کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نسبت انقلاب صنعتی و استعمار؛

چگونه صنعت به یاری امپریالیسم آمد؟

22 ارديبهشت 1404 ساعت 14:12

مولف : محمدرضا چیت سازیان

انقلاب صنعتی هرچند به پیشرفت اروپا و بسیاری از نقاط جهان انجامید، دارای آثار و عوارض متعدد و متفاوتی بود. یکی از این آثار و عوارض استثمار جوامع دیگر و به‌ویژه کشورهای ضعیف بود، اما چگونه چنین فرزندی از انقلاب صنعتی پدید آمد؟


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آنچه عصر معاصر روابط بین‌الملل را از دوران پیش از آن متمایز می‌سازد تحول در زمینه‌های مختلف فکری و تجربی است. گاه این پیشرفت در حوزه اندیشه و تفکر رخ داده و در مقاطعی حوزه تجربه و عمل دستخوش تغییر و تحول شده است. بی‌شک یکی از عرصه‌های این تغییر و تحول انقلاب صنعتی است که از اروپا و با مرکزیت انگلستان شروع شد و به سایر نقاط جهان توسعه پیدا کرد.
 
انقلاب صنعتی هرچند به پیشرفت اروپا و بسیاری از نقاط جهان انجامید، دارای آثار و عوارض متعدد و متفاوتی بود. یکی از این آثار و عوارض استثمار جوامع دیگر و به‌ویژه کشورهای ضعیف بود؛ زیرا کشورهایی که انقلاب صنعتی را از سر گذرانده بودند با تولید انبوه مواجه شدند و بنابراین نیاز به بازار مصرفی را به‌شدت احساس می‌کردند. در واقع تولید انبوه یکی از آثار انقلاب صنعتی بود که نیاز به بازار مصرف را بیش از پیش ضروری می‌ساخت. این تولید از مقطعی به بعد بیش از نیاز مصرفی کشورهای صنعتی بود و سرمایه‌داری به‌شدت به دنبال بازار برای فروش کالاهای تولیدی خود می‌گشت. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر این موضوع و ابعاد و زوایای مختلف آن را بررسی کنیم و تأثیر متغیر مستقل، یعنی انقلاب صنعتی، بر متغیر وابسته، یعنی استعمار کشورهای ضعیف، را بسنجیم.
 
انگلستان زادگاه انقلاب صنعتی
به لحاظ تاریخی اگر بخواهیم به ماجرا نگاه کنیم استعمار و استعمارگری بسیار زودتر از انقلاب صنعتی رخ داده است. در واقع استعمارگری به قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی باز می‌گردد. در این دوره، قدرت‌های اروپایی به دنبال گسترش قلمرو، دسترسی به منابع طبیعی و کنترل مسیرهای تجاری بودند. این دوره‌ها شامل استعمار اسپانیا و پرتغال در قاره آمریکا و سپس توسعه استعمار انگلیس، فرانسه و هلند در آسیا و آفریقا بود. بااین‌حال، اگر بخواهیم سرآغازی برای انقلاب صنعتی نام ببریم قرن هیجدهم نقطه آغاز این تحول عظیم بود. انگلستان به واسطه داشتن نیروی انسانی، منابع طبیعی، اختراعات و اکتشافات و در نهایت سرمایه، همه آنچه را برای صنعتی شدن ضرورت داشت برخوردار بود.[1]
 

  
بازار مصرف کالاهای صنعتی
همان‌گونه که پیش‌تر مطرح شد انقلاب صنعتی در اروپا و در رأس آن انگلستان موجب شد میزان تولیدات کشورهای اروپایی در مواردی به چند برابر افزایش پیدا کند. این امر در مرتبه اول نیاز به بازار مصرفی در داخل جوامع را پدید آورد، اما با افزایش تولید و با نیاز سیری‌ناپذیر نظام سرمایه‌داری به سود بیشتر، پای کشورهای استعمارگر به سرزمین‌های جوامع ضعیف باز شد. این کشورها به واسطه جمعیت زیاد و پایین بودن سطح و میزان تولید، مصرف‌کننده کالاهای غربی شدند. این مسئله در مورد کشورهایی که دارای منابع غنی فسیلی بودند و به نوعی ثروتمند به‌شمار می‌آمدند و توان خرید کالاهای گران‌قیمت و محصولات صنعتی غربی را داشتند بیشتر مصداق پیدا می‌کرد.[2]  
 
تأمین مواد اولیه از طریق مستعمرات
از طرف دیگر، با پیشرفت تکنولوژی و افزایش تولید، نیاز به مواد اولیه بیشتر شد. انقلاب صنعتی موجب شد کشورهای صنعتی اروپا به دنبال منابع جدید در سراسر جهان باشند. این نیاز به تسخیر مناطق جدید و بهره‌برداری از منابع طبیعی آنها انجامید؛ به خصوص که کشورهای تحت سلطه از منابع زیرزمینی و طبیعی بسیار گسترده و وسیعی برخوردار بودند و همین ظرفیت سبب می‌شد کشورهای استعمارگر چشم طمع به کشورهای ضعیف پیدا کنند. این امر به‌ویژه در مورد کشورهای آسیایی و آفریقایی مصداق پیدا می‌کرد. در واقع یک چرخه و زنجیره از تولید و مصرف به‌وجود آمده بود. از یک طرف مواد اولیه از کشورهای تحت سلطه به کشورهای استعمارگر انتقال می‌یافت و از طرف دیگر تولیدات انبوه و مصرفی کشورهای صنعتی به کشورهای مستعمره سرازیر می‌شد.[3] نمونه این مواد اولیه پنبه بود.
 
پنبه در هند در سطح گستردهی تولید می‌شد و در صنایع نساجی در انگلستان به کار می‌رفت. به نوعی صنایع نساجی انگلستان پنبه را از هند وارد می‌کردند و پس از تبدیل آن به پوشاک، این محصولات را در اختیار مردم هند و دیگر کشورها قرار می‌دادند. یا در موردی دیگر، می‌توان از منابع سرشار فلزات گران‌بها مثل طلا و نقره یا حتی مس یاد کرد که به‌وفور در آفریقا و آمریکای لاتین یافت می‌شد و در تولید بسیاری از محصولات در غرب به‌کار می‌رفت. در همین ارتباط، برخی از شکل‌گیری یک جهان مرکز ـ پیرامون یا جامعه استعماری ـ غربی سخن می‌گویند. درحالی‌که کشورهای پیرامونی می‌توانستند تولیدکنندگان اصلی محصولات اولیه مثل چای (توسط هند)، کنف (توسط برمه)، کائوچو (توسط مالزی)، روغن نخل (توسط نیجریه)، قلع (توسط بولیوی) و قهوه (توسط برزیل) باشند، کشورهای مرکز برتری خود را در صادرات کالاهای با ارزش زیاد صنعتی و سرمایه‌ای حفظ کردند.[4]
 
 
Industrial revolution
 








 
ابزارهای جدید برای کنترل مستعمرات
در مرتبه بعد، انقلاب صنعتی ابزارها و فناوری‌های جدیدی برای کنترل و اداره مستعمرات در اختیار قدرت‌های استعماری قرار داد. کشتی‌های بخار، راه‌آهن و کانال‌هایی مانند کانال سوئز، انتقال سریع نیروها و کالاها را ممکن ساخت. به این ترتیب، نقل و انتقال نیرو و ادوات نظامی بسیار راحت‌تر شد. افزون بر این، تلگراف و سایر ابزارهای ارتباطی امکان هماهنگی بهتر میان کشورهای استعمارگر و مستعمرات را فراهم کرد. در واقع امکان برقراری ارتباط میان کشورهای استعمارگر و کشورهای تحت سلطه در کسری از دقیقه فراهم گردید و این روند سبب شد نیاز به حضور فیزیکی از سوی کشور استعمارگر در مستعمرات کمتر شود. در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که انقلاب صنعتی موجب تحول در تسلیحات و تجهیزات نظامی شد و توان کشورهای استعمارگر را برای تسخیر و تسلط چند برابر کرد. به تعبیری، اسلحه‌های مدرن و ماشین‌آلات جنگی، تسخیر و سرکوب مستعمرات را تسهیل کرد. در واقع، انقلاب صنعتی به کشورهای توسعه‌طلب کمک کرد از افزایش توانمندی خود در مسیر  تحقق اهداف امپریالیستی بهره برند.[5]
 
شکل‌گیری اقتصاد جهانی
این روند تنها به حوزه نظامی و ارتباطی محدود نماند و به بخش اقتصادی نیز سرازیر شد. در حقیقت، این روند باعث شد اقتصاد نیز شکلی جهانی پیدا کند. به نوعی، از قرن نوزدهم به نوعی شاهد شکل‌گیری اقتصادی جهانی بودیم.
 
همان‌گونه که بوزان و لاوسن می‌گویند اروپا قبل از قرن نوزدهم در نظام تجاری اوراسیا جایگاه نسبتا پیرامونی داشت، اما به‌تدریج از این قرن و با ظهور و بروز انقلاب صنعتی شاهد شکل‌گیری نوعی از اقتصاد جهانی هستیم که اروپامحور است و استعمار در آن تأثیر بسیاری دارد؛ برای نمونه، سرمایه‌گذاری انگلستان بین سال‌های 1880 تا 1894م دو برابر و در سال‌های بعد تا قبل از جنگ جهانی دوم چهار برابر شد. جالب اینجاست که قبل از آغاز جنگ جهانی اول، نیمی از دارایی‌های انگلستان در خارج از این کشور نگهداری می‌شد. جالب‌تر این است که بیش از 70 درصد این سرمایه‌گذاری در کشورهای تحت سلطه بود که رابطه نابرابر تجاری با انگلستان داشتند و انگلستان از آن بسیار منتفع می‌شد. در واقع، انگلستان از این شرایط حداکثر استفاده را می‌کرد و هر آنچه می‌خواست به کشورهای ضعیف تحمیل می‌کرد؛ برای مثال، در این چرخه اقتصادی انگلستان عوارض کالاهای هندی را ابتدا سه برابر و سپس به نُه برابر افزایش داد و در عمل دست بالا را در تجارت با این مستعمره راهبردی خود پیدا کرد.[6] 
 
تحولات فرهنگی و اجتماعی
انقلاب صنعتی در حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز تأثیرگذار بود. در مستعمرات، ساختارهای سنتی اجتماعی تخریب شد و فرهنگ‌های محلی تحت تأثیر فرهنگ استعماری قرار گرفتند. در کشورهای صنعتی نیز، طبقات جدیدی مانند طبقه کارگر صنعتی و بورژوازی شکل گرفتند. این مسئله به کشورهای تحت سلطه نیز ورود پیدا کرد و یک طبقه کارگر و سرمایه‌داری وابسته شکل گرفت که خود تحولات اجتماعی بسیاری را در نقاط مختلف جهان رقم زد. القابی همچون بورژوازی کمپرادور از همین جا بود که در ادبیات سیاسی شکل گرفت و در مورد آن بحث شد.[7]
 
در مجموع باید گفت که انقلاب صنعتی در غرب سبب شد پدیده استعمارگری با سرعت و شتاب بیشتر ظهور پیدا کند. در واقع فرایندی که در قرن‌های پانزدهم و شانزدهم میلادی آغاز شده بود با وقوع انقلاب صنعتی در قرن‌های هجدهم و نوزدهم موجب شد استعمار و امپریالیسم با سرعت و شتاب بیشتری به کار خود ادامه دهد. از طرفی در حوزه اقتصاد یک ساختار جهانی پدید آمد که به‌شدت نابرابر بود. کالاها و مواد اولیه از مستعمرات صادر و در کشورهای استعمارگر به کالاهای صنعتی تبدیل می‌شدند. همین کالاها بودند که در نهایت با قیمت چند برابر به کشورهای تحت سلطه صادر می‌شدند. این روند خود به نابرابری میان کشورهای استعمارگر و مستعمرات دامن زد و موجب تشدید آن شد.
 
از طرف دیگر انقلاب صنعتی به انقلاب ارتباطات انجامید و سلطه کشور استعمارگر بسیار تسهیل شد. در واقع از اینجا به بعد دیگر نیازی به حضور فیزیکی استعمارگران نبود و از راه دور نیز اجرای سیاست‌های امپریالیستی ممکن بود. تنها باید عوامل اجرای این سیاست‌ها در کشورهای تحت سلطه پیدا می‌شد؛ به خصوص که انقلاب صنعتی به حوزه نظامی نیز تسری پیدا کرده بود و کشورهای قدرتمند دارای ادوات و تجهیزات نظامی پیشرفته شده بودند و برای لشکرکشی و توسعه‌طلبی به صرف زمان چندانی نیاز نداشتند و به راحتی می‌توانستند فواصل دور را درنوردند و به مکان مورد نظر برسند.  
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. جیمز آ.کوریک، انقلاب صنعتی، ترجمه مهدی حقیقت‌خواه، تهران، نشر قومس، 1387، ص 17.  
[2]. حسین سلیمی، نگرشی نو به تاریخ روابط بین‌الملل، تهران، انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی، 1393، صص 120-124.
[3]. «تهدید و فرصت استعمار برای توسعه»، دنیای اقتصاد، ش 5865 (14 آبان 1402).
[4]. بری بوزان و جورج لاوسن، دگرگونی جهانی: تاریخ، مدرنیت و تکوین روابط بین‌الملل، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر، 1403، ص 76.
[5]. همان، صص 129-134.
[6]. همان، صص 74-75.
[7]. احمد اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری در ایران: دوره قاجاریه، تهران، انتشارات زمینه، 1359، ص 128.
 


کد مطلب: 25927

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/25927/چگونه-صنعت-یاری-امپریالیسم-آمد

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir