در 19 اسفند، سیدمصطفی کاشانی نطق مشهور خود را به مسئله فلسطین و بحران انسانی غزه اختصاص داد. وی در ابتدای سخن خود از انزجار ملل مسلمان خاصه از جنایت یادشده گفت. کاشانی خاطرنشان کرد که «اين امر موجب كمال تأثر و تأسف هر فرد مسلمان ميباشد و چنين عمل وحشيانه و جنايت موحش مورد تنفر و انزجار هر مسلمان علاقهمند به اعتلا و عظمت اسلام است»
تأملی در نطق سیدمصطفی کاشانی علیه جنایت اسرائیل در سال 1333؛
کشتار در غزه، فریاد در ایران
لید: در 19 اسفند، سیدمصطفی کاشانی نطق مشهور خود را به مسئله فلسطین و بحران انسانی غزه اختصاص داد. وی در ابتدای سخن خود از انزجار ملل مسلمان خاصه از جنایت یادشده گفت. کاشانی خاطرنشان کرد
درآمد
مجلس هجدهم شورای ملی، نخستین مجلس پس از کودتای 28 مرداد بود. تقریبا همه اعضای مجلس وفادار به دربار و عضوی از هیئت همراه فضلالله زاهدی در فرایند کودتا بودند. دولت پهلوی اینک و پس از کودتا با تکیه به پشتوانه استعمار خارجی دست خود را برای هر گونه اقدام و سیاستی باز میدید. از جمله این سیاستها معطوف به مسئله فلسطین بود. در دوره مصدق ارتباط با اسرائیل متوقف شده بود. دولت پهلوی اما این رابطه را از سر گرفت. با وجود شروع مراودات دولت پهلوی و اسرائیل بعد از کودتای یادشده، حضور و نطق برخی از نمایندگان در مجلس علیه اسرائیل بهشدت حائز اهمیت است؛ خاصه اشخاصی که با کودتا همنوا بودند و اینک متوجه داستان سیاست دولت پهلوی و دولتهای استعماری شده بودند. از جمله بازتابهای بحران و مسئله فلسطین در دوره هجدهم مجلس شورای ملی، نطق سیدمصطفی کاشانی است. البته او فقط در این مسئله علیه قدرت پهلوی موضع نگرفت. در ماجرای کنسرسیوم نفتی نیز علیه قدرت ظاهر شد. سیدمصطفی کاشانی، که ناسازگاری خود با قدرت را در این ماجراها نشان داده بود، برای دولت راهی جز جنایت و قتل خود باقی نگذاشت. در ادامه ضمن اشاره به این رجل سیاسی، رویکرد وی در مجلس هجدهم نسبت به بحران فلسطین بازشناسی خواهد شد.
سیدمصطفی کاشانی
سیدمصطفی فرزند نامدار آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی و از فعالان نهضت ملی بود. وی در سالهای مبارزات منتهی به ملی شدن صنعت نفت، عضو نیروهای پرتلاش این جنبش بود و در بسیاری از موارد، پیامهای پدر را به دیگر فعالان سیاسی این نهضت ابلاغ میکرد. پس از آغاز دومین دوره از صدارت دکتر محمد مصدق و بروز اختلافات وی با آیتالله کاشانی، وی در جبهه هواداران پدر قرار داشت، هرچند که پارهای از اقدامات سیاسی او، از جمله نطق رادیویی 28 مرداد 1332، رفاقت با محمدرضا پهلوی و نمایندگی مجلس هجدهم، مورد تأیید آیتالله نبود. سیدمصطفی کاشانی در پی ایراد نطق شجاعانه خویش در مجلس هجدهم در اعتراض به قرار داد کنسرسیوم، به شکلی سؤالبرانگیز درگذشت! بسیاری قائل به ارتباط میان این دو رویداد هستند.[1] البته باید توجه داشت که از زمان نطق کاشانی تا درگذشت وی نزدیک به یک سال گذشت. در این مدت کاشانی نطقها و عملکردهای دیگری نیز داشت که از جمله آن همین نطق او در قبال بحران غزه و علیه اسرائیل است.
نطق کاشانی در حمایت از فلسطین
از معدود واکنشهای مجلس هجدهم شورای ملی به مسئله و بحران فلسطین مربوط به نطق سیدمصطفی کاشانی، نماینده طوالش و گرگانرود، در جلسه 101 مورخه ۱۹ اسفند ۱۳۳۳ است. اقدامات سیدمصطفی کاشانی در دوره کودتا با مخالفت سخت پدرش مواجه شد. با وجود این مصطفی نه تنها از سوی پدر طرد نشد بلکه در ادامه سعی در تبعیت از سیره سیاسی پدر داشت. خاصه در ماجرای مخالفت با کنسرسیوم نفتی و حمایت از فلسطین در مجلس یادشده این موضوع به ظهور رسید.
در اسفند 1333 با وجود آنکه چند ماه از بحران سوئز گذشته بود، ناآرامیهایی در غزه و کرانه باختری وجود داشت. اسرائیلیها با بهانههای گوناگون حملات خود به باریکه غزه را ادامه میدادند. در آن دوره غزه تحت مدیریت مصر و نیروهای مسلح آن اداره میشد. خبرگزاریها و مطبوعات از کشتار 42 نفر از مسلمانان مصری حافظ غزه بهدست متجاوزين خبر دادند.[2] در این میان دامنه کشتار به مردم غزه هم رسیده بود.
مسئله فلسطین و اعتلای ملل مسلمان
در چنین شرایطی بود که در ۱۹ اسفند، سیدمصطفی کاشانی نطق مشهور خود را به مسئله فلسطین و بحران انسانی غزه اختصاص داد. وی در ابتدای سخن خود از انزجار ملل مسلمان خاصه از جنایت یادشده سخن گفت. کاشانی خاطرنشان کرد که «اين امر موجب كمال تأثر و تأسف هر فرد مسلمان میباشد و چنين عمل وحشيانه و جنايت موحش مورد تنفر و انزجار هر مسلمان علاقهمند به اعتلا و عظمت اسلام است».[3] در منظومه نیروهای اسلامی، همواره مسئله فلسطین و ارتقا و اعتلای ملل مسلمان نسبت مثبت و مستقیمی با هم دارند. به بیان دیگر در این منظومه ملل مسلمان با بیتفاوتی نسبت به همدیگر خاصه فلسطینیها نمیتوانند به اعتلای مورد نظر دست یابند. تأکید کاشانی در مسئله مورد نظر نیز از همین منظر است. مسلمان نمیتواند نسبت به سرنوشت مسلمان دیگر بیتفاوت باشد.
توجه به آوارگی مسلمانان فلسطین
یکی از افسانههای اسرائیل در قبال فلسطینیها تأکید بر این گذاره است که مسلمانان فلسطینی خود دست به کوچ زدند و در واقع آنان متکی به ایفای نقش خود در برنامه جنگی کشورهای عربی آواره شدند و صهیونیستها در این زمینه مداخله نداشتند.[4] این انگاره از همان سالهای تأسیس اسرائیل تکرار میشد.
کاشانی در ادامه نطق خود جنایت صهیونیستها در قبال فلسطینیان و آواره کردن آنها را مورد توجه قرار داد و اضافه کرد: «جاى كمال تأسف است كه مشتى يهودى سرگردان بيايند و مسلمانان را از خانه و مزرعه و سرزمين اجدادى خود به كمك عوامل خارجى آواره بيابانها كنند و اكنون كه در حدود دويستهزار نفر از اين مسلمانان در ناحيه غزه و در پناه برادران مسلمان مصرى خود زندگى میكنند باز هم آرامش و آسايش آنها بهدست جمعى غاصب سلب شود».[5]
وظیفه و مواجهه ایرانیان با بحران
ایرانیان از همان ابتدای شکلگیری این بحران، درست از همان نخستین مهاجرتهای صهیونیستها و یهودیان به فلسطین در قبال این مسئله حساس بودند. آنها در ماجرای یومالنکبه و تأسیس اسرائیل نیز رویکرد خود را با اعلام آمادگی برای اعزام به فلسطین برای جهاد نشان دادند. در این دوره نیز کاشانی این موضوع و حساسیت آن برای ایرانیان را خاطرنشان میکند. وی در این لحظه وظیفه مردم ایران در قبال این جنایت و بحران را چنین گوشزد کرد: «ازآنجاییكه ملت ايران مفتخر به پيروى از ديانت مقدس اسلام است و با توجه به تعاليم عاليه اسلام نمیتوان قتل و كشتار برادر مسلمان را به دست متجاوزين به حدود ديد و شنيد و به وظيفه دينى خود عمل نكرد».[6] کاشانی در ادامه نطق خود از وظیفه خود در قبال این مسئله میگوید. با وجود آنکه وی به همراهی و همصدایی نمایندگان مجلس با خود اشاره میکند، او تنها شخصی است که در قبال این جنایت اعلان موضع میکند و الباقی نمایدگان صرفا به «صحیح است»[7] اکتفا کردند.
خوشبینی به سازمان ملل
کاشانی اما در ادامه مانند برخی دیگر از رجال سیاسی ایران و منطقه نسبت به عملکرد سازمان ملل متحد ابراز امیدواری میکند که این مسائل و مشکلات را کاهش دهد. این در حالی بود که این سازمان و برخی مؤسسات آن چند سال قبل، با رأی به تقسیم فلسطین بین صهیونیستها و فلسطینیان، خود در ایجاد چنین بحرانی نقش جدی داشت. «اميدوارم مسئولين سازمان ملل متفق ضمن اقدام جدى در اين خصوص به افكار عمومى مسلمانان توجه داشته باشند». نمایندگی ایران در سازمان ملل همواره رویکرد همدلانه با فلسطینیان داشت، اما واقعیت آن است که وزارت خارجه ایران و دستگاههای مرتبط با آن هیچگاه نتوانستند عملکردی متفاوت بلکه متضاد با سیاست دولت پهلوی در این زمینه در پیش گیرند؛ سیاستی که اسرائیل از آن بهره میبرد.
انتقاد نسبت به اطلاعرسانی در ایران
سیدمصطفی کاشانی در این اثنا انتقادی نیز متوجه بازتاب خبر یادشده در رسانه رادیو داشت. «چقدر خوب بود دستگاه تبليغات هم در مورد مسائلى كه از نظر بينالمللى و دانستن چگونگى روش ملت ايران شايان توجه و موشكافى است دقت بيشترى به عمل آورند مثلا چه اشكال داشت وقتى گوينده راديو خبر قتل و كشتار 42 نفر مسلمان را به آن كيفيت كه همه مسلمانان را به هيجان آورده منتشر میكند يك كلمه (با كمال تأسف) هم به آن خبر اضافه كند تا معلوم شود كه اين خبر را راديوى يك كشور مسلمان پخش میکند و اميدوارم در آينده رعايت اين دقايق بشود». در واقع نکته کاشانی در اینجا آن است که مواجه ما با مسئله فلسطین خنثی نیست، بلکه باید با همدلی با فلسطینیان صورت پذیرد.
برآیند
مسئله فلسطین در ایران همواره بازتاب همدلانه با فلسطینیان داشته است. با وجود آنکه رژیم پهلوی رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و رابطه پنهانی با صهیونیستها داشت، اما برخی از نیروهای اجتماعی که از ریشه و سابقه سیاسی قابل ملاحظهای برخوردار بودند نسبت به مسئله فلسطین کوتاهی به خود راه ندادند. از جمله این اشخاص سیدمصطفی کاشانی بود.
کاشانی که در سابقه خود همراهی با پدر در سازماندهی نیروهای اجتماعی علیه اسرائیل و در حمایت از مسلمانان فلسطین را در کارنامه داشت، در این دوره نیز سعی کرد در حد توان به این مسئله بپردازد. این در شرایطی بود که دولت پهلوی بعد از کودتا برنامه خود در قبال اسرائیل را به شیوه دیگری مبنی بر به رسمیت شناختن و همراهی با آن در تقابل با اعراب در پیش گرفته بود.
با وجود چنین رویکردی حمایت از فلسطین در ایران خاصه از سوی رجال سیاسی چنان ریشهدار بوده است که حتی مجلس برآمده از کودتای 28 مرداد نیز نتوانست مانع از آن بشود. در چنین دوره و مجلسی ولو اندک فریاد ملت ایران علیه کشتار در غزه به گوش رسید؛ هرچند در ادامه حیات رژیم پهلوی و تعمیق روابط آن با رژیم نامشروع صهیونیستی، این دست اعتراضات در محافل حکومتی نیز بهشدت کمرنگ شد و به اطلاعیههایی که از سر اجبار و برای همراهی ظاهری و شعاری با افکار عمومی داخلی و جهان اسلام صادر میشد محدود گردید.
پینوشتها:
[1]سیدمصطفی کاشانی، جوانترین نماینده مجلس هجدهم، روابط دوستانهای با شاه داشت؛ به گونهای که همیشه او را در شنا، اسبسواری و تنیس همراهی میکرد. این روابط بهرغم تنشهای آیتالله کاشانی با شاه و دولتمردان او به تیرگی نینجامید تا اینکه شخص مصطفی کاشانی طی نطقی بسیار مفصل در مجلس با قرارداد کنسرسیوم نفتی مخالفت کرد؛ مخالفتی که بنابر ادعای خواهرزادهاش – دکتر محمدحسن سالمی- پایانی بر رفاقت با شاه بود و حتی اسباب مرگ او را فراهم کرد.
رک:
سیدمصطفی کاشانی در آیینه تصاویر
[2] روزنامه اطلاعات، 19 اسفند 1333، ص12.
[3] مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره هجدهم، جلسه 101 مورخه ۱۹ اسفند ۱۳۳۳.
[4] ایلان پاپه، ایده اسرائیل: تاریخچهای از دانش، دانایی و قدرت، انتشارات اطلاعات ، 1404، ص83.
[5] روزنامه اطلاعات، 19 اسفند 1333، ص12.
[6] مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره هجدهم، جلسه 101 مورخه ۱۹ اسفند ۱۳۳۳.
[7] اصطلاح مذکور عبارتی بود که هنگام نطق نمایندگان مجلس از سوی دیگر نمایندگان در همراهی با سخن او ابراز میشد. مانند «احسنت» گفتن این روزها در مجلس، که نمایندگان همراهی خود را با نطق صورت گرفته ابراز میدارند.