کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چگونه مقاومت در بوشهر، مقاومت در تاریخ معاصر ایران را معنا کرد؟

تفنگچی‌های اوت 1915

18 شهريور 1404 ساعت 17:10

مولف : محمود ذکاوت

وقتی از قیام علیه انگلیس در صفحات جنوبی ایران صحبت می‌شود همواره نام رئیسعلی دلواری و شیخ حسین‌خان چاکوتاهی و زایر خضرخان اهرمی و نیروهایشان می‌درخشد. با وجود اهمیت تلاش‌های آن‌ باید به نیروی مقاومت دیگری در این منطقه اشاره کرد


 
درآمد
بوشهر فقط یک شهر ساحلی در جنوب ایران نیست. این خطه یکی از دروازه‌های ایران است. از دیرزمان بندرهای جنوبی ایران خاصه در بوشهر حلقه ارتباطی ایرانیان با جهان بودند. در این میان آنچه بوشهر را از دریچه‌های ارتباطی دیگر ایران، مثل تبریز، متمایز می‌کرد، وجه اجتماعی آن بود؛ به این معنا که در جنوب و بوشهر به علت ساختار اجتماعی آن خطه، همه مردم تا کرانه‌‌ها در امر ارتباطی آن خطه دخیل بودند. اساسا از همین زاویه نیز تجدد و مقاومت در بوشهر متفاوت و متمایز از دیگر نقاط ایران است. در جنوب، مظاهر تمدنی جدید همچون کالایی لوکس تنها در اختیار طبقه‌ای خاص نبود، صنعت کشتی‌رانی و کار در آن می‌توانست جاشویی را به چیزی از اشیا و مظاهر تمدن جدید برساند که در برخی نقاط ایران داشتن آن مایه تفاخر ثروتمندان و حکام بلاد بود. در حوزه مقاومت هم می‌توان چنین نسبتی را در بوشهر و دلیران آن دید؛ به این معنا که مقاومت علیه استعمار در این خطه در مردمی‌ترین شکل آن به ظهور رسید. در جنگ جهانی اول گستره جغرافیای ایران عرصه مقاومت در برابر نیروهای بیگانه بود، اما تنگستانی‌ها آوازه و تأثیر مضاعفی داشتند.[1] مقاومت در بوشهر، تنگک و تنگستان به مقاومت در ایران بلکه منطقه سر و شکل داد. حاج‌علی تنگکی، رئیسعلی دلواری، شیخ حسین چاهکوتاهی، اگرچه در مقیاس محلی انسان‌های نام‌آوری بودند، توانستند هویت ملی یک سرزمین بلکه مقاومت در یک منطقه را معنا کنند. این میراث در جنگ جهانی اول به ظهور رسید؛ جنگی که بی‌اغراق همه مناسبات سیاسی جهان در قرن کوتاه بیستم را رقم زد. مقاومت مردم بوشهر در هنگامه جنگ جهانی اول ظرفیتی فرهنگی برای کل تاریخ معاصر ایران و منطقه ایجاد کرد.
 
بوشهر و جنگ جهانی اول  
از اواسط قرن نوزدهم میلادی، تأسیس حکمرانی بنادر و جزایر خلیج فارس با مرکزیت بوشهر و به قدرت رسیدن مدحت‌پاشا در عراق، که از جمله اقدامات او توسعه و تقویت دریانوردی و بازرگانی بصره بود، جانی دوباره به خلیج فارس به مثابه کانون تحولات سیاسی اقتصادی منطقه داد. مدحت‌پاشا تحت تأثیر گرایش عثمانی‌ها به آلمان قرار داشت. تا اوایل قرن بیستم، نفوذ سیاسی و اقتصادی آلمان از طریق عثمانی و بندر بصره در خلیج فارس گسترش یافت، آن‌چنان که آلمانی‌ها درصدد احداث راه آهن برلین ـ بغداد و ادامه آن به بصره و کویت برآمدند.[2] همچنان که بصره در اواخر قرن نوزدهم توسعه یافت، بوشهر نیز ترقی اقتصادی و فرهنگی چشمگیری کرد. بوشهر در حقیقت دروازه جنوبی ایران بود و انگلستان در شرایط سیاسی حاد با فشار آوردن بر آن، دولت قاجاریه را به تمکین در برابر خواسته‌های خود وادار می‌کرد. اهمیت اقتصادی و سیاسی خلیج فارس نظر دیگر دولت‌های بزرگ را نیز به خود جلب کرد. روس‌ها، آلمانی‌ها، فرانسوی‌ها و ترک‌های عثمانی تا سال ۱۹۰۱م دفاتر کنسولی خود را در بوشهر افتتاح کردند و بوشهر اهمیتی بین‌المللی یافت و کشتی‌های آلمانی، روسی و فرانسوی رفت‌وآمد خود را به بوشهر آغاز کردند.[3] خرید چند کشتی از آلمان توسط ایران از جمله کشتی مظفری و پرسپولیس و سرانجام شروع فعالیت‌های کمپانی ونکهاوس آلمانی (۱۸۹۶م) و توسعه سریع فعالیت آن در سواحل ایرانی خلیج فارس، انگلیسی‌ها را سخت به تنگنا انداخت.[4]
 
بنابراین همه قدرت‌ها و به طور خاص آلمانی‌ها از مدت‌ها قبل از جنگ جهانی اول بوشهر را یک فرصت اقتصادی می‌دیدند. مراودات و ارتباطات ایرانیان و آلمان‌ها نیز از مدت‌ها قبل از جنگ آغاز شده بود و در حال رشد و رونق بود. این موضوع از آن روی مهم است که بعدها در جنگ جهانی اول حضور برخی از چهره‌های آلمانی به مثابه نقض بی‌طرفی ایرانیان نبود، بلکه حضور آنها طبیعی و براساس ارتباطات و مراودات شکل‌گرفته موجه بود؛ بااین‌همه هیچ‌گاه حضور دولت‌های اروپایی به سطح حضور انگلیسی‌ها در جنوب ایران نرسید.
 
در 14 نوامبر 1914م برابر با  12ذی‌حجه 1332ق، توپ‌های جنگ جهانی اروپاییان که به صدا درآمد، کمتر کسی فکر می‌کرد فرازهای مهم این داستان در قاره آسیا و منطقه غرب آن، تعین تکلیف شود. ایران اعلان بی‌طرفی کرد، اما انگلیس ول‌کن ماجرا نبود. سه ماه بعد در اواخر ژانویه 1915م/ ربیع‌الاول 1333ق، با آمدن واسموس به منطقه برای حفظ و حراست از منافع آلمان، برنامه‌ریزی انگلیس برای دستگیری او، که نقض آشکار بی‌طرفی ایران بود، به اجرا درآمد. در 8 مارس 1915م/ 21 ربیع‎‌الثانی 1333ق، درحالی‌که چهار ماه از جنگ گذشته بود، لیستمان ــ کنسول و وکیل تجارت‌خانه آلمان در بوشهر ــ دستگیر شد و بدین ترتیب انگلیسی‌ها بار دیگر بی‌طرفی ایران در جنگ را نقض کردند.[5] البته ماجرا فقط به این اقدامات محدود نماند و اعمال قدرت نیروهای انگلیس در صفحات جنوب بارها و بارها مشاهده شد تا جایی که ایران را به واکنش در برابر تعرضات آنها مجبور کرد، اما دولت به‌شدت ضعیف بود و در چنین لحظه‌ای کانون مقاومت از خردترین هسته مردمی ایرانیان برخاست.
 
حاج علی تنگکی
وقتی از قیام علیه انگلیس در صفحات جنوبی ایران صحبت می‌شود همواره نام رئیسعلی دلواری و شیخ حسین‌خان چاکوتاهی و زایر خضرخان اهرمی و نیروهایشان می‌درخشد. با وجود اهمیت تلاش‌های آن‌ باید به نیروی مقاومت دیگری در این منطقه اشاره کرد: حاج علی تنگکی. او از افراد سرشناس منطقه و از بستگان رئیسعلی دلواری و خالو حسین بردخونی بود. وی در میان مردم از چنان محبوبیتی برخوردار بود که او را به عنوان کدخدای تنگک و گاه ری‌شهر می‌شناختند. حاج علی تنگکی سابق بر این کلانتر مضافات بوشهر بود و از موقرالدوله، حاکم بوشهر، تمکین نمی‌کرد؛ به طوری که موقرالدوله او را عزل و زندانی کرد، اما به‌واسطه فشارهای وارده مجبور شد وی را آزاد سازد.[6] تأثیر او در جامعه به صورتی بود که سالی یک‌هزار تومان زکات به فقرا می‌داد و یک‌هزار تومان جنس به کربلا می‌فرستاد.[7]
 
با شروع جنگ جهانی اول، حاج علی تنگکی، که از مخالفان سرسخت حضور بیگانه در جنوب ایران و بوشهر بود، به کمک مجاهدین تنگستانی و رئیسعلی شتافت. زدوخورد بین حاج علی تنگستانی، کدخدای ریشهر، با نیروهای نظامی انگلیس در تاریخ 21 جمادی‌الثانی (6 مه 1915م) رخ داد. اساسا او بود که محور مقاومت علیه انگیس را ایجاد کرد. دخالت‌های آشکار انگلیس، مجاهدان را به حرکت درآورد و باعث شد هشت ماه پس از آغاز جنگ جهانی اول درگیری در تنگک رخ دهد. این درگیری به دستگیری حاج علی و همراهانش منجر شد. آنها پس از یک ماه اسارت در بوشهر به هند تبعید شدند. پس از دستگیری و تبعید حاج علی، نیروهای مبارز مردمی به حملات تلافی‌جویانه شدیدی علیه قوای بیگانه در بوشهر خاصه در منطقه تنگک دست زدند.[8] تنگک موقعیت استراتژیکی مهمی در بوشهر داشت و تسلط بر آن به معنای تسلط بر خطه بوشهر بود.
 
موقرالدوله
داستان تنگستان و قیام مردم بوشهر را بدون اشاره به مسئله حاکم بوشهر، علی‌محمدخان موقرالدوله، نمی‌توان درک کرد. علی‌محمدخان از چهره‌های مرتبط با فرقه بهائیت است. او از «افنان»، یعنی خویشاوندان‌ مادری عـلی‌مـحمد باب، به‌شمار می‌آید.[9] وی در سال‌های 1911 تا 1915م، هم‌زمان با سلطه انگلستان بر حکومت قاجار و پس از خلع محمدعلی‌شاه، این سمت را عهده‌دار بود. موقرالدوله پیش از این نیز در منطقه فارس و بوشهر نفوذ چشمگیری داشت.[10] سرنوشت این حاکم صاحب نفوذ برای نیروهای همدل با استعمار درس مهمی دارد؛ چراکه با وجود هرگونه همکاری وی با نیروهای اشغالگر، بندر تحت حکمرانی‌اش اشغال شد. انگلیسی‌ها در اشغال بوشهر وقاهت را تا آنجا رساندند که پرچم ایران را پایین آوردند و پرچم دولت خود را برافراشتند. در همان لحظه هم موقرالدوله را از حکومت بوشهر عزل کردند[11] و امور این خطه را خود برعهده گرفتند و با این کار عملا استقلال ایران را خدشه‌دار کردند.
 
موقرالدوله زمانی که حاکم بوشهر بود، در تلگرافی به وزارت داخله در 24 جمادی‌الثانی 1333ق/ 9 مه 1915م، حاج علی تنگکی را با نام «زایر علی» و «سرحلقه اشرار» معرفی کرد و برنامه‌ای برای تسلط بر حاج علی ریخت، اما چون نیروهای ژاندارمری این طرح او را رد کردند، مقرالدوله بهانه یافت تا از نیروهای انگلیسی برای دستگیری حاج علی استمداد طلبد. پس از این ماجرا بود که در زد و خوردی، حاج علی دستگیر و روانه زندانی در هند شد. ماجرای لشکرکشی انگلیسی‌ها علیه کدخدای ری‌شهر با کمک و همیاری موقرالدوله، در تهران انعکاس گسترده‌ای یافت. مطبوعات آن زمان قشون کشی انگلیس علیه یک نیروی مردمی مدافع کشور را نقض بی‌طرفی و دخالت آشکار در امور ایران تلقی و نسبت به آن به‌شدت اعتراض کردند.
 
برآیند
اگرچه تنگک روستایی کوچک در مجاورت بوشهر و متصل به تنگستان بود، عزم و اراده مردم آن در برابر بیگانگان، آغازگر رشته وقایعی شد که به‌سرعت یک واقعه محلی را به پدیده‌ای ملی مبدل کرد. سمت‌گیری این واقعه محلی اعتراض به نقض بی‌طرفی ایران، یعنی سیاست رسمی دولت مرکزی در قبال جنگ جهانی اول بود، اگرچه در پاسخ به این نقض بی‌طرفی و زیر پا گذاشتن حاکمیت ملی لازم بود دولت مرکزی اقدامات عملی نظیر دفاع نظامی را انجام دهد، در غیاب چنین نیرویی، نیروهای محلی صفحات جنوب کشور با تحمل مصائب بسیار از مرزهای ایران دفاع کردند. سرآغاز این رویدادها حول شخصیت‌هایی چون حاج علی تنگکی بود که پس از اسارت و تبعید او، رئیسعلی دلواری در منطقه کوچک و دوردست جنوب ایران آن را تداوم بخشید. خاستگاه اجتماعی این دسته از مدافعان مرزها زمینه‌ساز شکل‌گیری یک دوره مقاومت‌های مردمی در فارس و به‌ویژه سواحل شمالی خلیج فارس شد که در نهایت به حفظ تمامیت ارضی و استقلال کشور انجامید که نمونه‌ای از پیوستگی تاریخ محلی و تاریخ ملی ایران در پیوند با تحولات جهانی به شمار می‌آید. در اینجا به عنوان یک مورد تحقیقی یک شخصیت اجتماعی کمتر شناخته‌شده به نام حاج علی تنگکی آغازگر سلسله حوادثی در یک محدوده محلی شد که سرانجام در ابعادی ملی امکان بروز و گسترش پیدا کرد.
 
ماجرای حاج علی و حتی در ادامه رئیسعلی دلواری حتی در زمانه خود، اگرچه در منطقه‌ای محدود رخ داد، تأثیری به‌شدت کلان داشت. هم در زمان واقعه و در ادامه در تاریخ و فرهنگی ایران مقاومت در برابر استعمار صورت‌بندی شد. در اوت سال 1915، مقارن با ماه رمضان 1333 نیروهای انگلیسی به اشغال بوشهر اقدام کردند. در مقابل، رئیسعلی دلواری و یارانش با رشادت تمام به مقابله با نیروهای اشغالگر برخاستند.
 
 
پی‌نوشت‌ها:

 
[1]. عبدالرسول خیراندیش و سکینه ذاکری، «وقایع تنگک و تنگستان ساحلی در نخستین ماه‌های جنگ جهانی اول؛ نقض بی‌طرفی ایران و شکل‌گیری مقاومت‌های مردمی»، پژوهشنامه تاریخ‌های محلی ایران، ش 6 (بهار و تابستان 1394).
[2]. ایرج ذوقی، ایران و قدرتهای بزرگ در جنگ جهانی دوم، انتشارات پاژنگ، ۱۳۶۸، ص ۱۲.
[3]. محمدعلی سدیدالسلطنه (کبابی)، بندرعباس و خلیج فارس، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۳، ص ۶۲۷.
[4]. اولریخ گرکه، پیش به سوی شرق، ترجمه پرویز صدری، تهران، چاپ رامین، ۱۳۷۷، ص ۳۵.
[5]. یک ماه پس از آن قوای نظامی انگلیس مستقر در بوشهر او را به بصره و سپس هند فرستادند.
[6]. عبدالرسول خیراندیش، «اسناد سیاسی میرزا علی محمدخان موقرالدوله حکمران بنادر»، فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات تاریخی، سال سوم، ش 3 و 4 (پاییز و زمستان 1370)، ص 333.
[7]. عبدالرسول خیراندیش و سکینه ذاکری، همان، ص 199.
[8]. رئیسعلی دلواری، که درگیری قهرآمیز نظامی و اسارت حاج علی تنگکی توسط نیروهای بیگانه را در منطقه برنتابیده بود، قصد تلافی و اخراج آنها را از بوشهر داشت، اما پس از حمله‌های مکرر به آنان در ماه سپتامبر سال  1915م/ ذیقعده 1333ق ، به صورت غافلگیرانه به شهادت رسید. شهادت او در منطقه به حملات تلافی‌جویانه جدیدی توسط مجاهدین منجر شد.
[9]. علی حقیقت‌جو، «پیوند عمیق و همه‌جانبه بهائیت با رژیم پهلوی»، مجله تاریخ معاصر ایران، ش 50 (تابستان 1388)، ص 329.  
[10]. موقرالدوله بعدها در کودتای 3 اسفند 1299 دست داشت و پس از انجام آن نیز در کابینه برآمده از کودتا (به ریاست سیدضیاءالدین طباطبائی‌) عضویت‌ یافت. در دوره جنگ جهانی اول، وی با شیخ حسین‌‌خان‌ چاکوتاهی‌، از مبارزان کـشورمان در جـنگ جهانی اول، درگیر شد.
[11]. موقرالدوله سرنوشت بدتری هم داشت: او را به بمبئی فرستادند تا ایام بازنشستگی را بگذراند. ماهیانه هم مبلغی را به او می‌دادند. خدمت به انگلیس نباید خشک و خالی باشد.
 


کد مطلب: 26071

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/26071/تفنگچی-های-اوت-1915

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir