به خاک مصر تجاوز کرد. در چنین شرایطی دولت پهلوی همواره با تمایز سیاست اعلامی و اعمالی اگرچه سعی میکرد مواضعی خنثی و بعضا در حمایت از دولتهای اسلامی اتخاذ کند، تا آخر پشتیبان مالی اسرائیل و حامی منافع دولتهای غربی در منطقه بود. در چنین لحظهای در مجلس شورای ملی، برخی از نمایندگان بودند که از سر غیرت دینی و انگیزههای انسانی، علیه تجاوز رخداده مقاومت کردند.
در دوره نوزدهم مجلس شورای ملی[4] ــ اگرچه معدود و محدود ــ شاهد مواضع برخی از نمایندگان در حمایت از فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی بودیم. از جمله این مواضع نطق سیدجعفر بهبهانی،[5] نماینده تهران، در جلسه بیستوهشتم مورخه ۱۵ آبان ۱۳۳۵ بود. بهبهانی در ابتدای نطق خود از گسترش ظلم و تجاور در دنیا و به طور خاص در منطقه گله کرد و تأکید داشت که «اسرائيل بنا به اشاره دول انگلستان و فرانسه به كشور مصر حمله كرد».[6] وجه دیگری که بهبهانی در مسئله مورد نظر میشکافد توجه به خوی استکباری دولتهای استعماری است. اینکه «عمل دولت انگلستان و فرانسه در مورد مصر از يك احساسات و غريزه جنگجویى سرچشمه ميگيرد و با هيچ منطق و اصولى هم تطبيق ندارد».[7] وی ضمن تأکید بر اهمیت این موضوع خاصه برای ایران، بر صراحت مواضع ایران در قبال مسئله یادشده پافشاری کرد؛ اینکه دولت ایران باید در این مسئله صریحا علیه دولتهای غربی و در حمایت از کشور اسلامی مصر عمل کند.
بهبهانی، اگرچه یکی از رجال همدل با سلطنت پهلوی بود، به دلیل سابقه خانوادگی و علایق سیاسی و دینی نسبت به مسائل جهان اسلام حساسیت ویژه داشت؛ البته همین تنوع و تفاوت و تضاد گرایشی باعث تناقضگویی او در مسئله نیز میشد. در ادامه دو وجه اساسی نطق بهبهانی ایضاح خواهد شد.
اسرائیل ابزاری استعماری برای در اختیار گرفتن غرب آسیا
اسرائیل جایگاه مهمی در نقشه دولتهای استعماری برای منطقه دارد. هرچند برخی با تأکید بر انگارههای صهیونی سعی میکنند آن را بیشتر از منظری ایدئولوژیک تحلیل کنند، ضمن اهتمام به چنین رویکردی، ظهور اسرائیل یک پروژه سیاسی برای در دست گرفتن غرب آسیا از سوی دولتهای استعماری بود. بر همین اساس همواره بین منافع این دولتها و اسرائیل همسویی وجود دارد. جعفر بهبهانی هم در باب اشتراک مساعی اسرائیل و انگلیس در این جنگ مسئله را ریشهای میبیند. در نگاه او وضعیت وقت بهروشنی سیاست انگلیس در قبال تأسیس اسرائیل را تبیین میکند: «اگر تا كنون ممكن بود مجوز انگليس در ايجاد دولت اسرائيل به صورت ديگرى تعبير شود، امروز فاش شد كه آن همه اصرار و پافشارى كه از قرنها پيش براى جمعآورى و تمركز يهوديان پراكنده و تأسيس دولت يهود در كنار مديترانه به عمل ميآورده به چه منظور بوده است. غرض اصلى از ايجاد اين دولت، انداختن تفرقه و نفاق بين اعراب [است]. فقط اين منظور بود كه هر وقت اراده كند، آلت بىارادهاى به نام فلسطين در اختيار داشته باشد و دولتى ضعيف چون مصر و يا ديگر ملل عرب را از چپ و راست محاصره و با توپهاى آتشزا و مخرب قدرت جنگى خود را به مردم بىدفاع مسلمان نشان بدهد».[8] به عبارت دیگر در دیدگاه بهبهانی اسرائیل دستگاهی برای کنترل خاورمیانه عربی و در گام بعد کل غرب آسیاست. جالب آن است که بهبهانی ضمن توجه به این مسئله درباره انگلیس و شوروی، خاماندیشانه به آمریکا نظر خوشبینانهای دارد.
او معتقد است که «دولت آمريكا نيز كه خود را پرچمدار صلح و طرفدار دول ضعيف ميداند و حقا مهد آزادى و علمدار عدالت دنيا خود را قلمداد كرده است، حق نيست كه ناظر اين صحنه باشد. نماينده از دول مختلف تشكيل ميدهد و اگر نيروى اجرایى بخواهند كسى شايستهتر و مطمئنتر از آمريكا نيست؛ بايد هر چه زودتر و بدون حتى يك ساعت دفع وقت دست بهكار شوند و به اين وضع پرآشوب، كه اعتماد و اطمينان ملل را سلب كرده، سر و صورتى بدهند و از اين فجايع و كشتارهاى دستهجمعى جلوگيرى كنند».[9] برخلاف این دیدگاه، رخدادهای بعدی نشان داد که دولت آمریکا نه تنها تنوانست تجاوزهای اسرائیل به اعراب را متوقف کند، بلکه بیشتر از هر دولت دیگر برای قتلعام فلسطینیها جنگافزار در اختیار صهیونیستها قرار داد. حتی در همین ماجرای کانال سوئز نیز آمریکا مداخله جدی داشت. دولت آمریکا ابتدا به ناصر قول وام برای تأسیس سد را داده بود و پس از آنکه خلف وعده کرد، ناصر به سمت ملی کردن کانال پیش رفت.[10]
قراردادها و سازمانهای بینالمللی ابزار سلطه
اسرائیل تنها ابزار غرب و دولتهای استعماری برای سلطه بر غرب آسیا نبود. بیش و پیش از آن، سازمانهای بینالمللی چنین فضایی را در اختیار استعمارگران کتوشلوارپوش و عطرزده قرار دادند. سازمانهایی که قرار بود برای گسترش و تداوم صلح در جهان عمل کنند خود به دستگاه تسهیلکننده و حتی یکی از تسلیحات نظامی غرب بدل شدند. این مسئله تا اکنون نیز تدوام داشته است. نوع تهاجم، غارت و حملههای اسرائیل و دولتهای انگلیس و فرانسه به مصر، بدون در نظر گرفتن قوانین و معاهدات حقوقی و بینالمللی تعجب بهبهانی را برانگیخت تا چنین تبیینی از ماجرا صورت دهد: «در حال حاضر مفهوم قراردادها و عهود مقررات بينالمللى به صورت كاغذپارهاى پوچ و بىمعنى درآمده؛ هر جا با منافع اقويا منطبق است با شدت از آن حمايت ميشود و به مجردى كه منافع آنها را نديده گرفت، پا بر روى آن ميگذارند. شوراى امنيت تا وقتى به منافع انگليس و فرانسه و يا روسيه كار نداشته باشد و در قبال خونريزىهاى بىرحمانه آنها ساكت بنشيند، كعبه آمال و مطاف سياستمداران غرب است، ولى همين كه عملشان را تقبيح كند، نماينده انگلستان نظر شورا را وتو ميكند و براى رأى قريب به اتفاق سازمان ملل متحد هم فاتحه بىحمد ميخواند. مگر اين مجمع براى حفظ صلح دنيا بهوجود نيامده است؟ مگر خود انگليس و فرانسه يا شوروى اين سازمان را براى اصلاح ذاتالبين و رسيدگى به نقض عهود و تجاوز دولتها به يكديگر بهوجود نياوردهاند؟ پس اگر رأى چنين سازمانى قابل ترتيب اثر نيست، و خود متوليان احترام امامزاده را رعايت نميكنند، اين بساط را جمع كنيد و دكانها را ببنديد؛ بىجهت شعرى نسازيد كه در قافيه آن گير كنيد».[11]در واقع ناکامی نهادهای بینالمللی و ابزار دست استعمار قرار گرفتن آنها از همان سالهای ابتدایی تأسیس سازمان ملل و دیگر سازمانهای تابع آن وجود داشته است و از قضا در ایران نیز بودند رجالی که نسبت به این موضوع آگاهی داشتند.
برآیند
فرازهای مورد نظر از نطق جعفر بهبهانی، نماینده مجلس شورای ملی، نشان میدهد در این دسته از رجال ایرانی نیز مسئله فلسطین و رویکرد انتقادی به سیاستهای استعماری و سلطهگری اسرائیل، اگرچه اندک، وجود داشته است. با وجود این، آنها گاه نگاه خوشبینانهای نسبت به اختلاف منافع دولتهای غربی و استفاده از فرصت اختلاف پیشآمده بین آنها نیز داشتند. بهبهانی نیز سادهاندیشانه فکر میکرد با توسل به آمریکا میتوان آتش اسرائیل را خاموش کرد. درحالیکه آمریکا با سر باز زدن از اعطای وام به ناصر، خود این آتش را افروخته بود. بعدها نیز با باز گذاشتن دست اسرائیل در جنایت علیه فلسطینیان این موضوع را بهروشنی عیان کرد. وجه دیگر و مهم نطق بهبهانی ناکارآمدی نهادهای بینالمللی و آلت دست کشورهای استعماری قرار گرفتن آنهاست. در واقع اسرائیل و سازمانهای بینالمللی به مثابه دستگاه تباهی، جنگ و نفاق در منطقه عمل میکنند.
پینوشتها:
.[1] «جنگ دوم اعراب و اسرائیل»، «جنگ شبهجزیره سینا» و «تهاجم سه جانبه» از جمله نامهای تخاصم مذکور است.
[2]. علی نوازنی،
نکات کلیدی تاریخ روابط خارجی ایران 1357-1320، تهران، تیسا، 1393، ص 62.
[3]. دانیل یرگین،
غنیمت: داستان پرماجرای نفت از آغاز تا امروز، ترجمه اکبر تبریزی، تهران، شرکت علمی فرهنگی، 1380، ص 539.
.[4] دوره نوزدهم مجلس شورای ملی از ۱۰ خرداد ۱۳۳۵ تا ۲۹ خرداد ۱۳۳۹ طول کشید. رئیس مجلس در این دوره
رضا حکمت (سردار فاخر) بود. مجلس یادشده
حسین علاء (۳۱ خرداد ۱۳۳۵ تا ۱۴ فروردین ۱۳۳۶) و دکتر
منوچهر اقبال (۲۵ فروردین تا ۶ شهریور ۱۳۳۹) را به عنوان نخستوزیران ایران یکی پس از دیگری انتخاب کرد.
[5]. سیدجعفر بهبهانی (۱۲۹۳- ۱۳۶۶) سردفتر اسناد رسمی، نماینده مجلس شورای ملی و نوه
سیدعبدالله بهبهانی، از رهبران نهضت مشروطه، بود. پس از تحصیل در رشته حقوق در دانشگاه تهران، دفتر ثبت اسناد رسمی در بازار تهران برپا کرد. پدرش سیدمحمد بهبهانی از روحانیان مخالف دولت
مصدق بود، خودش نیز پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به عنوان نماینده تهران به مجلس شورای ملی رفت.
[6].
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 19، جلسه بیستوهشتم، ۱۵ آبان ۱۳۳۵.
.[8] همانجا.
.[9] همانجا.
[10]. لئونارد ماسلی،
نفت و سیاست و کودتا در خاورمیانه، ج 2، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، رسام، 1366، ص 95.
[11].
مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره 19، جلسه بیستوهشتم، ۱۵ آبان ۱۳۳۵.