کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

چگونه رژیم صهیونیستی با کوروش‌پنداری شاه، به دنبال مشروعیت تاریخی برای رابطه با ایران بود؟

کوروش ثانی در خدمت اسرائیل!

18 تير 1404 ساعت 16:15

مولف : سیدهاشم منیری

در دهه ۱۳۵۰، جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی با شکوهی بی‌سابقه برگزار شد، اما کمتر کسی می‌دانست که پشت پرده آن، رد پای مقامات صهیونیستی و اهداف پنهانی رژیم اشغالگر قدس پنهان است


 
مقدمه
رابطه ایران و رژیم جعلی اسرائیل در دوره پهلوی، به‌ویژه در زمان محمدرضا پهلوی، رابطه دیپلماتیک بسیار پیچیده‌ و استراتژیکی در خاورمیانه بود. رژیم صهیونیستی با بهره‌گیری از تاریخ باستانی ایران و به‌ویژه شخصیت کوروش بزرگ، تلاش کرد رابطه خود با محمدرضا پهلوی را تثبیت کند و او را متحد کلیدی در منطقه قرار دهد. این امر به‌ویژه در برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، که در سال ۱۳۵۰ برگزار شد، نمود یافت. این مقاله به تحلیل اهداف رژیم صهیونیستی از کوروش‌پنداری محمدرضا پهلوی، مداخله این دولت غاصب در جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، و مقایسه عظمت کوروش بزرگ با محمدرضا پهلوی اختصاص یافته و هدف از آن بررسی ابعاد مختلف این موضوع است.
 
چرا اسرائیل به کوروش متوسل شد؟
نظام غاصب صهیونیستی با اشاره به اقدام کوروش بزرگ در آزادسازی یهودیان از اسارت بابل و صدور اجازه بازسازی معبد اورشلیم، تلاش کرد محمدرضا پهلوی را «کوروش ثانی» معرفی کند. کوروش در متون یهودی، ناجی قوم یهود شناخته می‌شود. در عهد عتیق و کتاب «اشعیا» از زبان خداوند خطاب به کوروش آمده است: «من تو را برگزیده‌ام تا به اسرائیل که خدمت‌گذار من و قوم برگزیده من است یاری نمایی.»[1] و در ادامه خداوند دوباره تأکید می‌کند که «من تمام بنی‌اسرائیل را نجات خواهم داد و آنان مرا ستایش خواهند کرد»؛[2] ازاین‌رو، کوروش ناجی یهودیان شناخته می‌شد و درنتیجه نه‌تنها برای یهودیان مقدس بود، بلکه به رژیم جعلی اسرائیل اجازه می‌داد با ایجاد پیوند تاریخی و عاطفی، روابط خود با ایران را مشروع جلوه دهد. رژیم صهیونیستی با این استراتژی می‌خواست محمدرضا را به‌عنوان ادامه‌دهنده راه کوروش در حمایت از یهودیان و به‌ویژه دولت اسرائیل بازنمایی کند، اما چرا این رژیم جعلی خواهان رابطه با حکومت پهلوی بود؟
 

کنگره بزرگداشت کوروش هخامنشی توسط یهودیان ایرانی وابسته به اسرائیل
کنگره بزرگداشت کوروش هخامنشی توسط یهودیان ایرانی وابسته به اسرائیل
شماره آرشیو: 413-139ح
 
اسرائیل در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰م از دکترین «اتحاد پیرامونی» بن‌گوریون پیروی می‌کرد. هدف از این دکترین ایجاد ائتلاف با کشورهای غیرعرب منطقه، مانند ایران و ترکیه، برای مقابله با تهدیدات پان‌عربیسم، به‌ویژه از سوی رهبرانی مانند جمال عبدالناصر در مصر بود. این ائتلاف شامل روابط دیپلماتیک، نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی بود تا رژیم صهیونیستی از انزوای منطقه‌ای خارج شود و جبهه‌ای علیه دشمنان عرب خود تشکیل دهد. در این چهارچوب، کوروش‌پنداری محمدرضا پهلوی و درواقع عنوان پادشاهی با عظمت تاریخی را برای او به‌کار بردن، ابزار دیپلماتیکی برای نزدیک‌تر کردن ایران به رژیم صهیونیستی بود. این رویکرد به محمدرضا پهلوی کمک می‌کر‌د تا خود را رهبری قدرتمند در منطقه معرفی کند که می‌تواند در برابر تهدیدات عربی با اسرائیل همکاری کند. از آن طرف سردمداران رژیم صهیونیستی نیز ایرانِ دوران پهلوی را بهترین دوست خود معرفی می‌کردند و همین نشانه‌ای از روابط استراتژیک و بادوام آنها بود.[3]
 
رضا صفی‌نیا، نماینده ویژه ایران در سرزمین‌های اشغالی، در حین گفت‌وگو با دیوید بن گوریون، نخست‌وزیر، و شموئل دیوون، سرپرست وقت بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه رژیم نامشروع اسرائیل در میهمانی شامی که توسط نمایندگی ایران در باشگاه YMCA  در اورشلیم ترتیب داده شده بود (سپتامبر ۱۹۵۰م)
رضا صفی‌نیا، نماینده ویژه ایران در سرزمین‌های اشغالی، در حین گفت‌وگو با دیوید بن گوریون، نخست‌وزیر، و شموئل دیوون، سرپرست وقت بخش خاورمیانه وزارت امور خارجه رژیم نامشروع اسرائیل در میهمانی شامی که توسط نمایندگی ایران در باشگاه YMCA  در اورشلیم ترتیب داده شده بود (سپتامبر ۱۹۵۰م)
 
شاه، صهیونیسم و بازی هویت‌سازی
محمدرضا پهلوی تصور می‌کرد با برقراری رابطه‌ای نزدیک با رژیم صهیونیستی می‌تواند حمایت جامعه یهودیان آمریکا، کنگره، و رسانه‌های این کشور را برای ایران جلب کند. اسرائیل هم با تقویت این باور از طریق کوروش‌پنداری، تلاش کرد شاه را به‌عنوان یک «متحد استراتژیک» در برابر فشارهای احتمالی غرب حفظ کند. این امر به‌ویژه در دوران جنگ سرد، که ایران متحد کلیدی آمریکا در منطقه شناخته می‌شد، اهمیت داشت. از طرف دیگر، مسئله هر دوی این دولت‌ها، تضعیف دشمنان مشترک آنها (یعنی پان‌عربیسم) و جهت‌گیری شاه بعد از جنگ اعراب و اسرائیل، به سمت یهودیان بود؛ ازاین‌رو، با توجه به رویکرد دولت‌های مصر و عراق نسبت به پهلوی و اسرائیل، مقامات صهیونیستی با ترویج کوروش‌پنداری محمدرضا و «کورش ثانی» نامیدن او سعی داشتند پهلوی دوم را به ادامه سیاست‌های ضدعربی تشویق کنند. بر این سیاست به‌ویژه در جنگ ۱۹۷۳م اعراب و اسرائیل تأکید شد؛ جنگی که در آن حکومت پهلوی از رژیم اشغالگر قدس حمایت غیرمستقیم کرد. این حمایت شامل تأمین نفت و همکاری‌های اطلاعاتی بود که به نفع هر دو طرف تمام شد. افزون بر آن، از جنبه داخلی رژیم نامشروع اسرائیل با حمایت از کوروش‌پنداری، به تقویت «هویت ملی‌گرایانه» رژیم پهلوی کمک کرد. محمدرضا پهلوی با تأکید بر تاریخ هخامنشی و کوروش می‌کوشید مشروعیت داخلی خود را تقویت کند و از انتقادات مذهبی، به‌ویژه از سوی امام خمینی(ره)، که روابط با اسرائیل را محکوم می‌کرد، بکاهد.[4] رژیم صهیونیستی این فرصت را مغتنم شمرد تا با حمایت از این روایت، جایگاه خود را در سیاست خارجی ایران مستحکم‌تر کند؛ ازاین‌رو، با طرح رویکرد باستان‌گرایی و زدن جرقه برگزاری جشن‌های شاهنشاهی یک‌بار دیگر تداعی کوروش و شاه را برانگیخت تا از آن برای رسیدن به هدف‌های خود بهره برد.
 
معنای پنهان یک جشن باستانی
اسرائیل یکی از عوامل اصلی ترغیب محمدرضا پهلوی به برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی بود. این جشن‌ها که در سال ۱۳۵۰ در تخت جمشید برگزار شد، به بهانه بزرگداشت سالروز آزادسازی یهودیان توسط کوروش بزرگ طراحی شد. بنا بر اسناد، تدی کولک، مدیرکل نخست‌وزیری و رئیس اتحادیه توریستی دولت اسرائیل، به دعوت علم روز 4 مردادماه 1341، به تهران عزیمت کرد و پس از ده روز توقف و چندبار مذاکره و ملاقات با علم، به اسرائیل بازگشت. او در این سفر ضمن دیدار با گردانندگان جشن‌های 2500 ساله مدعی شد تز اصلی برگزاری این جشن‌ها را وی در اختیار علم قرار داده است.[5] همچنین در اسناد آمده است نت آهنگ کوروش کبیر توسط یک صهیونیست اسرائیلی به نام «عزرا کبای» به‌صورت یک «اوراتوریو»[6] تنظیم و ساخته شده است.[7]
 
تدی کولک
تدی کولک
 
همچنین، حضور نمایندگان اسرائیل در این جشن‌ها و تأکید بر نقش کوروش در تاریخ یهود، پیامی به کشورهای عربی و جهان بود که ایران به رهبری محمدرضا، متحد نزدیک رژیم نامشروع اسرائیل است.
 
محمدرضا پهلوی در مراسمی که به مناسبت جشن‌های 2500ساله شاهنشاهی در تخت جمشید برگزار شده
محمدرضا پهلوی در مراسمی که به مناسبت جشن‌های 2500ساله شاهنشاهی در تخت جمشید برگزار شده بود
شماره آرشیو: 3-۱۸۸-الف
 
مقایسه عظمت کورش و محمدرضا پهلوی
1. قیاسی نارسا میان دو دوران:
محمدرضا پهلوی در شرایطی متفاوت از کوروش به قدرت رسید. او در دورانی پادشاهی کرد که ایران تحت تأثیر قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا و انگلستان، قرار داشت. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که با حمایت سیا و ام.آی.سیکس انجام شد، نشان‌دهنده وابستگی حکومت او به غرب بود. اگرچه محمدرضا پهلوی تلاش کرد با اصلاحات ارضی و انقلاب سفید، ایران را به سمت مدرنیزاسیون ببرد، اما این اقدامات با مقاومت داخلی، به‌ویژه از سوی روحانیان و روشنفکران، مواجه شد. برخلاف کوروش، که امپراتوری خود را از صفر بنا کرد، محمدرضا در چهارچوب یک نظام سیاسی «وابسته» از پیش‌تعیین‌شده عمل می‌کرد که نقشه راه آن را آمریکا تدوین کرده بود.[8]
 
2. از امپراتوری مستقل تا حکومت وابسته:
کوروش با فتوحات خود، ایران را به یک ابرقدرت جهانی تبدیل کرد که هیچ قدرت خارجی نمی‌توانست آن را زیر سلطه خود درآورد. در مقابل، محمدرضا پهلوی، به دلیل وابستگی به غرب و به‌ویژه آمریکا، از استقلال کامل برخوردار نبود. این وابستگی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و نظامی او، از جمله روابط با اسرائیل، مشهود بود. کوروش با سیاست‌های خود، وحدت و ثبات را در قلمرویی چندفرهنگی ایجاد کرد، درحالی‌که محمدرضا با چالش‌های داخلی، روابط مخفی دیپلماتیک با اسرائیل، همراهی نکردن با اعراب در تحریم نفتی اسرائیل و همکاری با موساد و سیا در دستگیری، زندان و قتل مخالفان مذهبی، بی‌ثباتی، و شکاف مذهبی و سیاسی را به‌وجود آورد.[9]
 
3. دو گونه پیوند با قوم یهود:
کوروش به دلیل آزادسازی یهودیان و حمایت از بازسازی معبد اورشلیم، در تاریخ یهود جایگاهی بی‌نظیر دارد و تنها غیریهودی است که لقب «مسیح» به او داده شده است.[10] محمدرضا نیز با به رسمیت شناختن رژیم جعلی اسرائیل و همکاری‌های گسترده با این دولت غاصب، روابط نزدیکی با یهودیان برقرار کرد، بااین‌حال، این روابط بیشتر از منظر سیاسی و استراتژیک بود تا انسان‌دوستانه. برخلاف کوروش، که بدون انتظار منافع سیاسی از یهودیان حمایت کرد، روابط محمدرضا پهلوی با اسرائیل در چهارچوب منافع مشترک و «دکترین اتحاد پیرامونی» تعریف می‌شد؛ ازاین‌رو، با کوروش‌پنداری شاه، منافع اسرائیل از طریق شناسایی و مشروعیت، منابع انرژی و بازار اقتصادی تأمین و به زیان داخل و منطقه تمام شد.
 
نتیجه‌
رژیم جعلی اسرائیل با کوروش‌پنداری محمدرضا پهلوی درصدد دستیابی به اهدافی چندگانه بود: تقویت روابط استراتژیک، بهره‌برداری از تاریخ برای مشروعیت‌بخشی، گسترش نفوذ اقتصادی و اطلاعاتی، و تضعیف دشمنان مشترک. این سیاست‌ها در چهارچوب دکترین اتحاد پیرامونی و منافع مشترک دو کشور در برابر پان‌عربیسم طراحی شده بود. بااین‌حال، مقایسه کوروش هخامنشی و محمدرضا پهلوی نشان می‌دهد که کوروش به‌عنوان یک امپراتور جهانی با استقلال و تأثیر فرهنگی عمیق، در جایگاهی غیرقابل‌مقایسه با محمدرضا قرار دارد. محمدرضا پهلوی، با وجود تلاش برای مدرنیزاسیون و تقویت روابط با غرب و اسرائیل، به دلیل وابستگی به قدرت‌های خارجی و ناتوانی در مدیریت چالش‌های داخلی، نتوانست عظمت کوروش را بازآفرینی کند؛ همچنین جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، اگرچه به نفع اسرائیل بود، در نهایت به دلیل نارضایتی‌های داخلی، به یکی از عوامل تضعیف رژیم پهلوی تبدیل شد.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. عهد عتیق، اشعیای نبی، باب 45، آیه 1-5.
[2]. همان، آیه 25.
[3]. Trita Parsi, Treacherous Alliance: The Secret Dealings of Israel, Iran, and the United States, Yale University Press, 2008, p. 127.
[4]. امام خمینی، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ پنجم، 1389، صص 246-247.
[5]. علی‌اکبر ولایتی، ایران و تحولات فلسطین (1317-1357)، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1380، صص 127 و 144.
[6]. اوراتوریو (به لاتین  Oratorio) یک ساخته موسیقایی بزرگ است که معمولا بر اساس متون مذهبی به‌ویژه متون کتاب مقدس ساخته می‌شود و داستانی را روایت می‌کند و به وسیله ارکستر، گروه کر و تکنوازان اجرا می‌شود.
[7]. جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار، بزم اهریمن، ج 1، تهران، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ص 284.
[8]. مارک ج. گازیوروسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه؛ ایجاد یک حکومت سلطه‌پذیر در ایران، تهران، رسا، 1371، صص 213-214.
[9]. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، چ چهارم، 1389، ص 230.
[10]. «مسیح» در اینجا به معنای «مسیح موعود» یا نجات‌دهنده الهی که مسیحیان به آن اعتقاد دارند، نیست بلکه به معنای کسی است که توسط خداوند برای یک هدف خاص برگزیده و قدرت داده شده است.
 


کد مطلب: 25980

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/25980/کوروش-ثانی-خدمت-اسرائیل

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir